به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، علی صدری نیا مجری و مستند ساز جوان سینما و تلویزیون که در سالهای اخیر توانسته با کارهای خود جوایز متنوعی را در جشنوارههای مختلف کسب کند، از رویشهای دهه چهارم انقلاب اسلامی به شمار میرود.
سیدمحمدعلی صدرینیا متولد فروردین سال ۱۳۶۹ است. مدرک خود را در مقطع کارشناسی در رشته حسابداری از دانشگاه تهران گرفته است و در مقطع کارشناسی ارشد به واسطه فعالیت کاری خود در رشته مدیریت رسانه ادامه تحصیل داده است.
او را بیشتر به واسطه طنز دکتر سلام میشناسیم و مخاطبان این مجموعه به صدای او در این مجموعه عادت کرده اند. وی که با مستند تهران دمشق در جشنواره مردمی فیلم عمار امسال هم حضور داشت، با مستند جنجالی قائم مقام هم سر و صدای زیادی به پا کرده است.
فرصتی دست داد تا با او درباره موضوعات متنوع فرهنگی در طول چهل سال انقلاب اسلامی و نقاط قوت و ضعف این سالها به گفتگو بنشینیم.
در ادامه این گفتگو را بخوانید؛
آقای صدری نیا؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی عرصه فرهنگ دچار تغییر و تحول بنیادین شد. به نظر شما تاثیر این جریان بر بدنه هنر ایران تا چه اندازه بود؟
یک زمان شما زمینی دارید و میخواهید در آن کشاورزی کنید؛ اما این زمین اصلا قابل کشت نیست و هر بذری در این زمین بکارید، محصولی جز علف هرز نمیتوانید از آن برداشت کنید. این دقیقا فضای موجود قبل از انقلاب اسلامی بود و اساسا بستری برای رشد در آن وجود نداشت.
با پیروزی انقلاب اسلامی این زمین کشت به نوعی تغییر کرد و زمینه برای ورود آدمهای مختلف و دغدغهمند مهیا شد. به تبع این شرایط عرصه فرهنگ در جمهوری اسلامی هم تغییر اساسی را به خود دید و انسانهای متعهد و اخلاق مدار جذب این تغییر شدند. اما نکتهای که وجود دارد این است که اگر ما همواره مدیرانی متناسب با فضای انقلاب داشتیم، یعنی مدیران فرهنگی که نگاهشان با نگاه انقلاب تنظیم شده بود؛ از این زمینه مناسب انقلاب اسلامی میتوانستیم بهره بیشتری ببریم.
مدیران فرهنگی پس از انقلاب اسلامی عملکرد قابل قبولی داشته اند؟
متاسفانه بعضی از مدیران فرهنگی ما خودشان عامل کاهنده شتاب در مقابل این شکوفایی پس از انقلاب بودند؛ وگرنه با زمینهای که انقلاب اسلامی در ایران فراهم کرده بود، باید خیلی جلوتر از این میبودیم. فضایی که به سبب انقلاب اسلامی پدید آمد، زمینه شکوفایی را پدید آورد، اما ما نتوانستیم به درستی از آن استفاده کنیم.
به نظر شما با زمینهای که انقلاب اسلامی توانست در عرصه فرهنگ و هنر فراهم کند، چه کسانی توانستند به خوبی رشد و از این فضا استفاده کنند؟
کسانی که فقط کاری برای انقلاب و تاریخ انقلاب یا فیلمهای ارزشی نساخته اند، بلکه هر کس به این حوزه ورود کرده، با یک نگاه اخلاقی و ارزشی اثر تولید میکند. همین امر به جهت بستری است که انقلاب زمینه ساز آن بوده تا این آثار بدون بی اخلاقیهای رایج پیش از انقلاب، فضایی برای دیده شدن داشته باشند.
وقتی ارزش گذاری سینما این باشد که رذائل انسانی و جاذبههای غیر اخلاقی دستمایه کشاندن مخاطب به سینما شود، نتیجه آن دور ماندن آدمهایی است که میخواهند یک حرف انسانی و ارزشی را در قالب هنر بیان کنند. پس همهی آنهایی که ارزشهای انسانی را رعایت میکنند و آثارشان عرضه میشود، به طریقی ثمره نگاه انقلاب اسلامی هستند.
آیا ما در این چهل سال پس از انقلاب اسلامی توانسته ایم در موضوع الگو سازی از شخصیتهای برجسته خود موفق عمل کنیم؟
به نظرم هم در بخش سیاست گذاری فرهنگی و هم در بحث رسانهای ضعیف عمل کردیم. ما خیل هنرمندانی را داریم که آثار ماندگاری در دهههای مختلف پس از انقلاب اسلامی تولید کرده اند، ولی هیچ حمایت رسانهای منسجمی نتوانستیم از آنها انجام دهیم.
به نظر شما جای کدام شخصیت انقلابی در حوزه فیلم سازی و سینما خالی است و به آن پرداخت مناسبی نشده است؟
یکی از شخصیتهایی که امروز در کشور ما بیشتر از همه احساس میکنم باید بیشتر به آن پرداخته شود، شخصیتی مانند شهید رجایی است. با اینکه شاید کار هم در مورد ایشان ساخته شده باشد، ولی شاید یک کار ماندگار که آن فرهنگ و آن نگاه دهه اول انقلاب مسئولین را بتواند نشان دهد، در مورد ایشان نداریم.
شهید رجایی نماد ساده زیستی، مردمی بودن و مسئولی برخاسته از دل مردم است. او نمونه کامل از آن چیزی بود که انقلاب اسلامی برای آن شکل گرفت. من با روحیهای که امروز در مسئولین خودمان میبینم، بازخوانی شخصیت ایشان را به لحاظ زمانی بسیار لازم میدانم و خودم دوست دارم از زاویهی جدید به ایشان بپردازم.
جای چه موضوعات و سیاست گذاریهایی در حوزه فرهنگ و هنر خالی است که باید به آن پرداخته شود؟
همه جای دنیا از حرفهایی که برایشان مهم بوده و بخشی از تاریخ و اعتقاد آن کشور را تشکیل میداده، حمایت ویژهای شده است؛ اما این موضوع به این معنی نیست که فقط باید یک سری فیلمهای خاص ساخته شود. باید جا برای همه نگاهها در چارچوب خودش فراهم باشد. در این مورد هم کارهایی انجام شده، اما کاملا سلیقهای و جزیرهای بوده؛ یک مسئول در سالی سیاست هایش حمایتی بوده و در سال بعد با تغییر وی سیاستها کاملا متضاد شده است. این نگاه باعث شده تا ما سیاست واحدی در عرصه فرهنگی نداشته باشیم. باید از این جا به بعد به فکر تعریف یک سیاست کلان باشیم تا از این حرکت سینوسی در فرهنگ فاصله بگیریم.
با توجه به ماجراها و وقایع تاریخی دهههای اخیر به نظرتان توانسته ایم کارهای قابل قبولی ارائه دهیم؟
من به شخصه ترجیح میدهم در عرصه مستندسازی فعالیت خود را گسترش دهم؛ اما به نظرم واقعا جای یک اثر نمایشی سیاسی واقعی درباره اتفاقات سالهای اخیر مانند پرونده هستهای ایران و ... خالی است. در حال حاضر در دنیا مجموعههای سینمایی و تلویزیونی تولید میشود که کاملا سیاسی هستند و شما میتوانید مصداق شخصیتهای فیلم را در بدنه سیاسی شان ببینید. ما خیلی وقتها یا اصلا سمت این موضوعات نمیرویم یا اگر هم برویم، خیلی فضای کاریکاتوری را دنبال کرده ایم. باید به سمتی رفت که فرهنگ پذیرش و ساخت اینگونه آثار در کشورمان جا بیفتد. اگر این تابو شکسته شود و هنرمندان ما به این سمت بروند و کارهای متعددی در این زمینه تولید شود، خود به خود مقاومت مقابل آن هم میشکند. همین حالا غرب و سینمای غرب این کار را انجام میدهد و در قالب همین آثار سیاسی به خیلی از برهههای تاریخی کشور خود میپردازد و ابهامات عمومی را برطرف میکند.
چند سوال کوتاه؛
شخصیت سیاسی محبوب شما پس از انقلاب اسلامی کیست؟
طبیعتا به دلیل آنکه نگاه هم نسلان من به مقام معظم رهبری بوده است و بیشتر با ایشان انس گرفته ایم، محبوبیت خاصی برایمان در میان شخصیتهای انقلاب اسلامی دارند.
محبوبترین کارگردان شما پس از انقلاب اسلامی کیست؟
من شخصا به آقای حاتمی کیا علاقهمند هستم و کارهای ایشان را میپسندم.
محبوبترین مستندساز پس از انقلاب؟
حتما شهید آوینی؛ به جهت اینکه اگر خودش منتقد وضعیت کشور بود، خودش هم آستین بالا میزند و کار تولید میکرد تا موثر واقع شود.
گفتگو از امید پویانفر
انتهای پیام/