فوتبال ایران سال‌هاست که در احاطه مربیان کروات و پرتغالی درآمده است و از بعد از انقلاب تقریباً مربیان خارجی شاغل در کشور از بین این دو کشور گلچین شده‌اند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛   فوتبال ایران از بدو پیدایش همواره مسیری الگومحور را برای خود معین و در این راستا، نقشه راه  خود را برای ادامه حیات خود مشخص کرده است، فوتبالی که می‌توان آن را به دلیل اتفاقات مختلف آغشته به سیاست دانست و به چند بخش در چندین برهه از زمان آن را تقسیم کرد.

*پیدایش فوتبال

فوتبالی که با ورود انگلیسی‌ها به مناطق نفت‌خیز ایران نمود پیدا کرد و سپس با الگوبرداری از نوع استفاده از دنیای توپ گرد، به سایر نقاط ایران از جمله پایتخت صادر شد.

فوتبال در ایران به سرعت همه‌گیر شد و عده بسیاری از جوانان را در مجامع مختلف درگیر خود و افراد زیادی را به عنوان اهل فن به این رشته معرفی کرد.

شاید در ابتدا فقدان مرکزی برای آموزش صحیح و نهادینه‌سازی فنون این رشته مشهود بود، اما ایرانیان به سرعت با فراگیری دانش فوتبال، خود قطبی در این رشته شده و باشگاه‌های متعددی برای اجرای بازی فوتبال در سراسر کشور آغاز به فعالیت کردند.

*جام تخت جمشید، آغاز حکومت فوتبال ایران در آسیا

ایران در دهه 50 شمسی رفته رفته راه خود را پیدا کرد و با پرورش بازیکنان و ظهور مربیانی کاربلد آقایی در آسیا را آغاز کرد و به یکی از قدرت‌های قاره کهن بدل شد، تا جایی که در جام جهانی 1978 آرژانتین، ایران به تنهایی نام آسیا را بر زبان‎‌ها جاری کرد که این موضوع در نتیجه برگزاری یک لیگ منظم و قدرتمند، همچنین پرورش استعدادهای فوتبالی در سراسر کشور، از جمله خوزستان بود.

پس از انقلاب اسلامی، فوتبال ایران به دلیل بروز مسائل سیاسی و وقوع جنگ تحمیلی که هشت سال بر کشور سایه افکنده بود، دچار رکود در رده ملی شد، اما همچنان نمایه‌های قدرت در ساق‌های بازیکنان و تفکر مربیان وطنی دیده می‌شد، قدرتی که تا هشت سال فرصت ظهور و خودنمایی پیدا نکرد و در سکوت و خفقان ناشی از مشکلات عدیده کشور فرو رفت.

دوران پس از جنگ تحمیلی فوتبال ایران رفته رفته مسیر گذشته خود را از سر گرفت و این بازگشت با قهرمانی تیم‌های استقلال و پاس در آسیا به تثبیت رسید، قهرمانی این دو تیم در قاره کهن، زنگ آغازی بود بر شروع دوران جدیدی از فوتبال ایران که حالا باید وارد فازهای جهانی می‌شد.

*فوتبال ایران پس از هشت سال جنگ تحمیلی

اما برای ورود فوتبال به فازی که دنیا در حال پیشرفت  در آن بود، نیازمند تفکری جدید با ساز و کاری متفاوت‌تر نسبت به موجودیت این رشته در کشور بود که این نیاز فقط با استخدام مربیان خارجی برطرف می‌شد، اقدامی که در ابتدا توان مربیان داخلی را زیر سؤال برد، سپس اساس موضوع را مورد هدف قرار داد.

*آغاز به کار مربیان خارجی در ایران

«استانکو پوکله پوویچ» نخستین مربی خارجی بود که پس از وقوع انقلاب و جنگ تحمیلی برای هدایت یک تیم وارد ایران شد.

اما این پایان کار استانکو نبود و او آمده بود تا به باشگا‌های ایرانی جرأت خرج دلارهای گزاف را بدهد و با پیوستنش به پرسپولیس، فصل جدید را در تاریخ فوتبال ایران رقم بزند. مرد کرواتی که در ابتدا یک حضور کوتاه در تیم ملی ایران داشت و پس از 5 بازی با یک برد، دو مساوی و دو باخت از تیم ملی خداحافظی کرد.

در سطوح ملی فوتبال ایران، فدراسیون‌نشینان به دلیل نتایج نامناسب استانکو، تا چند سالی از به‌ کارگیری مربی خارجی دست شستند و پس از او نیز دیگر کسی سراغ مربی خارجی نرفت تا اینکه تیم ملی در بازی‌های مقدماتی جام جهانی در حساس‌ترین مقطع احساس کرد که به یک معجزه‌گر نیاز دارد و این معجزه از دست کسی بر نمی‌آمد جز، والدیر ویرا برزیلی.

حضور استانکو در ایران، راهی را به متولیان فوتبال کشور نشان داد که این مدیران علاقه خاصی به استفاده از مربیان کروات پیدا کردند.

پس از صعود به جان جهانی، فدراسیون فوتبال ایران با «تومیسلاو ایویچ» برای هدایت تیم ملی در جام جهانی 98 فرانسه به توافق رسید.

مربی که هیچ‌گاه خنده بر لبان مردم ایران نکاشت، اما بازیکنانش هنوز از دانش فنی بالای این مربی سخن می‌گویند.

ایویچ هم با ناکامی فوتبال ایران را ترک کرد و نتوانست آن تحول مدنظر ایرانی‌ها را در فوتبال ملی به‌ وجود آورد، اما او هم پایان کار مربیان خارجی در فوتبال ما نبود.

جام جهانی 2002 در پیش بود و ایرانی که حالا فراتر از آسیا فوتبال خود را ارائه می‌داد، باید با عملکردی بهتر به جام جهانی صعود می‌کرد.

*احاطه کروات‌ها بر فوتبال ایران

بر همین اساس، فدراسیون‌نشینان به سراغ مربی رزومه‌داری همچون «میروسلاو بلاژویچ» کروات رفتند که کرواسی را در فرانسه به مقام سوم رسانده بود.

شاید او بزرگترین مربی بود که تاکنون گام به فوتبال ایران می‌گذاشت، اما تفکر کروات‌گونه او هم سبب صعود فوتبال ایران به تورنمنت 2002 نشد و او هم ایران را با ناکامی ترک کرد.

با حضور بلاژویچ در فوتبال ایران، باشگاه‌های ایرانی راه را برای استفاده از مربیان خارجی و مشخصاً کروات هموار دیدند و در همین راستا، باشگاه فولاد خوزستان با ساز و کاری متفاوت و استخدام مربیان کروات سعی کرد به تیم ملی نشان دهد که طریقه استفاده از مربیان ارزان کروات را دارد.

قرمزپوشان اهوازی، «وینگو بگوویچ» را در ابتدا به اهواز آوردند و چهار سال هدایت تیم خود را به او سپردند، هنوز بسیاری هستند که بگوویچ را منشأ کسب نخستین قهرمانی فولاد در لیگ برتر و شکل‌گیری فولاد امروزی می‌دانند که در آخرین سال حضور خود موفق شد این تیم را به عنوان بهترین تیم شهرستانی برساند.

باشگاه فولاد پس از بگوویچ دستان خود را از کشور کرواسی نشست و با به‌کارگیری لوکا بوناچیچ یک بار دیگر شانس خود را برای رسیدن به عنوان قهرمانی امتحان کرد و گرچه در لیگ تیم منسجمی نشان داد، اما عنوانی بهتر از بهترین تیم شهرستانی و بهترین خط دفاعی را کسب نکرد.

فولادی که راه استفاده از کروات‌ها را پیدا کرده بود، جرأت قهرمانی را نیز یافت تا بار دیگر با استفاده از «ملادن فرانچیچ» مسیر قهرمانی را طی کند، فرانچیچ 80 درصد راه را برای فولاد طی کرد، اما نتایج نگران‌کننده او در هفته‌های پایانی فولادی‌ها را بر آن داشت تا با ایجاد یک شوک دیگر از نوع کروات، فرصت به دست آمده را برای کسب عنوان نخست از دست ندهند و این بار قرعه به نام «نناد نیکولیچ» افتاد.

در همین اوضاع و احوال، فدراسیون فوتبال باز هم به سراغ یک گزینه کروات رفت، گزینه‌ای که دستیار مربی ناموفق قبلی محسوب می‌شد، اما توانی به مراتب بیش از بلاژویچ را به فوتبال ایران تزریق کرد.

«برانکو ایوانکویچ» برای اولین بار توانست فوتبال ایران را به راحتی به جام جهانی ببرد و ایران را در بازی‌های آسیایی به قهرمانی برساند.

او بیش از آنکه توان فنی تیم ملی ایران را بالا ببرد، سعی کرد به بازیکنان ما تلقین کند که توان فنی بالایی دارند و در این امر موفق هم بود.

شاید برانکو نمی‌دانست در ایران از او جز بازی زیبا، نتایج چشمگیر هم می‌خواهند، به همین دلیل پس از جام جهانی او با بی‌مهری از ایران رفت.

با رفتن برانکو پای یک کروات دیگر به فوتبال ایران باز و در تیم فوتبال پرسپولیس مشغول به کار شد.

از زلاتکو کرانچار، به عنوان یک مربی با کلاس جهانی یاد می‌شد اما او هم نتوانست در تیم قرمز پایتخت خودی نشان دهد و با دادن جای خود به علی دایی، راهی سپاهان شد تا این تیم را در لیگ برتر و جام حذفی به مقام قهرمانی برساند.

*فولاد خوزستان  و دورانی تازه در جذب مربیان کروات

در اهواز اما، نناد یک بار دیگر موقتاً هدایت فولاد را بر عهده گرفت و این باشگاه یک بار دیگر سراغ کروات‌ها را در سال 88 گرفت که آن زمان دیگر حنای بوناچیچ برای اهوازی‌ها رنگی نداشت.

پرونده استفاده از مربیان کروات در باشگاه فولاد خوزستان هنوز بسته نشد و این باشگاه با استخدام «دراگاناسکوچیچ»، یکبار دیگر سعی کرد در فوتبال ایران بزرگی کند، اما توان فنی اسکوچیچ به کار فولادی‌ها نیامد.

مربیان کروات فولاد پس از قطع ارتباط با این باشگاه ایران را ترک نکردند و بسیاری از آنها همچون بگوویچ، بوناچیچ و اسکوچیچ به شهرهای دیگر و باشگاه‎‌های مختلفی همچون سپاهان، مس کرمان، پاس همدان، شهرداری بندرعباس، خونه به خونه بابل و حتی تیم ملی امیدهای ایران صدور یافتند.

استفاده از مربیان خارجی در فوتبال ایران باز هم وارد دوران جدید و متفاوتی شد که باز هم در این تحول، پای فوتبال خوزستان در میان بود.

همه چشم‌ها محصور به دیدن مربیان کروات بود که ناگهان از آبادان خبر از پیوستن یک مربی پرتغالی به فوتبال ایران مخابره شد.

*باز شدن پای پرتغالی‌ها در ایران

«آلفردو کاسیمیرو» نخستین مربی پرتغالی بود که وارد فوتبال ایران شد و با حضور کوتاه خود در صنعت نفت، راه جدیدی را مقابل دیگر باشگاه‌ها گذاشت.

حضور آلفردو گرچه کوتاه بود، اما این مربی را با پیروزی برابر فولاد در جام حذفی محبوب آبادانی‌ها ساخت، تا جایی که پس از جدایی او از آبادان، مجدداً برای صعود صنعت نفت به لیگ برتر دست به دامان او شدند و کاسیمیرو نیز در یک نیم فصل موفق شد نسخه صعود این تیم را پیچیده و در لیگ برتر نیز به نتایج درخشانی دست یابد، ضمن اینکه این مرد 63 ساله نقطه آغازی بود برای رونق بازار مربیان پرتغالی در فوتبال ایران.

فولادی‌ها کمتر از یک سال بعد، ذهن خود را معطوف به استخدام یک مربی اروپایی غیر کروات کردند و این بار واسطه‌ها خبر از  بازار خوب مربیان پرتغالی ‌می‌دادند.

در سال 86 فولاد خوزستان با «آگوستو ایناسیو» به توافق دست یافتند که این دو موفق به کسب فروغی در کنار هم نشدند، فولادی‌ها اما بلافاصله هموطن ایناسیو را به خدمت گرفتند  و این بار در مدت زمانی کوتاه هدایت تیم خود را به «گیلرمو فارینا» دادند تا شاید او بتواند قهرمان سابق فوتبال ایران را لیگ برتری کند که او هم موفقیتی با این تیم کسب نکرد و از ایران رفت.

این دو مربی، اولین و آخرین تجربه باشگاه فولاد در استفاده از مربیان پرتغالی بودند، اما تجربه‌های دیگری از جنس پرتغال پیش روی فوتبال ایران قرار داشت.‌

*ظهور پدیده‌ای به‌نام کی‌روش

با گرایش توجهات به فوتبال در کشور پرتغال و ظهور بازیکنان بزرگی مثل فیگو، دکو، نانی، رونالدو و ..، استفاده از مربیان پرتغالی نیز برای فوتبال ایران خالی از لطف نبود، بر همین اساس، متولیان فوتبال در ایران به دنبال یک مربی رزومه‌دار، نامی، موفق در عرصه‌ جهانی و البته با قیمت مناسب بودند که قرعه به نام «کارلوس کی‌روش» افتاد.

کی‌روش با وجود انتقادات شدیدی که به وی و فدراسیون فوتبال ایران وارد بود، در راه تجربه کردن دومین جام جهانی با تیم ملی ایران است.

وی شخصیتی متفاوت نسبت به تمام خارجی‌هایی دارد که تاکنون وارد فوتبال ایران شده‌اند و البته روشی که مختص مربیان پرتغالی است.

پس از کی‌روش، باشگاه صنعت نفت آبادان مجدداً به استفاده از مربیان پرتغالی روی آورد و با استخدام مربیان همچون «خوزه آلبرتو کاستا» سعی داشت سری در فوتبال ایران در آورد، اما این مربی برای آبادانی‌ها حاوی پیام خوبی نبود و تیم محبوب جنوب را تا آستانه سقوط برد، به‌ طوری که پس از جدایی وی از این تیم، کاسیمیرو هموطن وی در بازگشت دوباره به آبادان هم نتوانست این تیم را از منجلاب سقوط نجات دهد.

پرسپولیس نیز برای خروج از بحران چند سله و عدم دست‌یابی به جام، به سراغ یک پرتغالی دیگر رفت تا شاید بتواند با استفاده از طیف کادر فنی به فروغی دست یابد، اما«مانوئل ژوزه» فرشته نجات سرخ‌پوشان نبود و او هم خیلی زود ایران را ترک کرد.

باشگاه تراکتورسازی نیز برای عقب نماندن از قافله به سراغ«تونی الیویرا» رفت، مربی که شاید به عنوان موفق‌ترین مربی پرتغالی فوتبال ایران باید از او  یاد کرد، مردی که پس از حضور کارلوس کی‌روش، آلفردو کاسیمیرو و مانوئل ژوزه به ایران آمد و لقب بهترین پرتغالی را از آن خود کرد.

آبادانی‌ها باز هم برای بخت‌آزمایی به سراغ مربیان پرتغالی رفتند و این بار برای صعود به لیگ برتر دست به دامان «کارلوس مانوئل» شدند، اما او در سال نخست حضورش در آبادان، رتبه‌ای بهتر از مکان پنجم در سطح دوم فوتبال ایران را برای صنعت نفت کسب نکرد و در سال دوم حضورش، در میانه‌های راه جای خود را به یک مربی وطنی داد تا دست‌نشان نماینده آبادان را راهی لیگ برتر کند.

*عبرت‌ناپذیری مدیران

عدم نتیجه‌گیری با مربیان پرتغالی در آبادان همچنان برای مدیران باشگاه صنعت نفت عبرت نشده و این تیم باز هم قصد دارد با یک مربی پرتغالی به نام «پائولو سرجیو بنتو بریتو» در لیگ هجدهم به میدان برود.

مربیان پرتغالی، اصولاً جاه‌طلب، مغرور و با ایمان کامل به دانش خود وارد عرصه می‌شوند، آنها خود را دایره‌المعارفی از علم روز فوتبال می‌پندارند اما بر خلاف کروات‌ها به علوم پایه و کارهای زیرساختی در فوتبال اعتقادی ندارند، پرتغالی‌ها نتیجه‌گرا هستند و چندان هم به فوتبال زیبا معتقد نیستند، برای مربیان پرتغالی توپی که از دروازه خودی مستقیما وارد دروازه حریف شود بسیار لذت‌بخش‌تر از انجام یک بازی زیبا و به ثمر رساندن یک گل با کار تیمی است، نحوه بازی تیم ملی می‌تواند تاییدی بر این موضوع باشد.

*فرق کروات‌ها و پرتغالی‌ها

کروات‌ها مربیانی با خواص حرفه‌ای اما آکادمیک هستند، به همین دلیل نرخ پایین‌تری نسبت به سایر مربیان با ملیت‌های دیگر دارند.

آنها پیش از آنکه نتیجه‌گرا باشند، به فوتبال زیبا و صحیح اهمیت می‌دهند، به جرأت می‌توان گفت برای یک مربی کروات رد و بدل کردن 15 پاس زیبا بین بازیکنان، بسیار لذت‌بخش تر است تا به ثمر رسیدن یک گل.

آنها دوست دارند در هرجا که به کار گمارده می‌شوند، پایه و اساس آن تیم را از نو ساخته و به گونه‌ای که دلخواه خودشان است، تحول ایجاد کرده و از پرداخته خود لذت ببرند.

*خلاءهای فوتبال ایران

در مقایسه این دو، به این اجماع می‌رسیم که فوتبال ما در دو زمینه احساس خلا می‌کند که سوءمدیریت، فقدان دانش برای ریشه‌یابی مشکلات و عدم وجود اتاق‌های فکری که اعضای آن را کارشناسان تشکیل می‌دهند همواره بر نادرستی راهی که این رشته در کشورمان پیش گرفته است صحه گذارده است.

استفاده از مربیان آکادمیک در سطوحی که نیاز به نتیجه‌گیری عمدتا فوری دارد و بهره‌گیری از مربیان نتیجه‌گرایی که ابزار لازم از جمله بازیکنان پرورش یافته و طراز اول را در اختیار ندارند، مدیران فوتبال ما را دچار یک اشتباه محاسباتی کرده است.

همچنین استفاده از مربیان کروات به فوتبال ما نشان داد در پس استخدام آنها باید زمان کافی را در اختیار آنان گذاشت و برای به‌کارگیری از مربیان پرتغالی باید ابزار لازم را برای نتیجه‌گیری آنها تهیه کرد، در غیر این صورت، این دلارهای بی زبان باشگاه‌ها هستند که از کشور خارج خواهند شد.

*دلایل استفاده باشگاه‌ها از مربیان کروات و پرتغالی

در مقابل، استفاده از مربیان کروات، به جهت صرفه اقتصادی برای هر دو طرف قرارداد، فوتبال ایران را بارها ترغیب به استفاده از این طیف کرد، گرچه نتایج مثبت آن به ندرت حاصل شده است، اما این قبیل مربیان از مزیت‌هایی همچون دانش روز فوتبال دنیا، توان فنی آکادمیک و صرفه اقتصادی برای باشگاه‌ها برخوردار بودند.

اما در این بین پرتغالی‌ها نیز جدا از صرفه اقتصادی و سودآوری مناسب برای آژانس‌های معرفی بازیکن و مربی همواره از کارنامه خوبی برخوردارند و همین کارنامه مدیران غیرفوتبالی را در ایران بارها فریب داده است.

*سوابق پوشالی

کارنامه‌ای که پر شده از قهرمانی در کشورهایی که نام و نشانی در فوتبال ندارند و یا در جام‌های درجه دو و یا سوم کشورها به دست آمده است.

فوتبال ایران باید برای پیشرفت و جهش به رتبه‌های جهانی در انتخاب‌های خود تجدید نظر کرده و با کارشناسی و ریشه‌یابی نقاط ضعف خود نسبت به بهره‌وری از دانش روز فوتبال دنیا بدون توجه به ملیت مربیان گام بردارد.

شاید بهتر بود به‌جای صرف اینهمه دلاری که بدون کسب حاصلی از کشور خارج شد، روی مربیان داخلی و بومی باشگاه‌ها سرمایه‌گذاری می‌شد و با اعزام آنها به بهترین کمپ‌ها و آکادمی‌های دنیا، همچنین برگزاری کلاس‌های سطح بالای مربیگری، مربیان خودی را توانمند می‌کردیم، نه اینکه توان خود را به مربیان خارجی تزریق کنیم.

هفده دوره از لیگ برتر گذشت و غالب افتخارات تیم‌ها توسط مربیان داخلی کسب شد، اما عادت دور ریختن هزینه‌های بی‌زبان باشگاه‌‌ها از مدیران ما دور نشده و آنها همچنان اصرار دارند تا گزینه‌های خود را از این دو مدل مربی انتخاب کنند.

اگر بدعت انتخاب مربیان خارجی باشد، هیچ پیشرفتی حاصل نخواهد شد، مگر استفاده از دانش آکادمیک مربیان بزرگ در فوتبال پایه و هدف‌گذاری برای آینده باشگاه‌ها، همچنین به‌کارگیری مربیان صاحب سبک و موفق در کسب نتیجه و ارائه فوتبالی زیبا، موضوعی که بهره‌های اقتصادی از این نقل و انتقالات، اجاره تفکر سالم و صحیح را تا به امروز از فوتبال ما در زمینه ملی و باشگاهی گرفته است.

منبع: فارس

انتهای پیام/

بازار داغ کروات‌ها در فوتبال ایران

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.