حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در تاریخ ۲۷ خرداد ۱۳۸۳ با نمایندگان وقت مجلس شورای اسلامی دیدار کردند، مشروح آن را در مطلب زیر می‌خوانید.

به گزارش  گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، مشروح سخنان مقام معظم رهبری در خرداد ۱۳۸۳   و دیدار با نمایندگان وقت مجلس شورای اسلامی به شرح زیر است:

همه‌ی کارهایی که امیرکبیر انجام داده و همه‌ی خاطرات خوبی که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است

بسم‌‌اللَّه‌ الرّحمن‌ الرّحیم‌

اولاً به برادران و خواهران عزیز - نمایندگان محترم مجلس هفتم - خوش‌آمد عرض میکنیم و این دیدار را به عون الهی، یک دیدار مبارک میشماریم و امیدواریم خداوند حضور شما در مجلس شورای اسلامی و جایگاه قانونگذاری را، هم برای خود شما و هم برای ملت ایران مبارک کند.


بیشتربخوانید: روایت یک رویداد مهم در تاریخ ایران توسط رهبر انقلاب + فیلم


لازم میدانم بار دیگر از ملت عزیزمان به‌خاطر حضور هوشمندانه و آگاهانه‌شان در پای صندوقهای رأی برای مجلس هفتم تشکر کنم. کار بزرگ و برخاسته از درک و احساس صادقی انجام گرفت؛ ملت ایران نگذاشتند طبق خواست مدعیان و دشمنان این نظام، جمهوری اسلامی حتّی یک روز بدون مجلس و بدون قوه‌ی قانونگذاری باشد. از شما نمایندگان عزیز هم تشکر میکنم به‌خاطر تجاوبی که نسبت به عرایض ما در اول مجلس و پیامی که برای شما فرستادیم، انجام دادید. این خواست و انگیزه‌ی دو جانبه و گره‌خوردن اراده‌ها بر سر خواستها و هدفهای بلند و بزرگ، چیز بسیار مبارکی است. همچنین تشکر میکنم از بیانات امروز جناب آقای دکتر حداد عادل که لفظ و معنا در آن در حد عالی بود و کاملاً درست و مطلوب و آرزوی ماست.

یک جمله به مناسبت آیه‌یی که برادر عزیزمان در این‌جا تلاوت کردند - «و ما اوتیتم من شیء فمتاع الحیاة الدّنیا و ما عنداللَّه خیر و ابقی» - عرض کنم. هرچه شما دستاورد دنیوی دارید، بهره‌ی زندگىِ نزدیکی است که تا چشم به هم بزنید، میگذرد؛ ماندنی نیست. این بهره، فقط پول نیست. این فرصتها، این مسؤولیتها، این شأنها و موقعیتهایی که گیر من و شما می‌آید، از دید ارتباط این مسؤولیتها با شخص خود ما، همین‌طور است. نمایندگی مجلس هم از همین چیزهاست - «ما اوتیتم من شیء فمتاع الحیاة الدّنیا» - اگر در این کار، هدف خدا باشد، آن وقت «ما عنداللَّه خیر و ابقی للّذین امنوا و علی ربّهم یتوکّلون». اگر هدف ما از نمایندگی مجلس و از مسؤولیتهای دولتی و از تکیه زدن بر مناصب و مسندهای گوناگون - از آن‌جایی که شما نشسته‌اید، تا آن‌جا که بنده نشسته‌ام، تا آن‌جاییکه دولت نشسته است، تا آن‌جایی که مسؤولان گوناگون در رده‌های مختلف نشسته‌اند - همین شأن ظاهری و برخورداریهای ظاهری باشد (که این هم پوچ است، باطن این هم چیزی نیست؛ بظاهر، برخورداری به‌نظر می‌آید، اما برخودارىِ واقعی نیست) - بدون شک سرمان کلاه رفته است؛ چون ما در مقابل آنچه میگیریم، چیزی میدهیم. شما در طول مدت عمرتان هیچ چیز را یکجانبه نمیگیرید؛ چیزی میگیرید، چیزی میدهید. آنچه میگیریم، همین چیزهایی است که در طول زندگی گیر ما می‌آید - از علم، از معنویت، از پول، از مقام، از جلوه‌گری در چشم مردم، از محبوبیت و غیر اینها - آنچه میدهیم، از همه‌ی اینها مهمتر است و آن، عمر و زندگی ماست؛ «انّ الأنسان لفی خسر». ما در مقابل همه‌ی دستاوردهای خود، چیزی را داریم به‌طور مستمر و بیوقفه تحویل میدهیم و آن، مدت مهلت و فرصت ما در این دنیاست؛ این دارد تمام میشود.

سرمایه‌ی اصلی دارد ذره‌ذره کم میشود؛ مثل یخی که انسان در دستش بگیرد و آب شود. این سرمایه را باید به سرمایه تبدیل کنیم. شما در باب مسائل اقتصاد کلان کشور میگویید نفتِ استخراج شده سرمایه‌ی ملی است و نباید آن را خرج خوراک روزمره بکنیم؛ باید به یک سرمایه‌ی ماندگار تبدیل کنیم. عین همین قضیه در مورد شخص من و شماست. یک سرمایه‌ی تجدید ناشدنی - یعنی عمر - را داریم میدهیم؛ باید در مقابل آن یک سرمایه بگیریم تا برای ما بماند. این جاه و جلال، این محبوبیت، این موقعیت سیاسی و این پول برای انسان نمی‌ماند؛ آنچه میماند، «ما عنداللَّه» است؛ این «خیر و ابقی» است؛ این ماندنی است. هدف از نمایندگی باید این باشد؛ در این صورت ضرر نمیکنید؛ چه محبوبیت شما در چشم مردم باقی بماند، چه نماند؛ چه دوره‌ی بعد انتخاب بشوید، چه نشوید؛ چه در این دوره زحمتهای زیادی بر دوش شما بار بشود، چه نشود؛ هرچه اتفاق بیفتد، خیر اوست؛ «در طریقت آنچه پیش سالک آید، خیر اوست». هرچه پیش می‌آید، به خیر شماست؛ چرا؟ چون دارید یک معامله و تجارت پُر سود انجام میدهید. اگر میخواهید برای خدا کار کنید، قیامتان، قعودتان، امضاءتان، نطقتان، تصویبتان، ردتان، برای انجام وظیفه باشد. چون برای انجام وظیفه است، پس در دیوان الهی ثبت میشود؛ «لا یغادر صغیرة و لا کبیرة الّا احصاها»؛ همه چیز را احصاء میکنند؛ چیزهایی که ما یادمان میرود. وقتی ما نهایت احتیاج را داریم، با سود و بهره، آن را به ما تحویل میدهند؛ پس ما ضرری نکرده‌ایم. جز این، هر کاری بکنیم، سرمان کلاه رفته است؛ من هم همین‌طورم، شما هم همین‌طورید؛ هیچ فرقی هم بین ما از این جهت نیست.

و اما در رابطه‌ی مسؤولیت با آنچه محتوا و مضمون این مسؤولیت است. البته وظایفی بر عهده‌ی انسان هست که اگر این وظایف را رعایت کنیم، همین چیزی که گفتیم، حاصل خواهد شد. مهمترین چیزی که در باب مجلس شورای اسلامی وجود دارد، این است که این مجلس مظهر مردم‌سالاری دینی است. الگویی که نظام اسلامی در خصوص مردم‌سالاری دینی به دنیا ارائه داد و در عرصه‌ی سیاست جهانی مطرح کرد، بدون شک تجربه‌ی موفقی از آب درآمد. آنچه در آن، هم رأی و اراده و شخصیت و خواست مردم در آینده‌سازی جامعه تأثیر دارد، و هم چارچوب این حرکت، ارزشهای معنوی و الهی است، همان چیزی است که امروز بشریت نیازمند آن است و از نبود آن دارد رنج می‌برد. این جنگها، استکبارها، ظلمها، شکافهای طبقاتی، غارت ثروت ملتها و فقر عجیبی که بر بخش عظیمی از مردم دنیا حاکم است، همه بر اثر نبود معنویت است.

این فسادها و احساس پوچیها و هرزه‌دراییها و هرزه‌گراییهایی که در بین نسلهای گوناگون انسان در سطح دنیا دارد مشاهده میشود، همه بر اثر کمبود معنویت است. صد سال پیش، دویست سال پیش، سیصد سال پیش کار را شروع کردند؛ امروز نتایج تلخ آن دارد خودش را نشان میدهد. مانند همه‌ی حوادث تاریخی که بلافاصله اثر آن معلوم نمیشود، با گذشت زمان - مثل بیماریهای دیربروز و دیرعلاج یا بیعلاج - خودش را در دنیا نشان میدهد. علی‌رغم ثروت انبوه و هنگفتی که امروز خیلی از کشورهای به اصطلاح پیشرفته‌ی دنیا دارند - این همه پول، این همه ثروت، این همه علم، این همه فناوری، این همه ریزه‌کاریهای گوناگون علمی در زندگی بشر - بشر احساس خوشبختی و عدالت و سعادت نمیکند و فقر ریشه‌کن نمیشود؛ این بر اثر کمبود معنویت است. ما ملت ایران آمده‌ایم معنویت را به شکل جوهری، اصولی و ریشه‌یی - نه به شکل سرِ بار و تعارفی - در الگوی جدیدِ خود گنجانده‌ایم. مردم‌سالاری دینی، این است. مظهر این مردم‌سالاری، مجلس شورای اسلامی است؛ هم «شورا» است، هم «اسلامی» است؛ هم انتخاب مردم است، هم جهتگیری اسلامی است، که در اصول متعدد قانون اساسی و در سوگند نمایندگی آشکار است. این الگو، بی‌نظیر است.

البته طبیعی است که علیه آن تبلیغات کنند - به تعبیر بازاریها - توی سر جنس بزنند و سعی کنند آن را از چشمها بیندازند و بیارزش وانمود کنند؛ این یک ترفندِ شناخته شده است. در دنیا عالیترین دستاوردها و میراثهای فرهنگی یک ملت را گاهی کوچک میکنند و آن ملت را از آن دستاوردها بیزار میکنند؛ در دنیا این کارِ شناخته‌شده‌یی است؛ اما حقیقت قضیه همین چیزی است که ما آن را حس میکنیم. مجلس، مهمترین مظهر مردم‌سالاری دینی است؛ بنابراین از جایگاه خودتان غفلت نکنید. توجه داشته باشید این‌جا کجاست و مجلس شورای اسلامی یعنی چه. اهمیت تصمیم و موضعگیری را در این مجلس مورد غفلت قرار ندهید. این‌جا مرکز و قله و به تعبیری ویترین مجموعه‌ی نظام اسلامی است که جلوی چشم قرار دارد.

ما به این قانع نیستیم که مجلس شورای اسلامی داریم. تقریباً بیست‌وپنج سال است که مجلس شورای اسلامی داریم. ما باید سازوکاری پیدا و دنبال کنیم که مجلس روزبه‌روز در همین جهتِ صحیح و به سمت اهداف رشد کند و پیش برود؛ کارایی و تأثیرش در کشور زیاد شود تا بتواند به‌طور واقعی اثرگذاری کند و حرکت کلی کشور را با ایجاد قوانین و با نظارتهای بجا و با موضعگیریهای درست، روزبه‌روز پیشرفته‌تر و متعالیتر کند؛ بخصوص که دشمنان نظام اسلامی همواره یک مجلس بینقش را خواسته‌اند؛ مجلسی که تأثیری نداشته باشد، یا تأثیر منفی داشته باشد. نخیر، مجلس باید اثرگذار، پُررنگ، فعال و دارای نقش باشد؛ همه‌ی تلاش باید دنبال این باشد. به این هم قانع نیستیم و کافی نمیدانیم که بگوییم ما هم مثل کشورهایی که نام دمکراسی را به دوش میکشند، پارلمان داریم؛ نه، آن پارلمانها در کنار نقاط قوّتی که احیاناً دارند - و لابد دارند؛ هیچ مرکزی بدون نقطه‌ی قوّت و نقطه‌ی ضعف نیست - نقاط ضعف اساسییی هم دارند؛ ما باید از نقاط ضعف اساسی آنها پرهیز کنیم.

من به‌خاطر دارم که اوایل انقلاب امام این را مکرر به یاد میآوردند که در مجالس دیگر در دنیا درگیریهای شنیع و کتککاری هست؛ اما تفاخر میکردند که در مجلس ما این حرفها نیست؛ مباحثه و مجادله هست. این، مهم است. ما باید ببینیم دیگران چه میکنند که نقطه‌ی ضعف آنها محسوب میشود؛ از آن پرهیز کنیم. در بسیاری از مجالس کشورهای سرمایه‌داری معمول و رایج است که نماینده علناً به زبان میآورد و در عمل هم نشان میدهد که حافظ منافع شرکتها و کارتلها و تراستها و کمپانیهای گوناگون است؛ از این کار ابایی هم ندارد. مقاصد و منافعی را که کمپانیهای بزرگ و مراکز عظیم مالی - که بیشترین ظلم دنیا از سوی آنهاست - تعریف میکنند، اینها در مجالس دنبال قانونگذاری و ردیف کردن کار آنها هستند؛ این بزرگ‌ترین نقطه‌ی ضعف آنهاست.

نماینده‌ی مردم باید نماینده‌ی توده‌ی مردم باشد؛ بخصوص نماینده‌ی کسانی باشد که به حضور نماینده‌شان در سطوح تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی کشور بیشتر نیاز دارند؛ آنهایی که دستشان به جایی نمیرسد و محرومیت بیشتری را دارند. پس در درجه‌ی اول، نمایندگی از مردم محروم را برای خودتان تعریف کنید. درست است که هر یک از شما نماینده‌ی همه‌ی ملت ایرانید؛ نماینده‌ی جمع خاصی، نماینده‌ی آن منطقه و نماینده‌ی فقط رأیدهندگان نیستند - مجلس، نماینده‌ی همه‌ی ملت ایران است - اما درعین‌حال برخی از اقشار ملت ایران به حضور نماینده‌ی خود در مناطق تصمیم‌گیری نیاز دارند؛ چون محرومند، چون مشکلات دارند، چون از فقر و کمبود امکانات و تبعیض‌ها رنج میبرند و از فسادهایی که دیگران به راه میاندازند، آنها صدمه میبینند. بنابراین خودتان را در درجه‌ی اول، نماینده‌ی اینها بدانید.

نکته‌یی که بسیار مهم است، این است که از همه‌ی ظرفیتِ کاری مجلس استفاده کنید. اگر قرار باشد یک روز دستگاهی بخواهد موفق‌ترین مجلس ایران را در دوره‌ی بعد از انقلاب ارزیابی کند، بلاشک موفق‌ترین مجلس، مجلسی است که توانسته از همه‌ی ظرفیتِ کاری خود استفاده کند. ظرفیت قانونگذاری، یکی از ظرفیتهای بسیار مهم است. ابزارهای نظارت در دست شما قرار دارد. دیوان محاسبات را دست کم نگیرید. من در مجالس قبلی مکرر به مسؤولان و دست‌اندرکاران میگفتم دیوان محاسبات را خیلی جدی بگیرید؛ این ابزار بسیار مهمی است. به شما هم این نکته را عرض میکنم. البته بعضی گوش کردند، بعضی هم گوش نکردند؛ اما شما گوش کنید. دیوان محاسبات خیلی مهم است.

بودجه‌ی عظیم این ملت، تنها درآمد عمده‌ی عمومی ملت است که در اختیار دستگاه‌ها قرار میگیرد؛ باید مشخص باشد که این بودجه چگونه خرج شد. مسأله‌ی تفریغ بودجه و تشخیص صحت و سقم کاری که انجام گرفته، یکی از مهمترین ابزارهای نظارتی شماست؛ از این غفلت نکنید. اگر بخواهید از ابزارهای نظارتی استفاده کنید، همه‌ی تلاش خود را بر این قرار دهید که ارتباط با دستگاه‌های اجرایی و تحت نظارتتان، قانونی باشد. بعضی از ارتباطهای مخدوش، مطلقاً به ضرر شماست. نمیخواهیم به کسی یا چیزی یا جمعی اشاره کنیم؛ اما در فرض‌های ذهنی میگنجد که بین بخشی از نمایندگان و بخشی از دستگاه‌های تحت نظارت، ارتباطاتِ مخدوش و غیرصحیحی به‌وجود بیاید. این، قطعاً نظارت را مخدوش خواهد کرد و قدرت نظارت را خواهد گرفت و توانایی عظیمی که قانون به مجلس داده است، از مجلس سلب خواهد کرد؛ آنگاه مجلس دیگر اثرگذار نخواهد بود.

مسأله‌ی مهم دیگر، جایگاه سیاسی مجلس است. شما، نماینده و عصاره و خلاصه‌ی ملت هستید. موضعگیری شما در مسائل سیاسی و بین‌المللی، به یک معنا حاکی از موضعگیری ملت ایران است. این موضعگیری، دوگونه میتواند باشد: گاهی میتواند دشمن را به دخالت بیشتر امیدوار کند؛ او را نسبت به نظام اسلامی، گستاخ و طلبگار و فزون‌طلب و به زیاده‌خواهی تشویق کند؛ میتواند هم درست بعکس باشد؛ احساس کند که در ملت ایران و نمایندگان او، صلابت، ایستادگی، آگاهی به منافع و مصالح، ایستادگی بر سر منافع ملی و مصالح ملی، و ناسازگاری با کسانی وجود دارد که همه‌ی همتشان این است که منافع ملی را به بازیچه بگیرند و راهی برای سیطره‌ی بر این ملت پیدا کنند.

امروز مشکل ما با دشمنانی که در دنیا با آنها دعوا داریم، این است؛ برادران و خواهران عزیز! یک نقطه‌ی پُرفایده و پُرسود در یک نقطه‌ی بسیار حساس از لحاظ سوق‌الجیشی - سیاسی و نظامی - در دنیا به نام ایران وجود داشته و سالهای متمادی در قبضه‌ی قدرتهای مستکبر بوده است - یک روز روسیه، یک روز انگلیس، یک روز هم امریکا - بعد این ملت آمده با اتکاء به یک اندیشه و یک فکر و یک اراده، این کشور را از چنگال اینها خلاص کرده؛ اینها میخواهند دوباره سیطره پیدا کنند؛ همه‌ی دعوا بر سر این است. ما با کسی دعوا نداریم. ما به کسی که میخواهد دوباره بر ما سیطره پیدا کند، میگوییم نخیر، غلط میکنی؛ اجازه نمیدهیم. منازعه‌ی نظام اسلامی با کسانی که در پی چالش با این نظامند، سر این قضیه است؛ مشکل دیگری نیست. همه‌ی کشورهای دنیا در تعامل با هم، چالشهای قهری و طبیعی دارند - اینها که مهم نیست - آنچه مهم است، این است که ملت ایران و نظام اسلامی ایستاده است و میخواهد از هویت و استقلال و عزت ملىِ خود دفاع کند. عده‌یی میخواهند بر این اراده و عزم دست‌اندازی کنند؛ دعوا سر این است.

مجلس در این دعوای اصولی، اساسی، تعیین کننده و سرنوشت‌ساز باید جایگاه روشنی داشته باشد؛ چون شما نماینده‌ی این ملتید. این ملت را در انتخابات میبینید، در تظاهرات و راهپیماییها میبینید، در شعارها میبینید، در درخواستها و مطالبات میبینید؛ میبینید این ملت، کیست و چیست. مجلس باید آینه‌ی تمام‌نمای اقتدار ملی و عزت ملی و ایستادگی بر سر منافع ملی و مقابله‌ی با سلطه‌جویان و سیطره‌خواهانِ جهانی و بین‌المللی باشد. اینها ظرفیتهای مهمی است که مجلس دارد.

نکته‌ی دیگر این است که شما دویست‌ونود نفر نخبگان گرد آمده‌ی از اطراف کشورید؛ این فرصتِ خیلی بی‌نظیری است. دویست‌ونود نفر به عنوان نماینده‌ی ملت، از نخبگان و از قشرهای گوناگون، در مرکزی زیر یک سقف جمع شوند و چهار سال با هم باشند؛ این فرصتِ بسیار بی‌نظیر و استثنایی است. جای چالش منطقی و بحث و مجادله‌ی صحیح بر سر مسائل اساسی کشور، همین‌جاست. بنده با مجادلات داخل مجلس هیچ مخالفتی ندارم؛ خیلی موافقم. امام (رضوان‌اللَّه‌علیه) مکرر میفرمودند که مجلس جای مباحثه، مثل مباحثه‌های طلبگی است. دو نفر طلبه وقتی با همدیگر مباحثه میکنند، گاهی سر یکدیگر داد هم میکشند؛ اما این داد کشیدن نه از روی کینه است، نه از روی انگیزه‌های سیاسی است، نه از روی انگیزه‌های شخصی است؛ این شخص از حقیقتی که به نظر او حقیقت است، دفاع میکند، آن شخص هم از نظرِ خودش دفاع میکند؛ غالباً هم به یک نتیجه میرسند. فرق است بین جنجال صاحب‌نظران و مجادلات منطقىِ اصحاب علم و تجربه و تخصص، با غوغاهای دبستانی. انسان وقتی وارد دبستان میشود، سر و صدا و جنجال بلند است؛ به یک محیط علمی هم که پا میگذارد، عده‌یی نشسته‌اند و دارند با یکدیگر بحث میکنند؛ آن‌جا هم جنجال بلند است؛ اما این جنجال با آن جنجال فرق دارد. جنجالهای دبستانی، جنجالهای حزبی و جنجالهای دلال‌مآبانه‌یی که چند نفر بر سر جیفه‌ی دنیا یقه‌ی هم را میگیرند، زشت و دون شأن مجلس است؛ اما مجادلات علمی، مباحثات تخصصی، بخصوص در کمیسیونها - که کمیسیونها جای این حرفهاست - بسیار صحیح و درست است. با این روش، نشاط مجلس تأمین میشود و باید حتماً وجود داشته باشد.

ما دنبال چه نوع توسعه‌یی هستیم؟ این نکته‌ی اساسی، در بحثهای اقتصادی و غیراقتصادی جاری است. کسانی دنبال این هستند که حرفی را پرتاب کنند و ذهن مردم را از مسائل اصلی دور نگه دارند: مدل چینی، مدل ژاپنی، مدل فلان. مدل توسعه در جمهوری اسلامی، به اقتضای شرایط فرهنگی، تاریخی، مواریث و اعتقادات و ایمان این مردم، یک مدل کاملاً بومی و مختص به خود ملت ایران است؛ از هیچ‌جا نباید تقلید کرد؛ نه از بانک جهانی، نه از صندوق بین‌المللی پول، نه از فلان کشور چپ، نه از فلان کشور راست؛ هرجا اقتضایی دارد.

فرق است بین استفاده کردن از تجربیات دیگران، با پیروی از مدلهای تحمیلی و القایی و غالباً هم منسوخ. بنده میبینم گاهی بعضی از شیوه‌هایی که در زمینه‌های اقتصادی و فرهنگی و غیره پیشنهاد میشود، از دیگران گرفته شده - فلان متفکر فرنگی این‌طوری گفته، فلان متفکر کجایی این‌طوری گفته - مثل این‌که به آیات قرآن استناد میشود! خیلی از شیوه‌ها منسوخ است؛ سی سال پیش، چهل سال پیش، پنجاه سال پیش تجربه شده، بعد یک روش بهتر آورده‌اند؛ ولی ما الان میخواهیم از روش منسوخ آنها در آموزش و پرورش، در مسائل علمی، در کارهای دانشگاهی، در کارهای اقتصادی و در برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی استفاده کنیم؛ نه، این درست نیست. از تجربه‌ها و دانشها باید استفاده کرد، اما الگو و شیوه و مدل را باید کاملاً بومی و خودی انتخاب کرد.

یک نکته‌ی اساسی در کار مجلس این است که شروع کار شما در سال پاسخگویی است. کار شما در زمینه‌ی پاسخ دو بعد دارد؛ هم باید پاسخ بدهید، هم باید پاسخ بخواهید. اگر دولت بخواهد پاسخ بدهد، پاسخ دولت میتواند به افکار عمومی باشد - که خوب هم هست و بنده هم غالباً برادران دولت را تشویق میکنم که به افکار عمومی توضیح بدهند و حرف بزنند - اما سازوکار قانونی، پاسخگویی دستگاه‌های اجرایی به مجلس است. شما باید پاسخ بخواهید و در زمینه‌ی کار خودتان هم باید پاسخ بدهید. اولویتهایتان را مشخص کنید. شما هر کدام از منطقه‌یی انتخاب شده‌اید؛ شعارهایی داده‌اید، حرفهایی زده‌اید و وعده‌هایی داده‌اید؛ اینها را جمع کنید و ببینید اولویتها کدام است. این اولویتها را آن‌جایی که در لوایح تقدیمی دولت باید دنبال شود، آن‌جایی که با طرحهای خود مجلس باید تأمین شود، آن‌جایی که با پاسخگویی و توضیح خواستن از دستگاه‌های دولتی باید حاصل شود، مشخص، اولویت‌بندی و حتّی زمان‌بندی کنید؛ بعد هم به مردم گزارش بدهید و بگویید ما میخواستیم این قانون را وضع کنیم، میخواستیم با این مشکل مقابله کنیم؛ زمان آن شش ماه بود، سر شش ماه به این‌جا رسیدیم. این‌که آقای دکتر حداد عادل میگویند سال آینده بتوانیم کارنامه‌ی قابل قبولی ارائه دهیم، در صورتی امکانپذیر است که شما اولویت‌بندی، برنامه‌ریزی و زمان‌بندی کنید و بگویید ما دنبال این اولویتها هستیم. همه‌ی کارها را هم نمیشود یکشبه با هم انجام داد؛ اولویتهایی وجود دارد؛ پیدا کردن و دنبال کردن این اولویتها مهم است. در این صورت، شما، هم به مردم پاسخگو خواهید بود؛ هم از دستگاه‌هایی که زیر نظارت شما هستند، باید پاسخ بخواهید.

یک روز را هم نباید از دست بدهید؛ این نکته را من غالباً به برادران و خواهرانی که در جاهایی مسؤول میشوند، عرض میکنم؛ به شما هم عرض میکنم. گاهی بعضیها تصور میکنند چهار سال وقت دارند و دو سه ماهِ اول چیزی نیست. نه آقا! همان دو سه روز اول هم مهم است. یک روز را هم نباید از دست داد. چهار سال، وقت زیادی است؛ به شرط آن‌که از همه‌ی ساعات و روزهای آن استفاده شود؛ نه این‌که توقع زیادی داشته باشیم. از همه‌ی وقتی که برای مجلس مقرر است، باید به نحو صحیح استفاده شود؛ آنگاه چهار سال، وقتِ واقعاً قابل عرضه‌یی است.

یکی از نامهای دارای افتخار در تاریخ ما - به همان اندازه‌یی که واقعیت دارد - امیرکبیر است. امیرکبیر در کشور ما سه سال در رأس دولت بوده است. معلوم میشود سه سال وقت خیلی زیادی است. همه‌ی کارهایی که امیرکبیر انجام داده و همه‌ی خاطرات خوبی که تاریخ و ملت ما از این شخصیت دارد، محصول سه سال است. بنابراین چهار سال، وقت کمی نیست - وقت خیلی زیادی است - به شرط این‌که از همه‌ی این وقت به نحو درست استفاده شود.

دنبال آرمانهای حقیقی در قالب و لباس عملی آن بگردید. نه باید دنبال ایده‌آل‌هایی بود که عملی و اجرایی نیستند، نه باید به کم قانع شد و از آن آرمانها دور ماند. آنچه همواره باید مورد نظر باشد، چشم‌انداز بیست‌ساله است؛ این چشم‌انداز خیلی مهم است. و من به شما عرض کنم؛ به شهادت افرادی که کارشناس و متخصص این کار هستند، این چشم‌انداز کاملاً عملی است؛ یعنی به‌هیچ‌وجه در آن، بلندپروازیهای بیهوده و بیپشتوانه وجود ندارد. درست نگاه کنید، دقت کنید و چشم‌انداز بیست‌ساله را بخوانید. ما ملت ایران با این قانون اساسىِ جامع و با این ارکان نظام - اگر خوب کار کنند و درست کار کنند - میتوانیم در ظرف بیست سال کشور خود را به نقطه‌ی اوج و قله‌یی که در این چشم‌انداز تصویر شده، برسانیم. سیاستها را در نظر داشته باشید. سیاستها بر اساس این چشم‌انداز تنظیم شده است. قانونها باید با سیاستها هماهنگ باشد؛ یعنی در دل سیاستها جا بگیرد و به سمت این چشم‌انداز حرکت کند. آن چشم‌انداز هم بر پایه‌ی اسلام است. باید همه‌ی وقت و همت و شغل را مصروف همین اهداف کرد و در واقع ذوب در این اهداف شد.

تعبیر «ذوب در ولایت» را غالباً مخالفان شماها - کسانی که میخواهند نکته‌گیری کنند و مضمونی بگویند - به کار میبرند؛ والّا بنده این حرف را از آدمهای حسابی کمتر شنیده‌ام. بنده نمیفهمم معنای ذوب در ولایت را. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است. روزی که شهید صدر گفت «در امام خمینی ذوب شوید؛ همچنان‌که او در اسلام ذوب شده است»، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسی بود، نه جمهوری اسلامی بود، نه نظامی بود، نه دستگاهی بود. در صحنه‌ی آشفته‌ی هویها و جریانها و خطوط مختلف، یک قامتِ برافراشته و یک علمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهید صدر میگفت در او ذوب شوید. راست هم میگفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. امروز این‌طوری نیست. ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ این اصلاً معنا ندارد. رهبری مگر کیست؟ رهبری هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد. احترام رهبری در سایه‌ی این است که او ذوب در اسلام و ذوب در همین هدفها بشود؛ پایش را یک قدم کج بگذارد، ساقط میشود. هیچ‌کس در شخص و در جهت ذوب نمیشود؛ در آن هدفها باید ذوب شد؛ در اسلام باید ذوب شد؛ در اهداف والای اسلامی - که خدای متعال برای ما معین کرده - باید ذوب شد؛ در واقع در ملت باید ذوب شد. به این هدفها و به آن نقطه‌ی اوج و والا چشم بدوزید. اسلام، عزت ملی، استقلال، عدالت اجتماعی و کم کردن فاصله‌ها بین طبقات جامعه؛ امروز ما به اینها خیلی نیاز داریم. یک قانونِ شما میتواند شکاف بین فقیر و غنی را عمیق‌تر کند؛ میتواند هم مقداری این را جمع کند. باید دنبال این باشید که این فاصله را کم و این شکاف را پُر کنید.

از جمله‌ی مهمترین کارها، مبارزه‌ی با فساد است. مبارزه‌ی با فساد، یک جنبه‌ی اخلاقىِ محض نیست؛ اداره‌ی کشور متوقف به مبارزه‌ی با فساد است. بنده دو سه سال پیش که آن نامه را درباره‌ی مبارزه‌ی با فساد به مسؤولان کشور نوشتم، به دنبال یک کار طولانی و یک بررسی و مطالعه‌ی وسیع و همه‌جانبه بود. از هر طرف میرویم، میبینیم اگر با فساد مبارزه نشود، همه‌ی کارها لنگ خواهد ماند. این همه کار خوب دارد در کشور انجام میگیرد - کارهایی که انجام گرفته، کم نیست - اما وجود فساد، بعضی از آنها را خنثی میکند. استخری را در نظر بگیرید که از چند چاه عمیق با لوله‌های چند اینچی مرتب در آن آب ریخته میشود، اما استخر پُر نمیشود. وقتی نگاه میکنید، میبینید بدنه‌ی استخر ترک خورده و ته آن سوراخ است؛ هرچه از این طرف آب میریزید، از آن طرف بیرون میرود؛ به کانالهایی که شما در نظر گرفته‌اید آبیاری کنید، اصلاً آب نمیرسد.فساد در جامعه، این‌طوری است. فساد مالی، مثل خوره، ایدز و سرطان است؛ باید با آن مبارزه کرد. البته نباید بزرگنمایی کرد. بعضیها جنجال و بزرگنمایی میکنند و طوری حرف میزنند که کانّه این سرطان همه جا را گرفته؛ نخیر، این‌طوری نیست. این همه ما دستهای پاکیزه، چهره‌های پاکیزه و انسانهای پاکیزه در دستگاه‌های گوناگون از بالا تا پایین داریم؛ اکثریت هم با اینهاست؛ منتها یک نقطه‌ی فساد، همه‌ی بدن را آلوده میکند. وقتی یک جای بدن بیمار میشود و درد میگیرد - مثلاً وقتی دندان فاسد میشود - انسان شب خوابش نمی‌برد. قلب، سالم؛ معده، سالم؛ ریه، سالم؛ جریان خون، سالم؛ اما یک دندانِ ناسالم خواب را از انسان میگیرد. فساد، این‌طوری است؛ باید با فساد مبارزه‌ی جدی کرد. یک پایه‌ی مبارزه، شمایید. آن روزی که بنده مسأله‌ی مبارزه‌ی با فساد را گفتم، توقعم این بود که مجلس شورای اسلامی سینه سپر کند و جلو بیاید و در این میدان حرکت کند تا ما دیگر احتیاج نداشته باشیم دنبال کنیم؛ اما متأسفانه این‌طور نشد. آنها نکردند، شما بکنید. البته به قول برادر ظریف و نکته‌سنج‌مان، با دستمال کثیف نمیشود شیشه را تمیز کرد. اگر انسان بخواهد با فساد مبارزه کند، باید در درجه‌ی اول مراقب باشد که فساد دامن خودش را نگیرد. داخل خودتان و درون مجلس مراقب باشید. دست پاک، دامن پاک، زبان پاک و چشم پاک خواهد توانست در حوزه‌ی اقتدار وسیعی که شما دارید، همه چیز را پاک کند.

به دنبال این توصیه، این را هم عرض کنم که از لغزشگاه‌ها بترسید. امام سجاد (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در دعای صحیفه‌ی سجادیه، وقتی برای سربازان اسلام دعا میکنند، از جمله‌ی چیزهایی که روی آن تکیه میکنند، این است که خدایا! یاد و محبت و علاقه‌ی به «المال الفتون» - مال فتنه‌انگیز - را از دل اینها بگیر. مال و پول، خیلی خطرناک و فتنه‌انگیز است و خیلیها را میلغزاند. ما آدمهای درشتی را در تاریخ دیدیم که وقتی پایشان به این‌جا رسید، لغزید؛ بنابراین خیلی باید مراقب باشید. در شرع مقدس، اسم این مراقبت چیست؟ تقوا. این‌که در قرآن از اول تا آخر این همه به تقوا توصیه شده، معنایش همین مراقبت و مواظبت از خود است. نفس انسان، زیاده‌خواه است. من وقتی در مطبوعات خواندم که شماها تصمیم گرفته‌اید در بعضی از مسائل مجلس و برخی از برخورداریهای بیخودی تجدیدنظر کنید، حقیقتاً خوشحال شدم و به بانیان این کار دعا کردم. مثلاً فرض بفرمایید آدمی خانه دارد، باز خانه میخواهد؛ امتیاز دارد، باز امتیاز میخواهد. واقعاً من تشکر میکنم از این‌که شما در این راه وارد شدید و همت گماشتید. این راه را ادامه دهید و بر سر این کارها پای بفشرید. هرچه میتوانید، منطقی و صحیح رفتار کنید. البته ما توصیه نمیکنیم و توقع هم نداریم که مثلاً در مجلس، نمایندگان گشنگی و تشنگی بکشند و زهد به خرج دهند - نه ما این‌طوریم، نه شما این‌گونه‌اید - ما میگوییم زیاده‌روی و اسراف نشود و کارهای بیقاعده و خرجهای بیخودی انجام نگیرد. ممکن است سرجمع همه‌ی این خرجها مبلغ خیلی کلانی هم در مجلس نشود؛ اما وقتی شما این راه را قطع کردید، دست مردم و دستگاه‌ها الگو میدهید و راه و جهت را مشخص میکنید. کار شما خیلی ارزش دارد و بسیار خوب است؛ این را دنبال کنید.

مسأله‌ی بعد، ترجیح مصالح کلی بر مصالح منطقه‌یی است؛ این هم از چیزهایی است که به زبان خیلی آسان است، اما در عمل خیلی مشکل است. بنده هم یک وقت در مجلس بوده‌ام و میدانم نمایندگی چگونه است؛ با مجلس هم که سالهاست سروکار داریم. مصالح منطقه‌یی را بر مصالح کلی ترجیح ندهید. من‌باب مثال عرض بکنم: به سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی، به دولتها و به رئیس‌جمهور، از جمله‌ی توصیه‌هایی که سالهاست بنده دارم و الان هم توصیه میکنم و همین اواخر هم که رئیس سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی آمده بود، باز به ایشان هم توصیه کردم، این است که طرحهای نیمه‌تمام را در کشور زودتر جمع‌وجور کنید. ما چند هزار طرح نیمه‌تمام داریم؛ طرحهایی که باید سه سال یا چهار سال تمام میشده، اما ده سال یا گاهی بیشتر طول کشیده. چرا؟ یک مقدار از آن مربوط به ضعف مدیریتهاست، بخشی از آن هم مربوط به کمبود منابع است. اگر بخواهیم طرحهای نیمه‌تمام را تمام کنیم، باید مجدداً طرح اضافه نکنیم؛ والّا اینها هم نیمه‌تمام خواهد ماند. بدیهی است که اگر بتوانیم پولمان را صرف کنیم و یک مدرسه بسازیم تا دانش‌آموزان بتوانند در کلاس سر میز بنشینند، این بهتر از این است که ساخت دو مدرسه را شروع کنیم و هر دو در مرحله‌ی سفت‌کاری بماند و تمام نشود؛ در نتیجه، یک دانش‌آموز هم سر کلاس نخواهد رفت. همت را بالا میگیریم و ساخت دو مدرسه را شروع میکنیم؛ اما یکی هم تمام نمیشود.

این بهتر است، یا این‌که بیاییم همان پول را صرف کنیم، یک مدرسه بسازیم و تمام کنیم تا دانش‌آموزان بروند سر کلاس بنشینند؟ طرحهای منطقه‌یی: فلان‌جا فرودگاه، فلان‌جا جاده، فلان‌جا اتوبان و... . توقعاتی وجود دارد؛ نماینده هم اینها را به مجلس منتقل میکند و از آن‌جا به دولت منتقل میشود و در نتیجه، فشار. دولتیها هم بالاخره به هر دلیلی تسلیم میشوند و زیر بار میروند؛ اما نتیجه چیست؟ نتیجه این است که طرحهای نیمه‌تمام ما اگر در حدود چهار هزار طرح است، میشود پنج هزار، میشود ده هزار. کار سختی است، اما باید آن را تحمل کرد.

حرف که زیاد است. گفت: "یک سینه حرف موج زند در دهان ما"؛ با شما حرف زیاد داریم، لیکن وقت را هم باید در نظر گرفت. آخرین مطلب، انضباط است. من این را عرض بکنم؛ خیلی از اوقات که در گذشته تلویزیون مجلس را نشان میداد و من صندلیهای خالی را میدیدم، پای تلویزیون از مردم خجالت میکشیدم و احساس شرم میکردم! ما به این مردم گفته‌ایم پای صندوق بیایید؛ آنها هم آمده‌اند و نماینده معین کرده‌اند؛ حالا چه دارد مطرح میشود؟ مطلب مهم. به مجلس نگاه میکنید، میبینید چهار تا صندلی خالی است؛ یکی نشسته، پنج تا صندلی خالی است. بنده این‌جا پای تلویزیون وقتی این صحنه را میدیدم، حقیقتاً احساس شرمندگی میکردم. این، بیانضباطی است و مطلقاً نباید این را برای مجلس برتافت. سر وقت حاضر شدن، در کمیسیون حاضر شدن، در صحن علنی حاضر شدن و کار کردن، خیلی مهم است.

امیدواریم ان‌شاءاللَّه با امیدی که مردم به شما بسته‌اند و تصویری که در ذهن آنها به‌وجود آمده، رفتار و حرکت شما و توفیق الهی به‌گونه‌یی باشد که روزبه‌روز این امید در مردم تقویت شود و ان‌شاءاللَّه مردم از این‌که نمایندگان خوبی مثل شما را به مجلس فرستاده‌اند، خوشحال باشند و خوشحال بمانند. در این صورت، ما هم همیشه دعاگوی شما خواهیم بود.

والسّلام علیکم و رحمةاللَّه و برکاته‌

منبع: KHAMENEI.IR

انتهای پیام/


انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.