به گزارش خبرنگار حوزه ازدواج و خانواده گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان؛ بسیاری از افراد در این دنیای رنگارنگ هستند که شاید بنوعی موج منفی و یا انرژی منفی داشته باشند و یا جزء آن دسته از افرادی محسوب شوند که دیگران از آن ها خوششان نیاید، البته این خوش نیامدن تنها به انسان های موج منفی اختصاص ندارد و ممکن است سلیقه باشد ، بطور مثال خود شما با یک سری از افراد راحت هستید و خوش رفتار و با برخی دیگر اصلا نمی دانید که چرا از آن ها خوشتان نمی آید و از آن ها فاصله می گیرد.
اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است؛ همه ما اشرف مخلوقات هستیم ، همه انسان هستیم و پروردگارمان به خلق کردن ما افتخار می کند، پس بهترین کار این است که برای احساسات و نحوه رفتار خود راه حلی بیاندیشیم حتی اگر از طرف مقابلمان زیاد خوشمان نیاید.
افراد باهوش در این زمینه تبحر و روش های خاص و جالبی دارند.
در همین راستا باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا راهکارهای طلایی باهوش ها در برخورد با انسان هایی که از آن ها خوششان نمی آید را برای شما مطرح نماید، پس اگر می خواهید مانند افراد باهوش حرفه ای عمل کنید این مطلب را از دست ندهید.
اگر از شما بپرسند افراد خیلی باهوش چه ویژگیهایی دارند، ممکن شما بر اساس تجربیاتی که از معاشرت با افراد باهوش داشتهاید یا از روی کتابهایی که مطالعه کردهاید و یا از این و آن شنیدهاید؛ پاسخهایی را عنوان نمایید. اما علم تمام این پاسخها را تایید نمیکند ولی با برخی از آنها موافق است.
بیشتر بخوانید: کاریزما و کاریزماتیک چیست؟! + معرفی شخصیتها
در وبگاه کورا (Quora) که یک وبگاه پرسش و پاسخ است، بیش از 100 نفر به این سوال پاسخ دادهاند " صفات مشترک افراد بسیار باهوش چیست؟"
برخی کاربران ادعا میکنند که پاسخ این پرسش را از تجربه شخصی که داشتهاند میدانند و برخی دیگر پاسخ این سوال را فقط حدس میزنند.
آنطور که مشخص است، بیشتر کاربران پاسخهایی دادهاند که محقیقین با آنها موافقند و عبارتند از؛
بسیاری از کاربران عنوان کردند که افراد باهوش انعطافپذیرند و میتوانند در زمینههای مختلف رشد و پیشرفت کنند. سازگاری درافراد باهوش یعنی این که " آنها میتوانند کارها را علیرغم وجود پیچیدگیها و محدویتهای موجود انجام دهند." تحقیقات اخیر روانشناسی از این ایده حمایت میکند. هوشمندی منوط است به توانایی تغییررفتار شخص به منظور مقابله موثر با محیط یا انجام تغییرات در محیطی که در آن زندگی میکند.
باهوشترین آدمها میپذیرند که برخی چیزها را نمیدانند و با مفهوم آن آشنایی ندارند، جیم واینر (Jim Winer) مینویسد:"افراد باهوش از گفتن جمله من نمیدانم ابایی ندارند. اگر چیزی را نمیدانند میتوانند آن را یاد بگیرند." عقیده و نظر واینر از سوی جاستین کروگر (Justin Kruger) و دیوید دانینگ (David Dunning) مورد تایید است چون مطابق مطالعاتی که این دو انجام دادهاند، هر چه میزان هوش افراد کمتر باشد، بیشتر روی قابلیتهای شناختی خود غلو میکنند.
برای مثال، در یک آزمایش، دانشآموزانی که در آزمون پذیرش دانشکده حقوق شرکت کرده بودند، کسانی که کمترین نمرات آزمون را کسب کرده بودند ادعا میکردند که تقریباً به 50 درصد سوالها پاسخ صحیح دادهاند و کسانی که در چارک بالا نمره آورده بودند عنوان میکردند که توانستهاند به تعداد اندکی از سوالات پاسخ صحیح بدهند.
آلبرت انیشتین میگفت:" من استعداد خاصی ندارم، فقط زیادی کنجکاوم." کیزربر آلاس (Keyzurbur Alas) میگوید:" افراد باهوش به خود اجازه میدهند فریفته چیزهایی شوند که دیگران قدرشان را نمیدانند." تحقیقات منتشر شده در سال 2016 نشان میدهد که بین هوش کودکی و آزادی در تجربه کردن – که شامل کنجکاوی فکری در بزرگسالی میشود، ارتباط وجود دارد.
بیشتر بخوانید: تغییر طرز تفکر با کمک انیشتین! + جزئیات
دانشمندان هزاران تن از افرادی که در انگستان به دنیا آمده بودند را به مدت 50 سال تحت بررسی قرار دادند و دریافتند که یازده سالههایی که در تست IQ نمره بالاتری را کسب کرده بودند در سال 50 سالگی آزادانهتر دست به تجربه و آزمایش میزنند.
افراد باهوش خودشان را به ایدهها یا فرصتهای جدید محدود نمیکنند. همت (Hammet) مینویسد که انسانهای باهوش "تمایل دارند دیدگاهها و نقطه نظرات دیگران را با احترام و ذهنی باز بپذیرند" و به همین خاطر پذیرای راهحلهای جایگزین هستند. روانشناسان میگویند که افراد روشنفکر- کسانی که منصفانه بدنبال دیدگاههای متناوب و وزن شواهد هستند – در تست هوش و تست SAT امتیاز بالاتری کسب میکنند. همچنین افراد باهوش مراقب ایدهها و نقطه نظراتی که میپذیرند، هستند.
آلاس میگوید:" یک ذهن هوشمند از پذیرش چیزهایی که ارزش اسمی دارند، بسیار متنفر است و بنابراین از قبول آنها تا زمان پیدا شدن شواهد فراوان خودداری میکند."
ریچارد هی (Richard He) میگوید افراد بسیار باهوش " بسیار فردگرا" هستند. تحقیقات اخیر نشان میدهد که انسانهای باهوش در مقایسه با دیگران از معاشرت با دوستانشان کمتر احساس رضایت میکنند.
زُهرعلی (Zoher Ali) مینویسد افراد باهوش قادرند با " برنامهریزی، تبیین اهداف، بررسی استراتژیهای جایگزین و در نظر گرفتن عواقب آنها " بر تکانشگری غلبه کنند. دانشمندان دریافتهاند که بین هوش و خودکنترلی ارتباط وجود دارد. در مطالعاتی که در سال 2009 صورت گرفت، شرکتکنندگان باید بین دو جایزه مالی یکی را انتخاب میکردند: پرداخت مبلغ کمتر دراسرع وقت یا پرداخت مبلغ بیشتر بعد از یک مدت.
بیشتر بخوانید: همه آنچه باید درباره خلاقیت و تکنیکهای ناب آن بدانید
نتایج نشان داد که شرکتکنندگانی که پرداخت بیشتر در مدتی بعد را انتخاب کردند، به عبارت دیگر خود کنترلی بیشتری داشتند- معمولاً جزو کسانی هستند که در تستهای هوش امتیاز بالاتری میگیرند.
محقیقین این مطالعه میگویند قسمتی از مغز- قشر قدامی جلوی مغز- ممکن است نقش مهمی در کمک به افراد در حل مشکلات سخت و نشان دادن خودکنترلی در انجام کار تا رسیدن به هدف، داشته باشد.
ادویتا بیهانی (Advita Bihani) میگوید افراد بسیار باهوش شوخ طبع هستند. دانشمندان هم این را قبول دارند. یک مطالعه نشان داد افرادی که شرح تصویر کارتونی بامزهتری مینویسند، در اندازهگیری هوش کلامی امتیاز بالاتری کسب میکنند. مطالعه دیگری نشان داد که کمدینهای حرفهای در اندازهگیری هوش کلامی امتیاز بالای متوسط را دریافت میکنند.
افراد باهوش میتوانند " احساس و افکار دیگران را تقریباً حس کنند". برخی روانشناسان بر این عقیدهاند که همدلی، هماهنگ بودن با نیازها و احساسات دیگران و عمل کردن به روشی که پاسخگوی آن نیازها باشد، مولفه اصلی هوش هیجانی است. افرادی که هوش هیجانی دارند معمولاً به صحبت با افراد جدید و دانستن در مورد آنها علاقمندند.
در یک دنیای ایدآل، هر فردی که با او برخورد داریم مهربان، خوشبرخورد، ملاحظهکار، سخاوتمند و بسیاری صفتهای مثبت دیگر است. آنها لطیفههایی که ما تعریف میکنیم را میفهمند و ما هم لطیفههای آنها را میفهمیم. در این دنیا همه ما در فضای سراسر شادی زندگی میکنیم که هیچکس هیچوقت ناراحت، افسرده یا عصبانی نیست.
ولی متاسفانه ما در دنیای ایدآل زندگی نمیکنیم. بعضیها آنقدر عصبانیمان میکنند که تا مرز دیوانگی پیش میرویم. خود ما هم این بلا را سر افراد دیگر میآوریم.
بیشتر بخوانید: تبعات طرد شدن/ ترفندهایی حرفهای برای مقابله با طرد شدن
آنهایی که ازشان خوشمان نمیآید افرادی بیملاحظه هستند که شخصیتمان را خراب میکنند، انگیزههایمان را زیر سوال میبرند یا خیلی ساده از لطیفههایی که تعریف میکنیم خوششان نمیآید ولی از ما توقع دارند که از ته دل به لطیفههایشان بخندیم.
شاید دلتان بخواهد بدانید که آیا ممکن است با کسی که مدام از دست شما عصبانی است یا کسی که اصلاً دلتان نمیخواهد کنار او ناهار بخورید، عادلانه برخورد کنید یا نه. شاید دلتان بخواهد بدانید که آیا باید دوست داشتن همه آدمها را یاد بگیرید یا نه.
براساس رابرت ساتن (پروفسور علوم مدیریتی در دانشگاه استنفورد) اینکار نه ممکن است و نه حتی ایدآل است که تیمی از همه کسانی تشکیل دهید که حاضرید هر هفته با آنها مهمانی بدهید.
به همین دلیل است که افراد باهوش حتی از کسانی هم که از آنها خوششان نمیآید هم بیشترین استفاده را میکنند.
روش آنها چنین است:
گاهیاوقات به دام این فکر میافتیم که خیلی آدمهای خوب و مهربانی هستیم. تصور میکنیم که باید از همه کسانی که با آنها برخورد داریم خوشمان بیاید. ولی این عملی نیست. لاجرم با کسانی برخورد خواهید کرد که افراد سرسختی هستند و نمیتوانید با آنها کنار بیایید. افراد باهوش این را میدانند. آنها همچنین تشخیص میدهند که تضادها و اختلافات نتیجه تفاوت ارزشهاست.
بیشتر بخوانید: شلختهترین نابغههای جهان را بشناسید+تصاویر
آن کسی که از او خوشتان نمیآید لزوماً آدم بدی نیست. دلیل اینکه نمیتوانید با او کنار بیایید این است که ارزشهای متفاوتی با او دارید و این تفاوت در ارزشها موجب قضاوت میشود. وقتی قبول کنید که همه آدمها قرار نیست از شما خوششان بیاید و شما هم قرار نیست از همه آدمها خوشتان بیاید، موقعیت برایتان بسیار سادهتر خواهد شد و بهتر خواهید توانست به این افراد برخورد کنید.
مطمئناً مدام حرصتان را درمیآورد، از جوکهای بیمزه و مبتذلش دندانهایتان را به هم میسایید یا تیک زدنهای مداومش در محلکار روی اعصابتان میرود ولی داشتن احساسی کمتر از دلسوزی و تحمل فقط خودتان را اذیت خواهد کرد. رابرت ساتن میگوید، «از دید عملکردی، دوست داشتن زیاد کارمندانتان بسیار سختتر از کم دوست داشتن آنهاست. شما به کسانی نیاز دارید که نقطهنظرات متفاوتی داشته باشند و از بحث کردن نترسند. اینها آن کسانی هستند که باعث میشوند سازمان مرتکب اشتباهات و کارهای احمقانه نشود.» شاید آسان نباشد ولی باید تحملشان کنید. معمولاً آنهایی که روی اعصابمان میروند هستند که فکرها و ایدههای جدید به ذهنمان میآورند و خودشان هم گروه را به سمت موفقیت سوق میدهند. یادتان باشد، شما هم آدم کاملی نیستید و خیلیها فقط تحملتان میکنند.
احساستان نسبت به یک نفر هر چه که باشد، آن فرد نسبت به رفتار و کردار شما بسیار حساس است و همان را به شما منعکس خواهد کرد. اگر با آنها بیادبی کنید، آنها هم با بیادبی محض با شما رفتار خواهند کرد. درنتیجه به خودتان بستگی دارد که با او عادلانه، بیطرف و مودبانه رفتار کنید.
بن داتنر، روانشناس و نویسنده، میگوید، «اینکه با سیاست یک poker face از خودتان نشان دهید خیلی مهم است. باید تا میتوانید مثبت و حرفهای برخورد کنید. با این روش، تا سطح آنها پایین نخواهید رفت و اعصابتان بیشتر خرد نخواهد شد.»
دور از انتظار نیست که آدمها انتظارات و توقعات غیرواقعبینانه درمورد دیگران داشته باشند. ممکن است از بقیه انتظار داشته باشیم که دقیقاً آنطور که ما رفتار میکنیم رفتار کنند یا چیزهایی را به زبان آورند که ما در یک موقعیت خاص به زبان میآوریم. ولی، این واقعبینانه نیست. آدمها خصوصیات اخلاقی دارند که تا حد زیادی تعیینکننده واکنشهای آنهاست.
بیشتر بخوانید: کارهایی که در زمان عصبانیت باید انجام داد
اینکه از دیگران انتظار داشته باشید مثل شما رفتار کنند، مطمئناً فقط باعث ناامیدیتان خواهد شد.
اگر فردی هر بار حالتان را بد میکند، سعی کنید انتظاراتتان را درست بچینید. با این روش خودتان را از نظر روانی برای رفتار او آماده میکنید تا دیگر غافلگیر نشوید. افراد باهوش همین کار را میکنند. آنها هیچوقت از رفتارهای کسانی که دوست ندارند غافلگیر نمیشوند.
هر چقدر هم که تلاش کنید، باز هم ممکن است کسی بتواند روی اعصابتان برود. خیلی مهم است که یاد بگیرید در برخورد با چنین افرادی چطور رفتار کنید. به جای اینکه به آزاردهنده بودن آن فرد فکر کنید، روی این تمرکز کنید که چرا آنطور واکنش میدهید. گاهی اوقات چیزی که در بقیه خوشمان نمیآید درست همان چیزی است که در خودمان خوشمان نمیآید.
محرکهایی که ممکن است باعث پیچیده شدن احساساتتان شود را پیدا کنید. آنوقت خواهد توانست واکنشتان را پیشبینی کرده، نرمترش کنید یا حتی آن را تغییر دهید. یادتان باشد: عوض کردن دیدگاهها، رفتارها و نگرش خودتان بسیار آسانتر از این است که از فرد دیگری بخواهید خودش را تغییر دهد.
کاتلین بارتل (مشاور رواشناس از کالیفرنیا) میگوید، بعضی خصوصیات شخصیتی ممکن است همیشه باعث ناراحتیتان شوند.
بیشتر بدانید: عینکیها واقعا باهوشتر هستند؟
شاید آن همکاری که همیشه کار را به ضربالعجلها نمیرساند یا آن مردی که جوکهای مبتذل تعریف میکند. ببینید چه چیزی است که روی اعصابتان رفته است، بارتل میگوید که به این ترتیب میتونید خودتان را برای دفعه بعدی که آن اتفاق میافتد آماده کنید.
او میگوید، «اگر بتوانید کمی مکث کنید تا آدرنالینتان پایین بیاید و به بخش منطقی مغزتان بروید، خیلی بهتر خواهید توانست با آن فرد حرف بزنید و قضاوت زودهنگام نکنید.» یک نفس عمیق و یک قدم بزرگ رو به عقب هم میتواند به آرام کردنتان کمک کند و باعث شود واکنش افراطی نشان ندهید.
اگر افراد خاصی مداوماً روی اعصاب شما میروند، با آرامش به آنها بگویید که روش برخورد و سبک روابط عمومی آنها برای شما مشکلساز است. از زبان متهمکننده استفاده نکنید و درعوض سعی کنید از فرمول «وقتی تو … من احساس میکنم …» استفاده کنید.
بیشتر بخوانید: بیماری که در کمین افراد باهوش قرار دارد
بعنوان مثال به آن فرد بگویید، «وقتی حرف من را در جلسات قطع میکنی، احساس میکنم که برای نظرات من ارزشی قائل نیستی.» بعد یک لحظه صبر کنید و منتظر پاسخ آنها بمانید.
ممکن است متوجه شوید که آن فرد نمیدانسته که حرف شما هنوز تمام نشده است یا آنقدر برای بیان نظر خود هیجانزده بوده که وسط حرف شما پریده است.
اگر همه این روشها عمل نکند، افراد باهوش بین خودشان و کسانی که دوست ندارند فاصلهای در نظر میگیرند. عذر بخواهید و راه خودتان را بروید. اگر در محلکار هستید، به اتاق دیگری بروید یا در گوشه دیگر میز کنفرانس بنشینید. با کمی فاصله، خواهید توانست که برگردید و با آنهایی که دوست دارید یا دوست ندارید دوباره صحبت کنید.
البته اگر همه آدمهایی که از آنها خوشمان نمیآید دور و برمان نباشند خیلی بهتر خواهد بود ولی متاسفانه دنیا اینطور نیست و ما مجبور خواهیم بود در زندگی روزانه با آنها برخورد داشته باشیم.
انتهای پیام/