به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان؛ شهید احمدرضا احدی زمانی که به عنوان نفر اول کنکور سراسری در دانشگاه شهید بهشتی تهران پذیرفته شد دلش آرام نگرفت و راهی جبهههای جنگ شد.
این روزها که تب کنکور و معرفی رتبههای یک داغ و پرخبر است، مجالی دست داده تا یادی کنیم از شهدای هشت سال دفاع مقدس که در اوج جوانی، خواستهها و موقعیتهای خوب زندگی خود را رها کردند و در راه اسلام و حفظ وطن از جان خود گذشتند و آسمانی شدند. گفتنی است که این شهید پس از مجروح شدن و بازگشت به خانه، در اواخر سال ۶۵ چند روزی را به دانشگاه رفت و سپس مجدداً بدون اطلاع به منطقه برگشت.
شهید احمدی در تاريخ 12 اسفند 65 در منطقه عملیاتی شلمچه در حالی كه همراه تيم اطلاعات عمليات برای شناسايی رفته بود به مقام والای شهادت نائل شد. پيكرش نیز پس از 18روز مفقود ماندن، به شهرش بازگشت. این شهید جبهه و جنگ را به درس خواندن و پزشک شدن ترجیح داده و راه دیگری را برای زندگی خود رقم زد. دستنوشته و نامههای خواندنی از شهید احمدرضا احمدی به یادگار مانده است که در ادامه میتوانید متن یکی از دلنوشتههایش را بخوانید:
"بسم رب الشهدا و الصدیقین
چه کسی می تواند این معادله را حل کند ؟؟؟ چه کسی می داند فرود یک خمپاره قلب چند نفر را میدرد؟ چه کسی میداند جنگ یعنی سوختن، یعنی آتش، یعنی گریز به هر جا، به هر جا که اینجا نباشد، یعنی اضطراب که کودکم کجاست؟ جوانم چه میکند؟ دخترم چه شد؟ به راستی ما کجای این سوال ها و جوابها قرار گرفته ایم؟
کدام دختر دانشجویی که حتی حوصله ندارد عکسهای جنگ را ببیند و اخبار آن را بشنود، از قصه دختران معصوم سوسنگرد با خبر است؟ آن مظاهر شرم و حیا را چه کسی یاد میکند که بیشرمان دامنشان را آلوده کردند و زنده زنده به رسم اجدادشان به گور سپردند. کدام پسر دانشجویی میداند هویزه کجاست؟ چه کسی در هویزه جنگیده؟ کشته شده و در آنجا دفن گردیده؟
چه کسی است که معنی این جمله را درک کند: “نبرد تن و تانک؟!” اصلا چه کسی می داند تانک چیست؟ چگونه سر ۱۲۰ دانشجوی مبارز و مظلوم زیر شنیهای تانک له می شود؟ آیا میتوانید این مسئله را حل کنید؟ گلولهای از لوله دوشکا با سرعت اولیه ی خود از فاصله هزار متری شلیک میشود و در مبدا به حلقومی اصابت نموده و آن را سوارخ کرده و گذر میکند، حالا معلوم نمایید سر کجا افتاده است؟ کدام گریبان پاره میشود؟ کدام کودک در انزوا وخلوت اشک میریزد؟ و کدام کدام…؟ توانستید؟؟
اگر نمی توانید، این مسئله را با کمی دقت بیشتر حل کنید: هواپیمایی با یک ونیم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متری سطح زمین، ماشین لندکروزی که با سرعت در جاده مهران - دهلران حرکت مینماید، مورد اصابت موشک قرار میدهد، اگر ازمقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنید کدام تن می سوزد؟ کدام سر میپرد؟ چگونه باید اجساد را از درون این آهن پاره له شده بیرون کشید؟ چگونه باید آنها را غسل داد؟ چگونه بخندیم و نگاه آن عزیزان را فراموش کنیم؟ چگونه میتوانیم در شهرمان بمانیم و فقط درس بخوانیم. چگونه میتوانیم درها را به روی خود ببندیم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگیریم؟ کدام مسئله را حل میکنی؟ برای کدام امتحان درس می خوانی؟ به چه امید نفس میکشی؟ کیف و کلاسورت را از چه پر میکنی؟ از خیال، از کتاب، از لقب شامخ دکتر یا از آدامسی که هر روز مادرت در کیفت میگذارد؟ کدام اضطراب جانت را میخورد؟ دیر رسیدن به اتوبوس، دیر رسیدن سر کلاس، نمره گرفتن؟
دلت را به چه چیز بستهای؟ به مدرک، به ماشین، به قبول شدن در حوزه فوق دکترا؟ صفایی ندارد ارسطو شدن. خوشا پر کشیدن، پرستو شدن."
بیشتر بخوانید: شهیدی که نفر اول کنکور پزشکی شد! + تصاویر
انتهای پیام/
انشاالله راهش را ادامه بدهیم
ولی رفت شهید شد و گفت اگر این دفعه نروم انگار هیچگاه نرفته ام
شهید غواص دانشجوی عملیات کربلای 4 بعد از 11 سال بر دوش مردم تشییع و به خاک سپرده شد.