به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ 27 شهریور ماه بود که موضوع بورس نفت در جلسه شورای عالی هماهنگی اقتصادی، به تصویب اعضا رسید و وزارت نفت مکلف به تشکیل این بورس به منظور تسهیل در فروش نفت شد.
پس از این مصوبه هفته گذشته بیژن زنگنه در جمع خبرنگاران اعلام کرد عرضه محمولههای 40 هزار بشکهای نفت در بورس به طور آزمایشی آغاز میشود.
از 13 آبان ماه سال جاری تحریمهای نفتی آمریکا علیه ایران رسما آغاز میشود و براین اساس باید هرچه سریعتر تکلیف تشکیل بورس نفت مشخص شود تا ایرادات و نقاط ضعف آن بر طرف شده تا در شرایط تحریم بتواند به عنوان بازوی کمکی در فروش نفت بخشی از نفت و میعانات گازی ایران را که امکان فروش ندارد، در بورس عرضه و به فروش رسد.
در همین رابطه با رضا پدیدار عضو اتاق بازرگانی که ریاست کمیسیون انرژی اتاق را نیز برعهده دارد و حامی تشکیل بورس نفت است، گفت و گو کردیم که در ادامه متن این گفت و گو را ملاحظه میکنید:
آقای دکتر برای سوال اول باید پرسید بعد از 2 ماه که پیشنهاد تشکیل بورس نفت توسط معاون اول رئیس جمهور مطرح شد و سکوتی که در وزارت نفت در این باره وجود داشت، به یک باره شاهد تصویب تشکیل بورس نفت توسط مسئولان سه قوه هستیم، میخواستم بدانم آیا این پیشنهاد بار دیگر توسط اتاق بازرگانی مطرح شد یا اینکه این مصوبه براساس همان پیشنهادی بود که قبلا توسط آقای جهانگیری ارائه شده بود؟
بحث تشکیل بورس نفت موضوعی است که باز میگردد به اواخردههی ۸۰؛ یعنی اولین پیشنهاد مربوط به سال ۱۳۸۸ بود. در دولت دهم این پیشنهاد از سوی فعالان اقتصادی مطرح شد. در آن موقع پیشنهاد کرده بودند با توجه به این تحریمی که قرار است فروش نفت ایران را مختل کند یعنی تحریم سال های 90 تا 92 بورس نفت میتواند موانع فروش نفت را که در اختیار دولت بوده و هست بردارد.
اما این پیشنهاد عملیاتی نشد، حالا به دلایل مختلف که یا به خاطر محدودیتهایی بود که وجود داشت و محدودیتهای قانونی که ایجاد شده بود یا شفاف باید بگویم که اصلا ارادهای در تشکیل آن وجود نداشت.
بیشتربخوانید:ایران روزانه چقدر نفت تولید میکند؟
بعد از سال ۹۰ و بعد از بررسیهای اولیه تصمیم گرفته شد، تا بورس نفت در جزیره کیش به عنوان یک مرجع مستقل در مبادلات نفت خام فعال شود، اما شرایطی که امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران گذاشته بود، رسما با ساز و کار بورس منافات داشت.
مانند این که میزان عرضه را یک میلیون بشکه در نظر گرفته بودند و کمترین میزان هم 500 هزار بشکه بود که باید گفت، عملاً از فعالان بخش خصوصی کسی توان خرید ۵۰۰ هزار بشکه را نداشت و ندارد.
بنابراین قطعا باید عرضه ها کمتر باشد تا بخش خصوصی قدرت خرید نفت را داشته باشد. موضوع دیگر نرخها بود. نماینده امور بینالملل گفته بود، همین نرخی که من اعلام میکنم باد به فروش برسد، در صورتی که ماهیت بورس بر عرضه و تقاضا است.
عرضه کننده باید یک نرخ پایه را ارائه دهد، حالا خریدار با توجه به شرایطی که دارد، کمی کمتر یا بیشتر می تواند قیمتگذاری کرده و محمولهها را خریداری کند، اما مسئولان امور بینالملل شرکت ملی نفت معتقد بودند، فقط همین نرخی که میگوییم باید به فروش رسد و این موارد باعث شد تا عملا بورس نفت با شکست مواجه شود.
من در صدد هستم تاریخچه تشکیل بورس را بنویسم تا وقتی که بورس را میخواهیم تشکیل دهیم، قبلش زیر ساختهای آن را ایجاد کنیم.
با این مواردی که شما مطرح کردید، ظاهرا مسئولان دولتی معتقدند بورس نفت به جای آنکه کمک کننده در فروش نفت باشد میتواند در فرایند فروش مشکلاتی را ایجاد کند.
در سیاستهای اقتصاد مقاومتی یکی از مسائلی که همواره مورد تاکید قرار گرفته است، این است که وزارت نفت مکلف است با هماهنگی سازمان برنامه و بودجه، وزارت اقتصاد و دارایی و سایر نهادهای مرتبط، برای اجرای بهتر سیاستهای کلان اقتصاد مقاومتی از روشهای سنتی فروش نفت به سمت روش های سیستمی حرکت کنیم یا تلفیقی از این روشها را برای فروش نفت پیاده کنیم که از مهمترین این روش ها بورس نفت است که میتواند تنوعی را برای فروش نفت ایجاد کند.
جالب است که بدانید اتاق بازرگانی در دوره اخیر پیشنهادهایی را به شورای عالی امنیت ملی مطرح کرده بود که خدمت مقام معظم رهبری تقدیم شد و همینطور به ریاست جمهور و در این پیشنهادهای مکتوب رسما آمده بود، بیاییم از ظرفیتهای بخش خصوصی برای فروش نفت استفاده کنیم، زیرا که امکاناتی که بخش خصوصی دارند، موجب می شود عملا بحث رصد کردن معاملات نفتی غیر ممکن شود.
در نامه ای که نوشتید، چه نکاتی را اشاره کرده بودید؟
در حقیقت در آن نامه آمادگی ورود بخش خصوصی در صادرات نفت ایران اشاره شده بود که آقای شمخانی آن را تقدیم مقام معظم رهبری کردند و گفته شده بود، ورود بخش خصوصی میتواند بازارهای جدیدی را برای نفت ایران فراهم کند.
همچنین گفته بودیم، تشکیل بورس نفت میتواند شرایطی را فراهم کند تا فعالان اقتصادی بتوانند بیایند، در بورس و براساس قوانینی که وجود دارد تک محموله یا چند محموله را خریداری کنند و در یک فضای رقابتی آزاد توانمندی خود را به نمایش گذارند.
در واقع همان طور که گفته شد فروش نفت در بورس یک متنوع سازی در روشهای فروش و بازاریابی نفت در این مقطع است البته من معتقدم روشهای اجرایی خود را نباید اطلاعرسانی کنیم و علتش این است که دشمنان نشستهاند و تا خبری منتشر میشود، آنها این خبر را ترجمه میکنند و سریع روی آن واکنش نشان میدهند و بنابراین خیلی آگاهانه و محتاطانه باید در این زمینه سخن گفت.
در مصوبه دولت گفته شده است پرداختها ارزی باشد؛ اینجا سوالی مطرح می شود که آیا منظور قیمتگذاری است و یا اینکه بحث بر سر پرداختها است؟ آیا میتوان پرداختها را ریالی انجام داد؟
آن چیزی که شورای هماهنگی اقتصادی تصویب کرد بحث متنوعسازی روشهای فروش و پرداخت است، اصلاً وارد جزئیات نشده است و گفته نشده که متنوعسازی به صورت انتقال ارز، حواله،چک و یا سفته باشد.
البته ظاهرا آن کسی که این مصوبه را نگارش کرده است بسیار هوشمندانه عمل کرده است، اما خیلی خام است و باید توسط خبرگان و کسانی که در این زمینه مطالعات عمیقی داشتند باز شود. ما تجربه خوبی از تحریم های گذشته به دست آوردیم و این میتواند برای آینده به ما کمک کند.
ظاهراً اتاق پیشنهاد داده است در فرایند فروش نفت به بخش خصوصی ضامن خریدار شود آیا این صحت دارد؟
من نشنیدم این موضوع را، این اولین بار است که میشنوم.
تشکیل بورس نفت میتواند برای افزایش فروش نفت موثر واقع شود یا خیر؟ من از مسئولان شرکت نفت وقتی موضوع را پیگیری کردم رسما میگفتند، اگر بخش خصوصی بیاید وسط عملاً نفت را به همان مشتریهای ما میفروشند و مشتری جدید ندارند و ما خودمان، همین کار را انجام میدهیم.
من اعتقادم این است که باید سبد فروش و سبد مشتری داشته باشیم آن چیزی که الان شرکت ملی نفت ایران دارد، همان مشتریهای سنتی است.
در واقع آنها نفت را به یکسری نهادهایی که خودشان در حکم پالایشگاه هستند، یا اینکه نمایندگی دادهاند به افرادی که از طرف پالایشگاه میآیند و خریداری میکنند می فروشند.
اما ما نظرمان این است که متنوعسازی برای سبد فروش ایجاد کنیم؛ تا بتوانیم با مشتریانی که ۵۰ تا ۱۰۰ هزار بشکه نفت نیز میخواهند هم نفت بدهیم و این یعنی متنوعسازی و استفاده از شرکتهای کوچک و متوسط SME که اینها عمدتاً در دنیا رصد نمیشوند و خیلی نظام کنترلی در دنیا برایشان وجود ندارد.
اگر دولت فقط به چند شرکت بزرگ چینی نفت می فروشد، اما در چین 37 شرکت پالایشی وجود دارد و ممکن است بخش خصوصی بتواند محموله یک میلیون بشکهای را به محمولههای کوچکتر مانند ۱۰۰ یا ۵۰ هزار بشکه تبدیل کرده و به پالایشگاههای کوچک بفروشد و باید تمرکز گذاشت روی متنوعسازی سبد فروش این از عهده بخش خصوصی بر میآید و بخش دولتی نمیتواند این کار را انجام دهد.
در دوره قبلی مدیریت امور بینالملل نسبت به فروش نفت توسط بخش خصوصی خیلی مقاومت میشد، الان نیز ظاهراً این مقاومت وجود دارد، علت چیست؟
آن موقع میگفتند چون نفت خام سرمایه ملی است و پارامترهای دیگر را مطرح میکردند و میگفتند ضوابطی وجود دارد برای فروش نفت ما این را به نهادهایی میدهیم که این نهادها به دولتهایشان پاسخگو هستند، مثلاً یک پالایشگاه و یا یک پتروشیمی زیرا خود مقامات مسئول آن کشور پشتیبانی میکنند و معمولاً محمولههای نفت خام که به صورت اعتبار اسنادی است و به صورت بلند مدت و باز عمل میشود.
مثلاً اعتبار اسنادی برای یک سال روی ۱۰ میلیون بشکه باز میشود، بعد میآیند وقتی محموله و محموله میدهند از آن اعتبار اسنادی کم میکنند.
کسی از بخش خصوصی توانایی ندارد چنین اعتبار اسنادی را باز کند و امور بینالملل اصرار و پافشاری میکرد که حتما باید این کار صورت گیرد و این باعث شده بود که تمایل وجود نداشته باشد که بیایند و وارد خرید و فروش نفت شوند.
الان در این مدل گفتیم که بیایید و عرضه ها را خرد کنید، تا بتوانیم محمولههای خورد را بفروشیم که رصد کردن آن به راحتی نیست و هم اینکه اگر دولتهای بزرگ نیامدند حداقل بتوانیم خرد خرد بفروشیم که این میتواند اقتصاد کشور را از بنبست خارج کند.
موضوع دیگری که گفته میشد فروش به صورت ریالی است خوب سوال این است که دولت با چه نرخ تسعیری این ارز را محاسبه می کند الان ۳ نرخ دلار در کشور وجود دارد؟
برای انجام معامله ما به صورت ریالی معامله نمی کنیم مثلا میگویند، قیمت سبد نفتی اوپک را به عنوان قیمت در نظر میگیریم یا بورس دبی، شانگهای، لندن و یا یک جای رسمی دیگر را یا میآییم، میانگین وزنی را محاسبه میکنیم.
شما اخیراً گفته بودید مشتری برای نفت داریم، الان نیز این مشتری ها هستند؟
بله، یکسری مشتری هستند، به عنوان مشتری خُرد که بخشی از آن را در بالا توضیح دادم و الان نیز این مشتری ها هستند؛ همان موقعی که ما بورس نفت را در سال ۸۸ راهاندازی کردیم، اگر درست ادامه میدادیم، امسال بورس نفت ایران مرجع بود، ولی الان بورس دبی مرجع شد، در حال حاضر در منطقه خلیج فارس مشتریهایی هستند که میآیند محمولههای کوچک را میخرند.
و الان مشتری هایی در هند، سنگاپور، تایوان، ویتنام هستند که متقاضای نفت سنگین و نیمه سنگین ایران هستند و ما می توانیم به راحتی نفت را به آنها بفروشیم.
منبع: فارس
انتهای پیام/