به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛گزارشگران ویژه شورای حقوق بشر در امور فقر شدید، متخصصانی نسبتاً مستقل هستند که در سفر به کشورهای مختلف، تأثیر این معضل را بر حقوق انسانیِ شهروندان بررسی میکنند. دسامبر گذشته پرفسور فیلیپ آلستن Philip Alston به همراه همکارانش سری به آمریکا زدند و در ایالات مختلفِ آن با مردم و سازمانها در این مورد گفتگو کردند. نتیجه این سفر، گزارشی بود که وی نیمه ژوئیه سال جاری (حدود دو هفته پیش) به شورا ارائه کرد.
این گزارش از سه بخش تشکیل شده است: بخش اول توضیحاتی در مورد فقر شدید و اینکه بر اساس آمار رسمی، آمریکا در چه شرایطی از فقر به سر میبرند. بخش دوم مهمترین مواردی را شامل میشود که فقر شدید ممکن است مانع تأمین حقوق برخی شهروندان شود و نهایتاً در بخش سه، جمعبندی گزارش و پیشنهاداتی برای بهبود این وضعیت ارائه شده است.
بیشتر بخوانید:آمارهایی تکاندهنده از فقر و فلاکت در آمریکا
آنچه در ادامه میآید، متن گزارش ویژه شورای حقوق بشر در مورد فقر شدید در آمریکا است که توسط فیلیپ آلستن ارائه شده است:
فقر شدید و آمار رسمی آمریکا
۱. گزارشگر ویژه شورای حقوق بشر در موضوع فقر شدید از ۱ تا ۱۵ دسامبر و طبق قطعنامه ۳۵/۱۹ از ایالات متحده آمریکا بازدید کرد. هدف از این سفر، بررسی این مسأله بود که سیاستهای دولت تا چه میزان با تعهدات حقوق بشریِ آن در این زمینه همخوان است و اینکه پیشنهادهای سازندهای به دولت و سایر نهادهای دخیل، داده شود. گزارشگر ویژه از دعوت دولت آمریکا و فراهمسازی شرایط فعالیت وی تشکر میکند.
۲. گزارشگر ویژه با بسیاری از مسئولان ملی و محلی دیدار کرده و از ایالتهای کالیفرنیا، آلاباما، جورجیا، پورتوریکو، ویرجینیای غربی و واشینگتن دیسی بازدید داشته است.
۳. در این گزارش از تحلیلهای مفیدی که پیش از این درمورد فقر در ایالات متحده انجام شده، استفاده شده است و ارتباط آن با تعهدات حقوق بشریِ دولت بررسی میشود.
۴. ایالات متحده سرآمد ثروت، دانش و فناوری در جهان است، اما همزمان ۴۰ میلیون نفر از شهروندانش در فقر به سر میبرند. از این تعداد، ۱۸.۵ میلیون دچار فقر شدید هستند و ۵.۳ میلیون نیز در شرایطِ جهان سومی و فقر مطلق زندگی میکنند. در میان اعضای سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (OECD) آمریکا بیشترین نرخ فقر جوانان و یکی از کمترین نرخهای مشارکت در انتخابات را دارد. در میان دموکراسیهای ثروتمند، شهروندان آمریکا دارای بیشترین میزان چاقیِ بیش از حد هستند و عمر کمتری را با بیماریِ بیشتر سپری میکنند. بیماریهای قابلدرمان در آن به طرز فزایندهای شایع است و بالاترین نرخ افراد زندانی را دارد.
۵. بالاترین میزان تفاوت درآمد در کشورهای غربی متعلق به آمریکا است. کاهش یک و نیم تریلیونی در درآمدهای مالیاتی طبق پیشنهاد دولت در دسامبر ۲۰۱۷ میلادی موجب تشدید این وضعیت شد. مرکز استنفورد، ایالات متحده را در میان ۲۱ کشور ثروتمند جهان، در جایگاه هجدهم از نظر بازار کار، نرخ فقر، امنیت شغلی، نابرابری ثروت و تحرک اقتصادی (جابجایی افراد در دهکهای اقتصادی) قرار داده است. ۵ دهه است که سیاستهای کلان کشور در این زمینه بیتوجه است، اما طی سال اخیر سیاستها اساساً برای حذف کامل کمترین پوششها و مراقبتها از فقیرترین افراد جامعه طراحی شده، سیاستهایی که بیکاران را تنبیه میکند و مراقبتهای بهداشتی اولیه را از یک حق شهروندی به یک مزیت که باید کسب شود تبدیل میکند.
گزارش ویژه شورای حقوق بشر از فقر شدید در آمریکا
۶. سیاستهای دولت جدید ایالات متحده از مزایای رفاهی فقیران میکاهد، چون مالیات کمتری از ثروتمندان میگیرد؛ با یک برنامه رادیکال در حوزه مالی، محیط زیست و بهداشت، مراقبتهایی که عمدتاً به اقشار متوسط و پایین تعلق داشت برمیدارد؛ ۲۰ میلیون نفر از افراد تحت پوشش بیمه را از پوشش خارج میکند؛ بودجه مقابله با اعتیاد را افزایش نمیدهد و کاری برای مقابله با ساختارهای نژادپرستانه علیه غیرسفیدپوستان انجام نمیدهد.
۷. در گزارش صندوق بینالمللی پول که حتی پیش از این سیاستهای بازتوزیع ظالمانه منتشر شده، آمده «اقتصاد ایالات متحده استانداردهای زندگی بهتر را تنها برای عدهای اندک فراهم میکند» و اینکه «درآمد خانوارها در بخش بزرگی از جمعیت در حال رکود است، فرصتهای شغلی بدتر میشود، توقع تحریک اقتصادی رو به بالا کمتر میشود و دستاوردهای اقتصادی به کسانی میرسد که هماکنون ثروتمند هستند».
۸. در سال ۲۰۱۶ میلادی سهم یک درصدِ ثروتمند در آمریکا از ثروت در این کشور، ۳۸.۶% بود و در عمده ۲۵ سال گذشته، سهم ۹۰ درصدِ کمدرآمد از درآمد و ثروت رو به کاهش داشته است. اصلاحات مالیاتی اخیر وضع را بدتر میکند.
۹. این تبعیضها اثر خود را روی کل جامعه میگذارد، زیرا موجب تفاوت و ناهمگنی در نظام آموزشی، تضعیف امکان تشکیل سرمایه انسانی و کاستن از بهرهوری در آینده میشود.
۱۰. واقعیتِ امروزِ آمریکا با آنچه رؤیای آمریکا نامیده میشود و به سرزمین فرصتهای فقیران برای افزایش ثروت خود تعبیر میشود، متفاوت است. اکنون آمریکا به یکی از پایینترین نرخهای تحرک اجتماعیِ بیننسلی را در میان کشورهای ثروتمند دچار است. فقر بالا در کودکان و جوانان، انتظار تغییر این وضعیت در آینده را سرد میکند.
۱۱. در مورد تأثیر فناوری بر آیندهِ این نابرابریها نظرات متفاوتی وجود دارد، اما کمتر به این نکته توجه شده که اقشار فقیر معمولاً به عنوان گروه آزمایشیِ رویهها و سیاستهایی انتخاب میشوند که قرار است بعداً در سطح وسیعتری اجرا شود. مصادیقی از این مورد در ادامه گزارش خواهد آمد.
۱۲. قانون بینالمللی حقوق بشر، حق تحصیل، حق مراقبتهای بهداشتی، حق محافظتهای اجتماعی از آنهایی که نیازمندند و حق دسترسی به استانداردهای کافی برای زندگی را به رسمیت شناخته است. در عمل، ایالات متحده تنها کشور توسعهیافته است که تأکید دارد حقوق بشر شامل محافظت در مقابل مرگ بر اثر گرسنگی، مرگ بخاطر عدم دسترسی به مراقبتهای درمانیِ ارزان یا رشد کودک در شرایط محرومیت کامل نمیشود. بر این اساس، تمرکز گزارش حاضر بر آن دسته از حقوق مدنی و سیاسی است که در «لایحه حقوق» آن کشور آمده و همچنین موادی که در کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی آمده، کنوانسیونی که در آمریکا نیز تصویب شده است.
۱۳. فقیران آن گونه که در روایتهای رسانهای یا از سوی سیاستمداران عنوان میشود، آدمهای مسرف، بازنده و کلاهبردار نیستند. اینگونه نیست که آنها اگر بخواهند میتوانند خیلی راحت وارد فعالیتهای اقتصادی شوند و به ثروت دست یابند. همین طور ثروتمندان نیز آن گونه که تصویر میشود، صنعتگران موفق نیستند، بلکه بسیاری از آنها ثروت خود را به خارج میبرند و از احتکار، نه از آوردنِ سرمایه خود، سود میبرند.
۱۴. آن گونه که تصور میشود، اغلب فقیران رنگینپوست نیستند بلکه فقیران سفیدپوست در آمریکا ۸ میلیون بیشتر از فقیران سیاهپوست هستند. در زمره فقرای آمریکا، آسیاییتباران هم حضور دارند.
۱۵. برخی مقامات آمریکایی که گزارشگر ویژه با آنها گفتگو کرده است، واقعاً این روایت را باور کردهاند که فقیران روی مبل راحتی دراز کشیدهاند و از خدمات رفاهی دولت بهره میبرند. در حالی که اکثر فقیران آمریکا در فقر به دنیا آمده و در شرایطی بزرگ شدهاند که از اختیار آنها خارج بوده است، مانند ناتوانیهای ذهنی یا جسمی، بیماری، طلاق، درآمدهایی که کفاف زندگی نمیدهد و بازار کاری که دچار تبعیض است.
۱۶. بر اساس آمارهای رسمی، ۱۲.۷% از مردم آمریکا در فقر زندگی میکنند. با ابزارهای دقیقتری که اداره سرشماری (The Census Bureau) استفاده کرده، این نرخ به ۱۴% میرسد.
مشکلاتِ حقوق بشری در سیاستهای کنونی آمریکا
۱۷. در یک کشور ثروتمند مانند آمریکا، وجود فقر شدید نتیجه انتخابهای سیاستمداران آن کشور است. با این که یک دستورالعمل مشخص برای رفع فقر شدید وجود ندارد، اما هر دستورالعملی دستکم شامل این موارد هست: تصمیمسازی دموکراتیک، سیاستهای اشتغال کامل، حمایت اجتماعی از اقشار آسیبپذیر، نظام قضایی منصفانه و مؤثر، برابری جنسی و نژادی، احترام به کرامت انسانی، سیاستهای مالی مسئولانه و عدالت محیطی. همانطور که در ادامه میآید، ایالات متحده در تمام موارد یادشده دچار کمبود است.
الف. تضعیف دموکراسی
۱۸. حق مشارکت سیاسی در فصل ۲۵ از کنوانسیون بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی به رسمیت شناخته شده، اما قاعده «یک نفر یک رأی» فقط در تئوری وجود دارد.
۱۹. بیش از ۶ میلیون مجرم و سابقهدار هستند که حق رأی خود را از دست دادهاند. از آنجه که عمده تمرکز پلیس بر سیاهان است، احتمالاً عمده این ۶ میلیون سیاهان هستند. در ۹ ایالت امکان بازگشت حق رأی برای این افراد فراهم شده، اما پس از پرداخت جریمههای سنگین.
۲۰. ما در آمریکا با روندهای پنهان برای حذف حق رأی افراد روبرو هستیم: تقسیم جهتدار حوزههای انتخابیه، اِعمال قوانین سختگیرانه و بیدلیل برای تشخیص هویت رأیدهندگان، مدیریت سوگیرانه در تعیین محل صندوق آرا، تغییر محل دفاتر تاکسیها (Department of Motor Vihecles Offices) به گونهای که برخی گروههای مشخص را در دریافت اطلاعات هویتی خود به دشواری بیاندازد و در کل، افزایش موانعِ رأیدادن به ویژه برای آنهایی که منابع پشتیبان ندارند. این شرایط به حذف نظاممند حق رأیِ افشار فقیر و اقلیتها انجامیده است.
۲۱. بنابر این عجیب نیست که میزان مشارکت در انتخابات ایالات متحده نسبت به سایر اعضای OECD پایینترین است. تنها ۵۵% در انتخابات ۲۰۱۶ شرکت کردند و تنها ۶۴% برای رأیدادن ثبت نام کردند.
۲۲. اهالی پورتوریکو با بیش از سه میلیون جمعیت هیچ نمایندهای با حق رأی کامل در کنگره ندارند و نمیتوانند در انتخابات ریاستجمهوری رأی دهند.
۲۳. در گفتگو با مدیر اجراییِ دفتر نظارت مالی و مدیریت که از سوی کنگره بر پورتوریکو منصوب شده است، دریافتم نشانهها حاکی است حتی احتمال کمی وجود دارد که آنها شاخصهای حمایت اجتماعی را در تحلیلهای خود بیاورند.
۲۴. احساس شایعی در پورتوریکو وجود دارد که آنها مستعمره آمریکا هستند. با احکام جدیدی که دیوان عالی داده و قانون جدیدی که کنگره تصویب کرده، دیگر نمیتوان منکر شد که پورتوریکو یک قلمرو خودمختار نیست. با این حال حکم نهایی در مورد وضعیت این سرزمین در آمریکا از نظر حقوق اساسی فراتر از مسئولیت گزارشگر ویژه است.
ب. کمبود در حمایتهای اولیه اجتماعی
۲۵. معمولاً گفته میشود که طرح رئیسجمهور جانسون که از ۵ دهه پیش برای مقابله با فقر اجرا میشود، به طرز بدی شکست خورده است، چون نرخ رسمی فقر تا حد زیادی بدون تغییر مانده است. بنابر این گفته میشود کمکها باید مؤثرتر، هدفمندتر و مبتنی بر مدارک باشد و ایجاد اشتغال برای فقرا را در اولویت قرار دهد.
۲۶. سخنان پل رایان در مورد پیشنویس طرح اصلاح قوانین رفاهی و همچنین بودجه پیشنهادیِ دانلد ترامپ برای ایالات متحده در سال ۲۰۱۹ با همین دیدگاه تنظیم شده است.
۲۷. واقعیت با این دیدگاهها بسیار متفاوت است. گزارش رسمی کاخ سفید در سال ۲۰۱۴ حاکی از کاهش نرخ فقر از ۲۶%در سال ۱۹۶۷ به ۱۶% در سال ۲۰۱۲ است. اداره سرشماری در همین راستا اعلام کرده در سال ۲۰۱۶ میلادی ۴۴ میلیون آمریکا زیر خطر فقر قرار میگرفتند، اگر برنامههای حمایت اجتماعی، بازپرداخت اعتبارات مالیاتی، کمکهای غذایی، برنامه پشتیبانی از امنیت درآمد و یارانه به حوزه مسکن در کار نبود.
۲۸. چهار حوزهای که در ادامه میآید، به کمبود حمایتهای اجتماعی برای مردم فقیر و همچنین پیشفرضهایی که پشت سیاستهای واکنشی دولت وجود دارد، اشاره میکند.
تأکید پوشالی بر اشتغال
۲۹. معمولاً تصور میشود مشاغلی متعددی به صورت خالی و آماده وجود دارد که اگر کمکهای دولتی قطع شود، فقرا به سمت آنها میروند و از کمکهای دولتی مستقل میشوند. در یک اقتصاد موفق ممکن است این گونه باشد، هر چند فقرا دچار سوءسابقه، نقص تحصیلی، کمبود مهارت یا مشکل در بیمه درمانی باشند.
۳۰. واقعیت این است که فرصتهای شغلی برای فقیران بسیار اندک است و این وضعیت برای کسانی که از حمایتهای اجتماعی بهرهمند نیستند، سختتر هم هست. کارکنان شرکت والمارت، که بیشترین کارگر را دارد، اگر فیش غذا نداشته باشند حتی حقوق کامل هم برای زندگیشان کفاف نمیدهد. در کل آمریکا خانوارهایی که علیرغمِ داشتنِ درآمد از کمکهای غذایی استفاده میکنند، از ۱۹.۶ در سال ۱۹۸۹ به ۳۱.۸% در سال ۲۰۱۵ رسیده است. در مجموع تا ۶ میلیون دلار یارانه در این گونه موارد به صورت سالانه به شرکتها پرداخت میشود. در حالی که عمده بدهی آمریکا به دلیل کاهش درآمد مالیاتی است، این بدهی به عنوان توجیهی برای کاهش ۳۰ درصدیِ کمکهای غذایی طی یک دهه عنوان میشود.
۳۱. در سال ۲۰۱۷ تنها ۸۹% در مردان ۲۵ تا ۵۴ ساله شاغل بودهاند. با این حال گزارش کاخ سفید در سال ۲۰۱۶ نتیجه گرفته که کاهش حمایت شغلی از اهمیت کمتری نسبت به کاهش تقاضای شغلی در اثرگذاری بر روندهای بلندمدت دارد. تازه در آینده فناوریهای جدید پیش از هر شغل دیگری، مشاغلی که مهارت اندک نیاز دارند را اشغال میکنند. بنابر این متخصصان نسبت به وضعیت اقشار محروم در آینده که نمیتوانند نیازهای اولیه خود را برآورده کنند، هشدار دادهاند.
۳۲. جایگزینی برنامه حمایت موقت از خانوادههای نیازمند به جای برنامه حمایت از خانوادههای دارای کودکانِ وابسته در دوره کلینتون نتایج تلخی برای مادران مجرد و فقیر تا کنون داشته است. ضمن اینکه از آن زمان تا ۲۰۱۲ میلادی ۷۴۸% بر تعداد کودکانی که تحت سرپرستی یک مادر مجرد بزرگ میشوند و روزانه ۲ دلار یا کمتر درآمد دارند، اضافه شده است.
ایجاد ابهام با طرح تقلب
۳۳. مقامات دولتی به گزارشگر ویژه خبر دادهاند هم برخی افراد برای استفاده از خدمات رفاهی دولت، تقلب میکنند و هم برخی ایالتها در استفاده از هزینههای فدرال در این زمینه دست به حیلهگری میزنند. اینها به عنوان توجیهی برای اصلاح قوانین دولت در این حوزه بیان میشود، اما در مورد اصلاح قوانین مالیاتی چنین دیدگاهی در مورد افرادی که سود شرکتهای اقتصادی به آنها میرسد مد نظر قرار نگرفت و بودجه حسابرسی از مالیاتدهندگان ثروتمند کاسته شد. در حالی که در میان ثروتمندان نیز مانند فقیران، آدم بد و خوب وجود دارد.
۳۴. گزارشگر ویژه دادههای اندکی را در مورد تقلب در دریافت خدمات رفاهی یافته است. دولت، دادههایی را با عنوان «پرداختهای نامناسب» جمعآوری میکند، اما این خیلی عامتر از تقلب است. اداره بازرسی دولت در سال ۲۰۱۶ میلادی گزارشی را در زمینه تقلب در دریافت کمکهای غذایی با ۳.۶۶% احتمال خطا و در کمکهای حوزه مسکن با ۴.۰۱% خطا منتشر کرد.
۳۵. تنها ۲.۹۶% در کمکهای غذایی به خانوارها پرداختهای اشتباه صورت گرفته و تازه بخشی از همین درصدِ اندک نیز به خاطر اشتباه دیگران و نه تقلبِ دریافتکنندگان بوده است. در سال ۲۰۱۵ میلادی پس از تحقیق، مشخص شد در ۵۵% از این گونه موارد تقلبی صورت نگرفته است.
۳۶. پرس و جوی گزارشگر ویژه در ویرجینیایی غربی پیرامون آمار بالای ناتوانیهای ذهنی و جسمی که به عنوان دلیل کمکهای رفاهی دولت بیان میشود به این نتیجه رسید که بسیاری از این افراد موفق به مراتب بالای تحصیل نشدهاند، در مشاغل یدی مشغول بودهاند و پیمانکاران از ریسکی که در استخدام آنها وجود دارند، دوری میکنند.
حمایت اجتماعی از کودکان
۳۷. انگیزش شناختی و اجتماعی-عاطفی، مراقبتهای غذایی و درمانیِ کافی و محیط امن و باثبات برای رشد، پیشنیاز ضروری برای بیشینهسازی دستاوردهای کودکان در زندگی آینده است.
۳۸. در سال ۲۰۱۶ میلادی ۱۸% از کودکان یعنی ۱۳.۳ میلیون نفر در فقر زندگی میکردهاند که این تعداد، ۳۲.۶% از کل فقیران ایالات متحده است. ۲۰% از کودکان در فقر نسبیِ درآمدی به سر میبرند در حالی که میانگین کشورهای OECD سیزده درصد است. ۳۱% از کودکانِ فقیر ایالات متحده سفیدپوست، ۲۴% سیاهپوست، ۳۶% اسپانیاییتبار و ۱% بومی هستند. با این همه در میان ۲۹ کشور صنعتی، سرمایهگذاری ایالات متحده در آموزش کودکان رتبهای بهتر از ۲۵ پیدا نکرده است.
۳۹. بحران مسکن بر فقر کودکان نیز تأثیر منفی گذاشته است. ۲۱% از بیخانمانها در سال ۲۰۱۷ میلادی کودک بودهاند (یعنی ۱۱۴۸۲۹ نفر). البته با توجه به اینکه بسیاری کودکانِ بیخانمان در متلها یا خانه دوست و خویشان، شب را به صبح میرسانند، آمار واقعی بیش از اینها است. وزارت آموزش تعداد کودکان بیخانمان را در سال تحصیلی ۲۰۱۵-۲۰۱۶، بیش از ۱۱ برابر یعنی ۱۳۰۴۸۰۳ اعلام کرد.
۴۰. مرگ و میر ۵.۸ نوزاد از هر ۱۰۰۰ مورد حدود ۵۰% بالاتر از میانگین OECD یعنی ۳.۹ است. البته خوشبختانه ایالات متحده پوشش بیمه کودکان را تا ۹۵% افزایش داده است.
۴۱. همچنین برنامه کمکهای غذایی تکمیلی ۳.۸ میلیون کودک را در سال ۲۰۱۵ از افتادن زیر خط فقر نجات داد. اعتبارات مالیاتی نیز ۴.۷ میلیون کودک دیگر را از زیر خط فقر خارج کرد. اما به خلاف اینها پوشش و تأثیر برنامه کمک موقت به خانوادههای نیازمند بسیار محدود بوده است. در سال ۲۰۱۶ میلادی تنها ۲۳% از خانوادههای نیازمند از این کمکها استفاده کردند که در تعداد فزایندهای از ایالتها این میزان به ۱۰% نمیرسد.
مراقبتهای دندانپزشکی از بزرگسالان
۴۲. حدود ۴۲ میلیون آمریکایی در مناطقی زندگی میکنند که دولت فدرال به عنوان «منطقه دچار کمبود تخصص دندانپزشکی» میشناسد. تنها خدمت درمانی در این حوزه برای افرادی که بیمه نیستند، کشیدنِ دندان در شرایط درد اورژانسی است. افرادِ تحت پوشش نیز تنها به پزشکهایی میتوانند مراجعه کنند که بیمه آنها را بپذیرند. ضعف بهداشتی و بدشکلی دندانها در بسیاری از مشاغل، مانع استخدام است که نهایتاً کرامت انسانی و حقوق مدنی افراد را تحت تأثیر قرار میدهد.
ج. بهرهگیری از جرمانگاری برای مخفیکردنِ مشکلاتِ مرتبط با فقر
جرمانگاریِ بیخانمانی
۴۳. برآوردهای رسمی در سال ۲۰۱۷ میلادی عدد ۵۵۳۷۴۲ نفر بیخانمان را در کل ایالات متحده نشان میدهد، از جمله ۷۶۵۰۱ نفر در نیویورک. اما شواهد فراوان حکایت از این دارد که رقم واقعی بیش از اینها است.
۴۴. وقتی دستشوییهای عمومی در برخی ایالتها وجود ندارد، جرمانگاریِ بیخانمانی به خاطر ادرار در امکان عمومی یا مانند آن بیرحمانه است. تنها ۹ توالت برای ۱۸۰۰ بیخانمان در یک محله لسآنجلس وجود دارد. بسیاری از آنها در حالی به عنوان مجرم تلقی میشوند که اصلاً به عنوان بیخانمان به دنیا آمدهاند.
۴۵. برخوردهای مداخلهجویانه و توهینآمیز با بیخانمانها منجر به بروز بزه و غرامتهای غیرقابلپرداخت از سوی آنها و در نتیجه، کاهش دسترسی آنها به مشاغل و اجاره سرپناه میشود. برخی مقامات لسآنجلس و سانفرانسیسکو این دور معیوب را تقویت میکنند. ۱۴ هزار بیخانمان در محله اسکید راو در لسآنجلس در سال ۲۰۱۶ میلادی دستگیر شدند، یعنی ۳۱% بیشتر از ۲۰۱۱، در حالی که مجموع بازداشتیها در آن سال ۱۵% کاهش داشته است. بیخانمانی در این سطح، کاملاً قابل حل است در حالی که مقامات عمدتاً به قوه قهریه و نه به ایجاد دسترسی به خانههای ارزان، درمان پزشکی، مشاورههای روانشناسی و آموزشهای شغلی تکیه دارند.
۴۶. سامانههای جدید ثبت اطلاعات بیخانمانها علیرغم نیات خوبی که پشت سر آن وجود داشت، هم مشکلات این حوزه را به یک مشکلِ مربوط به داده تقلیل داده، هم این احساس را به بیخانمانها میدهد که حق حریم خصوصی خود را در قبال حقِ داشتن مسکن واگذار کردهاند و هم به دلیل هزینه بالا و جمعآوریِ تصادفیِ دادهها زیر سؤال رفته است. مراودات گزارشگر ویژه با مقامات و متخصصان نشان داد بیخانمانها حق دارند حتی به سواستفاده از اطلاعاتی که میدهند بدبین باشند.
برخورد با فقیران در نظام عدالت کیفری
۴۷. در بسیاری از شهرها و مناطق آمریکا، نظام قضایی عهدهدارِ نگهداشتنِ فقیران در فقر و در عوض، ایجاد درآمد برای ادارات است. این در گزارش وزارت دادگستری در مورد حادثه فرگوسن نیز مشهود است.
۴۸. در حالی که عمده جریمهها را در نظام قضائی، فقیران پرداخت میکنند، برخی مجوزها حتی گواهینامه رانندگی در صورت عدم پرداخت جریمهها به آنها داده نمیشود و این موجب میشود از فرآیند کسب درآمد، دور بمانند. در این شرایط برای آنها دو راه میماند: تحمل فقر یا رانندگی بدون گواهینامه که خود ریسکِ افتادن در خطرهای بزرگتر را شامل میشود.
۴۹. در هر روز از سال به طور متوسط ۷۳۰ هزار نفر در آمریکا در بازداشت به سر میبرند در حالی که حدود دو سوم از آنها منتظر دادگاه خود و احتمالاً بیگناه هستند. قضات با وثیقههای زیادی که برای آنها میبُرند، عملاً مجوز آزادی پولدارها و در حبس ماندنِ فقیران را صادر میکنند، در حالی که آنها بیش از دیگران در چنین شرایطی در خطر از دستدادن شغل یا سلامت کودک یا کرایه محل زندگی خود هستند.
۵۰. جریان همهگیری در آمریکا برای تغییر رویه نظام قضایی در مورد بازداشتیها در حال شکلگیری است تا آنها را پیش از محاکمه نه بر اساس میزان ثروت، بلکه بر اساس میزان ریسکی که در دوران حبس متحمل میشوند در بازداشت نگه داشته یا آزاد کند. این تغییر مثبتی است اگر چه استفاده زیاد از این معیار، خود میتواند دغدغههای حقوق بشری ایجاد کند.
۵۱. بیم آن وجود دارد که سؤالات سیاسی جدی در مورد اینکه جامعه از چه چیزی و چه کسی احساس خطر میکند، پشت توجهیات فنی در نظام قضائی پنهان بماند، توجیهاتی که با فرمولهایی در نهایت افراد فقیر را موجب «ریسک بالا» در نظر میگیرد و در این شرایط، حقوق مدنی آنها به طرز ظالمانهای تحت تأثیر قرار میگیرد.
۵۲. راه حلیهایی که برای چالشهای بزرگ اجتماعی در ایالات متحده مطرح میشود، به طرز فزایندهای به سمت خصوصیسازیِ همه چیز تمایل دارد، امری که نظام قضایی را منحرف میکند و هم اکنون نیز شرکتهای وثیقهگذار برای تداوم نظامی که بنا به تعریف خود از طبقه متوسط و فقیر جریمه میگیرد، لابی میکنند.
۵۳. قضات ۲۶ ایالت، شاکیان را به درخواست شاکیان خصوصی (اصطلاحاً شرخرها) بازداشت میکنند و در این مسیر هم قانون و هم استانداردهای حقوق بشر را نقض میکنند. در واقع نظام قضایی با شرکتی که به دنبال سود است علیه فقیران همکاری میکند.
د. تبعیض و فقر مزمن
مسائل نژادی
۵۴. جامعه ایالات متحده از نظر نژادی تکه تکه شده است. سیاهان ۲.۵ برابر سفیدپوستان احتمال دارد که در فقر زندگی کنند، نوزادان شان ۲.۳ برابرِ نوزادان سفیدپوست میمیرند، نرخ بیکاری آنها بیش از ۲ برابر سفیدپوستان است، درآمد آنها ۸۲.۵% از درآمد یک سفیدپوست است، درآمد خانوارهای سیاهپوست کمتر از دوسوم یک خانوار سفیدپوست است و تعداد زندانیهای آنها ۶.۴ برابر سفیدپوستان است. این نشاندهنده یک تبعیض ساختاری و بلندمدت است. افسانه بردهها تمام نشده است.
۵۵. سیاستمداران و رسانههای جریان اصلی، این وضعیت را خرابتر میکنند، زیرا این گونه القا میکنند که اکثر فقیران، سیاهپوست هستند و اینگونه سفیدپوستان را ترغیب میکنند به فقر به عنوان یک مسأله نژادی بنگرند. اغلب این پیام در رسانهها منتقل میشود که «سیاهپوستانِ تنبل، انگلِ زندگی سفیدپوستانِ سخت کوش هستند».
جنسیت
۵۶. زنان بارداری که پیجوی دریافت خدمات درمانی ویژه خود هستند، با پرسشهایی روبرو میشوند که حریم شخصی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد. زنان کمدرآمدی که میخواهند از حق اساسی خود برای سقط جنین استفاده کنند، در صف نوبت میمانند و این دور معیوب، تشدیدکننده فقر آنها است. سامانه رفاه کودک، ممکن است کودکانی که در خانواده فقیر به دنیا آمدهاند را از مادرانشان جدا کند. فقر در واقع نوعی «بیتوجهی به کودک» تلقی میشود.
۵۷. ترکیب تبعیضهای نژادی و جنسی وضع را برای زنان سیاهپوست بدتر کرده است. زنانِ سیاهپوستِ فقیر بر اثر ابتلا به سرطان گردن بیشتر از زنان سفیدپوست میمیرند، چون به بیمه یا چکاپ منظم دسترسی ندارند یا دیرتر و با کیفیت متفاوتی تحت درمان قرار میگیرند. در میان کشورهای ثروتمند، ایالات متحده رتبه اول را در نرخ مرگ و میر مادران دارد و تازه سیاهپوستان سه تا چهار برابر بیشتر از مادران سفیدپوست جان خود را از دست میدهند. در یک شهر این تفاوت به ۱۲ برابر رسیده است.
۵۸. زنان و کودکان در مناطق روستایی به ویژه در نواحی میانه غرب که درگیر مشکلات اقتصادی است یا جنوب که درگیر بیکاری است بیشتر از مناطق شهری دچار فقر، کمبود رسیدگیهای ضروری و خدمات درمانی و کمبود خواربارفروشی هستند. ضعف امکانات حمل و نقل موجب شده از مغازههای محلی که اجناس محدود و قیمتهای بالا دارند خرید کنند.
۵۹. زنانِ مهاجر که گاهی درگیر تبعیض نژادی از سوی کارفرمایان نیز هستند کمتر از دیگران به مزایای حمایت اجتماعی دسترسی دارند. آنهایی که فاقد مدارک هستند، در حالتی شبیه «نیمزندگی» هستند، یعنی دچار انواع سواستفاده و فشار هستند، ولی از بیم اخراج از کشور شکایت نمیکنند. آنها مادرانِ شهروندانِ آینده ایالات متحده هستند، اما نمیتوانند با کرامت زندگی کنند تا جایی که ممکن است کارگر خانگی و حتی جنسی شوند. برخی از آنها که کمتر از ۵ سال در آمریکا زندگی کردهاند، از تحت پوشش قانون خدمات درمانیِ ارزان و برنامه تکمیلیِ کمک غذایی، برنامه کمکهای موقت به خانوادههای نیازمند و مزایای مسکن حذف شدهاند.
۶۰. فقدان شبکه و ارتباط میان جوامع محروم روستائی موجب شده دسترسی آنها به مزایای حمایت اجتماعی، سایر خدمات دولتی و حتی اشتغال تحت تأثیر قرار گیرد. مثلاً در ویرجینیای غربی ۳۰% از مردم به پهنای باند پرسرعت دسترسی ندارند (این رقم در کل کشور، ۱۰% است) و در مناطق روستائیِ آن رقم یادشده به ۴۸% میرسد (در کل روستاهای کشور، ۳۹% دچار این کمبود هستند). جالب اینکه دولت نیز هیچ برنامهای برای بهبود این وضعیت ندارد.
بیشتر بخوانید:هشدار سازمان ملل درباره افزایش شدید فقر و نابرابری در آمریکا
مردمان بومی
۶۱. عوامل مختلفی که هر یک موجب فقر و طرد اجتماعی میشود، در مورد بومیان به صورت یکجا عمل میکند. طبق آمار ۲۰۱۶ میلادی آمریکاییهندیها و بومیان آلاسکا بیش از ۲۶% فقیر دارند. بومیان بیشترین میزان بیکاری را نیز تجربه میکنند: ۱۲% در برابر ۵.۸% که میانگین کشور است. از هر چهار جوان بومی ۱۶ تا ۲۴ ساله، یکی از آنها نامش چه برای تحصیل و چه برای کار ثبت نشده است.
۶۲. آمریکاییهندیها و بومیان آلاسکا ۵۰% بیش از سفیدپوستان بر اثر بیماریهای قلبی، کبدی، سرطان و دیابت جان میدهند. فقر، بیکاری، طرد اجتماعی و از دست رفتن هویت فرهنگی موجب شده بیماریهای روانی در میان بومیان تشدید شده، در نتیجه آمار خشونت خانگی و حتی خودکشی در میان آنها به ویژه جوانان افزایش یابد. خودکشی دومین عامل مرگ و میر آمریکاییهندیها و بومیان آلاسکا است.
۶۳. وزارتخانههای دولت فدرال همواره بودجه کمی را برای رفع مشکلات بومیان اختصاص میدهند و در قوانین خود نیز رفتاری قیممآبانه نسبت به آنها دارند (به عنوا نمونه ر. ک. به بند ۱۵ از A/HRC/۲۱/۴۷/Add.۱) که با قانون بینالمللی حقوق بشر و اعلامیه حقوق مردمان بومی که دولت در سال ۲۰۱۰ میلادی تأیید کرد، در تضاد است.
۶۴. وضعیت قبایل بومی که توسط دولت به رسمیت شناخته نشدهاند (شامل حدود ۴۰۰ قبیله از نزدیکِ ۱۰۰۰ قبیله بومی)، از این هم سختتر است، زیرا نمیتوانند از بودجه دولت بهره گیرند. سبک زندگی، فرهنگ و توان کلی آنها در خطر است.
ه. سیاستهای مبهم و غیرسازنده در موضوع مواد مخدر
۶۵. دولت فدرال و دولتهای ایالتی کمپینی برای کاهش دسترسی افراد فقیر به خدمات درمانی به راه انداختهاند، در حالی که بحران مصرف تریاک و منجرشدن مصرف مسکنها به مصرف هروئین، متامفتامین و سایر انواع سوءمصرف مواد در بسیاری از اقشار، رو به گسترش است.
۶۶. واکنش اصلی دولت در این زمینه، مجازات فرد است. در قوانین تعدادی از ایالتها دریافتکنندگان خدمات رفاهی تحت آزمایش اعتیاد قرار میگیرند و برای زنان بارداری که معتاد باشند، مجازات سختی در نظر گرفته شده است. متخصصان حوزه درمان معتقدند این سیاستها غیرسازنده، مداخلهجویانه و نامتناسب با وضعیت است. گاهی نگاههای نژادپرستانه نیز دخیل میشود که آن را میتوان در تفاوت احکام صادره برای مجازات مصرفکنندگان کراک کوکائین (عمدتاً سیاهپوستان) و تریاک (عمدتاً سفیدپوستان) دریافت.
و. آلودگی محیطی
۶۷. در حالی که گروههای فقیر سود چندانی از صنایع کشور ندارند و تازه دولت با مالیات اندکی که از آن صنایع میگیرد عملاً دارد از جیب آنها به پولداران یارانه میدهد، اما محل زندگی اغلب آنها نزدیک صنایع آلودهکننده است که این به دلیل خطر حتمی و مستمرش مخالف حق بشر برای سلامتی است.
۶۸. خاکستر زغالهایی که در نیروگاهها میسوزد، موجب سرطان، اختلالهای پیشرفته و مشکلات دیگر میشود، در حالی که ۷۰% از مراکز دفن آن در محل سکونت اقشار کمدرآمد است. گزارشگر ویژه در پورتوریکو محلهای را بازدید کرده که انسانهای بیبضاعت در کنار شرکت AES و خاکسترهای زغال آن زندگی کرده و اهالی آن از تأثیرات منفی بر اقتصاد و سلامت خود حکایت میکنند. هیچ مقام دولتی و محلی نیز در این زمینه کاری نمیکند.
۶۹. در آلاباما و غرب ویرجینیا بخش زیادی از جمعیت از خدمات دولتی در حوزه فاضلاب و ذخیره آب بهرهمند نمیشوند. در حالی که گسترش این خدمت در تمام قلمرو، یک پیشفرض برای کشورهای توسعهیافته است، اما در آمریکا دولت نه تنها برنامهای برای بهبود این وضع ندارد بلکه حتی آماری از گستره این چالش ندارد.
جمعبندی و پیشنهادات
۷۰. تحلیلهایی که در ادامه میآید بر سطح ملی تمرکز دارد و بدیهی است دغدغههای ایالتی و شهری نیز پوشش داده میشود.
رفع جرم از فقرا
۷۱. پاسخ آمریکا به فقر در قرن بیست و یکم، مشخصاً مجازات و حبس است. کارگرانی که نمیتوانند بدهی خود را بپردازند، کسانی که نمیتوانند هزینه شرکتهای خصوصی وثیقهگذار را بپردازند، بیخانمانها، بیماران ذهنی، پدرانی که نمیتوانند هزینه تأمین فرزندانشان را بپردازند و بسیاری دیگر همین پاسخ را دریافت میکنند. حبسِ دستهجمعی به عنوان راهکاری برای محوکردن معضلات اجتماعی در نظر گرفته میشود.
۷۲. دشوار است بتوان راهبرد دیگری تصور کرد که تا این حد به شکست خود بیانجامد. گاهی هزینه بازداشتها با جریمه زندانیان جبران میشود، اما این راهکار، دور معیوبِ تقویت فقر را ادامه میدهد جدا از اینکه برچسب سوءسابقه موجب دشوارترشدنِ اشتغال و پیداکردن خانه میشود و در نتیجه به فروپاشی خانوادهها و دوری فرزندان از والدین میشود. این راهبرد به ریشه مشکل نمیپردازد. تازه حتی وقتی پای حبس و مجازات در میان نیست، باز هم سیاستهایی اتخاذ میشود تا دسترسی این گروهها به خدمات اجتماعی را محدودتر سازد.
۷۳. گزینه ارزانتر و انسانیتر در این موارد، فراهمسازی حمایت اجتماعیِ مناسب و ایجاد امکان بازگشت به بازار کار برای آنهایی است که میتوانند.
به رسمیتشناختن دغدغههای طبقه متوسط
۷۴. تنها ۳۶% از رأیدهندگان جمهوریخواه موافق بودهاند که دولت باید کمکِ بیشتر به فقیران بکند، در حالی که کاهش مزایای دولتی برای اقشار کمدرآمد، طبقه متوسط را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. یک چهارم کارگران تماموقت و سه چهارم پارهوقتها از مرخصی استعلاجی با حقوق برخوردار نیستند. ۴۴% از بزرگسالان نمیتوانند یک جریمه غیرمترقبه به مبلغ ۴۰۰ دلار را بپردازند. بیش از یک چهارم بزرگسالان به تسهیلات بانکی دسترسی ندارند. این مسائل در کنار گسترش استفاده از اتوماسیون و هوش مصنوعی در مشاغل نشان میدهد در سالهای پیشِ رو حمایت اجتماعیِ تأمینشده از سوی کارفرمایان برای طبقه متوسط به تدریج از بین میرود. اگر همزمان خدمات اجتماعی دولت نیز کاهش یابد، تأثیر منفی این روند، کل اقتصاد و حتی ثبات سیاسی را تضعیف میکند.
به رسمیتشناختن پیامدهای زیانآورِ نابرابریِ شدید
۷۵. ایالات متحده که هماکنون نیز نابرابرترین کشور از لحاظ درآمد و ثروت مردم در میان کشورهای در حال توسعه است، به سمت افزایش نابرابری به پیش میرود، در حالی که تمام سازمانهای اقتصادی بینالمللی، نابرابری را موجب کاهش بهرهوری اقتصادی و افزایش صدمات اجتماعی میدانند. در حالی که درآمد ۵۰ درصدِ فقیر آمریکا از ۱۹۸۰ میلادی تا کنون کاهش یافته، اما درآمد یک درصدِ ثروتمند تا ۲۰۵ درصد بیشتر شده است.
۷۶. نابرابری، امری غیرمحسوس در میان عامه مردم است و تازه بسیاری نیز به دلیل فرهنگی غالب، میلیونرها و سلبریتیها را تشویق میکنند، اما تأثیر آن طبق تجربه کشورهای مختلف، انتقال قدرت به دست عدهای محدود است که از آن برای منافع خود بهره میگیرند. نابرابری، فرصتهای شغلی و اقتصادی را از طبقه پایین و متوسط میگیرد و اینگونه رشد اقتصادی پایدار تضعیف میشود.
۷۷. نابرابری شدید موجب میشود قدرت دولت در دست یک اقلیت ثروتمند قرار گیرد. رئیسجمهور آمریکا طبق وعده انتخاباتیاش دوستان ثروتمندش را به دولت میآورد. ثروت افراد کابینه به ۴.۳ میلیارد دلار میرسد. بنابر این نابرابری شدید، کیفیت دموکراسی آمریکا را نیز تحت تأثیر قرار میدهد.
۷۸. بیمه درمانی یک حق بشری است، زیرا بدون سلامتی، حقوق مدنی و سیاسی به خوبی قابل استیفا نیست. قانون خدمات درمانیِ ارزان و قابلِ ارائه (Affordable Care Act) یک شروع خوب بود، اما محدود و از بیرون تحت فشار بود. تضعیف بی سر و صدای آن نه تنها غیرانسانی و نقض حقوق بشر است بلکه یک سیاست مخرب اجتماعی و سیاسی به ضرر طبقه فقیر و متوسط است.
پذیرش واقعیت در حوزه مالیات
۷۹. در سطح ایالتی، قانونگذاران از قراردادن مالیات در آنجایی که نیاز ضروری به بودجه است خودداری میکنند و در عوض، این هزینه را از جریمهها و غرامتهایی که بخشی از آن برای تأمین نظام قضایی و بخشی نیز برای پروژههای کماهمیت نمایندگان خرج میشود، به دست میآورند. فقیران بار سنگینی به دوش میکشند در حالی اقلیتی که قدرت سیاسی را در اختیار دارند، مالیات اندکی میپردازند. نظام مالیاتی به نفع اکثریت مردم آمریکا نیست. در این شرایط همانطور که صندوق بینالمللی پول نتیجه گرفته است، تجدید نظر در سیاستهای بازتوزیع ثروت، مفید خواهد بود.
منبع:مشرق
انتهای پیام/
یه جشن گلریزان راه بندازین براشون
گناه دارن