به گزارش خبرنگار گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، فلسفه تغییرات در اساسنامه کمیته ملی المپیک در سالهای اخیر بر پایه سلیقه برخی افراد رقم خورده است و یکبار دیگر این اتفاق رخ خواهد داد.
در ابتدا بهتر از به نوع وظیفه کمیته ملی المپیک در تعریف خاصی که در اساسنامه آمده است بپردازیم:
در بخش اول اساسنامه تعریف کمیته ملی المپیک چنین آمده است: سازمانی مستقل و غیر انتفاعی و دارای شخصیت حقوقی و استقلال مالی دور از هرگونه منظورهای سیاسی، مذهبی، تجاری و نژادی است که باید وظایف بیست و هفت گانهای را در ورزش ایران به اجرا در آورد که در این مبحث موارد مورد بحث را بررسی خواهیم کرد.
در بخش اول باید به این مضوع اشاره کرد که اگر چه در بحث سیاست خارجی بنا بر دلایل خاص گاهی به صورت نامحسوس مجبوریم در بحث سیاسی با توجه به خطوط داخلی رفتار کنیم مثلا مواجهه با رژیم صهیونیستی، اما این موضوع در بحث بین الملل مطرح است و ارتباطی به حضور افراد سیاسی در ورزش ندارد. دخالت سیاسیون در امور مربوط به ورزش و همچنین تایید اساسنامه در دولت به جای مجمع از نکات عجیب اساسنامه است.
بگذریم از اینکه مجمعهای سازمانی در ورزش ایران یکی از خنثیترین بخشها ست که فقط به صورت نمادین در انتخابات و یا تصویبها سهم دارند و همه موارد از قبل طبق خواسته رئیس و یا نامزدهای مورد نظر تعیین شده است.
در بخش دوم و از دیگر وظایف بیست و هفت گانه کمیته ملی المیپک اجرای قوانین و مقررات کمیته بین المللی المپیک است و مهمترین آن درباره اساسنامه است که به جز مجمع در ارگان یا سازمانی دیگر مثل هئیت وزیران باید تایید بگیرد و این موضوع برای کمیته بین المللی المپیک قابل هضم نیست و البته این بخش بدون اطلاع کمیته بین المللی در جریان است به همین دلیل اگر این موضوع برای کمیته بین المللی المپیک محرز شود باید منتظر واکنش آنها باشیم و این مضووع است که شائبه ۲ اساسنامه به ظاهر شبیه به هم بوجود میآید با تغییرات اندک یکی برای ادجرا و گرفتن تایید از هیئت وزیران و دیگری برای سرگرم کردن توماس باخ و دوستانش!
انتخاب خبرگان ورزشی که مجموعا ۵ نفر هستند که باید طبق قانون با شرایط لازم انتخاب و معرفی شوند.
درست زمانی که باید خبرههای ورزش در این صندلی جای میگرفتند صالحی امیری از مجموعهای خارج از ورزش آمد و به عنوان خبره روی صندلی نشست تا خبرگی معنایش را از دست بدهد.
هاشمی طبا رئیس سابق سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک در همان زمان هم مدعی شد که این اقدام صالحی امیری برای رسیدن به صندلی ریاست کمیته ملی المپیک مناسب نبود و باید از راه دیگری وارد میشد و البته که صالحی امیر انسان خوبی است، اما در المپیک خبره نیست!
به هر حال او وارد مجمع شد و ریاست را با یک فعل و انفعال محسوس در کنار کشیدن مصلحتی دیگر کاندیداها بدست آورد تا امروز به فکر تنها سنگری باشد که برای المپیک باقی مانده بود و این سنگر جایی نیست جز دبیر کلی کمیته ملی المپیک که خاکریز مهم و مورد هدف برای تسخیر است.
چیدمان کمیته ملی المپیک به صورت نامحسوس در پایان دوران کیومرث هاشمی رقم خورد و صالحی امیری یار دیرین مسعود سلطانی فر وزیر ورزش و جوانان که در دولت جای نگرفته بود به سئول نقل مکان کرد تا در کمترین فاصله جغرافیایی با وزیر ورزش و جوانان طراح جدیدی برای ورزش کشور شود و در این راه اولین اقدام معرفی صالحی امیری به عنوان خبره بود تا به صورت غیرمستقیم ریاست وی را در کمیته ملی المپیک مهندسی کنند.
شنیده میشود اساسنامه کمیته ملی المپیک به هیئت دولت ارسال شده است و باید از هم اکنون آن را تایید شده دانست، اما این تغییرات در گذر زمان چه اتفاقاتی را رقم زده است و آیا با منشور المپیک و قوانین داخلی همخوانی دارد؟
در روزگاری که فشارهای داخلی به کمیته ملی المپیک وارد شده بود و جنگ داخلی با سازمان تربیت بدنی که البته بعدها وزارت ورزش شد پناه بردن به منشور المپیک و اساسنامه کمیته بین المللی المپیک در دستور کار آقایان رئیس قرار گرفت و روزهایی که از سوی مجامع بین المللی مورد تهدید قرار گرفتیم خودمان را به قوانین داخلی کشور چسبانیدم.
بعد از کلی، اما و اگر پیش نویسی از اساسنامه را به هیئت دولت دادیم و در انتظار تایید آن و ارسال به کمیته بین المللی المپیک ماههای متمادی نشستیم تا بالاخره یک نسخه از اساسنامه برای آنها ارسال شد و دوباره این اساسنامه قرار است تغییر کند.
طبق شنیدههای ما با درخواست هیئت اجرایی (شما بخوانید صالحی امیری) قرار است انتخاب دبیر کلی در اساسنامه کمیته ملی تغییری جدی کند، به این شکل که تا به حال دبیر کلی فدراسیون با انتخابات در مجمع مشخص میشد در حالی که در اساسنامه جدید این فرد از سوی هیئات اجرایی معرفی میشود رای میگیرد و قانونا از سوی رئیس به صورت غیر مستقیم منصوب میشود.
هماهنگی وزارت ورزش و جوانان و کمیته ملی المپیک بر خلاف گذشتههای نه چنداد دوربه واسطه دوستی سلطانی فر و صالحی امیری اگر چه به ظاهر یک ورزش یکدست را برای کشورمان رقم زد، اما آفتهایی را به همراه داشت که صدایش بعد از جدایی این دو از ورزش بلند خواهد شد و این هشداری برای ورزش است که اگر امروز ملاحظه نشود درآیندهای نه چندان دور کمیته به حیاط خلوت دوستان تبدیل خواهد شد.
روز گذشته پسر محمد رضا عارف سیاستمدار ایرانی معروف به ژن خوب به عنوان رئیس کمیسیون صلح و ورزش کمیته ملی المپیک معرفی شد تا نشان دهد راه برای حضور یک آقا زاده در کمتیه ملی المپیک باز است و بزودی احتمالا در پست دبیر کلی باید منتظر یکی دیگر از سیاسیون و یا آقا زادههای محترم باشیم.
تغییرات در اساسنامه اصولا با توجه به ایرادهای موجود باید در مجمع کمیته ملی المپیک که به صورت سالانه و در صورت نیاز ویژه تشکیل میشود صورت بگیرد و در حال حاضر مجمعی در این باره رای نداده است و جالبتر اینکه معمولا در قبال اینکونه تصمیمها اعضا نیز سکوت اختیار میکنند.
با توجه به اساسنامه ارسالی به کمیته بین المللی المپیک و نسخهای که به هیئت دولت رفته است امیدواریم تناقضی در 2 نسخه وجود نداشته باشدو که در این صورت باید تبعات سنگینی را پرداخت کنیم.
کارشناسان و با تجربههای ورزش که روزگاری بر همین صندلی کمیته ملی المپیک و سازمان تربیت بدنی نشسته بودند در مورد اقدام به تغییر اساسنامه از سوی کمیته ملی و شخص صالحی امیری نظرات جالبی را مطرح کردند.
سعید فائقی رئیس سابق سازمان تربیت بدنی در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان در مورد شرایط این روزهای کمیته ملی المپیک و تغییرات احتمالی در اساسنامه این فدراسیون گفت:
انتهای پیام/