به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سید علی میرفتاح روزنامه نگار و نویسنده، در یادداشتی در روزنامه اعتماد با عنوان "ايران و همه ايرانيان" نوشت: ظهور پدیده ترامپ معایب بسیار دارد، اما شک نکنید که محاسنی هم دارد. بیپروایی او در بیان مقاصدش، همدستیاش با موجودات پلیدی مثل مجاهدین خلق (منافقین) و صراحتش در بیان توقع غیرمنطقی امریکا از دنیا، برای ما فرصت تاریخی بینظیری فراهم آورده تا اولا نسبتمان را با نظام سلطه بازتعریف کنیم، ثانیا از پیله تعارفات و تشریفات و عادتهای ناخوشایندی که از بد روزگار به دور خود تنیدهایم بیرون بیاییم.
وی می گوید: باید وحدت و انسجام ملی را که به دلایل نفسانی- سیاسی سالهای متمادی به بهانههای واهی به تعویقش انداختهایم تحقق بخشیم. وعسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم. اغلب سردمداران نظام سلطه تمناهای خود را لابهلای حقوق بشر یا ارزشهای لیبرالدموکراسی پنهان میکردند و از در ریا و تزویر با جهان سوم روبهرو میشدند.
میر فتاح عنوان کرد: به کمک رسانههای فراگیر تصویری که امریکاییها از خود ساخته بودند تصویر نجاتدهندهای بود که میخواست صلح و مردمسالاری را بگستراند و محرومان و آزادیخواهان را یاری رساند. این تصویر به قدری نافذ و موثر بود که نه فقط مردم سادهدل فریب خوردند حتی انقلابیهای قدیمی و چپهایی که دشمن قسمخورده امپریالیسم بودند دست و دلشان لرزید و در ایده و عمل به شک افتادند.
این روزنامه نگار در بخشی از یادداشت خود با اشاره به اینکه روزی که امریکاییها به عراق و افغانستان حمله کردند کمتر سیاستمداری بود که پی به باطن کار آنها ببرد و چنین اقدامی را مغایر صلح و ثبات بداند، نوشت: موجود جنگ افروزی مثل صدام تهدیدی برای صلح جهانی بود، اما سالها طول کشید تا افکار عمومی بفهمند تهدید اصلی خود امریکاست. هرکه گریزد زخراجات شهر، جورکش غول بیابان شود. درست است که مردم عراق و افغانستان و منطقه از چاله صدام و طالبان بیرون آمدند، اما بعد از سالها چشم باز کردند و خود را در چاه ویل امریکا دیدند.
وی تاکید کرد: امریکاییها به کمک هالیوود و رسانههای فراگیر بر ذهن و ضمیر مردم اثر گذاشتند و آنها را خواسته و ناخواسته واداشتند تا برای ارتش مجهز امریکا دل بسوزانند و نابودی عراقیها و افغانستانیها را که مهر تروریست بر پیشانیشان خورده بود آرزو کنند.
این نویسنده ادامه داد: یک فرصت بیبدیل تاریخی پیش آمده و ترامپ دانسته یا ندانسته همه آن پردهها را کنار زده و تمنای پلید و غیرمشروع دولتش را آشکار کرده. راست میگویند تحلیلگرانی که مشکل امریکا با «ما» مشکل ایدئولوژیک نیست. امریکاییها به هر دلیلی میخواهند قدرت و ثروت را از خاورمیانه بیرون بکشند و حاکمیت بیچون و چرای خودشان را برای همیشه تثبیت کنند.
میر فتاح در بخش دیگری از یادداشت خود با بیان اینکه درخواست هفت تریلیون دلاری ترامپ از شرکای عربش گواه روشنی است که او برای این منطقه خواب دیگری دیده است، گفت: جدیترین تعارض ترامپ با جمهوری اسلامی است، اما کافی است بقیه شرکا هم دست به خواب قالیاش نکشند و در پرداخت بدهی مادامالعمرشان به نظام سلطه تعلل کنند، مثل روز روشن است که دمار از روزگار آنها درمیآورد و به عاقبت صدامشان دچار میکند.
وی می گوید: اگر عربها آیندهنگر بودند و دشمنی با ایران کورشان نکرده بود، باید در سیاستهای خرد و کلان خود تجدید نظر میکردند و یک بار برای همیشه رخت بردگی غرب را از تن خود درمیآوردند.
این نویسنده ادامه داد: از آنجایی که تعارض امریکا با ما متوجه «ایران» است سعی میکنم تا از شعار و تبلیغات فاصله بگیرم و هموطنانم را به این نکته تفطن دهم که مساله امروز غرب با ما ربطی به مواضع ایدئولوژیک ما ندارد. اتفاقا اگر آنها با ایدئولوژی انقلاب اسلامی مشکل دارند به این دلیل است که غرب ستیزی ما مزاحم اعمال قدرت آنها شده و حضور گسترده ایران هزینه حضور آنها را در منطقه بالا برده.آنها عصبانیاند، اما عصبانیتشان ربطی به ایدئولوژی ندارد.
میرفتاح می گوید: کافی است با دقت بیشتری اخبار را دنبال کنید تا ببینید چیزی که در پی براندازیاش هستند ایران قدرتمند است نه درافتادن با حوزه علمیه قم یا انتقامجویی از ائمه جمعه وسپاه... اتفاقا این نکته پیچیدهای نیست و خیلی از ناظران سیاسی، حتی آنها که اختلاف بنیادی با جمهوری اسلامی دارند، ملتفتش شدهاند. نوشته اردشیر زاهدی را دست کم نگیرید و آن را به حساب پیری و احساساتی شدنش نگذارید.
این نویسنده در بخش دیگری از یادداشت خود در سرمقاله روزنامه اعتماد، عنوان کرد: چون نوشته اردشیر زاهدی از ماهیت نظام سلطه باخبر است و بر موقعیت استراتژی ایران وقوف دارد، توانسته زودتر از بقیه بفهمد که امریکاییها چه سودایی در سرمیپرورانند. همان حرفها را جدیتر و حسابشدهتر چند روز پیش محمد جواد ظریف نیز با ادبیات خودش بیان کرد. او وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی است، اما صریحا بیان کرد که مساله امریکا نه اصولگرایی است و نه اصلاحطلبی. ترامپ نه به دولت تدبیر و امید کار دارد و نه به آلترناتیوهای روحانی.
وی نوشت: در چشم نودولتان ایالات متحده، آلترناتیو روحانی مجاهدین خلقند که اولا دستشان به خون هزاران ایرانی آلوده است، ثانیا به هیچ عقیدهای جز قدرت و دوام باور ندارند. اینکه گفتم «و هو خیر لکم» منظورم همین است که خداوند حجابها را کنار زده تا مردم ایران را با ماهیت ترامپ و تمناهایش آشنا کند. خیر بزرگتر و بهترش اینکه وقتی بفهمیم مشکل امریکا «ایران» است پس به شکل دیگر و بهتری میتوانیم دربرابرش صف بکشیم و متحد باشیم.یعنی از اتفاق، ترامپ با این حرکات و سکناتش مجالی فراهم کرده تا ما به یک انسجام ملی به معنی واقعی کلمه فکر کنیم و انرژی خود را در تخطئه و هدم همدیگر هدر ندهیم. اگر ترامپ تهدیدی است بر ایران پس موقعیت مغتنمی است تا همه ایرانیان به میدان بیایند و جلوی او را بگیرند.
به گفته این نویسنده و روزنامه نگار این انقلاب و نظام با حضور نود و هشت درصدی مردم به ثمر رسیده معذلک در این چهلساله در بسیاری از برههها شاهد حضور حداکثری مردم نبودهایم و بنا به دلایلی اتحاد ملی را به تعویق انداختهایم. در اکثر بحرانها حضور مردم کارساز بوده، اما در خیلی از آنها هم فقط حزباللهیها به میدان آمدهاند و آستین بالا زدهاند و خودی نشان دادهاند، بقیه هم در بهترین حالت دور ایستادهاند و تماشا کردهاند.
وی در خصوص اینکه در جنگ تحمیلی همه نیروها بسیج شدند و به جبهه رفتند و جلوی صدام قد علم کردند، اما رفته رفته این مسوولیت سنگین فقط روی دوش حزباللهیها و جنوبشهریها گذاشته شد،ادامه داد: بنا به هزار دلیل کمکم سلیقههای سیاسی سایهاش را بر جبهه انداخت و خطکشیهایی ضروری یا غیرضروری مانع از تحقق تام و تمام یکدلی و یکصدایی و یکرایی شد. جالب اینجاست که مجاهدین خلق نفاقشان را جلوتر از بقیه درست در روزهایی عیان کردند که بمب صدام بر سر مردم فرومیریخت و شهیدشان میکرد.
میرفتاح نوشت: مجاهدین خلق با یک تصمیم خبیثانه به ملاقات افلقیها رفتند و با آنها بیعت کردند. عین همان بیعت امروز نیز در پاریس تکرار شده و حتی شواهد و قرائنی در دست است که امریکاییها قوانین تحریمهای جدید را به کمک و مشورت آنها علیه ایران وضع کردهاند. اما در عین حال چنین بیعت و نمایشی این امکان را به ما میدهد تا در داخل، پوزیشن جدید بگیریم و حسابشدهتر و دقیقتر و بدیعتر جلوی امریکا صفآرایی کنیم.در این صفآرایی جدید نه تنها معنی مبارزه فرق میکند بلکه ستون پنجم و جاسوسی و همدستی با دشمن هم معنی متفاوتی پیدا میکنند. مهمتر از همه اینها حضور مردمی نیز لازم است که بازتعریف شود و مطابق با آن از همه دعوت شود تا بیرون از حصر سیاست، دین خود را به کشورشان ادا کنند.
وی عنوان کرد: ما چهل سال تجربه داریم و بسیاری از سختیها و ناگواریها را پشت سر گذاشتهایم. در این چهل سال خطا هم کم نداشتهایم. بسیاری فرصتها را سوزاندهایم و بسیاری از سرمایهها را مادی و معنوی هدر دادهایم. بدترین نقطه ضعفمان در این مدت وضعیت رسانههایمان بوده است. حقیقتا در این زمینه اگر خون گریه کنیم جا دارد. ما با نظام سلطه درافتادهایم، اما در امر رسانه آنقدر بد عمل کردهایم که خودمان، خودمان را دریبل میزنیم و عامدا عالما جا را برای رقبای خطرناک باز میکنیم.
میرفتاح با اشاره به اینکه جنگ رسانه ای آغاز شده است، تاکید کرد:بیش از اینکه جنگ اقتصادی و سیاسی و نظامی ما با امریکا شروع شود، جنگ رسانهای شروع شده، نه تنها به توفیقی نرسیدهایم بلکه عرصه را واگذار کردهایم و عقب نشستهایم. همین الآن هم برای احیای رسانه دیر است و کاش بزرگانی که عرض مرا میشنوند هر چه زودتر تا دیر نشده فکری بکنند و تغییری بدهند.
این نویسنده در بخش دیگری از یادداشت خود ادامه داد: بعد از رسانه، رابطه دولت و ملت، رابطه مردم و حاکمیت باید اصلاح و ترمیم شود. دولت باید پوزیشن موقعیت ویژه به خود بگیرد. منظور من این نیست که رییسجمهور لباس رزم بپوشد و به شکل متفاوتی در عرصه عمومی ظاهر شود، که اگر بشود هم عیبی ندارد، اما منظور من این است که اولا بحران را جدی بگیریم ثانیا برای عبور از بحران اقدامی همهجانبه را آغاز کنیم. از اینکه روحانی به دوربین نگاه کند و طوری همه خبرها را رفع و رجوع کند که آب توی دل مردم تکان نخورد، کاری از پیش نخواهیم برد.
میرفتاح در پایان نوشت: نمیگویم بیاید توی دل ملت را خالی کند؛ نه. اما میگویم طوری حرف بزند و دستور بدهد و برنامهریزی کند که مردم قوت قلب بگیرند و از جان و دل برای کشور مایه بگذارند. حقیقتا مهمترین اقدام دولت همین است که جبهه مقابله با ترامپ را توسعه دهد و همه را-تاکید میکنم همه را- برای مقابله با بدخواهان این ملک اهورایی به میدان بیاورد که الیس صبح بقریب.
منبع: روزنامه اعتماد
انتهای پیام/