به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ خط لوله نورد استریم 2 «Nord-Stream-Pipeline» که تا پایان سال ۲۰۱۹ باید به اتمام برسد، یکی از استراتژیکترین و جنجالیترین پروژهای گازی میان اروپا و روسیه است. این خط لوله نزدیک به 10 میلیارد دلاری در واقع پروژه شماره دوم نورد استریم است که قرار است گاز روسیه را از زیر دریای بالتیک بیواسطه به بنادر آلمان وصل کند.
اگر این پروژه با موفقیت به اتمام برسد، مشکل گازی آلمان با توجه به وجود خطوط گازی دیگر بهطور کامل برطرف میشود. اما این پروژه یک مانع بزرگ بر سر راه خود دارد و آن هم دشمنان پروژه دوم نورد استریم هستند. آمریکا و دونالد ترامپ، رئیسجمهور این کشور از یک طرف و کشورهای اروپای شرقی خصوصا اوکراین و لهستان از طرف دیگر مخالفان این خط لوله جدید هستند. آنچه اوکراین و لهستان را وحشت زده کرده، خطر نفوذ روسیه در منطقه شرق اروپاست. آنچه این وحشت را توجیه میکند، اتصال این خط لوله به صورت مستقیم به آلمان بدون نقش دادن به کییف و ورشو است.
ترامپ هم از مخالفان سرسخت این پروژه است. او تاکنون بارها دولت مرکل را درخصوص این موضوع تهدید کرده است. آخرین بار چند هفته قبل در سازمان ملل، ترامپ در نطقش تلویحا آلمان را بابت این موضوع نقد کرد و درباره وابستگی آلمانها به روسها هشدار داد.
این هشدار ترامپ اگر چه با خنده هیات آلمانی همراه بود، اما در واقع پرده از ابعاد دیگر این پروژه برداشت. ترامپ در اجلاس سران ناتو هم از آلمان به خاطر این پروژه انتقاد کرده بود. یکی از علل مخالفت آمریکا بر سر این خط لوله، به صادرات گاز آمریکا به اروپا مربوط است. ترامپ در تلاش است که گاز این کشور را که از طریق تکنولوژی پرهزینه فرکینگ «Fracking» -یعنی استخراج گاز از طریق شکست هیدرولیکی - به اروپاییان و آلمانها بفروشد. در واقع برای ترامپ قابل پذیرش نیست که به قول خودش هزینههای نظامی و امنیتی اروپا و آلمان را پرداخت کند، اما آلمان از روسیه گاز بخرد.
البته این انتقادها منحصر به دولت ترامپ نیست و در دولت اوباما هم مشکل جدی با این پروژه وجود داشت. آمریکا همواره هشدار میداد که مبادا اروپا با این پروژه خط لوله در دامن دشمن آمریکا یعنی روسیه بیفتد. پیمانکار اصلی این پروژه البته شرکت دولتی روسی گاز پروم «Gasprom» است. این به این معناست که خود شخص پوتین در پشتپرده این پروژه است. شرکتهای آلمانی، اتریشی و فرانسوی هم از سرمایهگذارهای این پروژه خط لوله هستند که همگی توسط آمریکا در صورت ادامه حضور در این پروژه، تهدید به تحریم شدهاند. این تهدیدات که احتمال عملیشدنشان زیاد است، باعث شد که پوتین در ماه آگوست پیغام مهمی را به مرکل برساند. او به مرکل گفته که روسها آمادگی این را دارند که بار مالی این پروژه را به صورت انحصاری در اختیار بگیرند. البته حضور انحصاری روسیه در این پروژه مورد توافق هیات حاکمه آلمان نیست.
اما مساله مهم این است که شرایط بهگونهای نیست که آلمان از خط لوله نورد استریم صرفنظر کند، چراکه تکنولوژی مورد نیاز برای انتقال گاز آمریکا به اروپا هنوز قابل تحقق نیست و وجود ندارد. گاز فرکینگ باید در ابتدا به صورت مایع و از طریق بنادر به خاک اروپا منتقل و در مرحله بعد، مجددا تبدیل به گاز برای انتقال به خاک کشورهای اروپایی شود. اما بندری که شرایط انتقال و تبدیل این گاز را داشته باشد، در آلمان وجود ندارد. البته در منطقه شمال آلمان شهر ویلهلمزهافن «Wilhelmshaven» در صورت بازسازی یکی از گزینههای مهم برای دریافت گاز مایع آمریکاست. در همین راستا، چندین شرکت آلمانی برای سرمایهگذاری در این بخش اظهار تمایل کردهاند.
البته گمانهزنیهایی وجود دارد که این شیوه انتقال، باعث افزایش قیمت گاز میشود. اما اخیرا مرکل اظهار تمایل برای انتقال گاز مایع به این شیوه جدید از قطر به اروپا و تلاش برای ایجاد زیرساختهای آن را مطرح کرده است. این اظهارات، اراده اروپا را برای فراهم کردن شرایط انتقال گاز آمریکا به اروپا را از طریق کشتی نشان میدهد. منتها هنوز در باب اینکه اساسا آیا انتقال گاز از آمریکا در مقایسه با انتقال آن از روسیه صرفه اقتصادی دارد، بحث است.
نکته اساسی در این پروژه بزرگ انرژی، به ابعاد سیاسی این پروژه بازمیگردد. پیشزمینه این پروژه مهم، میتواند وابستگی اقتصادی آلمان به روسیه را به دنبال داشته باشد. خصوصا اینکه در پروژه خط لوله نورد استریم اساسا کشورهای اروپای شرقی هیچنقشی بهعنوان یک سوپاپ کنترلی بازی نمیکنند. بر همین اساس این پروژه به معنای باز شدن یک جبهه جدید روسی علیه اوکراین و لهستان است. این روزها بهقدری موضوع امنیت شرق اروپا در برابر روسیه مهم شده که لهستان خارج از اهداف ناتو از ترامپ خواسته است یکی از بزرگترین پایگاههای نظامیاش را در این کشور مستقر کند.
حکومت دست راستی لهستان اساسا هیچ اعتمادی به حکومت مرکل ندارد و از همین رو خواستار دخالت مستقیم آمریکا در منطقه است. این خط لوله اگرچه یک پروژه اقتصادی است و آلمانها هم صرفا از زاویه صرفه اقتصادی به آن نگاه میکنند، اما این پروژه عملا میتواند مختصات سیاسی اروپا را بر هم بزند و این چیزی است که پوتین به آن آگاه است. اصولا با نگاهی به تاریخ قرن بیستم و جنگهای جهانی میتوان مشاهده کرد که دول غربی همواره از نزدیک شدن روسیه و آلمان وحشت داشتهاند. حال با موج به قدرت رسیدن جریانهای دست راستی جدید در اروپا که تمایلاتی به روسیه در ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دارند، اهمیت این پروژه بیشتر شده است.
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/