به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛بحران چهل سالگی، افسردگی، یائسگی مردانه، بحران روحی شدید، آندروپوز و .. اینها اسامی است که برای آغاز یک دوره از زندگی افراد که بعضا آقایان به آن دچار میشوند.
جالب است بدانید؛ این بحران و تغییر شرایط روحی و روانی تنها در آقایان وجود نداشته و گریبانگیر بانوان نیز میشود.
حالتی شبیه به بلوغ جوانی و دوران جوانی دارد، اما با این تفاوت که اگر در زمان بلوغ جوانی شما شادابتر و پرجنب و جوشتر هستید در این دوران افسرده تره و آرامتر میشوید.
باشگاه خبرنگاران جوان قصد دارد تا در این مطلب به موضوع بحران ۴۰ سالگی در مردان بپردازد، پس با ما همراه باشید.
یائسگی مردانه که به آن آندروپوز هم گفته میشود با تغییرات هورمونی، فیزیولوژیک و شیمیایی که معمولا در تمام مردان بین سنین ۴۰ تا ۵۵ سالگی رخ میدهد، آغاز میشود و این تغییرات بر تمام جنبههای زندگی یک مرد تاثیر میگذارد.
میتوان گفت: یائسگی مردانه یک وضعیت جسمی است که جنبههای روانی، فردی، اجتماعی و روحی متفاوتی دارد. مردان در این دوره شروع به افزایش وزن میکنند، توده عضلانیشان کاهش مییابد، احساس افسردگی و اضطراب میکنند، دچار مشکلات خواب میشوند، احساس ضعف میکنند و بارزتر از همه دچار ناتوانی جنسی میشوند.
بیشتر بدانید: درباره تردیدهای بحران ۳۰ سالگی چه میدانید؟
از دیگر علائم یائسگی در مردان میتوان به خستگی و بیحوصلگی، افزایش تحریکپذیری، گرگرفتگی، کاهش حافظه و سطح کارایی، تکرر ادرار بخصوص در شب، یبوست، ریزش مو و وجود دردهای استخوانی اشاره کرد.
یائسگی مردانه که گاهی برای توصیف کاهش میزان تستوسترون با افزایش سن رخ میدهد با یائسگی زنانه کاملا متفاوت است.
یائسگی زنانه معمولا در ۴۵ تا ۵۵ سالگی رخ میدهد، ولی در مردان از سن حتی ۳۰ سالگی به بعد یائسگی در هر زمانی رخ خواهد داد. آغاز آن بسیار تدریجیتر از یائسگی در زنان است، اما عوارض طولانیمدت آنها شدیدتر است.
تفاوت عمده در نوع حوادث مربوط به یائسگی مردانه و زنانه در نحوه گذار مردان و زنان از این مرحله است. هنگامی که زنان مرحله یائسگی را طی میکنند، همه آنها توانایی باروری را از دست میدهند، در حالی که مردان یائسه هنوز این توانایی را دارند.
در مورد یائسگی مردانه میتوان گفت: برای آن دسته از مردانی که تلاش میکنند جوان بمانند این دوره از زندگی به صورت بحران ظاهر میشود، در حالی که برای کسانی که متوجه این نکته شدهاند تغییرات جسمی، هیجانی و روحی ناشی از این مرحله جهت آمادهسازی آنها برای مرحله دوم زندگی مفید است. این دوره از زندگی به هیچ عنوان بحران محسوب نمیشود.
دگرگونیهای حافظه:
همانگونه که با افزایش سن در نیروی فیزیکی مردان کاهش طبیعی ایجاد میشود، افتی در عملکردهای ذهنی نیز به وجود میآید.
این حقیقت که فرآیندهای ذهنی، اغلب در حال افت هستند هنگامی آشکار میشود که مردان متوجه میشوند، تصمیمگیریهایشان به زمان بیشتری نیاز دارد.
احساس دلتنگی و نارضایتی:
پزشکان به این حالت هیجانی، ملال میگویند و آن را با عناوینی، چون تشویش، رنج، ناآرامی، بیقراری و رخوت توصیف میکنند.
اکثر مردانی که این احساسات را تجربه میکنند، هرگز در جستجوی کمک نیستند و حتی متوجه نمیشوند دلتنگند.
اضطراب و بیخوابی:
شاید در زندگی یک مرد اضطراب و سایر نشانههای آن مانند سردرد، مشکلات معده و تشویش وجود داشته باشد، اما او ممکن است آن را دستکم بگیرد یا انکار کند. معمولا افراد زمانی که مضطرب میشوند، اغلب در خوابیدن دچار مشکل میشوند.
بیشتر بدانید: چگونه شخصیت افراد را بشناسیم؟
اغلب مردانی که در دهه ۴۰ و ۵۰ سالگی سالم هستند، ولی در خواب رفتن مشکل دارند یا در طول شب بیدار میشوند و قادر به خوابیدن دوباره نیستند، احتمالا از یائسگی مردانه در رنج هستند.
ترس و دلهره:
هنگامی که مردان به میانسالی میرسند، ترس از مرگ به افکارشان راه مییابد.
آنها ممکن است نگران مرگ والدین، همسر، فرزندان یا خودشان باشند.
بیکفایتی:
صرفنظر از میزان موفقیت مردان، اغلب آنها در این مرحله از زندگی، احساس یک بازنده را دارند.
آنان اغلب احساس میکنند در تمامی جنبههای زندگیشان شکست خوردهاند. امور جنسی و توان فیزیکی در حال افت، هسته مرکزی مردانگیشان را تضعیف میکند.
در این مرحله برخی مردان احساس میکنند باید شغل خود را رها کنند یا سرسختانه تصمیم میگیرند که تا اوج بروند. بعضی مردان احساس میکنند باید به سوی جزیره رویاها بروند تا در آنجا همیشه جوان بمانند و تا ابد شاد زندگی کنند.
دسته دیگر نیز سعی میکنند خود را با زحمت به بالای نردبان ترقی بکشانند. تحقیقات بیشتر، رابطه بین تغییرات روان شناختی و هورمونی تاثیرگذار بر مردان در دوره یائسگی را نمایان میکند.
به عنوان مثال مشخص شده است سطوح تستوسترون در مرد افسرده افت میکند و انگیزه جنسی او کاهش مییابد و برعکس هنگام کاهش سطوح تستوسترون که با پیر شدن در مردان اتفاق میافتد، آنها را دچار افسردگی کرده و تمایل جنسیشان را کم میکند.
طبق تحقیقات مشخص شده است مردانی که موقعیت اجتماعی بالایی دارند به نسبت مردان با سطوح پایینتر تستوسترون، سطح بالاتری از تستوسترون در خون و تجربیات جنسی بیشتری دارند.
همچنین مشخص شده است در مسابقات فوتبال، سطح تستوسترون طرفداران تیم برنده از تستوسترون طرفداران تیم بازنده بالاتر است.
به نظر میرسد مقام و موقعیت بالا و موفقیت باعث افزایش تستوسترون میگردد و خلاف آن نیز صادق است.
اگر سطوح تستوسترون در مردان حتی مصنوعی بالا برده شود، آنها قاطعتر میشوند و در جذب شریک جنسی موفقتر هستند.
ـ. ترمیم زخمها و بیماریها در مدت طولانیتر
ـ. توانایی کمتر برای فعالیتهای شدید جسمی مانند دویدن، بلند کردن اشیای سنگین، عدم توانایی در پیادهروی بیش از یک کیلومتر، ناتوانی در خم شدن
ـ. احساس چاقی یا اضافه وزن
ـ. مشکل در خواندن نوشتههای ریز و کوچک
نکته: مردان اغلب به افسردگی به عنوان یک بیماری زنانه نگریسته و حتی در مواردی که میدانند مبتلا به این بیماری هستند، به دنبال درمان آن نیستند. همچنین بیشتر مردان از افسردگیشان آگاه نبوده، بنابراین هرگز شانس درمان را نخواهند داشت
ـ. فراموشکاری یا از دست دادن حافظه
ـ. از دست دادن یا نازک شدن موها
ـ. بیقراری، افسردگی، اضطراب و ترس
ـ. عدم توانایی تصمیمگیری
ـ. از دست دادن اعتماد به نفس و حس لذت
ـ. احساس تنهایی، عدم جذابیت و دوست داشتنی بودن
ـ. کاهش علاقه به فعالیت جنسی
ـ. افزایش مشکلات ارتباطی و دعوا بر سر مسائل جنسی
ـ. افزایش اضطراب و ترس در مورد تغییرات جنسی
بروز خستگی:
مردانی که این دوره را تجـــربه کردهاند به خاطر از دست دادن انرژی رنج میبرند.
بروز افسردگی:
یکی از سختترین مواردی است که مرد و خانوادهاش با آن درگیر میشوند.
کاهش میل جنسی:
همزمان با کاهش تدریجی تستوسترون رخ میدهد و بر بسیاری از جنبههای زندگی جنسی مردان تاثیر میگذارد.
پیری زودرس:
کاهش تستوسترون میتواند منجربه افزایش خطر بروز مشکلات قلبی شود.
بیشتر بخوانید: "آندروپوز" یا یائسگی مردانه!
پژوهشها نشان داده است کاهش تستوسترون یا افزایش استروژن در برخی موارد میتواند به عنوان یک نشانگر بیماریهای قلبی تلقی شود.
کاهش سطوح تستوسترون که بر جریان خون اثر میگذارد، میتواند منجر به سردی دست و پاها در تعدادی از مردان یا گرگرفتگی در برخی دیگر شود.
بعلاوه احساس از دست دادن توان و انعطافپذیری به صورت سفتی عضلات و دردهای منتشره، از نشانههای پیری زودرس است.
برای افسردگی دلایل بسیار متعددی وجود دارد. اظهار نظرهای زیاد و عقاید مختلفی درباره دلایل افسردگی است.
اما در مورد بحران چهل سالگی و افسردگی باید گفت که برخی تغییرات بیولوژیکی در شروع دهه پنجم زندگی میتواند همراه با یکسری از تغییرات دیگر به وجود آوردنده افسردگی باشد و زمینهساز افسردگی شود.
برخی تغییرات محیطی نیز میتواند در به وجود آمدن و رخ دادن افسردگی در افراد موثر باشد.
در مواردی نیز، نحوهی فکر کردن و طرز تفکر، معیارها و باورها درباره افسردگی در رخ دادن این حالت موثر است.
اگر شما، فردی تلقینپذیر باشید که فکر کنید با ورود به چهل سالگی به بلوغ دوم رسیده که همراه با افسردگی خواهد بود، این موضوع در شما زمینه ایجاد افسردگی میشود.
احتمالاً اینگونه طرز تفکر و تفسیر از سن و برداشت از مسائل به همراه استرسهای زندگی موجب شده که شما احساس کنید امید زیادی نیست و توان مقابله با مشکلات را ندارید.
در واقع نوعی افکار بازنده بودن، نوعی احساس شکست و عدم موفقیت میتواند در این دوره فرد را به سمت بیماری افسردگی بکشاند.
اما ما برای تمام انواع افسردگی راهکار و درمانی داریم. راهکاری که برای افسردگیهای بیولوژیکی و جسمی مطرح است، معمولا استفاده از مقدار مشخصی از دارو است که میتواند در این زمینه کمککننده باشد.
ولی در مواردی که به عوامل محیطی و نگرشی بستگی دارد، جلسات مشاورهای و رواندرمانی، شیوههای مقابله، مهارت و چگونگی آموزش برای یافتن معیارها و شخصیت، یاددادن و آموزش معیارهای درست، نحوه قضاوت کردن درست و فکر کردن درست درباره مسائل و کنار آمدن و سازگاری با محیط و ... میتواند به درمان این گونه افسردگی کمک کند.
انتهای پیام/
من واقعا از مطالباتش استفاده کامل کردم انشالله که برام مفید واقع بشه