به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، اینکه هم مسکو و هم واشینگتن ممکن است از ناآرامی در کشورهای قدرتمند اروپا سود ببرند، سران فرانسه را بر آن داشته تا به دنبال مقصر خارجی در تحولات جاری باشند.
نارضایتی از سیاستهای مکرون در فرانسه واقعیت دارد. این را خود رئیسجمهور در آخرین سخنرانیاش خطاب به مردم فرانسه اذعان کرد. اما این بدان معنا نیست که رقبای خارجی از فرصتِ بهوجودآمده برای دستکاری در تحولات فرانسه بهره نگیرند.
داینا آشویتز در دالاسنیوز نوشته است آنچه سران فرانسه را بیش از نارضایتی مردم نگران کرده است، احتمال رشد جریان ضدساختارگرا و حتی ضدانقلاب است، جریانی که با گذشت بیش از دو قرن از انقلاب فرانسه همچنان در این کشور وجود دارد و بدش نمیآید نظم گذشته احیا شود، شاید در قالب یک نظام ملیگرا و اقتدارگرا.
بیشتربخوانید: مکرون برای آرام کردن «جلیقه زردها» دست به دامان سارکوزی شد
در چنین شرایطی سران برخی دولتها که پیشتر طعم انتقادهای پاریس از تحولات داخلیِ خود را چشیده بودند، نسبت به خشونتی که در برخورد پلیس فرانسه با مردم بود ساکت ننشستند. مثلاً اردوغان ریسجمهور ترکیه این «خشونتِ بیش از حد» و «خشنترین سرکوب» از سوی پلیس را محکوم کرد و ادامه داد وضعیت را «با نگرانی» دنبال میکند. اردوغان البته گفت کشورش همچنین مخالف «صحنههای آشوبی» است که معترضان رقم زدهاند.
اما آنچه ناراحتی مقامات فرانسه را در پی داشت، واکنش اردوغان نبود بلکه بیشتر نگران مسکو و واشینگتن بودند. توییتهای ترامپ و بدبینی گذشتهاش به اتحادیه اروپا از سویی و اتهامات گذشته به روسیه پیرامون دخالت در انتخابات آمریکا موجب شد دولت مکرون نسبت به دخالتهای پوتین و ترامپ در تحولات فرانسه هشدار دهد. اما این گمانهها تا چه حد واقعی و تا چه حد توهم توطئه است؟
پوتین برخلاف ترامپ از ابتدا روابط چندان گرمی با مکرون نداشت. به نظر میرسید در انتخابات ۲۰۱۶ ترجیح میداد مارین لوپن از جریان ملیگرا یا دستکم فیلون پیروز شود. پیروزی لوپن ضربه سختی به انسجام اتحادیه اروپا بود. همان زمان مقامات امنیتی فرانسه مدعی شدند حمله سایبری علیه ستاد انتخاباتی مکرون رخ داده و البته دفع شده است. آنها میگفتند سرنخها نشان میدهد این اقدامات از مسکو کلید خورده و آنقدر تبلیغ کردند که مجبور شدند به مردم اطمینان دهند اجازه دستکاری نتایج انتخابات فرانسه از سوی مسکو را نمیدهند.
حالا نیز دوباره یکی از مقامات امنیت سایبری فرانسه میگوید «فعالیت مشکوکی وجود داشته که ما در فرآیند بررسی پیامدهای آن هستیم.» لودریان وزیر خارجه نیز اعلام کرد تحقیق دولتی در این زمینه آغاز شده است. در واقع آنها شک کردهاند که فعالیت همزمان اینهمه حساب کاربری برای تهییج جلیقهزردها و تحریک مردم برای پیوستن به آن ممکن است از سوی روسیه حمایت شده باشد. رایان فاکس از مرکز امنیت سایبری New Knowledge گفته است حسابهایی در توییتر و فیسبوک یافته که به احتمال زیاد از مسکو هدایت میشود.
البته علاوه بر مسکو، خود فیسبوک نیز منکر چنین دخالتی شده و اعلام کرده در بررسیهای مستمر خود شواهدی دال بر حسابهای جعلی روسیه نیافته است. گراهام بروکی مدیر مرکز پژوهش Digital Forensic میگوید چیز عجیبی نیست که یک سری حسابهای کاربریِ هوادار روسیه از جنبش جلیقهزردها حمایت کنند، زیرا گروههای متنوعی ناگهان «با اشتیاق و فرصتطلبی» حامی جنبش شدهاند.
با این حال واقعیت دیگری سران فرانسه را نگران کرده است. از یک سال پیش شبکه آرتی فرانسوی راهاندازی شده که در یوتیوپ نیز قابل دسترسی است. هزینههای این شبکه مانند سایر کانالهای آرتی توسط دولت روسیه تأمین میشود. روسیه همچنین یکی از کشورهایی است که رسانههایش به ابعاد مختلف تظاهرات جلیقهزردها پرداختهاند، مثل ترکیه و ایران. اما آیا ترکیه و ایران را هم میتوان با همین استدلال به دخالت در تظاهرات جلیقهزردها متهم کرد؟
از سال گذشته میلادی که مکرون برای ترامپ در بیرون الیزه فرش قرمز پهن کرد و بعد از آن ترامپ میزبان یک شام مفصل با حضور مکرون شد، خیلی از واقعیتها عوض شده است. شاید نقطه عطف در روابط دو طرف را می توان در خروج آمریکا از برجام دانست؛ زمانی که مکرون با ادعای اقناع ترامپ به واشینگتن آمد ولی در مقابل چشم اروپاییان و رسانههای جهانی دست خالی برگشت.
حالا پس از آغاز جنبش جلیقهزردها آن اختلافنظرها بیش از پیش خود را در پیامهای صریح و انتقادی از سوی دو طرف نشان میدهد. رئیسجمهور آمریکا در توییتی مدعی شد مکرون و مردم فرانسه بالاخره بعد از دو سال به همان نتیجهای در مورد توافق پاریس رسیدهاند که او رسیده بود، یعنی اینکه اجرای این توافق به نفع کشورهای قدرتمند نیست. وی در واکنش به حضور جلیقهزردها در خیابانهای پاریس نوشت «مردم نمیخواهند اینهمه پول، یعنی بیشتر از آنچه در کشورهای جهان سوم پرداخت میشود، بابت توافقی بدهند که شاید از محیط زیست حمایت کند». وی ادامه داد «مردم فریاد میزنند ما ترامپ میخواهیم».
البته در مورد آخر احتمالاً ترامپ بار دیگر در دام یک اشتباه رسانهای افتاده، چون برخی رسانهها ویدئویی که در جریان سفر گذشته ترامپ به لندن ضبط شده بود و مردم چنین شعاری میدادند را به عنوان تظاهرات کنونی در فرانسه منتشر کرده بودند.
به هر حال رئیسجمهور آمریکا که فرصت را برای توییتزدن مناسب یافته بود، باز در توییت دوم نوشت: «شب و روز بسیار بدی در پاریس گذشت. احتمال نمیدهید زمان آن رسیده باشد که توافق مزخرف و بسیار پرهزینه پاریس را رها کنیم و پول مردم را از طریق پایینآوردن مالیات به آنها برگردانیم؟». وی ادامه داد با همه این حرفها باز هم آمریکا تنها کشور عمدهای بوده که انتشار گازهای گلخانهایاش در سال گذشته کاهش یافته است.
این توییت که اشاره مستقیم به بسته جدید اصلاحات مالیاتی مکرون داشت و آن را ریاکارانه میدانست، موجب شد یوآکیم سامفرگت نماینده مجلس فرانسه که ترامپ را «خرفت» خطاب کرده، از وی بخواهد «به کشور من توهین نکن». وزیر خارجه فرانسه نیز در گفتگو با تلویزیون LCI از رئیسجمهور آمریکا خواست از مداخله در جدال جلیقهزردها با دولت خودداری کند. لودریان گفت «ما کاری به مسائل داخلی ایالات متحده نداریم و انتظار داریم که آنها نیز به همین صورت عمل کنند». وی ادامه داد «این حرف من و حرف رئیسجمهور فرانسه به آقای ترامپ است: با ملت ما کاری نداشته باشید».
اما آیا آنچه لودریان گفته، صرفاً اشاره به چند توییت ترامپ دارد یا مداخلات گستردهتری در جریان است؟ چند شاهد در تأیید این مسأله وجود دارد:
* دو سوم مردم فرانسه عضو فیسبوک هستند، یعنی همان شبکه اجتماعی که دموکراتها میگویند ترامپ به طرز ماهرانه و با بکارگیریِ روشهای پیچیده از آن برای شکستدادن هیلاری در انتخابات ۲۰۱۶ میلادی بهره گرفته است. بنابر این روش کار با آن را به خوبی بلد است. در آن ماجرا مشخص شد که شرکت کمبریج آنالتیکا در همکاری با ستاد انتخاباتی ترامپ اطلاعات کاربران فیسبوک را دزدیده و از آن جهت تبلیغ نامزد جمهوریخواهان بهره گرفته است.
* افشاگریهای اسنودن نشان میدهد واشینگتن در جایی که منافعش اقتضا کند، از خیانت به متحدان غربی نیز دریغ نمیکند. نمونه آن، شنود مکالمات تلفنی مرکل صدراعظم آلمان است.
* ترامپ روابط خوبی با ملیگرایان در فرانسه دارد، یعنی همان جریانی که تا یک سال و نیم پیش به سرعت در حال گسترش در اروپا بود ولی شکست مارین لوپن در برابر مکرون در انتخابات فرانسه تأثیر منفی بر رشد آن نهاد.
* رئیسجمهور آمریکا به هیچ وجه میانه خوبی با توافق آبوهوایی پاریس ندارد. وجهه علمی سیاستهای او بیش از هر چیز با زیرسؤالبردن این توافق زیر سؤال رفت. بنابر این هیچ عجیب نیست که برای اثبات نظر خود و بازگرداندن وجهه ازدسترفته، از اجرای سیاستهای مرتبط با آن در کشورهای اروپایی جلوگیری کند، حتی به بهای بههمریختن آرامش شانزهلیزه.
* آخرین اتفاقی که پیش از جنبش جلیقهزردها در روابط مکرون و ترامپ افتاده است، به شدت وی را نسبت به پیامدهای قدرتگرفتن این رئیسجمهور جوان در اروپا نگران کرده است. داستان به سخنرانی مکرون پیش از نشست یکصدمین سالگرد پایان جنگ جهانی اول برمیگردد؛ سخنانی که ترامپ را بر آن داشت تا تندترین توییت خود علیه مکرون را در دوران ریاستجمهوریاش منتشر کند. امانوئل گفته بود ما باید به فکر یک ارتش اروپایی باشیم تا مایه امنیت اروپا در برابر «چین، روسیه و حتی ایالات متحده آمریکا» باشد. ترامپ این سخنان را «توهینآمیز» دانست. خشم او بیجا نبود. این سخنان در واقع تهدید مستمر دانلد به قطع حمایت امنیتی از اروپا در ناتو را بیاثر میکرد.
همه این موارد نشان میدهد برای شخص ترامپ جنبش جلیقهزردها در بهترین زمان شکل گرفته و نتایج خشنودکنندهای نیز داشته است. با این حال از آنجا که فرانسه ترجیح داده در این زمینه تحقیقی انجام ندهد (!) نمیتوان به جمعبندی قطعی رسید.
جمعبندی
اروپا در وضعیت خاصی قرار گرفته است:
* در درون خود دچار اختلافنظرهای جدی پیرامون سیاستهای اتحادیه اروپا است (که به خروج بریتانیا انجامید).
* رشد جریان راستگرا در اکثر کشورها ممکن است اتحادیهگرایان را در دوراهیِ انتخاب میان دموکراسی و بقای اتحادیه قرار دهد.
* سران روسیه و آمریکا از تضعیف اتحادیه استقبال میکنند و در این میان، سران اروپا عمدتاً از مقابله با نقش ایالات متحده که به عنوان متحد و کشورِ دوست در نشستهای مختلف با آنها شرکت میکند ولی سازِ ناخوش مینوازد، ناتوان هستند.
به نظر میرسد فرانسه و آلمان، خود را به عنوان دو قدرت اصلی در اتحادیه اروپا در بیشترین فشار احساس میکنند. بنابر این در اتحادی نانوشته تصمیم گرفتهاند در مسائل داخلیِ اتحادیه با یکدیگر متفق عمل کنند و برای کاهش فشار از خارج نیز نوعی تقسیم کار صورت دادهاند، به این صورت که برلین مسئول هماهنگسازی روسیه شده و پاریس مسئول همراهسازی آمریکا. دیدارهای مکرر مرکل و پوتین از سویی و مکرون و ترامپ از سوی دیگر را در همین راستا باید تحلیل کرد.
در چنین شرایطی اروپا از طرفی تلاش میکند انسجام و استقلال خود را با بزرگنمایی مداخله خارجی تقویت کند و از طرف دیگر در این زمینه آن قدر تند نرود که اقدامات خودش در همراهسازی مسکو و واشینگتن خنثی شود.
منبع: مشرق
انتهای پیام/