به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ماجرای ژنرال عبدالحلیم نظرزاده در سپتامبر سال ۲۰۱۵ را میتوان یکی از کلیدیترین تحولات تاثیرگذار بر روندها و رویکردهای سیاسی داخلی و حتی مواضع بینالمللی تاجیکستان در نظر گرفت.
پس از این واقعه بسیاری از فعالین سیاسی و احزاب و گروههای داخلی تاجیکستان یا دستگیر شده یا از ترس شکنجه و زندان و قتل، به خارج از کشور گریختند و یک فضای تکقطبی بیسابقه در این کشور شکل گرفت.
در عرصه بینالمللی نیز تلاشهای دولت تاجیکستان برای تحت تعقیب قرار دادن مخالفین و تروریستی اعلام کردند گروههای مخالف نظیر حزب نهضت اسلامی در سازمانهای بینالمللی به بهانه این ماجرا، نقشی تعیینکننده در رفتار سیاست خارجی این کشور داشته است. علاوه بر این، تغییر الگوهای دوستی و دشمنی تاجیکستان با اتکاء به ماجرای نظرزاده صورت گرفته است که نزدیکی به عربستان سعودی و سردی روابط با جمهوری اسلامی ایران در این راستا بوده است.
دولت تاجیکستان در روایتی که در رسانهها و محافل رسمی ارائه داده، ژنرال عبدالحلیم نظرزاده را به عنوان یک کودتاگر معرفی کرده است. به گفته مقامات تاجیک، نظرزاده پس از حمله به ساختمان وزارت امور داخلی و وزارت دفاع این کشور، با کشتن ۹ نفر از نیروها و مقامات دولتی دست به کودتایی نافرجام زده و در نتیحه عدم موفقیت با نیروهایش به دره رامیت در ۱۱۰ کیلومتری شهر دوشنبه میگریزد. در رامیت، اما پس از ۱۰ روز درگیری و زمانی که نظرزاده و نیروهایش حاضر به تسلیم نمیشوند، نیروهای امنیتی دولتی وی و شماری از نیروهایش را در درگیری به قتل میرسانند.
عبدالستار بابایف، از دوستان قدیمی حاج حلیم، اما در بیان ویژگیهای شخصیتی نظرزاده، او را شخصی وطنپرست، معتقد به مبانی دینی، مردمدار و بسیار مورد اعتماد میخواند. وی در بیان خاطرات یک روز قبل از وقایع ۵ سپتامبر ۲۰۱۵ با عادی خواندن روال زندگی نظرزاده احتمال برنامهریزی شده بودن کودتای مورد ادعایی دولت را مورد انتقاد قرار میدهد. بابایف همچنین با اظهار سرنوشت خانواده نظرزاده که منجر به کشته شدن سه تن از برادران او توسط دولت تاجیکستان و زندانی شدن یک برادر و پسر بزرگ او، بدون این که آنها کوچکترین دخالتی در ماجرای مذکور داشته باشند، دولت را مورد انتقاد قرار میدهد.
با این حال، اما روایت محیالدین کبیری از ماجرای سپتامبر سال ۲۰۱۵ حاوی نکات بسیار جدیدتری بود که سوالات متعددی را برای تحلیلگران و کارشناسان به وجود آورد. کبیری با بیان این که ماجرای نظرزاده شبیه به هیچ کودتای دیگری در تاریخ نبوده است، او را فردی میخواند که در نتیجه مقاومت در برابر خواستههای نامشروع و غیرقانونی دولت به شهادت میرسد. کبیری همچنین با بیان این که ماجرای نظرزاده یک سناریوی طراحیشده توسط دولت بوده است، مقاومت وی در برابر خواسته دولت پیرامون تروریستی اعلام کردن نهضت و سپس تلاش نیروهای امنیتی برای دستگیری نظرزاده و به قتل رساندن او را عامل اصلی درگیریها مطرح میکند. رهبر حزب نهضت اسلامی تاجیکستان همچنین ضمن بازخوانی تحولات پیش از وقایع سپتامبر ۲۰۱۵، سال ۲۰۱۰ و تصویب پروتکل محرمانه ۲۰-۳۲ را ریشه اصلی و عامل کلیدی روی دادن تحولات متعاقب در این کشور عنوان میکند.
تمام این روایتهای متناقض و بعضا متعارض تحلیلگران و کارشناسان این حوزه را با سوالات و ابهاماتی جدی مواجه ساخته است. ابهاماتی که شاید در سوالات ذیل بتوان آنها را خلاصه کرد:
۱. منطقی است اگر نظرزاده در طراحی کودتای مذکور، خانواده، اطرافیان و تمامی نزدیکانش را پیش از آن مطلع ساخته و با شناخت از فضای امنیتی تاجیکستان آنها را به مکانی امن منتقل میکرد. با این وجود شاهد آن هستیم که فرزندان و برادران او یک روز بعد از این واقعه و از طریق تلویزیون و خطبههای نماز جمعه متوجه ماجرای روی داده شده میشوند. حتی نزدیکترین افراد و دوستان نظرزاده هم از این تصمیم او اظهار بیاطلاعی کرده و برایشان چنین ماجرایی تعجببرانگیز بود. بیاطلاعی خانواده و اطرافیان نظرزاده از اقدامات او را چگونه میتوان تحلیل و ارزیابی کرد؟
۲. نظرزاده یکی از فرماندهان باتجربه و کارکشته تاجیک بود که طی سالهای پس از جنگ داخلی ماموریتهای موفق او در درگیریهای مرزی زبانزد خاص و عام بود؛ لذا به خوبی میدانست که به لحاظ مولفههای نظامی، درگیری در منطقهای همچون دره رامیت، آن هم زمانی که طرف مقابل یک نیروی کلاسیک نظامی ِ. برخوردار از تجهیزاتی همچون نیروی هوایی و تجهیزات زرهی است، یک اشتباه محض است. طبیعتا در دست گرفتن ساختمانهای دولتی و کشاندن درگیریها به درون شهر میتوانست امتیازات بیشماری را در اختیار نیروهای چریکی او قرار داده و به منطق کودتا نزدیکتر بود. چرایی انتخاب رامیت از سوی نظرزاده همچنان مورد پرسش بسیاری از کارشناسان مسائل نظامی است.
۳. دولت تاجیکستان با مرتبط کردن ماجرای نظرزاده و ممنوعیت فعالیت حزب نهضت اسلامی، تلاش کرده این دو را مترادف و دارای رابطه علی نشان دهد. با این حال محیالدین کبیری گفته بود پیش از روی دادن ماجرای حاج حلیم، وزارت دادگستری تاجیکستان در نامهای ۱۰ روز به این حزب مهلت میدهد تا حزب را بسته اعلام کند؛ لذا این پرسش از دولت تاجیکستان مطرح میشود که با وجود برنامه از پیش تعیین شده حزب نهضت اسلامی، چگونه ماجرای پیرامون حاج حلیم را به حزب نهضت نسبت داده و اعضای آن را به این بهانه تحت تعقیب قرار داده و آن را بسته اعلام کرده است؟
۴. گفته میشود که در روز ۳ سپتامبر سال ۲۰۱۵، یعنی یک روز پیش از وقوع ماجری نظرزاده، نیروهای امنیتی تاجیک با هجوم به منزل یکی از فرماندهان سابق نهضت به نام «زیارالدین» وی را به قتل میرسانند. برخی تحلیلها حاکی از آن دارد که این اقدام با هدف تحریک نظرزاده و وادار ساختن وی به خروج از شهر صورت گرفته است. با این حال تاکنون اظهارات و مستندات شفافی در این باره ارائه نشده است.
۵. یکی از موضوعات کلیدی فضای سیاسی تاجیکستان طی سالهای اخیر پروتکل محرمانه ۲۰-۳۲ بوده است که اولین بار توسط روسها منتشر شده است. طی سالهای پس از افشای آن شاهد مستندات بسیاری مبنی بر پیگیری آن بودهایم و در سال ۲۰۱۵ نیز گزاره نهایی این پروتکل، یعنی بستن حزب نهضت اسلامی صورت گرفته است. دولت تاجیکستان در رد این ادعاها و استدلال عدم ارتباط تحولات روی داده در سپتامبر ۲۰۱۵ با این پروتکل تاکنون توضیحاتی ارائه نداده است.
۶. بهترین سند ادعاهای مطرح شده در خصوص حاج حلیم میتواند انتشار اسناد و مدارک ارائه شده در دادگاه محاکمه چهرههای مربوط به این ماجراها میباشد. طبیعتا با گذشت بیش از ۳ سال میتوان این توقع را از دولت تاجیکستان داشت که با انتشار این اسناد، پاسخ به بسیاری از این پرسشها را ارائه دهد. با این حال دولت امامعلی رحمان از این امر امتناع ورزیده است. علت این امر و عدم شفافیت و تحقیقات بیطرفانه خبرنگاران و تحلیلگران پیرامون حوادث سپتامبر ۲۰۱۵ موضوعی است که میبایست به آن پاسخ داده شود.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/