به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، روزنامه‌ها در صفحات خود اخبار، یادداشت، سرمقاله و عناوین ویژه و اختصاصی دارند که بر اساس اتفاقات روز منتشر می‌شود. همچنین جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاه‌ها و نظریات اصلی و اساسی خود می‌پردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و می‌توان آن را سخن اول و آخر جراید عنوان کرد که اهمیت ویژه‌ای در رسانه‌ها نیز دارد.

زوایای پیدا و پنهان برجام اروپایی/علل مردودبودن افزایش یارانه‌ها/هشدار سقوط در شکاف طبقاتی/استیضاح ترامپ به نفع ایران است؟

یادداشت، سرمقاله، عناوین و گزارشات ویژه روزنامه‌های و جراید سراسر کشور بیستم و نهم آذر ماه به شرح زیر است:


 
خبری در راه است....!
 
جعفر بلوری در یادداشت امروز کیهان به بررسی تحولات سوریه پساداعش و علاقه مندی برخی کشورهای عربی به برقراری ارتباط مجدد با سوریه را تحلیل کرده و نوشته؛  اتفاقات مهمی در منطقه به ویژه سوریه و یمن در جریان است که مستقیم یا غیر مستقیم به ما مربوط می‌شود. به مقاومت و حرکتی که امام راحل (ره) با پیروزی انقلاب اسلامی به راه انداخت و گلوله‌ای را شلیک کرد، این گلوله هنوز در حرکت است!اتفاقاتی که شاید در نگاه اول و با توجه به طولانی شدن تحولات پسا داعش، زیاد به چشم نیایند اما، کمی دقیق که شویم و آن را در کنار سیری از تحولات بگذاریم، اهمیتش نمایان‌تر می‌شود. تصمیم آمریکا به خارج کردن کامل و فوری نیروهایش از سوریه (که دیروز وال استریت ژورنال طی یک خبر فوری اعلام و ترامپ آن را تایید کرد)، سفر «عمر البشیر» به سوریه، آنچه در یمن می‌گذرد و آنچه در استکهلم در ارتباط با یمن گذشت، آنچه مقام کویتی درباره ایران و منطقه گفت، آنچه مقامات آمریکایی از سوریه و اسد می‌گویند، آنچه در غزه در قالب یک جنگ دو روزه دیدیم و... همه و همه نشانه‌هایی است از اینکه، خبری در راه است...
سفر رئیس‌جمهور سودان به دمشق، نه به خاطر مسافر که به خاطر نفسِ سفر اهمیت زیادی دارد. چرخش کشور‌ها به سمت سوریه‌ای که تا همین چند ماه پیش دشمنانش به کمتر از Assad must go -اسد باید برود- راضی نبودند، صرفا یک پیام می‌تواند داشته باشد و آن اینکه پیروزی بزرگی در راه است. این سفر در کنار درخواست‌های پی‌در‌پی برخی رهبران سیاسی کشور‌های عربی که همه حول «عادی‌سازی روابط با سوریه» می‌چرخند اعترافی است بزرگ به شکستی بزرگ در برابر مقاومتی بزرگ. عراقی‌ها می‌گویند، طی همین چند روز آینده رئیس‌جمهور این کشور هم وارد دمشق خواهد شد. دو سفر از سوی دو مقام ارشد دو کشور عربی به دمشق که در ۷ سال و نیم گذشته، بی‌سابقه است.
1
حالا این تحولات را بگذارید کنار اظهارات اخیر نماینده ویژه آمریکا در سوریه؛ وقتی «جیمز جفری» می‌گوید، کشورش دیگر به دنبال سرنگون کردن اسد نیست؛ یا وال استریت ژورنال دیروز می‌نویسد با دستور شخص ترامپ، تمام ۲۰۰۰ نیروی آمریکایی از سوریه به زودی خارج می‌شوند بعد تحلیل می‌رود «با خروج کامل آمریکا از سوریه راهبرد واشنگتن در خاورمیانه دچار آشفتگی می‌شود» یعنی، خبر مهمی در راه است. هنوز زود است در این باره به طور قاطع نظر داد، اما یکی از محتمل‌ترین تحلیل‌ها اعتراف آمریکا به شکست در سوریه است. این احتمال نیز هست که نیت ترامپ، اتمام حجت با گاو‌های شیرده‌اش باشد تا بیشتر آن‌ها را بدوشد. ترامپ پیش از این به رغم مخالفت‌های گسترده استراتژیست‌های نظامی‌اش گفته بود از سوریه خارج خواهد شد مگر اینکه اعراب پول آن را بدهند یا ناتوی عربی را تشکیل دهند و جایگزین نیرو‌های آمریکایی شوند. خبری از ناتوی عربی نیست. پس، یا اعراب پول مورد دلخواه رئیس‌جمهور آمریکا را تامین نکرده‌اند، یا پول را گرفته، اما زیر وعده‌اش زده است. فراموش نکنیم ترامپ مرتجعین پولدار عرب را گاو‌های شیرده می‌بیند. در این بین ترکیه را نباید از نظر دور داشت. آمریکا چند وعده آبدار به اردوغان داده است. یکی تحویل سامانه دفاع موشکی پاتریوت و دیگری احتمال تحویل دادن فتح الله گولن. دیروز خبر‌هایی نیز از تصمیم قطعی ترکیه برای حمله به شرق فرات به گوش رسید. جایی که نیرو‌های کرد مورد حمایت آمریکا مستقر هستند. این تحولات می‌تواند حاکی از یک توافق پنهان بین ترکیه و آمریکا باشد: جان شبه‌نظامیان کرد مورد حمایت آمریکا با خیانت آمریکا در خطر است. شاید وقتی در حال مطالعه این وجیزه‌اید، ترکیه حملات خود را شروع کرده باشد!

با توجه به این مهم که چیزی نمی‌تواند جایگزین نظامیان آمریکایی در سوریه شود، خلأ حاصل از خروج آمریکا در سوریه قطعا از سوی کسانی پر خواهد شد که با اسد میانه خوبی دارند! اگر هم میانه‌شان خوب نباشد، در برابر مقاومت و ارتش سوریه، عددی نخواهند بود. فراموش نکنیم جنگ سوریه نیز مثل جنگ یمن قرار نبود طولانی شود. هزینه‌های حیثیتی، سیاسی و اقتصادی که حامیان داعش و آمریکا در این جنگ داده‌اند، بیش از حد زیاد شده است. از سال ۲۰۰۱ به این سو به گفته ترامپ، هزینه مداخله در منطقه فقط ۷ تریلیون دلار به اقتصاد آمریکا لطمه زده است. شاید وقت اعتراف به شکست رسیده و خروج از سوریه همان اعتراف است.این تحلیل را هم باید جدی انگاشت که، دستور فوری ترامپ برای خروج نظامیان آمریکایی از سوریه، پشت پرده پیچیده‌ای نداشته باشد. یعنی صرفا تصمیم شخص ترامپ بدون توجه به مشورت‌ها و هشدار‌های مشاوران و سایر مقامات پنتاگون و کاخ سفید باشد. در این صورت باید منتظر یک جنگ تمام‌عیار سیاسی و لفظی در داخل آمریکا و بین مقامات آمریکایی بود.

اوضاع در یمن و کل منطقه نیز بی‌شباهت به اوضاع سوریه نیست. هفته گذشته جریان وابسته به سعودی -بخوانید آل سعود و متحدانش- در استکهلم با کسانی دور میز مذاکرات نشستند که پیش از آن، آن‌ها را گروهی ضعیف و تروریستی می‌دانستند. این نشست نه به خاطر خود نشست که، به دلیل پیام آن مهم بود. سعودی‌ها مجبور شده بودند با گروهی که ضعیف و تروریست می‌نامیدند دور یک میز بنشینند آن هم در حالی که به جای ۴ هفته، چهار سال است حریفشان نشده‌اند. نشستن دور میز با گروهی که فکر می‌کردی کلکش را ۴ ماهه می‌کنی، آن هم پس از ۴ سال جنگ، یعنی اعتراف بزرگ به شکست. اینکه سنای آمریکا رای به پایان مداخله آمریکا در جنگ یمن طی ۳۰ روز می‌دهد، یعنی اتفاقی مشابه سوریه، در یمن هم جاری است؛ و این قطعا به نفع انصارالله و به زیان سعودی‌هاست. انصارالله فقط چند هفته دیگر اگر مقاومت کند قطعا با دست پر از این جنگ بیرون خواهد آمد، درست مثل بشار اسد.
 
اوضاع در غزه هم متفاوت از گذشته است. اسرائیل همین چند هفته پیش سریعترین شکست و سریعترین آتش‌بس تاریخ ۷۰ ساله و نکبت‌بار خود را تجربه کرد. صهیونیست‌ها شاید تصور این را هم نمی‌کردند حماس این‌گونه پاسخ دهد و ظرف چند ساعت، صد‌ها موشک به نقاط مختلف سرزمین‌های اشغالی شلیک کند و این رژیم را وادار به تسلیم آن هم ظرف تنها دو روز کند. کار به جایی رسیده که اسرائیل طرح دیوار‌های بلند بتنی را برای مهار موشک‌های کورنت مقاومت در دستور کار قرار داده تا بیش از گذشته دور خود دیوار کشیده باشد. وضعیت حزب‌الله لبنان و جایگاه این جنبش محبوب را نیز می‌توانید در اندیشکده‌های آمریکایی و صهیونیستی بخوانید. امروز حزب‌الله به اعتراف همین مراکز اطلاعاتی و تحقیقاتی، دیگر یک جنبش نیست، یک ارتش مدرن است که جنگ بعدی‌اش با اسرائیل، جنگ آخر خواهد بود!
این تحولات نشان می‌دهد خبر‌های بسیار مهمی در راه است و معامله قرن و عادی‌سازی روابط اسرائیل و اعراب نیز کار به جایی نخواهند برد. این معامله‌ها صرفا تلاش‌هایی هستند برای به عقب انداختن آنچه در حال وقوع است. گاهی سرو صدای بلند، ناشی از ترس است؛ صرفا بلوفی است برای پوشاندن یک حقیقت بزرگ‌تر. تهدید‌ها و رجزخوانی‌های گاو‌های شیرده سعودی علیه مقاومت و ایران نیز از همین نوع سروصداهاست. به گفته عبدالحمید دشتی، نماینده بحرین در کمیته حقوق بشر سازمان ملل، متحدان عرب سعودی نمی‌دانند آل‌سعود چگونه در خفا به ایران التماس می‌کند:
 
«کشور‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس با وجود سردی روابط با ایران، همه از جمله عربستان به طریقی تابع ایران هستند... این امر از طریق برخی تماس‌ها، مکالمات و نامه‌نگاری‌های بین شخصیت‌هایی خاص از عرب‌های خلیج‌فارس با ایرانی‌ها انجام می‌شود. منظور ما عربستان و ابوظبی است، و گرنه که بقیه، امارات تقریبا ذوب در ایران هستند و همچنین سلطنت عمان که رابطه خوبی با ایران دارد، بحرین هم هر‌چه ریاض تصمیم بگیرد اجرا می‌کند، اما این کشور‌هایی که توصیه‌های ریاض را اجرا می‌کنند از تماس‌های محرمانه و خواهش و التماس‌های عربستان از ایران در زمینه‌های مختلف خبر ندارند... کشور‌های عربی حاشیه خلیج‌فارس به دشمنی با ایران تظاهر می‌کنند، اما از درون اطمینان دارند که نه از این کشور و نه از ملتش در طول تاریخ هیچ بدی ندیده‌اند و این انگلیس، آمریکا و صهیونیست‌ها هستند که عرب‌ها را علیه ایران تحریک می‌کنند. ایران کشوری آزاد و دارای حاکمیت مستقل است که از سر احترامی که برای اصول روابط بین‌الملل قائل است دست خود را به سوی همسایگانش دراز می‌کند... ما خیلی اوقات می‌شنویم که محمد بن سلمان ایران را تهدید یا مورد شماتت قرار می‌دهد و با اینکه امیدواریم جنگ نابودی و خونریزی اتفاق نیفتد، اما مطمئنیم اگر بن سلمان دست به حماقتی زده و حتی یک موشک شلیک کند این امر به زیر و زبر شدن خاندان آل‌سعود منجر می‌شود، چون ایران ظرف چند ساعت می‌تواند خلیج‌فارس را اشغال کند و همه دنیا تسلیم قدرت ایران هستند و آن‌هایی که با آن سر دشمنی دارند زیان دیده‌اند.»
 
اگر آنچه طی ۷ سال و نیم گذشته در منطقه به ویژه سوریه و عراق و یمن گذشت را، به دلیل گسترده بودن بازیگران جنگ، جنگ جهانی بگیریم، چه کسانی در این جنگ پیروز شده‌اند؟ کدام منطق- مذاکره یا مقاومت- در این ۷ سال و نیم جواب داد؟ شاید گفته شود، نابودی سوریه و عراق و یمن نشان داد، این جنگ پیروزی نداشته است؛ که باید پرسید، اگر سوریه و عراق و یمن مقاومت نمی‌کردند و تروریست‌های تکفیری و پدرجد آن‌ها بر این کشور‌ها غلبه می‌یافتند، اوضاع بهتر بود؟!
به نظر می‌رسد وقت تقسیم غنایم است. مخاطب این جملات نیز دولت محترم است. برجام و تحولات منطقه را کنار هم بگذارید. درست می‌گویید، مقاومت هزینه دارد. بشار اسد و انصارالله هم هزینه دادند؛ اما برجام هم هزینه بود. وضعیت اقتصادی امروز، افزایش جهشی قیمت دلار، تورم، تحقیر، حمله به سفارتخانه‌های ایران، سوخت ندادن به هواپیمای ظریف و... نشان داد گاهی هزینه مذاکره به مراتب بیشتر از مقاومت است. اینکه کشور نابود شود و مردم و نوامیسمان به دست تکفیری‌های آدم‌خوار بیفتد بهتر است یا به قیمت آسیب دیدن زیرساخت‌ها، سر دشمن را یک بار برای همیشه به سنگ بکوبیم و به قیمت دادن خون، کشور و ناموسمان را از گزند داعشی‌ها نجات دهیم؟! شاید اگر برجام نبود و مقاومت بود، امروز در این حوزه نیز مشغول تقسیم غنایم بودیم.
 

اشتراکات تهران - آنکارا

موید حسینی صدر کارشناس سیاست خارجی به بررسی تاریخچه روابط تهران-آنکارا پرداخته و نوشته؛ سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برای روابط با کشور‌های منطقه ارزش و اهمیت قابل توجهی قائل است. با این حال از میان کشور‌های منطقه کشور جمهوری ترکیه یکی از کشور‌هایی است که برای ایران اهمیت استراتژیک ویژه دارد؛ رویکردی که با توجه به نیاز‌های متقابل دو کشور از سوی دولت آنکارا نیز دنبال می‌شود و تعدد سفر‌های متقابل مقامات عالی از جمله رؤسای جمهور دو کشور مؤید این ادعاست. چنان که اعلام شد سفر روز گذشته رئیس جمهوری ایران به همراه ۶ وزیر کابینه به آنکارا در قالب برگزاری پنجمین نشست شورای عالی همکاری‌های استراتژیک ایران و ترکیه انجام شده و انتظار می‌رود به امضای توافقنامه‌های اقتصادی جدیدی بینجامد.
واضح است که ۶۰۰ کیلومتر مرز مشترک که به همراه اشتراکات دینی و فرهنگی منافع مشترک بسیاری را برای دو کشور ایجاد کرده‌اند، می‌توانسته در تمام سال‌های همسایگی، مبنای خوبی برای رابطه‌ای استراتژیک باشد. اما آنچه جایگاه ترکیه را برای ایران بالاتر برده استقلال رأیی است که این کشور در عرصه بین‌الملل از خود نشان داده است. موضع دولت آقای اردوغان در قبال اهمیت اتحاد مسلمانان، همکاری برای حل بحران‌های منطقه‌ای و حتی برخورد مستقل با پرونده قتل خاشقجی که نشاندهنده گام‌های زیربنایی سیاست آنکارا به سمت دموکراسی و حقوق بشر است، از امتیازات مثبت ترکیه به شمار می‌رود. این ویژگی‌ها متضمن این انتظار است که ترکیه با ایستادن در مقابل زیاده خواهی‌های امریکا در عرصه بین‌الملل و به طور مشخص در مورد تحریم‌های ظالمانه دولت ترامپ علیه ایران موضعی مستقل اتخاذ کند. تا این لحظه هماهنگی‌های دو کشور برای برقراری سواپ مالی که به معنای جایگزینی مبادله کالا و خدمات با ریال و لیر به جای دلار است از جمله اقداماتی است که در همین راستا صورت می‌گیرد.
 
1
 
منافع ایران و ترکیه در حوزه‌های مختلفی به هم گره خورده است. ترکیه به منابع نفت و گاز و منابع معدنی ما نیاز دارد و دهه‌هاست نقش پل ترانزیت صادرات و واردات کالا‌های صنعتی ایران از اروپا را ایفا کرده است کما اینکه خود این کشور نیز در برخی عرصه‌های صنعتی و کشاورزی مدرن پیشرفت‌های خوبی داشته و متمایل به گسترش همکاری‌های خود با ایران است. با این ملاحظات و بر اساس توافقات سال‌های گذشته قرار بر این بود که مبادلات اقتصادی ما با ترکیه به ۳۰ میلیارد دلار برسد. اما در سال‌های پس از آن توافق‌ها سازمان توسعه تجارت و معاونت اقتصادی وزارت امور خارجه و سایر وزارتخانه‌های مربوط چنان که انتظار می‌رفت از فرصت استفاده نکردند که اگر غیر از این بود، می‌توانستیم با ترکیه همکاری بهتری داشته باشیم. با این حال سفر‌های مقامات کشورمان به این کشور همسایه نشان از توجه دولت به اهمیت این مراودات در حوزه‌های سیاسی و اقتصادی دارد. رسانه‌ها و فعالان سیاسی ترکیه هم از این سفر استقبال خوبی کردند. زیرا پس از کودتای ناکامی که سال گذشته در ترکیه اتفاق افتاد، هم مردم و هم سیاستمداران ترکیه به این اطمینان رسیدند که امریکا متحد قابل اتکایی نیست. این اطمینان حاصلش را در توسعه روابط بیشتر ترکیه با اروپا و هند و چین و نیز تقویت رابطه‌اش با ایران نشان داد.

همچنین نباید فراموش کرد که سفر رئیس جمهوری کشورمان به ترکیه در شرایطی انجام می‌شود که دو کشور در کنار روسیه به تازگی گام مثبت و مؤثر خود را به عنوان کشور‌های ضامن در پروژه مشترک حل بحران سوریه با حضور در ژنو و نهایی کردن دستور کار تشکیل کمیته قانون اساسی سوریه برداشته‌اند. اتفاقی که با یادآوری روند کاهش نسبی اختلافات تهران و آنکارا درباره مسائل سوریه، عراق و کرد‌ها در مرور زمان نشان داد که ظرفیت‌های خوبی برای همکاری و تعامل میان کشور‌های مسلمان منطقه وجود دارد. ایران و ترکیه به عنوان دو کشور که از حیث رتبه اقتصادی حائز رتبه‌های زیر ۲۰ هستند، می‌توانند نقش‌آفرین‌های خوبی در رفع اختلافات میان کشور‌های مسلمان و تحقق آرمان اتحاد جهان اسلام ایفا کنند.
 

غفلت‌هایی که به پیاده‌سازی نقشه دشمن کمک می‌کند

روزنامه جوان در یادداشت امروز خود به قلم رسول سنائی راد با بررسی رهنمودهای رهبر معظم انقلاب  برخی غفلت های که موجب پیاده سازی دشمن کمک می کند، نوشته؛ یکی از مهم‌ترین محور‌های سخنان رهبر انقلاب اسلامی، امام خامنه‌ای در دیدار اخیر خانواده‌های معظم شهدا، اشاره به سیاست فریب دشمن برای جنجال‌آفرینی در سال ۹۷ و پیاده‌سازی نقشه اصلی در سال ۹۸ بود که برای پیشگیری از آن، بیداری و هوشیاری جامعه را ضروری و بر همه صنوف و جریان‌های سیاسی نیز تأکید فرمودند که «میدان را برای دشمن آماده نکنید، زیرا اگر غافل شویم، همان دشمن ضعیف زهر خود را خواهد ریخت.»

خبری در راه است/اشتراکات تهران - آنکارا/ پیاده سازی نقشه دشمن به کمک برخی غفلت‌ها

این هشدار و بیدارباش از سوی دیده‌بان بیدار و حکیم، پس از شکست سناریوی دشمن در بی‌ثبات‌سازی جمهوری اسلامی ایران از طریق شکاف بین مردم و حاکمیت با ابزار فشار اقتصادی و تحریم و به‌کارگیری شبکه جنایتکاران تروریستی مزدور برای موج‌سواری بر اعتراضات داخلی در سال جاری اعلام می‌شود که پیش از این از آن به‌عنوان تابستان داغ یاد کرده بودند. به عبارتی دشمن که ۳۹ سال مقاومت مردم شریف ایران اسلامی او را به استیصال انداخته، امروز به پاره‌ای از ضعف‌ها و اختلافات درونی چشم طمع دوخته و به دنبال بهره‌گیری از غفلت‌ها و اشتباهات داخلی برای انتقام‌جویی است که موارد ذیل نوعی پهلو دادن یا فراهم کردن میدان برای پیاده‌سازی این سناریوی کثیف دشمن محسوب می‌شود؛

۱- غفلت از انجام وظایف و تعهدات در ادای مسئولیت‌ها که رضایتمندی مردم را مخدوش و موجب پدید آمدن فضای نارضایتی و اعتراض شده و برای عناصر مزدور دشمن بهانه موج‌سواری فراهم آورد.

۲- تشدید فضای انگ‌زنی و متهم‌سازی برای تسویه‌حساب‌های سیاسی و جناحی و سیاه‌نمایی در عملکرد‌ها که به حس اعتماد و امید جامعه لطمه زده و پشتیبانی قاطع و محکم مردم از نظام را تحت‌الشعاع قرار دهد.
۳- کشاندن مجادلات و دعوا‌های سیاسی به مجامع و تریبون‌های عمومی و ایجاد تردید و تحیر در افکار عمومی و زمینه‌سازی برای جنگ روانی گروهک‌های ضدانقلابی و دشمنان نظام که خروجی آن ایجاد یأس و بی‌تفاوتی در مردم می‌باشد.

۴- بزرگنمایی مسائل و مشکلات موجود و به حاشیه بردن و نفی دستاورد‌های بزرگ انقلاب و نظام اسلامی که، چون خاری در چشم دشمنان بوده و کتمان آن را برای نفی کارآمدی نظام همواره دنبال می‌کرده‌اند.

۵- القای ناتوانی یا نبود اراده حل مسائل و رسیدگی به مشکلات مردم که حس بی‌اعتمادی و اعتراض در جامعه را تشدید و امید مردم به کارآمدی و خدمت را کاهش دهد.

۶- استفاده از شیوه‌های جنجالی و عوام‌فریبانه برای طرح و پیگیری مسائل و مطالبات، به‌جای شیوه‌های قانونی و استفاده از کانال‌های منطقی که علاوه‌بر تحریک افکار می‌تواند طمع ضدانقلاب و بیگانه برای مداخله را برانگیزد؛ بنابراین در شرایطی که دشمن سناریوی بی‌ثبات‌سازی داخلی را دنبال و به ایجاد اختلاف و شورش‌های خیابانی چشم طمع دوخته که به نوعی تکرار فتنه‌های ۸۸ و ناآرامی‌های ۹۶ به حساب می‌آید، از بین بردن زمینه‌ها و بستر‌های داخلی، یک راه قطعی پیشگیری بوده و سد کردن هرگونه رخنه و بهانه ناشی از اختلاف و رسیدگی به مشکلات مولد نارضایتی و اعتراض، میدان هرگونه فرصت طلایی از ضدانقلاب و دشمن را سلب خواهد کرد. به عبارتی دیگر در داخل میدان معرکه‌گیری برای ضد انقلاب و دشمن فراهم نشود او هیچ فرصت، قدرت و شانسی برای پیاده‌سازی سناریوی کثیف خود نخواهد داشت و همان‌گونه که در تابستان داغ ناکام ماند، نقشه سال آینده‌اش هم بر باد خواهد رفت.

 

فرآیند پرماجرای صلح در سوریه

محمدرضا ستاری به بررسی فرآیندهای پرماجریا صلح در سوریه پرداخته و نوشته؛ مدیریت بحران سوریه و فرآیند صلح‌سازی در این کشور به مانند شروع و تداوم جنگ داخلی همچنان درگیر معادلاتی پیچیده است. روند تحولات در این کشور اکنون به گونه‌ای رقم خورده که زمین سوریه را تبدیل به عرصه بازی‌های خرد و لایه‌لایه کرده است. این روند از سال گذشته تاکنون و همزمان با شکست سرزمینی داعش در سوریه آنچنان حالتی پرشتاب به خود گرفته که برای تحلیل، تفسیر و ارائه یک دورنمای کلی، باید به سراغ فرآیند‌های خرد و لایه‌های مختلف رفت.
 
خبری در راه است/اشتراکات تهران - آنکارا/ پیاده سازی نقشه دشمن به کمک برخی غفلت‌ها
 
در همین راستا، از سال گذشته تاکنون دولت سوریه توانست با پیشروی‌های قابل توجه، بخش اعظمی از خاک این کشور را از دست مخالفان خارج ساخته و ۷۰ درصد آن را در اختیار خود بگیرد. این مهم، اما در استان ادلب به عنوان آخرین پایگاه مخالفان و گروه‌های تروریستی با یک گره کور مواجه شده است، به طوری که با گذشت چند ماه از اعلام عملیات آزادسازی ادلب همچنان قدرت‌های غربی و متحدان منطقه‌ای آن‌ها نسبت به انجام چنین عملیاتی ابراز نگرانی کرده و حتی تهدید‌هایی نیز مبنی بر حمله به نیرو‌های دولتی صورت گرفته است. از سوی دیگر از سال گذشته ترکیه با حمله به شمال سوریه دو منطقه الباب و عفرین را اشغال کرده است. ترک‌ها همچنین در حال تدارک برای حمله به شرق فرات برای بیرون راندن یگان‌های مدافع خلق که تحت حمایت آمریکا قرار دارند، هستند. این مساله باعث شده تا بسیاری از ناظران و بازیگران حاضر در بحران سوریه با اعلام نگرانی، آن را مقدمه بروز درگیری‌های تازه در این کشور تلقی کنند زیرا اکنون در حدود دو هزار نیروی آمریکایی و هزاران شبه نظامی کرد در شرق فرات قرار دارند و ممکن است این عملیات به رویارویی میان نیرو‌های ترکیه و آمریکا منجر شود.
 

در همین حال، کرد‌های شمال سوریه در حدود ۳۰ درصد مساحت این کشور را در اختیار داشته و تحت حمایت نیرو‌های آمریکایی در حال تدارک برای ایجاد یک منطقه خودمختار میان سه کانتون کردی در شمال هستند. امری که به میزان زیادی باعث نگرانی آنکارا از ژئوپلتیک مرز‌های جنوبی خود شده و در همین رابطه با حمله و اشغال عفرین و در نهایت منبج قصد دارند علاوه بر مهار این مسئله با دستان بازتری به مذاکرات آتی در فرآیند سیاسی صلح در سوریه وارد شوند.
 
از سوی دیگر روس‌ها با ورود خود به بحران سوریه به میزان قابل ملاحظه‌ای معادلات این کشور را تغییر دادند. آن‌ها در طول این چند سال با حمایت از بشار اسد، علاوه بر نقش قابل توجه در حمایت او برای بازپس‌گیری استان‌های درعا، حماء، حمص، قنیطره و سویدا، دو پایگاه مهم دریایی و هوایی را در طرطوس و حمیمیم در اختیار گرفته و مقدمات حضور و نفوذ طولانی‌مدت خود را در منطقه تضمین کرده اند. مسکو همچنین با گذار به سیاست خارجی به مانند دوران اتحاد جماهیر شوروی، این بار این سیاست را بدون ایدئولوژی دنبال کرده و به همین دلیل توانسته در عرصه تحولات میدانی سوریه نوعی موازنه‌سازی را اجرایی کند. طی این موازنه‌سازی روس‌ها علاوه بر مهار بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای، در عین حال با تمامی آن‌ها همکاری نیز دارند و در این رهگذر نسبت به هرگونه خلل در موازنه‌سازی صورت گرفته مقاومت می‌کنند.

در این بحبوحه و همزمان با جریان یافتن این پیچیدگی‌ها در سوریه، روند تعیین اعضای کمیته تدوین قانون اساسی سوریه نیز با دشواری‌های خاص خود همراه است. این کمیته قرار از با انتخاب ۱۵۰ نفر متشکل از ۵۰ نفر از دولت، ۵۰ مخالف و ۵۰ نفر دیگری که سازمان ملل از جامعه جهانی معرفی می‌کند، ضمن اصلاحات قانون اساسی، فرآیند سیاسی صلح و نیز انتخابات آزاد آینده را بر عهده داشته باشد. در این میان، اما بین کشور‌های روند آستانه (ایران، روسیه و ترکیه) که ضامن آتش‌بس در مناطق چهارگانه این کشور هستند و کشور‌های گروه کوچک شامل آمریکا، انگلیس، عربستان، اردن و فرانسه اختلاف نظر وجود دارد. علاوه بر این نماینده ویژه سازمان ملل نیز تاکید دارد هرگونه روند تعیین کمیته قانون اساسی خارج از تایید سازمان ملل را به رسمیت نخواهد شناخت.

در خلال این تحولات مذاکرات ژنو روز سه‌شنبه میان وزیران خارجه ایران، ترکیه، روسیه و استفان دی‌میستورا نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل برگزار شد. هر چند پیش از این ابراز امیدواری در گشایش‌ها برای این کمیته وجود داشت، اما در این مذاکرات سه کشور ضامن آتش‌بس بر حفظ تمامیت ارضی سوریه تاکید کردند و قرار شد تا اوایل سال جدید میلادی مذاکراتی دیگر در ژنو برگزار شود. تمامی این پیچیدگی‌ها در حالی رقم می‌خورد که همچنان قدرت‌های منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای حاضر در صحنه تحولات سوریه به توافق اولیه برای آینده سیاسی این کشور دست نیافته و هنوز تکلیف گروه‌های پرتعداد تروریستی ناشناخته در این کشور مشخص نشده است. از سوی دیگر همچنان وضعیت دولت و گروه‌های داخلی سوریه مبهم است و به عقیده کارشناسان علاوه بر جدال بازیگران خارجی در مذاکرات آتی، وضعیت داخلی سوری‌ها ممکن است در مرحله بعد منجر به یک جدال قدرت و آغاز دور جدیدی از درگیری‌ها در این کشور باشد.

انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.