کارشناس و محقق تاریخ اسلام ضمن تشریح دلایل بی وفایی کوفیان نسبت به امام زمان خود گفت: واقعه عاشورا به دست مسلمان نمایان و مدعیان مسلمانی اتفاق افتاد.
به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ پنجاه سال بعد از رحلت پیامبر خدا، واقعه کربلا رقم خورد. حادثهای که مردمان مدعی مسلمانی و پیروی از اسلام رقم زدند. مردمانی که از روی احساسات نامه ها به نوه پیامبر خدا نوشتند و او را به کوفه هزار رنگ دعوت کردند و نهایتاً با بی بصیرتی و فقط به خاطر میل به دنیا و جاه و مقام از یاری امام زمانشان دست کشیدند.
همزمان با فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی، درباره آنچه باعث رقم خوردن واقعه عاشورا و شهادت امام حسین علیه السلام و یاران با وفای ایشان شد، با محمدحسین رجبی دوانی کارشناس و محقق تاریخ اسلام گفتگو کردیم که در ادامه آن را می خوانید؛
آقای دوانی؛ به عنوان سوال اول بفرمایید چرا جامعه مسلمان آن زمان کوفه که سیدالشهداء را دعوت کردند و به او نامه زدند، در نهایت مقابل او قرار گرفتند و با حضرت جنگیدند؟
فاجعه کربلا پنجاه سال بعد از رحلت رسول خدا (ص)، به دست امت مدعی پیروی از پیامبر اکرم اتفاق افتاد. آن حادثه را بیگانگان، کافران و مشرکان پدید نیاوردند. این فاجعه به دست مسلمان نمایان و مدعیان مسلمانی اتفاق افتاد. شگفت انگیز این است که کوفیانی که این فاجعه را رقم زدند، سرآمد مسلمانی در آن دوران بودند.
بهترین های عالم اسلام در کوفه جمع بودند. این کوفیان بودند که خلافت عادلانه امیرالمومنین را تجربه و درک کرده بودند. لذا با توجه به آن سابقه، امام حسین علیه السلام را به کوفه دعوت می کنند. اما با کمال تعجب می بینیم که نه تنها امام را یاری نکردند؛ بلکه به جنگ حضرت آمده و فاجعه کربلا را رقم زدند. علت این تحول، به قهقرا رفتن، انحطاط و خیانت به ولایت بود که در پی رحلت پیامبر (ص) اتفاق افتاد. اگر به ولایت و غدیر خیانت نشده بود، واقعه کربلا رخ نمی داد.
یعنی بی توجهی به امر ولایت و فراموش کردن آن باعث این اتفاق شد؟
بله؛ خیانت به ولایت، عوض شدن ارزش ها و دور شدن از معنویت زمان پیغمبر و دل بستن به دنیا و مادی گرایی، باعث بروز واقعه کربلا شد. لذا می بینیم که خلفای پیشین هم برای هدایت مردم، در همین جهت مادی گرایی و دنیاپرستی حرکت میکردند. آنها با فتوحاتی که در قلمرو ایران، روم و مصر به دست می آوردند و با تقسیم ثروت و غنیمت طبع مادی مردم و کوفیان را تامین می کردند. با این کار چنان مردم را دنیاپرست کردند که وقتی علی (ع) به خلافت رسید و خواست آنها را به راه اسلام درست و ناب برگرداند، مقابل او موضع گرفتند و فتنه کردند.
لطفا درباره این دنیاپرستی کوفیان بیشتر توضیح دهید.
کوفیان به قدری دنیا طلب شده بودند که وقتی در جنگ جمل فتنه گران را شکست دادند، میخواستند بریزند در بصره و زن و بچه را غارت کنند. حضرت علی آنها را از این کار منع کرد و گفت زن و بچه حرمت دارند. اما لشکریان گستاخانه گفتند چطور خونشان را بر ما حلال کردی و حال مالشان حرام است؟! چرا نمیتوانیم زنان آنها را به اسارت ببریم؟ علی (ع) فرمود اگر شما می توانید زنان آنها را برای بردگی ببرید، عایشه همسر پیامبر - که از فتنه گران بود- سهم کدامتان می شود؟! اینها ساکت شدند اما قانع نه. از این روست که اصلا دوست نداشتند علی (ع) در جنگ صفین به پیروزی برسد. کاری کردند که حکومت علوی به مشکلات اساسی برخورد و اهداف حضرت آن طور که می خواست، محقق نشد.
ما این میل به دنیا و جاه و مقام را در دوران خلافت امام حسن (ع) هم می بینیم.
بله؛ بعد از شهادت حضرت علی علیه السلام، وقتی حسن (ع) به خلافت می رسد؛ همین افراد خیانت می کنند و به معاویه می نویسند حسن را مرده می خواهی یا زنده. هنگامی که امام مجتبی با آنها اتمام حجت می کند و می فرماید اگر مرگ با عزت می طلبید، پیشنهاد صلح معاویه را زیر پا بگذارید؛ چرا که جز شمشیر بین ما نباید حاکم باشد. اما اگر دنیا را میخواهید پیشنهاد صلح او را بپذیرید. از جای جای لشکر فریاد زدند دنیا، دنیا. به این دلیل مجتبی (ع) مجبور به کناره گیری از خلافت و صلح می شود. لذا واقعه کربلا را هم همین دنیا دوستان رقم زدند.
این سوال پیش میآید که مردم عادی ممکن است به دلیل فشار زندگی، ترس و اوضاع حاکم بر جامعه دست از یاری امام حسین کشیده باشند. اما خواص چرا او را تنها گذاشتند؟
در آن زمان مشکل اقتصادی به این معنا که مردم در فلاکت باشند، نبود. دنیاطلبی و مادی گرایی عامل انحراف خواص جامعه آن زمان بود و عوام هم از نخبگان و خواص خود خط گرفتند. این دشمنی خواص از دوران امیرمومنان آغاز شد. طبقه ای در کوفه آن دوران وجود داشت به نام اشراف القبایل؛ کسانی که سیاست های امیرالمومنین را نمی پسندیدند. چرا که حضرت علی (ع) نه تنها رانت ها را از آنها گرفته بود بلکه میخواست آنچه هم از راه نامشروع به دست آورده بودند، از ایشان بگیرد و به مردم عادی بدهد.
اما متاسفانه بر اثر بی بصیرتی و نداشتن تحلیل درست، عوام به جای اینکه قدردان امام علی باشند که بیت المال را از حلقوم خواص می گیرد و در توده مردم پخش می کند؛ نگاه به خواص داشتند. دشمنی و تبلیغات منفی آنها علیه اهل بیت را دیدند و دست از یاری حق کشیدند. در واقعه عاشورا هم همین شد.
دشمن هم این میل به دنیا طلبی کوفیان را خوب فهمیده بود.
بله؛ وقتی عبیدالله ابن زیاد وارد کوفه شد، پول کلان و جاه و مقام را بین بزرگان و خواص جامعه تقسیم کرد. در نتیجه، آنها نه تنها دست از یاری مسلم کشیدند بلکه یاران مسلم در میان قبایل خود را هم از سوی او پراکنده ساختند و با این کار باعث تغییر وضعیت به نفع ابن زیاد و یزید و به ضرر حسین بن علی و یارانش شدند.
این را هم بگویم کوفه شهری نظامی بود و مردمش ترسو نبودند. این طور نبود که بگوییم از ترس جا زدند و امام حسین علیه السلام را تنها گذاشتند. اصلا فلسفه بنای این شهر با اهداف نظامی بود و خیلی از مردانش جنگاور بودند. آنچه باعث شد آنها امام حسین (ع) را تنها بگذارند به این دلیل بود که فهمیدند مزایا و عطایای بودن در کنار حسین کمتر از ابن زیاد و یزید است. ابن زیاد آنها را با پول و مقام و جایگاه تطمیع کرد و همین دنیا خواهی و دنیا زدگی آنها باعث شد، حسین (ع) تنها بماند. زندگی آنها و شکم هایشان با مال حرام پر شده بود نه مال حلال.
و این میل به امور دنیوی شاید در همه ما باشد؛ حتی در عصر حاضر.
بله؛ این مشکل امروز خطری است که جامعه ما را هم تهدید می کند. وضع اقتصادی مردم نابسامان است و عده ای از خدا بی خبر با رانت اطلاعاتی که دارند، دست به احتکار و بر هم زدن نظم بازار ارز و طلا می زنند. لقمه های حرام را وارد زندگی خود و فرزندانشان می کنند به قیمت از هستی ساقط شدن مردم. همین روند می تواند آنها را تبدیل کند به افرادی که امام زمان خود را بکشند. مردم ما توجه کنند که نکند یک موقع به سبب شرایط بد اقتصادی برای تامین زندگی خود رو به لقمه حرام بیاورند. از آن طرف کسانی که این وضعیت را با سوء تدبیر خود پدید آوردند و با نداشتن برنامه باعث شدند این وضعیت پیش بیاید، بدانند که در پیشگاه خداوند، مردم و امام زمان خود باید پاسخگو باشند و تاوان سنگینی را می دهند. با این حال خطای برخی نباید عاملی شود برای حرام خواری که انسان با علم به حق بودن امام زمانش، به جنگ با او برود.
در کنار این اشقیا و دشمنان حضرت اباعبدالله، ما چهرههای برجسته هم در کربلا و در میان یاران آن حضرت داریم. کمی از جایگاه آنها بگویید.
بله؛ در واقعه عاشورا ما چهره های برجسته ای را داریم. شاید رسیدن به مقام و جایگاه حضرت عباس و علی اکبر سخت و دست نیافتنی باشد؛ اما چهره هایی در میان اصحاب سیدالشهداء هستند که می توانیم آنها را الگو قرار داده و به آنها تمسک جوییم تا ولایتمداری سعادتمند در دنیا و آخرت باشیم.
مردم عمدتاً حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه را می شناسند؛ حال آنکه من معتقدم با همه عظمتی که این دو بزرگوار دارند، از حبیب برتر هم در حادثه عاشورا و در میان اصحاب حسین علیه السلام داریم. کسانی مثل بریر، نافع هلالی و ... . چرا که آن بزرگواران (حبیب و مسلم) در کوفه منتظر فرود آمدن امام زمانشان بودند؛ اما این نفرات که من اسم بردم در خانه خود نماندند. اگر آن دو با علم بر اینکه امام می خواهد به شهرشان بیاید، منتظر او بودند اما اینها رنج سفر کشیدند؛ سه هزار کیلومتر مسیر رفت و برگشت را تحمل کردند. رفتند مکه و یا در میانه راه با امام خود همراه شدند. این اوج ولایتمداری و ذوب شدن در ولایت است.
در واقع آنها به چنان بصیرتی می رسند که خداوند پرده های کشف حقیقت را از مقابل چشمانشان کنار می زند. برای مثال ، عابس بن ابی شبیب هنگامی که مسلم بن عقیل در خانه مختار مستقر شد و انبوه جمعیت به میدان شهر رفتند و زمانی که مسلم نامه امام حسین علیه السلام را می خواند، ابراز احساسات کردند؛ می بیند که اینها عواطف ظاهری و زودگذر است. می بیند که آنها مرد ماندن پای کار نیستند و این موضوع را به مسلم می گوید. او نمی خواهد به مسلم بگوید که آنها دروغ میگویند و تاکید می کند که من از دل اینها خبر ندارم و نمی دانم که از ته دل ابراز احساسات می کنند یا نه. ولی من نسبت به شما اهل بیت این حس را دارم که آنچه بفرمایید اطاعت کنم و در این راه جز رضایت خدا را در نظر ندارم.
این است که عابس به جایگاه بالای معرفتی می رسد. بنابراین اگر بخواهیم در میان یاران امام حسین تمایز قائل شویم، به نظر من آنهایی که به استقبال امام شتافتند مهمتر و عظمت بالاتری دارند.
در پایان اگر نکته ای باقی مانده بفرمایید.
رمز و راز و ضمانت سلامت دین و دنیا و آخرت انسانها در پیروی از ولایت است. در صدر اسلام هم مردم از مسیر ولایت خارج شدند و خیانت کردند که چنین انحرافی رقم خورد. آنها فکر می کردند که مسلمان هستند؛ در حالی که از اسلام خارج شده بودند. کارشان به جایی رسید و چنان دنیا طلب شدند که نوه رسول خدا را به شهادت رساندند.
امروز هم همین است؛ اگر خدای ناکرده به خاطر مشکلات اقتصادی، سوء تدبیر برخی مدیران و مسئولان به مشکل بیفتیم و این مشکلات باعث تردید ما در حقیقت راه نظام اسلامی و بی اعتمادی و بی اعتقادی به ولایت شود؛ ناخواسته در همان مسیر اشقیا افتاده ایم و دین و آخرت و دنیای ما تباه می شود. ان شاء ا... از ساحت امام حسین بخواهیم که خداوند مشکلات ما را با تدبیر خود و تدبیر دادن به مسئولان بر طرف کند و مردم ما به خاطر چنین مسائلی در نوع نگاه و یافتن راه سعادت دچار تردید نشوند.
گفتگو از علی بشیری
تنظیم از مریم محمدی
انتهای پیام/
لبیک یا حسین