به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛در سن موریتس که هر سال یک ماهی، شاه و خانواده اش در آن، تعطیلات زمستانی را میگذراندند، دیگر یک قصر کافی نبود، قصرها و خانههای بزرگ اطراف قصر شاه، خریداری شد تا آن تپه در اختیار گارد شاهنشاهی قرار گیرد و در جاده ورودی آن دری گذاشته شود، با نگهبانان ایرانی. هرسال در این تپه، شاه مهمانانی داشت.
ژیسکار دستن رئیس جمهوری تازه فرانسه، پرنس رینر شاهزاده موناکو و گریس کلی، کیسینجر و معشوقه اش، کنستانتین پادشاه آواره یونان، راکفلرها. در کنار «شومینه» قصر شاه در سن موریتس بزرگان سیاست و سرمایه داری، شبهای زیبایی با خاویار ایران میگذراندند. هر سال ۱۰ میلیون دلار، دراین ماه، به طرق مختلف عاید سوئیسیهای مقتصد میشد.
این مبلغ اجازه میداد که مرخصیهای پلیس یک کانتون سوئیس لغو شود، تا از تظاهرات و فعالیتهای کنفدراسیون دانشجویان مخالف رژیم شاه، در این مدت جلوگیری شود. دورانی چنین را، هویدا با تشکیل کنگره حزب ایران نوین به پایان برد که در آن، نمایندگانی از احزاب مختلف دنیا- از جمله تمام احزاب کمونیست اروپای شرقی- حضور داشتند و در نطقهای خود، همگی از شاه و اصلاحات و انقلاب او، تجلیل کردند.
بیشتر بخوانید:رقاصی عامل فساد اخلاقی محمدرضا شاه!/ عکس
در همان حال، علم، با میلیاردها ریال بودجه کار جشنها را پیش میبرد. به سفارش او بنایی عظیم در مدخل (هوایی) تهران ساخته میشد. همچون برج ایفل، با مخارجی هزارها برابر بیشتر. همچنان که تشکیلات اشرف با هیاهو و تبلیغات از سرمایه داران، نفری ۳۰ هزار تومان میگرفت تا به نام هر کدام مدرسهای به یادبود این جشنها ساخته شود. میبایست ۲۵۰۰ مدرسه ساخته شود که هرگز نیمی از آن هم ساخته نشد.
یک سفیر اروپایی گزارش ماموریتش را چنین آغاز کرده بود: «در تهران مصاحبت با مردان و زنان خوش صحبت و متمدن، کاری نتیجه بخش، خانهای مجلل، همه نوع وسایل تفریح و زندگی راحت وجود دارد، اما اینها از زجر تعظیم به یک جنون کم شعور که خود را نابغه میپندارد، نمیکاهد.»، اما هر روز دهها تن از بزرگان حکومت و اقتصاد کشورهای اروپایی، آسیایی و آمریکایی، در فهرست انتظار ملاقات با همین «مجنون» بودند.
همه میبایست در ابتدای قالیچهای که در وسط اتاق کار او افتاده بود، تعظیم کنند و به انتظار آن که اجازه نشستن بدهد، بمانند. پشت در، رئیس تشریفات، از یک ربع پیش آنها را که میبایست «شرفیاب» شوند، تعلیم میداد که جملات خود را با «اعلیحضرتا» شروع کنند، تنها به سوالات جواب بدهند، چیزی نپرسند و....
در آن مجموعه کاخ ها، شاه هردم تملق و مدح میشنید و از آن خسته و سیر نمیشد. شبها او بر تختخواب بزرگی میخوابید که تاج پهلوی مطلایی بر بالای آن نصب شده بود.
هر شب، پشت در، یکی از ارتشبدها و سپهبدهای ارتش، با شمشیر، تا صبح بیدار میماند و از رویاهای او پاسداری میکرد. گارد اصلی البته، هزاران افسرو سرباز دست چین شده بودند که مجهز به مدرنترین سلاحها و با وسایل مخابراتی و محافظتی، جنبیدن پشهای بر بالای کاخهای سلطنتی را مراقب بودند. هیچ هلی کوپتر و هواپیمایی را اجازه عبور از فضای کاخ نبود.
منبع:خراسان
انتهای پیام/