در مطلب زیر قصد داریم شما را ۷ حقیقت روانشناسی که علت رفتارهای عجیب انسان را توضیح می دهد آشنا کنیم .

به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ مغز انسان گاهی عملکرد عجیبی دارد و ما را وادار می کند رفتارهای غیر منطقی و عقاید احمقانه ای داشته باشیم و حتی می تواند خاطرات ما را دستخوش تغییر کند. با این حال، همه ی تصمیمات ما علتی دارند. در اینجا به ۷ اثر روانشناختی می پردازیم که تعیین کننده ی رفتارهای ما هستند.

۱- غریبه ها می توانند در رفتار ما تأثیر گذار باشند

این مسأله در تئوری زاجونک (تسهیل اجتماعی) مطرح شده است. ما ممکن است در خانه یک لباس کهنه بپوشیم اما در بیرون خانه مثل یک خانم یا آقای متشخص رفتار کنیم. با این حال، رفتار یک شخص نه تنها به همنشین او بلکه به تعداد شاهدانی بستگی دارد که در یک لحظه ی معین ناخواسته در اطراف او حضور یافته اند. برای مثال، ممکن است مردی برای تحت تأثیر قرار یک زن جای خود در اتوبوس را به یک شخص سالخورده دهد.


بیشتربخوانید : تست ساده شخصیت شناسی که میزان وابستگی شما به اطرافیان‌تان را آشکار می‌کند


راه مقابله: گهگاه از خود بپرسید چرا کاری را انجام می دهید و آیا آن کار را برای تحت تأثیر قرار دادن و خوشایند دیگران انجام می دهید یا برای آنکه خودتان اینطور می خواهید.

۲- علاقه ی ما به یک آزمایش می تواند رفتار ما را تغییر دهد

به این مسأله اثر هاثورن گفته می شود. محیط جدید علاقه ی ما را به یک آزمایش یا رخداد بر می انگیزد، رفتار ما را دچار تغییر می کند و به اشتباه نتیجه ای مثبت به دست می دهد. برای مثال تصور کنید که در یک سوپرمارکت به شما پیشنهاد می دهند نوعی دم نوش با اسانس جدید را امتحان کنید و به یک پرسشنامه در مورد آن پاسخ دهید. ممکن است در آنجا نمره ی بالایی به دم نوش دهید اما در خانه زمانی که دوباره آن را می خورید متوجه شوید که ویژگی خاصی ندارد.

راه مقابله: سعی کنید شفافانه و منتقدانه فکر کنید. زمانی که می خواهید به پرسش های یک تحقیق یا آزمایش پاسخ دهید مجبور نیستید فقط به خاطر آنکه شما را برای اظهار نظر انتخاب کردند بالاترین نمره را بدهید.

۳- ما کارهای ناتمام را بهتر از کارهای انجام شده به خاطر می آوریم

به این مسأله اثر زیگارنیک گفته می شود. احتمال اینکه کارها و وظایف ناتمام خود را به خاطر بیاوریم بیشتر است. برای مثال، پیشخدمت رستوران تا زمانی که سفارش هایتان را نیاورده باشد شما را به خاطر دارد و بعد از آوردن سفارش شما، توجه او به مشتریان دیگر جلب می شود.

راه مقابله: بهتر است برای آنکه ذهن تان مشغول چیزی نشود کارهای مربوط به آن را به اتمام برسانید. دست کم آن را در ذهن تان تمام کنید. با این کار می توانید حواس تان را جمع کنید و ذهن تان مشغول آن کار ناتمام باقی نمی ماند.

۴- اجناس گران قیمت را آگاهانه می خریم

به این حالت اثر وبلن گفته می شود و معنای آن تقاضایی برای محصولات گران قیمت است که توجیه اقتصادی ندارد. این مسأله بیشتر در میان قشر جوان دیده می شود که حفظ وجهه ی اجتماعی برای آن ها اهمیت زیادی دارد. تصور ما این است که کالاهای حراجی ها یا محصولاتی که تخفیف دارند حتما معیوب هستند.

راه مقابله: اگر تنها برای نمایش دادن به دیگران، جدیدترین محصول یک برند معروف را خریداری می کنید یا به سفرهای خارجی می روید، باید بدانید که دچار این مسأله شده اید. زمانی که تصمیم دارید کالای گران قیمتی را بخرید از خود بپرسید که آیا آن را برای کیفیت بالایش می خرید یا تنها برای پرستیژ اجتماعی.

۵- از کسانی خوشمان می آید که اشتباه می کنند

به این مسأله اثر پرات فال گفته می شود. کسانی که مرتکب اشتباه می شوند و بامزه به نظر می رسند برای ما جذابیت بیشتری دارند. بی نقص بودن، فاصله ایجاد می کند و حتی می تواند باعث ناراحتی شود.

راه مقابله: از سر به هوا بودن یا رفتارهای احمقانه ی خود نترسید. این اتفاقات در واقع می تواند باعث جذابیت بیشتر شما شود. به علاوه، مواجهه با دیگران زمانی که خود واقعی مان هستیم راحت تر از زمانی است که سعی می کنیم مثل ملکه ها و پادشاهان رفتار کنیم.

۶- توجه دیگران به ما کمتر از آن چیزی است که تصور می کنیم

این حالت که به آن اثر نورافکن گفته می شود به معنای آن است که ما احساس می کنیم دیگران ما را تماشا می کنند و متوجه تمام اشتباهات ما می شوند. برای مثال، زنی که فراموش کرده به یکی از چشم هایش ریمل بزند، تصور می کند که همه ی اطرافیان او متوجه این مسأله می شوند و او را تمسخر می کنند. گروهی از روانشناسان دانشگاه کرنل در نیویورک از افرادی خواستند تا تیشرتی با یک طرح احمقانه بر روی آن به تن کنند و تعداد کسانی که متوجه لباس آن ها می شوند را بشمارند. تعدادی که آن ها در نهایت به اشتباه گزارش داده بودند در حقیقت دو برابر بیشتر از تعداد واقعی بود.

راه مقابله: توجه دیگران به ما بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور می کنیم. اگر روی لباس تان یک لکه افتاده، ذهن تان را درگیر آن نکنید. کافی است به آن فکر کنید که تا به حال چقدر متوجه اشتباهات دیگران شده اید. قطعا این مسأله زیاد اتفاق نیفتاده است.

۷- هر چه جمعیت کمتری در اطراف تان باشد، احتمال آنکه در صورت نیاز کسی به شما کمک کند بیشتر است

به این مسأله اثر تماشاگر گفته می شود. هر چه جمعیت اطراف کسی که نیاز به کمک دارد بیشتر باشد، احتمال آنکه کسی از آن ها واقعا به آن شخص کمک کند کمتر است. اگر جمعیت زیادی در یک مکان حضور داشته باشند، هر کدام از آن ها تصور می کنند شخص دیگری کمک خواهد کرد. بنابراین در نهایت هیچ کس کمک نمی کند.

راه مقابله: اگر ناگهان در یک مکان عمومی دچار مشکل شدید، نه رو به تمام جمعیت بلکه از یک شخص خاص کمک بخواهید. با این کار احتمال آنکه به شما کمک شود بیشتر خواهد شد.

منبع: روزیاتو

انتهای پیام/

 ۷ حقیقت روانشناسی که علت رفتارهای عجیب انسان را توضیح می دهد

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
امیرحسین
۱۸:۰۲ ۱۴ شهريور ۱۳۹۷
مرگ برایم مهم است بلکه مرگ رازودترمی خواهم
به من می گویندعصبی مزاج،کینه ای وزودرنج چراکه این دنیاآدم هارابه این شکل می سازد؟
مابامردمی متاسفانه داریم به زندگی پی می بریم ازلحاظ درک وفهم فرهنگ کمی دارنداگراین مردم بایکدیگرخوب باشندطرف مقابل هم بااوخوب برخوردمی کنداین نمی شودکه توقع داشت به یکی تامی توانی بدرفتارکنی اوهم باشماخوب رفتارکندیاحتی بادیگران برخوردخوبی داشته باشداین کینه وکدورت رادرپیش داردوطرف مقابل راه انتقام رابرخودمی پذیرد
مردم مادرک نمی کنندکه کسی که به قول خودشان عصبی مزاج است به حرف های اوگوش دهندودلیل اورابدست آورندچه بسااین شایدباعث شودآرامش خاطری به دلیل همدردی باوی شوداکثراکسانی عصبی مزاج هستندکه کینه وکدورت رابه دل دارندوهمین کینه وکدورت بسیارباعث عصبی شدن روان وی شده است واین ناراحتی هاحتی باعث آسیب های اجتماعی می شودازجمله آن همان عصبی بودن است
وخلاصه کسانی که کینه وکدورت دارندمشکل ازخودشان نیست ودست خودس نیست ودرست مشکل ازهمین مردم است بله ازهمین شماست واین منطقی است
نتیجه کینه وکدورت وعصبی مزاج بودن همان زودرنج بودن است
واین که بنده آرزوی مرگ رادارم چه بسابهتراست مرگ راپذیرفت تابازندگی بااین مردم ونابودی خودراپذیرفت تابودن دراین دنیا وچنین نابودی می خواهم که حتی ذره ای ازجسدم دراین دنیانباشد