به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری ، قطار فصل ۹۸- ۹۷ لیگ برتر فوتبال ایران در آغازین روزهای گرم مرداد شروع به حرکت کرده و اکنون به نیمه راه رسیده است. نگاهی به جدول لیگ و امتیازات تیمها نشان میدهد ۳ تیم سپاهان، پرسپولیس و پدیده مدعیان درجه یک قهرمانی به شمار میروند و در درجه دوم دو تیم پرستاره دیگر یعنی استقلال و تراکتورسازی برای ورود به این کورس جذاب در تکاپو هستند.
فاصله امتیازی رده ششم تا چهاردهم لیگ تنها ۶ امتیاز و بسیار فشرده است و حتی یک امتیاز میتواند جایگاه تیمها را دستخوش تغییرات زیادی کند، که این بر جذابیت این فصل لیگ برتر افزوده است.
نیم فصل اول به پایان رسید و سیاههای از اعداد و ارقام به جای مانده. جز مشاهده پدیده در جمع مدعیان و کناره گیری مجید جلالی از سرمربیگری پیکان شگفتی خاصی رخ نداده.
نساجی و سرمربی جوانش هر دو اولین تجریه لیگ برتری را داشتند، تیم محبوب قائمشهر بعد از ۲۴ سال و سرمربی بعد از یک سال حضور در دسته اول کشور، پای به کارزار سخت لیگ برتر گذاشتند.
شروع لیگ و سختیهای تیم تازه صعود کرده به لیگ برتر قابل پیش بینی بود، ببرهای قائمشهر برای کسب اولین برد خود ۵ هفته انتظار کشیدند و مقابل مقابل نفت مسجد سلیمان به برد رسیدند، اما برای اینکه دوباره طعم خوش پیروزی را بچشند، هواداران این تیم دوباره ۷ هفته روزهای سختی را سپری کردند تا در یک بازی خانگی دیگر مقابل استقلال خوزستان به پیروزی برسند، اما سومین و با ارزشترین برد را تنها سه هفته بعد و در دقایق آخر بازی با پیکان از آن خود کردند.
تفکر دفاعی و استراتژی دفاع-ضد حمله نکونام موجب شد بازیهای نساجی هیجان و شادابی مورد انتظار هواداران مشتاق نساجی را نداشته باشد، چون نکونام بنا را ابتدا بر گل نخوردن گذاشت و سپس گل زدن.
نکونام و تیمش در ۸ بازی نیم فصل اول میزبان و در ۷ بازی مهمان تیمهای دیگر بودند، که حاصل کارشان ۳ برد (۲ برد خانگی و ۱ برد خارج از خانه) و ۷ مساوی و ۵ باخت بود و ۱۴ گل به ثمر رساندند و ۱۷ گل دریافت نمودند.
نساجی قبل از برد شگفت انگیز و باورنکردنی فولاد مقابل تراکتوریهای پرستاره رده نهم جدول را مال خود کرده بودند، اما بعد از این بازی یک رده پایینتر آمدند و حالا در رده دهم جدول جای گرفته اند.
بررسی آمارها نشان میدهد عملکرد نساجی به طور عجیبی با رتبه این تیم در جدول همخوانی دارد، یعنی در پارامترهای مختلف نساجی رتبه هشتم تا دهم را به خود اختصاص داده است:
نساجی در جدول مالکیت توپ و دقت در پاس دهم جدول است؛ در جدول گلهای خورده با دریافت ۱۷ گل (و میانگین ۱۳/۱ در هر بازی) به طور مشترک با سایپا نهم است؛ در جدول گلهای زده با ۱۴ گل (و میانگین ۹۳/۰ در هر بازی) در رتبه هشتم است؛ در جدول خشونت با میانگین ۳/۱۲ در هر بازی و کسب ۲ کارت قرمز و ۳۱ کارت زرد در مجموع بازی ها، هشتم است.
تنها نماینده مازندران در ۵ بازی کلین شیت کرد و دروازه خود را بسته نگه داشت، اما سنگینترین شکست شان مقابل پدیده بود با ۳ گل و بهترین پیروزی شان مقابل آبیهای خوزستان بود که با دو گل به پیروزی رسیدند.
گئورگ گولیسیانی مدافع بلند بالای قرمزها با ۳ گل بهترین گلزن تیم است و سجاد آشوری با ۳ پاس گل و فرشاد فرجی با ۲ پاس گل بیشترین پاس منجر به گل را به هم تیمیهای خود داده اند.
در تیم جواد نکونام استمرار حضور بازیکنان عقب زمین در بازیها بیشتر بوده است فرشاد فرجی ۱۳۰۴ دقیقه، حامد لک ۱۱۷۰ دقیقه، محمد آبشک ۱۱۶۶ دقیقه سه بازیکنی هستند که بیشترین حضور را در بازی را در ۱۵ هفته نیم فصل نخست داشتند.
بازیکنانی نظیر گئورگ ولیسیانی با ۸۸/۶ امتیاز، احمد عبدالله زاده و امید سینگ با ۸۶/۶ امتیاز و محمد آبشک با ۸/۶ امتیاز رتبه اول تا سوم با کیفیتترین بازیکنان را در تیم نساجی دارا هستند.
نساجی در شروع لیگ نتوانست نتایج مناسبی کسب کند و تا هفته دوازدهم جزو ۳ تیم قعرنشین جدول بودند، اما به تدریج شرایط شان بهتر شد و توانستند تا میانه جدول خود را بالا بکشند.
میچ آلبوم در کتاب "سه شنبهها باموری" مینویسد: این روزها اگر خانواده در کار نباشند، بنیاد و مامنی وجود ندارد که مردم به آن تکیه کنند، به جرات میتوان گفت: در قائمشهر این خانواده همان تیم نساجی است، چون تمام زندگی مردم این شهر تیم شان است.
هواداران روزهای تاریک گذشته را با همه نابسامانیهای ناتمام این تیم به خاطر دارند، روزهایی که در لیگ آزادگان رکورد حضور تماشاگر را جا به جا میکردند تا تیم بی جان شان بیشتر از این و به مانند شموشک به فنا رفته گرفتار تلاطم طوفان مرگبار نابودی نشود.
اینجا قائمشهر است، جایی که مردمش به قول میچ آلبوم به طور ناخودآگاه میدانند که بدون عشق، به پرندگانی منقار شکسته تبدیل میشوند، اینجا همانجایی است که زن و مرد، پیر و جوان، کارمند و بازاری در تابستان و زمستان، روزهای گرم و سرد، وسط هفته و آخر هفته برای تیم خود سنگ تمام میگذارند، و ساعتها قبل از شروع بازی وطنی دیگر جای خالی ندارد.
وطنی ورزشگاه پیر قائمشهر هنوز صندلی ندارد، هنوز بخشی از قسمتهای آن کامل نشده، کوچک است، اما جوی بسیار جذاب و هیجان انگیزدارد، کسی نمیتواند سرود خاص، زیبا و آهنگین هواداران این تیم را بشنود و به وجد نیاید، همه ۹۰ دقیقه خود را از تمام دلمشغولیهای غیر فوتبالی زندگی جدا میکنند، میخواهند برای خودشان سرود بخوانند و با شادی تیم شان هلهله و با شکست به هم دلداری دهند.
۱۵ هفته از حضور گرمشان در لیگ برتر گذشت، هر تیمی به قائمشهر آمد در پایان تنها یک جمله گفت: چقدر جای آنها در لیگ برتر خالی بود، آنها در خانه هم شکست خوردند و هم پیروز شدند، اما شاهد هولیگانیسم مرگبار نبودیم، به کسی بی احترامی نشد، پیش از بازی به رقیب خوش آمدگویی میشد و در پایان با احترام بدرقه میشدند، نه دعوایی، نه بد و بیراهی و نه شعار ناجوانمردانه ای.
سرمربی و بازیکنان نساجی لذت واقعی حمایت را حس کردند، چون انها چه در خانه و چه بیرون از خانه پشتیبان تیم محبوب خود بودند، تشویق شان دلگرمی شیرین بازیکنان بود، در روزهایی که ببرهای تیم شان خیلی گرسنه نبودند، نه حملهای در کار بود، نه پرتاپ صندلی و اشیایی بود، و نه شعار حیا کن رها کن، آنها در حال بد هم با فراخواندن بازیکنان به یک طرف زمین با تشویق پرشور ایسلندی در واقع همه شان را به آغوش خود میکشیدند، چون میدانستند بازیکن تیم شان اهل خیانت نیست و تا پای جان میجنگد.
نتایج سرمربی جوان نساجی در نیم فصل اول شاید چشمگیر نباشد، اما بد هم نبود و تیم او با کسب متوسط امتیاز ۱/۱۳ در هر بازی در بین میانه نشینان جدول قرار گرفته است، هرچند در ۵ بازی از رقیبان پیش افتادند و در نهایت نتوانستند برتری خود را حفظ کنند و نتیجه را با شکست یا تساوی عوض کرد.
حال نسبتا خوب تنها نماینده مازندران تا حد زیادی مرهون احساس مسئولیت و کوتاه نیامدن سرمربی از خواستههای به حق خویش استجایی که وی بازیکنان مدنظر خود را زودتر از همه جذب کرد و تمریناتش را خیلی زود آغازکرد و حالا در کوران برگزاری لیگ برتر قابل مشاهده است که بر خلاف بسیاری از تیمهای دیگر لیگ برتر نساجی ثبات دارد.
کاپیتان سابق تیم ملی در قامت سرمربیگری انگیزه و هیجان بسیاری دارد، پر جنب و جوش است و در بسیاری از دقایق او مانند بازیکنان از فضای کنار زمین خارج میشود و در زمین مسابقه است، برای موفقیت تیمش از هیچ تلاشی فروگذار نمیکند و از گوشزد کردن نکتهها به بازیکنانش دست نمیکشد که این ویژگی و یا نصافا ستودنی است.
اما جواد نکونام از نظر شخصیتی برای هواداران یکسان با کارلوس کیروش و مقابل شخصیت ژوزه مورینیو قرار میگیرد، ژوزه مورینیو را یا دوست دارید یا از او متنفر هستید، اما نکونام و سرمربی تیم ملی را نه میتوان دوست داشت و نه میتوان از آنها متنفر بود و آدمی همواره در مواجه با آنها دچار پارادوکس احساسی میشود.
وی نه تنها از لحاظ فوتبالی بلکه از نظر رفتاری همراه و رسم دلبری کردن و به چنگ آوردن دل هواداران مشتاق نساجی را بلد نیست، برای مثال او حتی به دلسوزی قهوه خانه داران قائمشهر که تمام جوانی خود را پای این تیم گذاشته اند، به شکل عجیبی واکنش نشان داد: "روی کاغذ قهوه خانه ترکیب بیرون میدهید؟ سالهای گذشته چرا قهوهچیهای این شهر تیم را بالا نیاوردند؟ "
وی در نشستهای خبری قبل و بعد بازیه م. به طور آزار دهندهای به غیبت طولانی مدت نساجی در سطح اول فوتبال کشور اشاره میکند و از آن دستاویزی برای توجیه شکست و یا بزرگنمایی نتایج به دست آمده خود بهره میبرد، که چند نمونه در زیر آمده است:
۲۴ سال طول کشیده تا نساجی به لیگ برتر بیاید و دیگر در لیگ یک نیستیم، اما امروز هم بیشتر از دو بازیکن لیگ برتری در زمین نداشتیم-بعد از باخت مقابل ذوب آهن
۲۴ سال در لیگ برتر نبودیم و نیاز به زمان داریم؛ ۲۴ سال طول کشید تیم به لیگ برتر برسد و به همین دلیل نساجی نیاز به زمان دارد تا قدرتمندتر شود-بعد از تساوی مقابل پارس جنوبی
ما در ۱۰ هفته با ۹ تیم مدعی بازی کردهایم و این کار را برای ما سخت کرده است. آن هم برای تیمی که پس از ۲۴ سال به لیگ برتر رسیده و زمان میبرد تا به شرایط ایدهآل برسیم. — قبل بازی سایپا
اول از همه یادمان نرود تیم ما ۲۴ سال در سطح اول نبوده است و یادمان باشد با چه تیمهایی بازی میکنیم، وقتی من به این تیم آمدم همه در شهر زانوی غم بغل گرفته بودند و در چشمشان اشک بود؛ اینطور نبود؟ کمی فکر کنید؛ صحبت فوتبال باشد در خدمتتان هستم--پس از تساوی با سایپا
ساده انگارانه است که هر شکستی را با ارجاع به گذشته توجیه کرد، اما سوال اینجاست با این دیدگاه عجیب، بلند پروازی و ماجراجویی کجای فوتبال جای میگیرد؟ اگر با منطق نکونام پیش برویم، پس مهدی تارتار بایددو فصل پیش بعد از هر بازی از نبود پارس جنوبی در فوتبال میگفت و اینکه تیمی که به اندازه انگشتان یک دست قدمت ندارد محکوم به سقوط است (که در نهایت پدیده لیگ شد و در رده پنجم ایستاد)، یا اینکه هوفنهایم هم، چون مدت زیادی در سطح اول فوتبال آلمان نبود، نباید بلند پروازی میکرد و برای فرار از سقوط میجنگید، اما در اولین فصل حضورش جزو مدعیان قهرمانی بود.
بر کسی پوشیده نیست سرمربیگری نساجی برای مربی تازه کاری، چون نکونام به مانند شیرجه زدن در تشت عسل بود، چون او حمایت تمام قد مدیران را به همراه دارد، تیم ریشه دار و قدیمی است، خرق عادت کرده و در تهران تمرین میکند پس برای او شهرستانی نبود و از همه مهمتر اینکه هوادارانی دارد که داشتن شان آرزوی هر تیمی است، پس اگر منتی باشد از جانب نساجی بر اوست و نه بالعکس.
حامد گلی