به گزارش گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، مهمان این هفته برنامه دست خط مرتضی حاجی سیاستمدار بود.
مرتضی حاجی 70 ساله و اهل تهران هست و با سوابق مختلف اجرائی و سیاسی از استانداری مازندران در اوایل انقلاب و بعد هم معاونت در وزارت ارشاد، وزارت صنایع سنگین آن زمان و وزیر تعاون، وزیر آموزش و پرورش و الان هم به عنوان یکی از آدمهای مطرح و تاثیرگذار یکی از طیفهای سیاسی مهم کشور مطرح است و همیشه صحبتها و اظهارنظرات وی مورد توجه واقع میشود.
وی در رابطه با انتخاب روحانی به عنوان رئیس جمهور گفت: زمانی که آدم تصمیم میگیرد با شرایطی که در طول زمان بعد از آن اتفاق میافتد گاهی اوضاع تغییر میکند و آن زمان هم بین کاندیداهایی که مطرح بودند باید یک کسی برای حمایت و فعالیت انتخاب میشد. تشخیص این بود که جناب آقای روحانی نسبت به دیگر کاندیداها شرایط مناسبتری دارند و برای کشور مفیدتر هستند. با آن تشخیص راضی هستیم.
حاجی افزود: بنا نبود جهانگیری به عنوان کاندیدای اصلی فعالیت داشته باشند مگر در طول فعالیتهای انتخاباتی دلیل بهتری پیدا میشد برای این که ایشان مورد حمایت قرار بگیرد.
این سیاستمدار بیان کرد:پشت صحنه تصمیم گیری وقتی جهانگیری با روحانی مینشینند به جمع بندی و تفاهم میرسند، آنجا امثال بنده حضور نداریم و خود آنها با هم به توافقاتی رسیدند. این جنبه را من عرض میکنم.
وی در خصوص فضای انتخابات دوره دوازدهم بیان کر: فضای خوبی بود و در واقع در حوزهای که من مسئولیت داشتم تلاشم بر این بود ضوابط و قوانین انتخاباتی و تبلیغات را کامل رعایت کنیم. ممکن است در یک جاهایی دور از دسترس اتفاقات کوچکی رخ داده باشد اما در مجموع فضای انتخاباتی در کل کشور خوب بود. در حوزه تهران هم به نظر میرسید.
حاجی بیان کرد: مناظرهها گاهی از آنچه که ما خودمان را باید مقید بدانیم و به آن توجه کنیم و آن را رعایت کنیم، خارج میشد. پای کسانی که ربطی به قضایا نداشتند در مناظرهها به میدان کشیدند که البته در انتخابات قبلی هم موارد اینچنینی پیش آمد. آن را بهانهای قرار دادند تا رقیب انتخاباتی را لطمه بزنند و به نظر من اخلاقی نیست.
وی افزود: انتظار این است کاندیدایی که میآید و وعده به مردم میدهد قبلاً محاسبه کرده باشد که چه مقدار از این وعدهها را میتواند محق کند. گاهی متاسفانه در فضای تبلیغاتی و سالنهای سخنرانی جو به گونهای ایجاد میشود که سخنران یک صحبتهایی که خیلی مطالعه همه جانبه نکرده را مطرح میکندولی بعداً که وارد اجرا میشود با موانعی برخورد میخورد یعنی همه پیچ و خمهای اجرایی را ندیده است یا موانعتراشیهایی که ممکن بود اتفاق بیفتد را پیشبینی نکرده است.
حاجی بیان کرد: به نظرم میرسد در همه انتخاباتها چنین شرایطی وجود دارد یعنی این طور نیست که رئیسجمهور خود را مدیر مطلق اجرائی کشور بداند. من از این منظر فکر میکنم شاید اگر انتخابات را حزبی کنیم و احزاب در فرصتهای پیشروی خود برنامههایی را تنظیم کنند و رئیسجمهوری که معرفی میکنند یا کاندیدایی که معرفی میکنند بر مبنای آن برنامه مطالعه شده چند ساله بیاید مطالب را مطرح کند زوایای پیچیده و تاریکی که اجرای برنامهها را مشکل میکند به دلیل فرصتی که وجود داشته خوب مطالعه شده است و این شانس تحقق وعدهها را به مراتب افزایش میدهد تا این که یک فردی بیاید و بعد از این که انتخاب شود هم بگوید من به هیچ حزبی وابسته نیستم و فقط خودم هستم و یک نفر اگر تیمی هم دور خود بچیند چقدر امکان مطالعه و بررسی همه جانبه همه مسائل را دارد و چقدر فرصت برای این کار دارد؟
وی در رابطه با شرایط اقتصادی کشور گفت: آمار و ارقامی که داده میشود، در دوره اول دولت روحانی رشد اقتصادی وجود داشت و مثبت بود و تا حدودی از منفی ۶ و خردهای به مثبت...
حاجی ادامه داد: باید به جلو میرفت و به تدریج مردم این را میدیدند یعنی با آن وعده تدبیر و امید احساس میکردند آن تدبیرها تاثیرگذار بوده و فضای کار و تلاش و فعالیت اقتصادی مثبت است و روبهجلو است. در این دوره که شاید منشا اصلی آن را اتفاقات جدید تحریمها بعضی بدانند که بیربط هم نیست.
وی گفت: من فکر میکنم حدود ۳۵-۳۰ درصد مشکلات اقتصادی کشور مربوط به تحریمها است و بیشتر این مدیریتی است و مشکل مدیریتی هم عدم انسجام تصمیمگیری است .
حاجی تاکید کرد: عدم انسجام در کل کشور وجود دارد، بین قوا، یعنی انسجامی که رهبری هم تدبیر کردند که سران سه قوا بنشینند و به تصمیم واحد برسند و ایشان هم از آن تصمیم حمایت میکند، فکر میکنم ایشان هم با این تدبیر خواستند این نکته را حل کنند که پراکندگی تصمیمگیریها که گاهی اثرگذاری خنثیکننده هم دارد و گاهی در تقابل قرار میگیرد این را به این ترتیب خنثی کنند.
وی ادامه داد: من فکر میکنم بخش بیشتری مربوط به این عدم انسجام در این تصمیمگیری بود که با این تدبیر امیدواریم شرایط بهتر شود.
این سیاستمدار در خصوص تیم اقتصادی دولت گفت: بالاخره تشخیص رئیسجمهور است و وی باید پاسخگوی امور اجرایی کشور باشد و طبیعتاً تیمی که باید با آن تیم کار کند خودش باید انتخاب کند. بقیه نظر میدهند نظر مشورتی است و یا نظر شخصی است. بله من درباره بانک مرکزی معتقد بودم باید زودتر این تغییر اتفاق میافتاد و فکر میکنم الان هم احساس میشود که این تغییر اگر زودتر اتفاق میافتاد شاید آثار بهتری داشت.
حاجی افزود: درباره سازمان مدیریت میشنیدیم وزرای مختلف از این سازمان گلهمند هستند. حالا این که عمق گلهمندی آنها به چه دلیل و به منظور است اطلاع ندارم ولی این که خیلی از اعضای دولت نسبت به این سازمان گلهمند باشند و آن سازمان را مدیر حوزه اقتصادی کشور بدانند آثار خوبی ندارد و به این دلیل فکر میکردم ریاست سازمان برنامه و بودجه جزو کاندیداهای تغییر باید باشد.
وی گفت: اخیراً وزیر بهداشت و درمان با گلهمندی کنار رفت. صحبتهایی که نوبخت کرد ثابت کرد مشکل بین سازمان و وزارتخانه است.
حاجی افزود: هماهنگی قطعاً خوب است به شرطی که آن هدفها محقق شود. گاهی نگاه میکنیم سه دستگاه با هم هماهنگ میشوند اما نمیدانیم در زمینه بهداشت و درمان دولت تعهداتی را پذیرفت و وعدههایی به مردم داد و مردم دلخوش بودند از این که خدمات درمانی را به نحو بهتری میتوانند دریافت کنند. اگر این انسجام آن وعده را هم محقق کند خیلی عالی است ولی اگر انسجام باشد ولی هدف فراموش شود آن زمان مشکل میشود.
وی گفت: گاهی سطح توقعات به قدری بالا میرود که نگاه نمیکنیم رئیسجمهوری که الان کار میکند آیا برای او جاده اتوبان چهاربانده ساخته شده و این به سرعت باید حرکت کند و نمیکند یا در یک جاده پردستانداز و سنگلاخ دارد حرکت میکند. اگر کند حرکت میکند علت این است که در جاده پردستانداز است یا این که ناتوان از حرکت کردن است و جلوی او اتوبان باز است؟
این سیاستمدار بیان کرد: چنین اتوبانی را جلوی پای دولت و رئیسجمهور نمیبینیم و دولت در یک مسیر خیلی باز حرکت نمیکند. دستانداز در مسیر دارد.
حاجی ادامه داد: دستاندازها متفاوت است و قدری رقابتهای سیاسی است و قدری اتفاقات بینالمللی است که خیلی دست ما است و خیلیها هم دست ما نیست و یک مقداری هم برای توقعاتی است که بالا میرود. خواستههایی مطرح میشود و رئیسجمهور نمیتواند اجابت کند و این عامل روانی بازدارنده و آزاردهنده است. لذا من فکر میکنم ما توقعات و انتظارات را در حد امکانات قابل تامین، محدود کنیم و اجازه بدهیم کار ، سیاست گام به گام را یک زمانی نقل میکردند که برای انقلاب مناسب نیست ولی الان در شرایطی حرکت میکنیم که فکر میکنم قدم به قدم اگر پیوسته حرکت کنیم ولو با قدمهای کوتاهتر ثمربخشتر است تا بخواهیم به سرعت زیاد حرکت کنیم ولی ندانیم و نتوانیم این حرکت را ادامه دهیم.
وی گفت: درواقع محور همه این توقعات آن چیزی است که روحانی اعلام کرده است. هم اصلاحاتی که ایشان مدنظر داشتند مطرح کردند و هم اقدامات اجرائی و معیشتی که باید در حوزه اقتصادی حل میشد. اینها با هم دیده میشود. اگر اتفاق جدیدی افتاده است باید مردم روشن شوند که بدانند خلف وعده نشده اما به قولی فورسماژور اتفاق افتاده که نمیتواند آن وعده را محقق کنند. لذا من فکر میکنم به این نکته ما نیاز داریم که رئیسجمهور با مردم شفاف سخن بگوید.
حاجی بیان کرد: تا جایی که من از مجموعه اصلاحطلبان برآورد کردم طیف غالب به معنی اکثریت قوی، نه اکثریت ضعیف، بر این باورند که باید دولت را تا روز آخر حمایت کرد و هر کاری از ما ساخته است برای کمک به دولت باید انجام دهیم و بنابراین عبور از روحانی در این شرایط به هیچ وجه به مصلحت کشور دانسته نمیشود.
وی گفت: باید به این نکته هم توجه کنید که آیا اصلاح طلبان (جسارت به نمایندگان که انتخاب شدند نباشد)، مناسبترینها را برای حمایت شدن و ورود به مجلس را انتخاب کردند یا در محدودیتهایی که محدودیتهای احراز صلاحیتهایی که شورای نگهبان معمولاً سخت صلاحیتها را احراز میکند یعنی افرادی را که سابقه انقلابی پیش از انقلاب دارند و دهها سال سابقه مدیریت اجرائی در کشور دارند را می آیند کاندید می شوند اما صلاحیتشان احراز نمی شود.
حاجی افزود: به هر حال تشخیص این چنین است. اصلاح طلبان در واقع مناسبترینهایشان را نمیتوانستند عرضه کنند به دلیل همین نظارتهای استصوابی شورای نگهبان و احراز صلاحیتها است.
وی ادامه داد:شهرداری تهران در دوره اخیر سه شهردار به خود دیده باید ضعف شورا دید یا اینکه... نجفی بیماری سراغ ایشان آمد و ناچار شد کار را کنار بگذارد. افشانی قانون بازنشستگی آمد و آن قانون باعث شد کنار بروند و شاید باید بگوئیم شورا پیشبینی میکرد نجفی ممکن است بیمار شود یا ...
این سیاستمدار بیان کرد:اعضای شورا با هم عهدی بستند که شورا را دستکم نگیرند و اگر کار و فعالیت اجرائی به آنها پیشنهاد شد حالا در دولت یا شهرداری، شورا را برای رفتن به آن پست ترک نکنند. این عهدی است که کردند و سر این عهد ایستاده اند و این جای تبریک دارد. شاید مناسب بود اگر قبل از این تصمیمگیریها درباره شهرداری تصمیم میگرفتند و کاندیدایی مشخص میکردند و آن زمان، چنین قراری با هم نمیگذاشتند.
حاجی گفت: به نظرم شورا باید ثابت کند در عهدی که میبندد پایدار است و جایگاه شورا را جایگاه دست دوم نبیند.
وی در پاسخ به این سوال که شما گفته بودید عبور از خاتمی ما را به احمدینژاد رساند. چطور این اتفاق افتاد؟ چه تفکری باعث شد عبور از رئیسجمهور آن زمان شکل بگیرد؟، گفت: اگر به خاطر داشته باشید، جلسهای را خاتمی میخواست در دانشگاه تهران شرکت کند، بارندگی شد و قدری رفتوآمد سخت شد و ایشان کمی دیر رسید. آنجا در صحبتش اشارهای به این قصه آبگرفتگی شهر کرد که احمدینژاد پرخاشگرانه پاسخ داد. با مخالفت جدی صحبتخاتمی و کنایهای به خاتمی که به جای اینکه خانه شما فلان جا باشد اگر بهمان جا بود در ترافیک گیر نمیکردید، در واقع خودش را مطرح کرد.
حاجی بیان کرد: متاسفانه برخی از شخصیتهایی که به دلیل ماهیت کارشان باید محبوبیت بیشتری در مردم داشته باشند، محبوبیت آنها کم میشد و تخریبی که از شخصیت آیتالله هاشمی در آن دوره انتخابات شده بود به عنوان چهره دانشگاهی احمدی نژاد بالا آمد.
وی گفت: من فکر میکنم دلیل انتخاب احمدی نژاد ۷۰-۶۰ درصد اشتباهات رقبا بود که در صحنه ماندند و رای خودشان را تضعیف کردند و ۴۰-۳۰ درصد هم نوع تبلیغات بود.
حاجی در خصوص زمان فعالیت خود به عنوان وزیر تعاون گفت: وزیر تعاون بودم و باورم این بود که نیاز به وزارتخانه مستقل به نام تعاون نداریم. این پیشنهاد را داشتم که میشود وزارت تعاون را با وزارت کار ادغام کرد و توانائی اینها روی هم باشد، بیشتر به نفع تعاون است تا این که وزارتخانهای جدا باشد که مشکلاتی هم برای خود داشت.
وی افزود: به من پیشنهاد کردند چون آقای کمالی نخواست وزارت کار را ادامه دهد برای وزارت کار برنامهای تنظیم کنم و همین کار را هم کردم. مرحوم علاقهمندان برای وزارت آموزش و پرورش کاندیدا بود و قدری هم کار کرده بود و من هم برنامه را نوشته بودم، البته یک جلسهای با ابطحی صحبت میکردیم، من گفتم که من اعلام کرده ام نمیخواهم وزیر باشم ولی اگر اصرار بود من باشم جای من وزارت آموزش و پرورش بود نه وزارت کار!
حاجی گفت: چون با من درباره وزارتخانههای دیگر مشورت نشده بود و تنها گفته بودند برای کار برنامه بدهید و من هم اجرا کردم. مرحوم مهندس علاقهمندان به دلایلی که من نمیدانم دقیقاً چه بود، قدری فضا برای ایشان تنگ شد و نزد خاتمی رفت و به اصرار گفته بود من آموزش و پرورش نمیآیم و هر چه از ایشان خواسته بودند که چرا، به هر حال قبول نکرده بود. ابطحی آن زمان رئیس دفتر بود.
این سیاستمدار بیان کرد: داخل وزارتخانه برای او شبنامهای پخش کرده بودند و ایشان اذیت شده بود. همسر وی هم کسالتی داشت و یه خورده نگران خانم هم بود و می خواست وقت برای خانم بگذارد و رسیدگی کند و الحمدالله الان حالش خوب است. آنجا صحبت میشود که چه کنیم و چه نکنیم ابطحی میگویند حاجی به من اینطور گفته بود که اگر قرار بود وزیر بمانم باید آموزش و پرورش میرفتم. خاتمی هم گفته بود بیاید.
حاجی ادامه داد: به من زنگ زدند که بیایید. من فکر کنم موقعی است که باید برنامه خود را تحویل بدهم. برنامه وزارت کار را منظور است. با خودم برنامه را بردم و دیدم فضا چیز دیگری است. با من درباره آموزش و پرورش صحبت میشود و گفتم الان نه وقت دارم برنامه بنویسم چون برای یکشنبه بعد آن روز پنجشنبه بود و باید اسامی به مجلس اعلام میشد و هیچ فرصتی برای رایزنی نبود.
وی گفت: به خاتمی گفتم قبول است چون الان آغاز دولت است برای 6 ماه موقتاً باشم و دولت شما بیوزیر آموزش و پرورش نباشد چون اول مهر هم سال تحصیلی است و بد است که وزیر نداشته باشید ولی در این فاصله فرد مناسبی را پیدا کردید هیچ مشکلی نیست و من کنار میروم.
حاجی افزود: وی گفت من فکر میکنم شما میتوانید. این شد که ساعت ۸-۷ شب صحبتهای ما تمام شد و من بیرون آمدم با عزم این که قرار است به آموزش و پرورش بروم. شب جمعه هیاتی بود که به مدرسه جهان آرا میرفتیم. برخی از دوستان آموزش و پرورشی هم آنجا بودند و شاهحسینی و دوستان دیگر هم بودند. موضوع را گفتم و خواستم کمک کنند تا برنامهای سردستی برای دادن به مجلس بنویسیم تا ببینیم بقیه چطور میشود.
وی گفت:من فکر میکنم آموزش و پرورش نیاز به تحول واقعی دارد. سند تحول برای آموزش و پرورش نوشته شد، اما این سند تحول، ایجاد تحول نخواهد کرد.
حاجی گفت: آن زمان نیازی که ما احساس کردیم این بود که در کشور باید با هدف آموزش و پرورش، با محوریت آموزش و پرورش تحول اتفاق بیفتد. این سند در دورهای که ما شروع کردیم متاسفانه به پایان نرسید و یکسری تحقیقات مفصل و مطالعات مفصل نیاز داشت که اینها زمانبر بود و به دولت بعد افتاد. در دولت بعد این را تبدیل به سند تحول آموزش و پرورش تبدیل کردند.
وی ادامه داد: در واقع، از یک سند ملی به سند داخلی در آموزش و پرورش تبدیل شد؛ هدف اصلی که گم شد. در این سند هیچ نمیبینید که مثلا وزارت نیرو درباره آموزش و پرورش چه تکالیفی دارد. وزارت صنعت چه تکالیفی داشت. آن زمان باید منجر به این تکالیف میشد. این شد که هدفها را در آموزش و پرورش تعریف کنیم و کردیم. انسان با چه ویژگی باید تعریف شود و تعریف شد. جامعه چه جامعهای باشد تعریف شد اما همه درون یک سازمان بود. به نظر من اینجا قدری به آموزش و پرورش جفا شد و همچنان آموزش و پرورش به یک سند ملی نیاز دارد.
حاجی بیان کرد: اینکه آموزش و پرورش چطور عمل میکند را اطلاع ندارم، ولی یک زمانی ما جمعیت دانش آموزی حدود ۲۰ میلیونی داشتیم. آن زمان ما حدود ۱۹ میلیون و خردهای دانشآموز داشتیم. فارغالتحصیلان دبیرستان ما میخواستند به دانشگاه بروند و ظرفیت دانشگاهها به اندازه کافی نبود و یک مسابقه جدی بود، برای اینکه کسی به صندلی در دانشگاه برود و ادامه تحصیل بدهد.
وی تصریح کرد: این رقابت بود و توجه همه خانوادهها به این بود که بالاخره در این رقابتها صندلیای کسب کنند و کنکور هم در آن بستر و این کتابها و تستها توجه شد و الان شرایط اینطور نیست، هم جمعیت دانش آموزی کاهش یافته است و هم ظرفیت دانشگاهی ما افزایش داشته است و هم تنوع دانشگاهها اعم از دولتی و غیردولتی زیاد شده و من فکر میکنم الان هر کسی که دیپلم گرفت، اگر بخواهد در دانشگاه در یک رشته آموزش عالی جا برای او پیدا میشود و کسی بیرون نمیماند حتی بدون کنکور هم در یک جاهای میتوانند بروند؛ لذا من فکر میکنم الان موقعیت مناسب است برای این که آموزش و پرورش به رسالت اصلی خود برگردد و من اقداماتی که بطحایی انجام میدهد را تائید مکنم برای این که آموزشهای کنکوری و تبلیغات کنکوری را کم کند و بلکه حذف کند.
وی در پاسخ به این سوال که آیا قبل از انقلاب دستگیر شده بودید؟، گفت: بله. عضو حزب ملل اسلامی بودم؛ سال 44 دستگیر شدم.
این سیاستمدار گفت: یکی از اعضا بیاحتیاطی کرده بود و حرم حضرت عبدالعظیم زیارت رفته بود و مدارک حزبی هم همراه او در کیفش بود، الان هم در همان آستان خدمت می کند. ظاهراً نصف شب بود و بیرون میآمد در مسیر، تشکیلات ایست و بازرسی بود و به چه منظوری بود نمیدانم، دنبال دزد و قاچاقچی میگشتند.
حاجی گفت: وی آن صحنه را میبیند فکر نمی کند که با من کار ندارند و فرار میکند. آنها هم میفهمند یک موردی هست و این را دنبال میکنند. در حین فرار کیف خود را در ساختمانی پرت میکند ولی بالاخره به او میرسند و او را دستگیر میکنند و کیف را هم میآورند و میبینند حزب ملل اسلامی، روزنامه خلق و چه و چه در این کیف است و او را دو روزی کتک میزنند و اذیت میکنند و بالاخره قرارهای ما اینجوری بود که اگر کسی دستگیر شد تا 48 ساعت مقاومت کند تا ارتباط با بقیه قطع شود، ولی ایشان مقاومتهای خود را در حدی که تعیین شد انجام داد، ولی آن رابط متوجه نشد این دستگیر شده است.
حاجی گفت: آنها هم سراغ رابط میروند و منزل نبود و از راه میرسد، آنها در خانه او نشسته بودند. رابط را میگیرند و از طریق او تشکیلات مرکزی و اسناد و اسامی را کشف میکنند. کادر مرکزی که در کوههای شاهآباد شمرون رفته بودند و پناه گرفتند، از طریق محاصره نظامی و تیراندازی و زد و خورد دستگیر شدند و به هر حال کل حزب لو رفت.
وی گفت: من به سه سال زندان محکوم شدم که سال ۴۶ آبان ماه شاه تاجگذاری میکرد، یک عده از زندانیان را آزاد کردند و من هم جزو آنها بودم. یعنی دو سال و خردهای زندان بودم.
حاجی گفت:من قبل از انقلاب دبیر بودم. بعد از انقلاب همان کار معلمی خودم را انجام میدادم ولی عضو شورای هیات پاکسازی آموزش و پرورش تعیین شدم، اگر این را سمت بدانیم، چند جلسه ای برای این بودم.
وی ادامه داد: سال ۵۹ قبل از جنگ بچههای سپاه آمدند که به عنوان فرمانده سپاه باشم که قبول نکردم، چون روحیه نظامیگری ندارم، ولی اصرار کردند و گفتند به عنوان قائم مقام بیایم، سپاه فرمانده نداشت. به عنوان قائم مقام سپاه بودم که در واقع مسئول سپاه بودم و جنگ شروع شد. قدری در کارهای جنگ در آمادهسازی بچهها فعالیت کردم؛ البته در آن زمان فعالیتهای ضدانقلابی هم بود و قضایای مربوط به جنگلهای آمل هم بود و اتفاقات ناخوشایندی هم آن زمان رخ میداد. تا ۱۴ مهر سال ۵۹ به استانداری رفتم.
انتهای پیام/