به گزارش خبرنگار حوزه تئاتر گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ نمایش «آفتاب کاران و سایر کشاورزان سرزمین میانه» به نویسندگی و کارگردانی پویا پیرحسینلو، از پر جایزه ترین نمایش های این اواخر است که روی صحنه ایرانشهر رضایت تماشاگران خود را به همراه داشت.
متن برگزیده سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر و تقدیر بهترین نمایشنامه، تقدیر بهترین کارگردانی، تندیس بهترین بازیگر مرد، تندیس بهترین موسیقی و تقدیر هیئت داوران برای گروه بازیگران کودک و نوجوان در پنجمین جشنواره شهر، بیانگر کیفیت مناسب این نمایش است. در صحنه های امروز تئاتر نظیر اینگونه نمایش ها کمتر پیدا می شود، نظیر چنین نمایش هایی که به اکثر ابعاد کار فکر شده و دلیل و توجیه مناسبی برای هر حرکت وجود دارد. «آفتاب کاران و سایر کشاورزان سرزمین شرق میانه» برشی از آخرین لحظات زندگی پیرمردی به نام فریدون است که در یاد و خاطرات او داستان هایی روایت می شود و مخاطب را وارد لایه های زیرین نمایش می کند.با پیرحسینلو کارگردان این اثر به گفتگو نشستیم که در ادامه آن را می خوانید؛
«آفتاب کاران و سایر کشاورزان سرزمین شرق میانه» اولین اجرای عموم من در مقام کارگردان است ولی پیش از این علاوه بر کارگردانی در جشنواره، نویسندگی چند کار را هم تجربه کرده ام.
من به عنوان نویسنده کار می گویم که متن هیچ نگاه ایدئولوژیکی ندارد و متن فارغ از هر گونه قضاوت ایدئولوژیکی است.
شعر آفتابکاران جنگل که در کار استفاده شده فارغ از هر گونه نگاه ایدئولوژیکی، روح آزاده ای درون خود دارد که باعث شده تا در دوره های مختلف مطرح شود؛ به نظر من شعر آفتاب کاران یک متن انسانی است و به انسان در مواجه با مرگ و دغدغه های انسانی او اشاره دارد که این امر باعث شد تا در نمایشم از این شعر استفاده کنم. دغدغه اصلی من در این نمایش به تصویر کشیدن انسان در مواجهه با مرگ است.
نگارش نمایشنامه یک سال طول کشید که متن برگزیده سی و چهارمین جشنواره فجر شد و توانسیم با چند جلسه تمرین در جشنواره نمایشنامه خوانی کنیم؛ پس از آن حدود سه الی چهار ماه برای جشنواره شهر تمرین کردیم، بعد از جشنواره کار را متوقف کردیم و از فروردین ماه امسال برای اجرای عموم، تمرین های خود را از سر گرفتیم.
به دنبال تهیه کننده نبودم چرا که معمولا اهمیت فروش و دید تجاری برای تهیه کننده ها خواسته هایی به دنبال دارد و من تصمیم گرفتم که تمام هزینه های کار را متحمل شوم.
با توجه به نداشتن بودجه و تهیه کننده به سمت تئاتر خصوصی نرفتم ولی به طور اتفاقی آشنایی ای صورت گرفت وپیشنهاد شد که اجرا را در شهرزاد داشته باشیم. اعتقاد شهرزاد نسبت به کار من این بود که کاری هنرمندانه و ارزشمند است و در نهایت با حمایت شهرزاد توانستیم نمایش را به اجرا کنیم .
نمیگویم که نباید از بازیگر چهره استفاده کرد، بلکه من مخالف استفاده از بازیگر چهره به عنوان ابزاری برای فروش حتی با بازی بد هستم؛ همچنین کنار گذاشتن و تعویض بازیگران با سلبریتی های چهره به بهانه فروش بیشتر را عملی غیر اخلاقی میدانم. من نسبت به بازیگرانی که با آن ها تمرین کردم و در جشنواره اجرا کردیم تعهد دارم و تعویض آن ها با بازیگران چهره را از لحاظ اخلاقی نامناسب می بینم. تنها دلیلی که ممکن است باعث شود بازیگری را کنار بگذارم، نداشتن رفتار حرفه ای در کار است. وظیفه من به عنوان کارگردان این است که با تمرین بیشتر و هدایت درست، بازیگران را به صحنه برسانم، حال اگر در نمایش ضعفی از بازیگران دیده می شود این اشتباه من به عنوان کارگردان است.
چه کسی به قول خود عمل کرده که مرکز هنرهای نمایشی عمل کند؟! جایزه این کار در جشنواره فجر، چاپ اثر و در جشنواره شهر، حمایت برای اجرای عموم بود که به علت نبود بودجه ،هیچ حمایتی صورت نگرفت؛ کتاب نیز چاپ شده ولی اسم نمایشنامه روی جلد اشتباه تایپ شده که در حال حاضر در انبار مرکز هنرهای نمایشی محبوس است و پیگیری های من هیچ نتیجه ای برای انتشار نداشته است.
استقبال منتقدان و بازخوردی که از مخاطبان گرفتیم خوب بود، با این حال من انتظار داشتم که نمایش نتواند با گروهی از مخاطبان ارتباط برقرار کند که اینگونه هم شد و این را نه به عنوان توجیه بلکه ضعف کار خودم می بینم. به عقیده من هر تئاتری باید حداقل در آغاز با تمامی مخاطبان خود ارتباط برقرار کند و یک قصه جذاب را طوری روایت کند که با مخاطب خود ارتباط گرفته و از لایه های درونی اشباع باشد تا بر اساس جنس مخاطب بتواند عمق معنایی مختلف و درگیری لازم را در ذهن مخاطب ایجاد کند؛ با این وجود اگر من با چنین ایدئولوژی کارم را به روی صحنه بردم و می بینم که لایه اولیه نمایش نمی تواند با گروهی از مخاطبان ارتباط بگیرد، این را برای خود یک ضعف قلمداد می کنم. نگاه من این است که یک اثر هنری در شرایط ایده آل باید بتواند تمامی مخاطبانش را مجذوب خود کند حال برای گروه های مختلف باید لایه های معنایی متعددی در عمق خود داشته باشد تا مخاطب را به یک درگیری ذهنی و درونی برساند؛ در نتیجه حتی اگر یک درصد از مخاطبان با کار من ارتباط برقرار نکردند، به معنی این است که من یک درصد در کار خود ضعف داشتم؛ با این حال از بازخوردهایی که به من رسیده مخاطبان بیشتر از گروه با خود کار ارتباط برقرار کردند.
از کاری صحبت می کنیم که دارای چهار خط زمانی و دو نمایشنامه که پر از رخداد های متعدد است، پس نمیتوان صحنه ساده ای برای آن در نظر گرفت، در نتیجه جلسات متعددی با گروه طراح برای طراحی کل عناصر بصری کار، صحنه، نور، لباس و... داشتیم که صحنه نمایش را به این شکل رسانده است. ما قلمرو کوچک شده فریدون را روی صحنه می بینیم که گویی تنها این تخت خواب برای او باقی مانده و زندان زیرین تخت، زندانی برای خاطرات محکوم شده فریدون بود.
به طور کلی ساختار زمانی از دغدغه های من است و همواره در نمایشنامه هایی که خلق می کنم بازی های مختلف دراماتیک به خصوص بازی های زمانی در آن وجود دارد. به طور کل ساختارهای زمانی نو از تجربیات جذابی هست که من تمایل دارم تا در فرم کارم آن را تجربه کنم. در «آفتاب کاران و سایر کشاورزان سرزمین شرق میانه» علاوه بر ساختار زمانی، بینا متنیت، حضور پررنگ و چشمگیری دارد؛ ما به نمایشنامه ها، آثار ادبی، فیلم های سینمایی و یا به تاریخ معاصر مراجعه می کنیم تا بتوانیم لایه های معنایی عمیق تری ایجاد کنیم تمام این عوامل به کمک هسته اصلی درام و شخصیت فریدون آمده اند که باعث می شوند تا مخاطبی که آگاه به این آثار است، از روابط پنهان و عمیق تر شخصیت ها سر در بیاورد.
گفتگو از بردیا زاهدی
انتهای پیام/