در زندگی روزمره با احساسات زیادی سر وکار داریم. مشغله های کاری تا مشکلاتی که در سر راهمان قرار دارند. ذهن انسان محل ثبت و ضبط امور روزانه است. شب هنگام وقتی فارغ از کارهای روزانه ذهن فعالیت خود را از سر می گیرد و شروع به چیدمان اطلاعات می کند. همگی شاید این تجربه را داشته باشیم که در هنگام خواب واقعه روزهای قبل در ذهن مان مرور می شود. قوه تخیل شروع به جمع آوری از روزهای گذشته و سال های قبل می کند و شب در خواب رویا می بینیم. این در واقع حقیقت دیدن خواب است. حتی اگر خوابی ببینیم که خبر از وقوع اتفاقی در روزهای آتی دهد ما را به سمت آشفتگی خاطر سوق می دهد.
بنا به تعابیر علمای اسلامی خواب ها دو نوع هستند: خواب ها یا رویاهای صادقه، خواب های کاذب.
خواب های صادقه در واقع رویاهایی هستند که انسان از عالم مجردات می بیند و به وسیله اتصال به ملکوت حاصل می شود. این گونه خواب ها قابل تعبیر هستند و از معانی معتبری برخوردار هستند. چنین خوابی یا خبر از آینده می دهد و یا در مورد امور معنوی انسان است. برای مثال خوابی که حضرت یوسف (ع) برای مردم مصر تعبیر کرد نمونه بارز رویای صادقه بود خبر از واقعه ای خطرناک و سخت در آن روزگار داشت. با تعبیر الهی آن حضرت توانست مردم آن زمان را از قعطی نجات دهد.
رویاهای کاذب خوابی هستند که از حواس انسان نشات می گیرد و چیزی جز خیال و وهم نیست. شب هنگام ذهن به مرور آنچه در روز اتفاق افتاده می پردازد و انسان آن را به صورت خواب می بیند. خواب های آشفته و فاقد مسیر و جهت مشخص در زمره اینگونه خواب ها قرار می گیرند و اعتباری نداشته و تعبیر نمی شوند. ابن سینا در کتاب شفا این چنین می نویسد: انسان تمام خواب هایی را که می بیند درست نیست که لازم باشد مشغول به فهم آنها گردد، زیرا قوه متخیله آنچه را از ملکوت بر نفس فایض می شود ،حکایت نمی کند، بلکه بیشتر حکایت های او وقتی است که این قوه از امور نزدیک حاکی باشد، اموری که به این قوه نزدیک است پاره ای از آنها ارادی و پاره ای از آنها طبیعی است.
از متون اعصار گذشته ابن سینا، عزیزالدین نسفی می توان چنین برداشت نمود که تمامی خواب ها تعبیر ندارند. مثلاً اگر صفرا بر وضعیت بدن حاکم باشد تخیل انسان به سمت رنگ زرد گرایش پیدا می کند. در این حالت خواب اجسام رنگی مانند انجیر زرد و گل زرد و صورت زرد می بیند. اینگونه خواب ها خبر از حال آشفته ندارند بلکه تخیل ذهن باعث متصور شدن چنین حالتی شده و عاری از حقیقت است.
همانطور که گفتیم شرایط بیننده خواب در تعبیر خواب او تاثیر دارد. حالات درونی، اتفاقات روزمره، زندگی پر استرس خواب های آشفته و بدون معنی خاصی را برای فرد به دنبال دارد. حتی اگر دو نفر یک خواب مشابه ببینند، تعبیر آن بسته به شرایط روحی آن ها، متفاوت خواهد بود.بنابراین خواب شما براساس شرایط روحی و درونی شما تعبیر می شود. تعبیر خواب علم مهمی است که از عهده هر کسی بر نمی آید. به استناد قرآنی، علم تعبیر خواب مختص اولیای الهی است. همانطور که از در سوره یوسف پیامبر آمده است، حضرت یوسف با تعبیر خواب زندانیان و تعبیر خواب عزیز مصر قومی را از فلاکت نجات داد. این علم خدایی است و از افراد عادی نباید انتظار تعبیر خواب داشت.
اما در میان مردم بسیار شایع است که برای شی و اجسام دیده شده در خواب تعبیری در نظر می گیرند و گاهاً درست معنی می شود. مانند آب که نماد زلالی و پاکی و روشنایی است.
همان طور که با استناد به احادیث معتبر دینی می توان مشاهده کرد تعبیر خواب کار هر کس نیست. اما در عصر حاضر شاهد رمل ها و افرادی هستیم که از سادگی و حسن نیت مردم سوء استفاده می کنند و با تعبیر خواب های نادرست موجب گمراهی می شوند. ترس و وحشت، ناامید کردن از مسائل روزمره در چنین تعبیرهایی دیده می شود. با تلقین اینکه حتما اتفاقی پیش روی شماست فرد را به سمت زندگی تخیلی و تلقینی سوق می دهند.
برای اینکه خواب آشفته کمتری ببینیم و بتوانیم از معنویات در خواب بهره ببریم علمای دینی راهکارهای مناسبی ارائه داده اند:
یاد خدا آرامش بخش دل ها است. اگر زندگی الهی پیشه کنیم، آرامش و به دنبال آن ذهنی آرام در انتظار شماست. ذهن آرام یعنی آشفتگی کم و دیدن خواب کمتر می شود. خواب آشفته معنی ندارد و بهتر است خود را نگران آنچه که از قبل اتفاق نیفتاده نکنید. خوابی آرام، آسوده و معنوی برای شما آرزومندم.
انتهای پیام/
تعبیرشد چیه
لطفا بگید تعبیرش چیه لطفا
و دیدم که تعبیرش مرگه
این تعبیر همون روزی که خواب رو دیدم اتفاق میوفته یا مدتی بعد؟؟
من خواب دیدم شوهرم تو ثبت احوال اومده بود دنبال شناسنامه دختر که تازه به دنیا آورده بود اسم دخترش رو گذاشته بود غزاله
اما اون دختر من نبود و به جای مادرش اسم یه زن دیگه ای بود
میشه لطفاً خوایم رو تعبیر کنید ممنونم
نمی دانم واقعی می شه یا برعکس
من دیشب خوابیدم دارم زنده میبرن تو قبر
وحتی هیچکس بالاسرم نیست خیلی میترسیدم
دیدم هیچکس بالاسرم نیست وپرسیدم از یه
نفر چرا کسی نیست برام گریه کنه.
گفت الان میان بعد مادرمو دیدم گفت مادر
تو چرا گریه نمیکنی برام؟گفت خداوند راضی
نیست برات اشک بریزه م وبعدش رفت.
شب شد دیدم ۲تا سیاه پوش دارن از دور
میان خیلی میترسیدم میگفتم خدایا غلط
کردم ببخش نمیدونم عرزائیل بود اومدن
طرفم چهرشون ناراحت بودش گفت شیکات
کردن ازت حسابی ترس ورم داشته بودش
بهم گفت میخوای قبر تنگ کنم فشار بیشتر
بشه من روی زمین دراز کشیده بودم بارترس
دمه گوش فریاد میزد خداوند به هشدار داده
گفت نباید دست ناموس کسی بهت بخوره
پول مردم بهشون بده البته به عنوان قرض گرفتم
من خدایا توبه میکنم غلط کردم ببخش منو
دیگه از خواب بلند شدم.
نمیدونم یعنی مرگم نزدیک؟ بنظرتون؟
لطفا حقیقت بهم بگید