به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛عناصر سهگانه شور و عاطفه، شعور و عقلانیت و حماسهآفرینی به عنوان مؤلفههای اساسی در شعر عاشورایی و آیینی مطرح هستند. چنانکه در ترکیببند محتشم کاشانی با مطلع «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» این عناصر سهگانه در کنار یکدیگر دیده میشوند. اما این پرسش مطرح است که شاعر عاشورایی چگونه باید این مؤلفهها را در شعر خود جای دهد که با بیان یکی، از دیگری اغفال نکرده باشد؟ شاعر تا چه اندازه میتواند مفاهیم سیاسی را در شعر آیینی خود وارد کند و برای ورود به این عرصه در جامعه امروز چه نکاتی را باید مدنظر داشته باشد؟
حجتالاسلام محمدزمانی در این زمینه ابراز عقیده میکند که: «شعر آیینی دو بال دارد که یک بال آن، ایجاد محبت نسبت به خاندان رسول خدا صلیالله علیه و آله است و بال دیگرش ایجاد معرفت دینی است. اگر معرفت و محبت همراه باشند و شاعر نیز از تأملات و مطالعات گسترده و خوبی برخوردار باشد و فرصت خلوت نیز برای او مهیا باشد، میتواند در پیشبرد فرهنگ بسیار اثرگذار باشد. زیرا فرهنگ ما آمیختهای از فرهنگ و دین است و بر همین اساس وقتی به مؤلفههای فرهنگی نگاه کنیم، همه آنها در عرصههای دینی موجود هستند و میتواند افراد را به شکل صحیح در مسیر کمالآفرینی هدایت کند.»
برای شروع گفتگو خوب است تعریفی از شعر آیینی و شعر هیئت بدانیم. وجه تمایز این دو چیست؟
هر شعری که در مسیر آیین و در گستره دین قرار میگیرد، به عنوان شعر آیینی تعریف میشود. البته در روزگار ما، شعر آیینی عمدتا در مدح و رثای اهل بیت علیهمالسلام و اشعار مناجات و توحیدی اختصاص پیدا کرده است. شعر هیئت نیز مفهوم مستقلی نیست؛ بلکه همان شعر آیینی است و به اعتبار اینکه در هیئت اجرا میشود، عنوان شعر هیئت را به آن اطلاق کردهاند.
جایگاه شعر آیینی در ایجاد و تقویت فرهنگ ابراز ارادت به اهلبیت علیهمالسلام
یکی از نکاتی که مقام معظم رهبری در دیدار با مداحان و شاعران بر آن تأکید فرمودند آن بود که سنت مدح و ابراز ارادت نسبت به اهل بیت علیهمالسلام را به عنوان فرهنگ استثنایی معرفی کردند و تأکید فرمودند که لازم است این فرهنگ پرمحتوا و پرمضمون بیان شود. به اعتقاد شما جایگاه شعر آیینی در ایجاد و تقویت این فرهنگ کجاست؟
موضوع محبت نسبت به رسول خدا و ائمه اطهار علیهمالسلام به عنوان یکی از ویژگیهای مهم در مکتب تشیع مطرح است. البته در مکاتب، نحلهها و فرقههای دیگر اسلامی نیز موضوع محبت مطرح است. اما شیوههای عزاداری و شادمانی در شهادت و میلاد اهل بیت علیهمالسلام عمدتا در مکتب تشیع رایج است و به عنوان یکی از مزایای این مکتب شناخته میشود. چراکه موجب میشود افراد با سلیقهها و روحیات گوناگون بتوانند با مذهب ارتباط برقرار کنند.
شعر آیینی میتواند در تقویت مسئله محبت بسیار اثرگذار باشد، چراکه شاعر میتواند عاطفه مخاطب را برانگیخته کند. اگر شهید در مکتب اسلام جایگاه دارد به این دلیل است که شهید، عاطفه تاریخ را برانگیخته میکند و اگر فرهنگ و هنر آیینی جایگاه دارد به این علت است که شاعر میتواند در تاریخ نقشآفرینی کند. از این جهت، شعر آیینی میتواند پیشتاز عرصه محبت باشد. البته این محبت لزوما باید با معرفت همراه باشد و محبت به تنهایی نمیتواند پیشرفتی در مسیرهای معنوی داشته باشد.
بنابراین میتوان نتیجه گرفت شعر آیینی دو بال دارد که یک بال آن، ایجاد محبت نسبت به خاندان رسول خدا صلیالله علیه و آله است و بال دیگرش ایجاد معرفت دینی است. اشعار فراوانی وجود دارد که در عرصه محبتآفرینی موفق بودهاند، اما در عرصه ایجاد معرفت موفق نبودهاند. به عکس نیز، برخی اشعار محتوای بسیار غنی دارند اما عنصر عاطفه که یکی از اساسیترین عناصر شعر است در آنها وجود ندارد و به همین دلیل در میان مردم جایگاهی ندارند.
اگر معرفت و محبت همراه باشند و شاعر نیز از تأملات و مطالعات گسترده و خوبی برخوردار باشد و فرصت خلوت نیز برای او مهیا باشد، میتواند در پیشبرد فرهنگ بسیار اثرگذار باشد. زیرا فرهنگ ما آمیختهای از فرهنگ و دین است و بر همین اساس وقتی به مؤلفههای فرهنگی نگاه کنیم، همه آنها در عرصههای دینی موجود هستند و میتواند افراد را به شکل صحیح در مسیر کمالآفرینی هدایت کند.
به نقش مطالعه اشاره کردید؛ در میان منابعی که در زمینه واقعه عاشورا وجود دارد هم منابع مستند و معتبر وجود دارد و هم منابعی که کمتر از پشتوانه علمی برخوردارند، اما همه این منابع و کتابها مرجع شاعران و سخنرانان شدهاند. در عین حال برخی شاعران بعد احساسی شعر خود را قوی میکنند و کمتر به جنبه محتوا توجه دارند. نقش مطالعه منابع اصیل و مستند به عنوان یکی از عوامل مؤثر در سرودن شعر غنی چیست؟
شاعر آیینی اگر بخواهد موفق باشد باید حتما با قرآن انس داشته باشد و تفاسیر قرآن را مطالعه کند. یکی از بهترین تفاسیر در دوران ما تفسیر المیزان اثر علامه طباطبایی است که مفاهیم معنوی و دینی و اخلاقی زیادی را به مخاطب میآموزد. خوب است شاعران حداقل بخشهایی از این تفسیر را مطالعه کرده باشند تا اثر آن را در اشعار بتوان مشاهده کرد. در کنار آن لازم است با نهجالبلاغه مأنوس باشند، چون این کتاب شریف و تفاسیر متعددی که بر آن نوشته شده تأثیر فراوانی بر شعر دارد.
علاوه بر اینها لازم است شاعران به مطالعه سیره معصومین علیهمالسلام بپردازند. امروزه منابع فراوانی در این زمینه در دست داریم که بسیاری از آنها به زبان فارسی نوشته شدهاند. به عنوان مثال شاعری که میخواهد درباره واقعه عاشورا شعری بسراید باید تاریخ عاشورا را مطالعه کرده باشد و مقاتل معتبر را بشناسد.
لزوم تعادل در بیان شور و شعور در شعر عاشورایی
رویکرد شاعر آیینی در استفاده از این منابع بسیار اثرگذار است. به عنوان مثال گاهی شاعر تنها به جنبه محتوایی شعر توجه دارد و گاه بعد شور آن را برجسته میکند، چنانکه در رویکرد شاعرانی مانند عمان سامانی و محتشم کاشانی این نکته قابل توجه است. برای ایجاد تعادل در این زمینه چه باید کرد؟
در این زمینه وقتی شعر شاعران گذشته را بررسی میکنیم متوجه میشویم که به عنوان مثال عمان سامانی در پرداختن به مباحث عاشورایی، رویکرد عرفانی دارد و یا نیر تبریزی رویکردی تاریخی تحلیلی دارد. همچنین محتشم کاشانی نگاهی اسطورهای به واقعه کربلا دارد.
اگر شاعر بخواهد رویکردهای گوناگون را در شعر خود منعکس کند باید مطالعات فلسفی و کلامی داشته باشد، نحلههای گوناگون مسلمین را بشناسد، اندیشههای مختلف متفکران درجه یک را خوانده باشد، از آرای دانشمندان اسلامی مطلع باشد تا بتواند تحلیل جامعی نسبت به عاشورا داشته باشد. در این صورت است که تحلیل درست در ناخودآگاه او مؤثر خواهد بود و شعر او را شعری پرفیض خواهد کرد.
در ماه محرم مردم با مراسم عزای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام ارتباط مستقیم دارند. چه حضور در هیئتها و دستههای عزاداری داشته باشند و چه از طریق رسانهها برنامههای عزاداری را رصد کنند، در هر صورت یکی از اولین ابزارهایی که با آن ارتباط برقرار میکنند، شعر است. به این معنا که از طریق شعر هم کسب شعور میکنند و هم شور. از نظر شما در شعر عاشورایی، میان شور و شعور و یا عاطفه و عقل کدام یک ارجحیت دارد و برای همراه کردن این دو چه باید کرد؟
شعر آیینی و شعر عاشورایی در روزگار ما از پرطرفدارترین اشعار هستند. یعنی هیچ حوزه شعری به این اندازه مخاطب ندارند. نگاهی به تیراژ کتابهای شعر این نکته را مشخص میکند که به عنوان مثال تیراژ کتابهای شعر عاشقانه کمتر است و بخش عمدهای از مخاطبان آنها شاعران هستند، نه تودههای مردم. اما شعر آیینی اینگونه نیست. یعنی شعری که به عنوان مثال در مهدیه تهران خوانده میشود که هزاران مخاطب دارد و یا اگر در حرم امام رضا علیهالسلام خوانده شود، مخاطب بیشتری خواهد داشت. به این صورت است که مخاطبان شعر آیینی بسیار بسیار فراوان هستند. از این جهت باید دقت در سرودن شعر عاشورایی و آیینی فراوان باشد.
عناصر شور و شعور در کنار یکدیگر معنا پیدا میکنند. شاعر عاشورایی باید هم به منطق حسینی توجه داشته باشد و جلوههای خردآفرینی عاشورا و هم به احساسات و عواطف نظر داشته باشد، چراکه خود امام حسین علیهالسلام در خلق صحنههای عاطفی عمد داشتند و به دنبال این بودند که عاطفه عاشورایی پررنگ باشد. موتور محرک عاشورایی در دوران ما همین امر است. مجالس سینهزنی، اشکها و نالهها تا به امروز عاشورا را نگه داشته است.
جایگاه عنصر حماسه و عزتآفرینی در مقابله با قهرمانسازی دروغین دشمن
یکی از نیازهای جوانان و نوجوانان امروزی میل به شناخت قهرمانان است. امروزه رسانههای غربی برای پاسخ دادن به این نیاز، تلاش زیادی میکنند تا قهرمانهای اسطورهای و غیرواقعی خلق کرده تا در مقابل اسطورههای حقیقی اسلامی قد علم کنند. شاعر عاشورایی برای مقابله با این فرهنگ ضداسلامی و معرفی چهره قهرمانان حقیقی در عرصه کربلا چه نقشی دارند و تا چه اندازه در تقویت و معرفی این الگوی حقیقی میتوانند موفق عمل کنند؟
شاعر عاشورایی و آیینی باید در کنار ایجاد عاطفه و شور، عنصر حماسه و عزتآفرینی را مورد توجه قرار دهد. جوان امروز نیازمند به حماسه است و حماسه باعث میشود جوانان ما به دنبال قهرمانهای غیرآیینی نروند. همانطورکه در پرسش اشاره کردید، امروزه بسیاری از کشورهای غربی به دنبال آن هستند که در قالب فیلم و انیمیشن قهرمانهای خیالی برای جوانان و نوجوانان ما ایجاد کنند. اما ما اگر بتوانیم بر اساس قهرمانان عاشورا قهرمانآفرینی منطقی و درست بر پایه حقیقت داشته باشیم، در این زمینه موفق خواهیم بود.
لازمه رسیدن به این نتیجه آن است که عنصر حماسه در شعر ما پررنگ باشد. این عنصر در بسیاری از اشعار دوران ما پررنگ نیست و شاید به همین دلیل اثرگذاری لازم را ندارند.
بنابراین پرداختن به حماسه باید در کنار شور و عاطفه و همچنین خردورزی و عقلانیت در شعر عاشورایی وجود داشته باشد. چنانکه در ترکیببند محتشم با مطلع «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» این عناصر سه گانه در کنار یکدیگر دیده میشوند.
همین طور است. هر سه این عناصر باید در کنار یکدیگر وجود داشته باشند. در ترکیببند محتشم هم مشاهده میکنیم در برخی موارد کاملا رویکرد حماسی دارد، مانند بند اول که میگوید: «باز این چه رستخیز عظیم است کز زمین/ بی نفخ صور خواسته تا عرش اعظم است».
در برخی موارد بهخصوص در بند آخر ترکیببند عنصر منطق و عقل فعال است و اینکه بنیامیه با آل پیغمبر اکرم صلیالله علیه و آله چه کردند و چه ظلمهایی نسبت به ایشان روا داشتند. در برخی ابیات هم عنصر عاطفه برای تهییج و ایجاد شور در مخاطب پررنگ است: «از آب هم مضایقه کردند کوفیان/ خوش داشتند حرمت مهمان کربلا». درواقع این عناصر سهگانه در کنار هم معنا می دهند و یک شعر تکاملیافته را ایجاد میکنند.
در بند آن نباش که مضمون نمانده است
بعد دیگری که در شعر عاشورایی مطرح است محدود بودن اتفاقاتی است که در ظرف زمان و مکان روی داده است. به هر حال کل وقایعی که به طور مستقیم منجر به واقعه عاشورا شد، در محدوده زمانی یکماهه روی داده است. با توجه به این محدودیتهای زمانی و مکانی و همچنین مشخص بودن اشخاص و چهرههای مؤثر در کربلا، باز هم مشاهده میکنیم که در شعرهایی که در طول سالها درباره قیام حضرت سیدالشهدا علیهالسلام سروده شده شاهد نگاههای تازه و زوایای دید جدیدی هستیم. جایگاه نوآوری و خلاقیت در سرودن شعر عاشورایی کجاست و تا چه اندازه میتوان از حرکت تاریخی و انسانساز شهید کربلا سرود بدون آنکه بیان تکراری باشد؟
به نظر من هنوز هم میتوان از عاشورا اشعار با مضامین تازه سرود. به قول صائب «یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت/ در بند آن نباش که مضمون نمانده است». هرچند وقایع در ظاهر محدود است اما مضمون در اینباره تمامشدنی نیست. قوه خیال شاعر باید بتواند با توانایی لازم و قوه اداراک قوی، مضامین تازه خلق کرده و از ابعاد گوناگون به این واقعه بپردازد.
وقتی شعر شاعران معاصر را بررسی میکنیم متوجه نوآوری و خلاقیت آنها در شعر عاشورایی میشویم. به عنوان مثال استاد علی معلم در مثنوی مشهور خود «روزی که در جام شفق گل کرد خورشید» از زوایه جدیدی به این واقعه نگاه کرده است؛ و یا طهماسبی با سرودن «سر نی در نینوا میماند اگر زینب نبود/ کربلا در کربلا میماند اگر زینب نبود» مضمون تازهای را وارد شعر کرده است. شاعران معاصر هم با زوایای جدید به حادثه عاشورا پرداختهاند و این حرکت جاری و ساری خواهد بود.
همانطورکه در اعصار گذشته هم اینگونه بود. چنانکه در عصر صفویه و قاجاریه ترکیببندها و اشعار گوناگونی درباره قیام امام حسین علیهالسلام سروده شده است. ازجمله در دوران قاجاریه ترکیببندهای زیادی به استقبال ترکیببند محتشم رفت که یکی از مشهورترین و قویترین آنها ترکیببند وصال شیرازی است که در جواب مضامین محتشم هست و باز هم خیالانگیزی فراوانی دارد. پس میتوان مضامین جدید را شکار کرد و به تصویر کشید.
چرا شعر شاعران امروزی کمتر به قدرت شاعران گذشته است؟
لازمه این کار آن است که شاعر برای شعر خود وقت بگذارد. چون میتوان هنوز هم مضامین جدید را شکار کرد و به تصویر کشید. اما متأسفانه برخی شاعران امروز برای شعر خود وقت نمیگذارند و شعر را بدون ویرایش منتشر میکنند. شعر هنوز خام است و مراتب کمال را طی نکرده، به همین دلیل تأثیرگذاری لازم را ندارد.
با وجود اینکه برخی شاعران عناصر مورد نظر اعم از شور، شعور و حماسهگویی را وارد شعر خود کرده اند، اما باز هم نقدهایی درباره برخی شعرها وجود دارد. اینکه عدهای مخالف ورود مفاهیم سیاسی در شعر عاشورایی هستند و آن را برنمیتابند. این در حالی است که گفته میشود قیام امام حسین علیهالسلام آموزههای مهمی در عرصه سیاست در جامعه دینی دارد که باید بیان شود.
کاملا درست است. ما اصولا با شعری که نتواند میان حوادث صدر اسلام با حوادث امروز ارتباط برقرار کند، مخالف هستیم. این درواقع شعر سکولار است. یعنی شعری که صرفا عاشورا را در سال 61 هجری محدود کرده و عاشورا را تا امروز امتداد نداده است. حسین زمان در چنین شعری وجود ندارد و شاعر از مؤلفههای روز استفاده نمیکند.
درست است که نمیتوان همه مسائل را فاش و عیان مطرح کرد اما باید درسهای تربیتی در شعر عاشورایی را برای امروز بیان کرد. به عنوان مثال ظلمناپذیری و روحیه حماسی برای مبارزه با کفر و شرک را میتوان برای آماده کردن نسل امروز بیان کرد.
منظور از شعر سیاسی شعری فاش و عیان نیست که صرفا عاشورا را در یک مسئله اجتماعی محدود کند. گاهی میتوان آموزههای عاشورا را به شکل کلی و با رویکردهای امروزی بیان کرد.
آموزههای اخلاقی، عرفانی و سیاسی در آثار امام خمینی(ره)
در همین زمینه مقام معظم رهبری تأکید فرمودهاند که اصلا هیئت سکولار نداریم و نباید باشد. اما شاعر چگونه باید موضع انقلابی خود را در شعر منعکس کرده و به جامعه منتقل کند؟
انتقال روحیه انقلابی در اشعار عاشورایی بسیار مهم است. اما باید توجه داشته باشیم که انقلاب اسلامی مفهومی بسیار گسترده است که مؤلفههای فراوانی دارد و در عرصههای گوناگون حرف تازه دارد. حرفهای انقلاب اسلامی تنها سیاسی نیست، بلکه آموزههای اخلاقی و تربیتی در حوزه فرد، خانواده و اجتماع نیز دارد که باید بیان شود. شاعر میتواند از فرصت عاشورا و از قالب شعر عاشورایی برای بیان این آموزهها استفاده کند.
وقتی اشعار و آثار امام خمینی(ره) را بررسی میکنیم، به این نتیجه میرسیم که از ابعاد گوناگون آموزههای اخلاقی، عرفانی و سیاسی دارد. امام خمینی(ره) بهعنوان عارف سیاستمدار، هم جلوههای عرفانی دارد و هم جلوههای سیاسی را در آثار خود منتقل کرده است. یعنی در عین حال که به امر حکومت میپردازد، از مراقبت نفس هم سخن میگوید. درواقع انقلاب رودخانه خروشانی است که درهها و کوههای فراوانی را طی کرده و به مناطق فراوانی آبرسانی کرده است و همه اینها باید در شعر عاشورایی بازتاب داشته باشد.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/