به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛برنامه جهانی «انقلاب سبز» باز میگردد که طی آن کشاورزی، به نفع کمپانیهای بزرگ آمریکایی، صنعتی شد. این سیاست، در راستای تفکر مدرنیته، بر ضرورت «تولید انبوه» پای فشرد و تأمین «غذای سالم» و «خودکفایی در تأمین غذا» را در سراسر دنیا با چالش جدی مواجه کرد. در ابعاد راهبردی و فرابخشی، این سیاست به نابودی بنیانهای کشاورزی در کشورهای هدف انجامید.در این بخش خواهید دید که این برنامه موجب شد علاوه بر وابستگی اقتصادی، سرطانها و بیماریهای متنوع دیگر بین مردم دنیا گسترش یابد، و ۷۵ درصد تنوع زیستی گیاهان روی زمین از بین برود. در این بخش به این برنامه خواهیم پرداخت.
انقلاب سبز
از ابتدای قرن بیستم، فعالیتهای گستردهای برای شناخت و اصلاح نژاد گیاهان آغاز شد. در این راستا مطالعات عمیق و راهبردی روی بذرهای اصیل در کشتگاههای کهن ۲ جزو علاقهمندیهای ویژه نهادهای علمی و تجاری غرب قرار گرفت.۳ در شمارههای قبل، در این زمینه به کار پرحجم تیم اسرائیلی «میشائیل زهری» با تمرکز بر مناطق آسیای غربی اشاره شد. پیشینه این فعالیتها نشان میدهد نطفه تفکر «سیطره بر غذا از طریق کشاورزی» پیشتر از جنگهای جهانی شکل گرفته است، اما تحولات در ابزارهای دسترسی - که همزمان با جنگ جهانی دوم رخ داد نقطه عطف تحولی شگرف در زمینه کشاورزی و غذای مردم جهان بود.
بیشتر بخوانید:زوایای پیدا و پنهان سرطانهای ارثی
تولد مفهوم «انقلاب سبز» بلافاصله پس از خاتمه جنگ دوم در سال ۱۹۴۶ میلادی کلید خورد. در این سال نلسون راکفلر به همراه هنری والاس، وزیر وقت تجارت آمریکا، در سفری به مکزیک، آغاز انقلاب سبز را اعلام کردند.۴ انقلاب سبز در مرحله اول در مکزیک به اجرا درآمد و سپس به هند گسترش یافت؛ جالب است که در هر دوی این موارد راکفلرها هزینه نمیکردند، بلکه با کانالیزه کردن منابع و حمایتهای دولتی در این کشورها برنامههایشان را پیش بردند.
پس از اعلام این طرح، آمریکاییها به رهبری بنیاد راکفلر اقداماتی گسترده و سازماندهی شده را برای دستاندازی به منابع کشاورزی سایر کشورها آغاز کردند. متمرکز شدن مدیریت کلان کشاورزی، توسعه کشت تکمحصولی، مکانیزاسیون و صنعتی شدن مزارع، در اختیار گرفتن نهادهها مانند بذر، کود و سموم کشاورزی، افزایش مصرف سموم و کودهای شیمیایی در کشاورزی، تجارت محصولات کشاورزی و نیز استفاده از تکنولوژیهای نوین که در انحصار راکفلرها قرار داشت مهمترین موارد پیگیری شده در انقلاب سبز است.
انقلاب سبز، درحقیقت نوعی انقلاب در بکارگیری نهادهها و ابزارهای صنعتی کشاورزی بود که توسط کمپانیهای غربی تولید شده بودند. سیطره بر این منابع اساسی علاوه بر سود هنگفت تجاری، در افزایش نفوذ سیاسی و اقتصادی آمریکا در این کشورها بسیار مؤثر بود.
پروفسور حمید مولانا، استاد برجسته علوم ارتباطات، تلاشهای آمریکاییها در دهه ۱۹۶۰ میلادی را بهخوبی به یاد میآورد. او در این خصوص خاطرنشان میکند:«به خاطر دارم «ویلیام گاد» رئیس یک آژانس آمریکایی، در آن موقع که جنگ سرد بین آمریکا و شوروی ادامه داشت، اعلام کرد توسعه کشاورزی جدید یک انقلاب است. این انقلاب نه انقلاب خشونتآمیز قرمز شورویهاست و نه انقلاب سفید شاه ایران؛ بلکه ما نام آن را «انقلاب سبز» میگذاریم.
گرچه همواره عناوین خیرخواهانهای همچون «حمایت از برنامه غذایی طبقه ضعیف» مهمترین بهانه این جریان برای اجرای برنامههایشان بوده، اما در نگاهی واقعبینانه میتوان انگیزههای ایدئولوژیک و همچنین تجاری را علت اصلی تعقیب این سیاست توسط راکفلرها دانست.
پروفسور مولانا در توضیح اهداف سیاسی، مالی و ایدئولوژیک انقلاب سبز میگوید:«هدف انقلاب سبز این اعلام شد که با توسعه ماشینآلات جدید کشاورزی و شیوههای نو در کشورهایی مانند هند و پاکستان که جمعیت فوقالعادهای داشتند کاشت گندم و موادغذایی افزایش یابد؛ اما انقلاب سبز آن روز آمریکاییها برای از بین بردن گرسنگی در هند نبود، بلکه انگیزه سیاسی، مالی و ایدئولوژیک داشت. آمریکا و غرب میخواست کشورهایی مانند هند الگوهای صنعتی، اقتصادی و مالی سرمایهداری مدرن را که بر جهان تسلط داشت انتخاب کرده و دنبال کنند.
پروفسور حمید مولانا
مولانا با رد ادعای «کمک به رفع گرسنگی در جوامع فقیر»، به افزایش ۱۱ تا ۲۲ درصدی گرسنگی در کشورهای افریقایی و آمریکای لاتین بعد از اجرای این طرح اشاره کرد و افزود:«با افزایش مواد کشاورزی و بکار بردن شیوههای جدید، میلیونها هندی از مزارع رانده شده و به شهرها هجوم آوردند. انقلاب سبز شاید میزان تولید گندم و ذرت را بالا برده بود، ولی بنیاد اجتماعی روستایی و علاقه هندیها به زمین و خانواده و زندگی را به هم زده بود.»
با اجرای انقلاب سبز این برنامه یک فاجعه دیگر نیز اتفاق افتاد؛ پیش از این برنامه طی هزاران سال در مناطق مختلف جهان، کشاورزی بصورت ارگانیک و طبیعی تولید میشده است. ورود گسترده آفتهای کشاورزی به کشورهای هدف - که به همراه بذرها و کودهای شیمیایی آمریکایی وارد این کشورها میشد - یکی از سیاستهایی بود که در انقلاب سبز پی گرفته شد تا کشاورزان مجبور باشند سموم شیمیایی کمپانیهای خاص را برای دفع این آفات استفاده کنند.
تغییر الگوهای استفاده از منابع آب (مانند چاههای عمیق)، تغییر مدلهای کشاورزی از «سنتی، خوداتکا و داخلی» به «صنعتی و وابسته» و همچنین گسترش بیماریهای صعبالعلاج مانند سرطان که در اثر مصرف سموم و کودهای شیمیایی پدید آمدند از تبعات انقلاب سبز بود. محمد خوشچهره، استاد اقتصاد توسعه و مدیریت استراتژیک دانشگاه تهران در این خصوص معتقد است:«باید تاریخ را موشکافانه بررسی کنیم. مثلاً کشاورزان برنجکار ما پیش از یک شیطنت اسرائیلیها اصلاً از سم استفاده نمیکردند؛ یعنی تولید این محصول کاملاً ارگانیک و سالم بوده است؛ اما کشاورزها را به مصرف کودها و سمومی مجبور کردند که از اسرائیل وارد شد؛ در این کودها انگلهایی به نام «کرم ساقهخوار» وجود داشت؛ این آفت در مزارع ما گسترش پیدا کرد و این شد که نیم قرن است کشاورزهای ما برای مقابله با این آفت ناچار به سمپاشی هستند؛ مردم هم این سموم را مصرف میکنند.
پروفسور «واندانا شیوا» ۱۱ متخصص بذر، فعال هندی محیط زیست و یکی از تدوینکنندگان پروتکل بینالمللی «کارتاهنا» ۱۲ با انحصار تجارت بذرها و نهادههای کشاورزی شدیداً مخالف است. او تصریح میکند:«در سال ۱۹۰۵ آلبرت هاوارد ۱۳- یکی از پیشتازان کشاورزی ارگانیک - به هندوستان آمد و دید علیرغم انبوه حشرات، هیچ آفتی محصولات کشاورزی هند را تهدید نمیکند، اما در خلال قرن بیستم شرکتهای تولیدکننده بذر به اسم «انقلاب سبز» وارد اراضی هند شدند و نوعی بردهداری جدید را رایج کردند.
در نتیجه کلیه رودخانههای پنجاب به موادشیمیایی آلوده شد و منابع آبی زیرزمینی منطقه رو به نابودی رفتند؛ همچنین آمار سرطان بهشدت رو به افزایش گذاشت و بسیاری از مردم و کشاورزان بر اثر مصرف سموم شیمیایی به سرطان مبتلا شدند.»
پروفسور واندانا شیوا در اجلاسیهای در تهران؛ ۱۳۹۴
وی افزود:«غذا از دانههای گیاهان بهوجود میآید؛ از بدو خلقت همه غذاها از بذر بوجود آمدهاند. هرگونه تهدید، انحصار و تحریم بذرها حیات بشر را به خطر خواهد انداخت؛ نابودی بذرها یعنی پایان حیات بشر.
بسیاری از دانشمندان از بین رفتن بخش قابل توجهی از «تنوع زیستی» روی زمین را حاصل روی آوردن به کشاورزی صنعتی میدانند. در سال ۱۹۹۶ کنفرانس بینالمللی سازمان ملل در منابع ژنتیک گیاهی در لایپزیگ آلمان ۱۶، برآورد کرد که ۷۵ درصد تنوع زیستی جهان در کشاورزی به علت انقلاب سبز - روی آوردن گسترده به سموم کشاورزی و کاشت غلات پربازده و کشاورزی صنعتی، نابود شده است. فائو، با وجود اینکه خود تحت نفوذ این بنیادها قرار دارد، در گزارشی در این زمینه تصریح میکند:«در قرن بیستم، حدود ۷۵ درصد از تنوع ژنتیکی گیاهان جهان از بین رفته است؛ زیرا کشاورزان در سراسر جهان، گونههای متعدد محلی و گیاهان زراعیشان را برای استفاده از گونههای پربازده یکسان (از حیث ژنتیکی) کنار گذاشتهاند.
در همین راستا اجرای انواع دیگر سیاستها برای در هم شکستن ساختارهای سنتی و بومی کشاورزی ملتها را نیز نباید از نظر دور داشت؛ برای مثال اجرای «اصلاحات اراضی» در ایران در خلال دهه ۴۰ شمسی قابل بررسی است بر هم ریختن ساختار ارباب رعیتی - که تأمین سرمایه، بازاریابی، نظارت و تعاون جمعی را تضمین میکرد - به نابودی کشاورزی و هجوم کشاورزان به شهرها در دهه ۵۰ انجامید.
بهگونهای که طی یک دهه منتهی به انقلاب، بالغ بر ۲۰ هزار روستا خالی از سکنه شد. به این ترتیب نظم جامعهای کشاورزی که طی ۱۱ هزار سال غذای مردم ایران را تضمین میکرد در هم ریخت و این مهمترین پیامد اصلاحات ارضی در ایران بود. نکته قابل تأمل در این میان همزمانی اصلاحات ارضی با انقلاب سبز و همگام بودن با آن است. محمد خوشچهره از صنعتی شدن بخش کشاورزی ایران به «فاجعه» تعبیر میکند و میگوید:«یک فاجعه اتفاق افتاد؛ که این کشورها نه تنها صنعتی نشدند، بلکه به بهانه صنعتی شدن، داراییهای سنتی خودشان را هم از دست دادند... من شک ندارم که عمدی در آن بود. کشاورزی، که زمینه خودکفایی را فراهم میکند، باید در ایران زمین بخورد؛ کشاورزی اگر نباشد، وابستگی هست.
از راست به چپ: مکنامارا، کندی، محمدرضا پهلوی
نهایتاً گرچه انقلاب سبز، به اهداف مورد نظر راکفلرها نرسید و نتوانست تمامی کشاورزی روی زمین را قبضه کند، اما بخش قابل توجهی از کشاورزی دنیا - و ازجمله ایران - را تحت تأثیر قرار داد. پس از یک دوره چند ساله از انقلاب سبز اول - که در دهه ۱۹۶۰ با محوریت هند و با پشتیبانی بنیاد راکفلر انجام شده بود - «انقلاب سبز دوم» طراحی شد که با روشهای متفاوت و با پیش انداختن «بنیاد بیل و ملیندا گیتس» ۲۰ در قاره آفریقا و برخی کشورهای فقیر در حال پیگیری است. حمید مولانا با اشاره به مصاحبه باراک اوباما با یکی از رسانههای آفریقایی خاطرنشان کرد:«اخیراً باراک اوباما، رئیسجمهور (سابق) آمریکا در یک مصاحبه با یکی از خبرگزاریهای آفریقایی اظهار کرده: "ما انقلاب سبز را در دهه ۱۹۶۰ در هند معرفی کرده و توسعه دادیم، ولی در ۲۰۰۹ این کار را در قاره آفریقا نکردهایم.
بیل گیتس در سال ۲۰۱۴ گفتگوی جالبی با یک مجله معتبر انجام داده است در بخشی از این مصاحبه، گفتگوکننده با بیان اهمیت بخش کشاورزی از گیتس میپرسد که با توجه به گرمایش زمین و افزایش جمعیت جهان به ۹.۶ میلیارد نفر، چگونه باید غذای این جمعیت را تأمین کرد؟ وی در پاسخ خاطرنشان کرد:«در دهه ۱۹۶۰، چیزی به نام انقلاب سبز بود که بهوسیله بذرهای جدید و پیشرفتهای دیگر، تولیدات کشاورزی را در آسیا و آمریکای لاتین افزایش داد. این برنامه میلیونها زندگی را حفظ کرد و بسیاری از مردم را از فقر نجات داد، اما اساساً جنوب صحرای آفریقا را نادیده گرفت. امروزه یک کشاورز معمولی تنها یکسوم یک کشاورز آمریکایی تولید میکند. امیدوارم بتوانیم این تعداد را افزایش دهیم، و من فکر میکنم میتوانیم به این موضوع کمک جدی داشته باشیم.
مسئول بنیاد گیتس ادامه داد:این مشکل نیز وجود دارد که وقتی افراد ثروتمندتر میشوند و به طبقه متوسط میپیوندند، میخواهند پروتئین بیشتری مصرف کنند. این یک مشکل خوب است که وقتی افراد ثروتمندتر شوندرخ میدهد؛ اما مصرف گوشت با وجود این محیطزیست بسیار دشوار است، چرا که به زمین و آب زیادی نیاز دارد. در عین حال ما نمیتوانیم بگوییم که همه باید گیاهخوار باشند. جایگزینی پروتئینهای گیاهی مقرون به صرفه، که واقعاً طعم گوشت میدهد، موضوع دیگری است که میتواند به این موضوع کمک زیادی کند. من برخی از آنها را تست کردم، و واقعاً نمیتوانم تفاوت بین آنها و پروتئین واقعی را توضیح دهم.
در شمارههای بعدی پرونده خواهیم دید که طی نیم قرن گذشته، کشورهای شمال افریقا، برزیل، سوریه، اندونزی مکزیک، چین، یمن، افغانستان، هند، پاکستان، ژاپن، هائیتی، کره شمالی و شوروی سابق تحت این برنامه قرار داشتهاند. بعد از گذشت بیش از نیم قرن و روشن شدن اهداف این پروژه، انقلاب سبز دوم نیز در سراسر دنیا با مقاومتهای گسترده روبهرو شده است.
مردم کشورهای فقیر دریافتهاند تنها راه رفع گرسنگی و محرومیت، نه اصرار بر تغییر، مونوپلی و همسانسازی تجارت غذا؛ که برقراری عدالت در توزیع ثروت است، و البته این با اساس وجودی ثروتمندان متکاثر منافات دارد. برنامه انقلاب سبز، یکی از خیانتآمیزترین اقدامات بشریت است که سلامت انسانها را به نفع منافع تجاری کمپانی راکفلر به بازی گرفت. برای شناخت دقیقتر این برنامه، بخش بعدی، با محوریت داستان زندگی بورلاگ پدر انقلاب سبز تدوین شده که از بخشهای خواندنی این پرونده است.
منبع:تسنیم
انتهای پیام/