به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛ امام حسن (ع) در شب پانزدهم ماه رمضان سال سوّم هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. حضرت (ع) نخستین پسرى بود که خداوند متعال به خانواده امام على (ع) و دختر نبی الله فاطمه (س) عنایت کرد. رسول اکرم (ص) بلافاصله پس از ولادتش، در گوش راست امام حسن (ع) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت؛ سپس براى او و خوش قدمی ایشان گوسفندى را قربانى کرد، سرش را تراشید و هم وزن موى سرش که یک درم و چیزى افزون بود نقره به مستمندان داد. پیامبر (ص) دستور داد تا سرش را عطرآگین کنند و از آن هنگام آیین عقیقه و صدقه دادن به هم وزن موى سر نوزاد تقسیم شد.
نخستین فرزند خاندان نبی الله را حسن نامیدند که تا آن روز در عصر جاهلیت مرسوم نبود، همچنین کنیه او را ابومحمّد نهادند، که تنها کنیه آن حضرت بود. در بین القاب سید، زکی، سبط برای امام حسن (ع)، نام مجتبی معروف ترین لقب ایشان است.
امام حسن (ع) پس از شهادت پدر بزرگوار خود به امر خدا و طبق وصیت آن حضرت، به امامت رسید و مقام خلافت ظاهرى را نیز اشغال کرد، و نزدیک به شش ماه به اداره امور مسلمین پرداخت. در این مدت، معاویه که دشمن سرسخت على (ع) و خاندان او بود و سالها به طمع خلافت (در آغاز به بهانه خونخواهى عثمان و در آخر آشکارا به طلب خلافت) جنگیده بود؛ به عراق که مقر خلافت امام حسن (ع) بود لشکر کشید و جنگ آغاز کرد.
داراى رخسارى سفید آمیخته به اندکى سرخى، چشمانى سیاه، گونه اى هموار، محاسنى انبوه، گیسوانى مجعد و پر، گردنى سیمگون، اندامى متناسب، شانه ایى عریض، استخوانى درشت، میانى باریک، قدى میانه، نه چندان بلند و نه چندان کوتاه. سیمایى نمکین و چهره اى در شمار زیباترین و جذابترین چهره ها.
از پیامبر اکرم (ص) درباره امام حسین (ع) و امام حسن (ع) نقل شده است که میفرمایند: «این دو فرزند من، امام هستند خواه برخیزند و خواه بنشینند (کنایه از این که در هر حال امام و پیشوایند.»
امام حسن (ع) بیست و پنج بار حج کرد، پیاده، در حالى که اسبهاى نجیب را با او یدک مى کشیدند. هرگاه از مرگ یاد مى کرد مى گریست و هرگاه از قبر یاد مى کرد مى گریست، هرگاه به یاد ایستادن به پاى حساب مى افتاد آن چنان نعره مى زد که بیهوش مى شد و، چون به یاد بهشت و دوزخ مى افتاد؛ همچون مار گزیده به خود مى پیچید. از خدا طلب بهشت مى کرد و به او از آتش جهنم پناه مى برد. چون وضو مى ساخت و به نماز مى ایستاد بدنش به لرزه مى افتاد و رنگش زرد مى شد. سه نوبت دارائیش را با خدا تقسیم کرد و دو نوبت از تمام مال خود براى خدا گذشت. گفته اند: «امام حسن (ع) در زمان خودش عابدترین و بى اعتناترین مردم به زیور دنیا بود.»
درباره تعداد دفعات ازدواج امام حسن و تعداد همسران آن حضرت روایات زیادی ذکر شده است. بسیاری از همسران پیامبر (ص) و ائمه طاهرین از بین زنان سالخورده و یا زنانی بوده اند که بهرهای از زیبائی نداشته اند. درباره همسران امام مجتبی (ع) بعضی از قلمهای مسموم دشمنان و افراد مغرض عددهای مختلفی را نوشته اند که از آنجایی که اسنادشان ضعیف است نمیتوان آنها را قبول کرد. علاوه بر اینکه اگر تعداد ازدواجهای امام علیه السلام زیاد بود، باید فرزندان آن حضرت هم زیاد میشد. حتی اگر هر یک از همسران آن حضرت یک فرزند به دنیا آورده باشد باید عدد زیادی شود. در حالیکه اینطور نیست؛ و تاریخ چنین چیزی را نشان نداده که آن حضرت فرزندان زیادی داشته باشد. نکته دیگری که ساختگی بودن این روایات را روشن میسازد این است که آن حضرت دشمنان زیادی داشتند که در صدد نکته گیری و خارج نمودن آن حضرت از صحنه خلافت بوده اند اگر این مطالب (داشتن بیش از صد همسر) درست بود، باید از این نکته بر علیه آن حضرت استفاده کرده و به آن حضرت بگویند، چون زنان و همسران زیادی داری برای خلافت شایسته نیستی در حالی که چنین چیزی را حتی دشمنان معاصر آن حضرت نگفته اند. پس این افرادی که عددهای زیاد و بزرگی را برای تعداد همسران آن حضرت نقل کرده اند قولشان قابل اعتماد نیست.
همسران آن حضرت که اسمشان در تاریخ ذکر شده است عبارتند از:
۱- جعده بنت اشعث. ۲- ام عبد الله که دختر شلیل بن عبدالله بوده است. ۳- مادر حضرت قاسم (ع) که کنیز بوده است. ۴- عایشه الخثعمیه ۵- خوله الفزاریه ۶- ام کلثوم دختر فضل بن عباس ۷- ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله تمیمی ۸- ام بشیر دختر ابی مسعود انصاری. ۹- هند دختر عبدالرحمن بن ابی بکر ۱۰- زنی از دختران عمرو ابن أهیم المنقوی ۱۱- زنی از دختران زراره ۱۲- زنی از طایفه ثقیف که فرزندی بنام عمر بدنیا آورد. ۱۳- زنی از طایفه بنی شیبان از آل همام.
گفتنی است؛ همه این زنان در یک زمان همسر آن حضرت نبوده بلکه بعد از اینکه بعضی از دنیا رفته اند حضرت با بعضی دیگر ازدواج کرده اند.
در تعداد فرزندان آن حضرت اختلاف است. شیخ مفید تعداد فرزندان امام را پانزده تن ذکر کرده است: زید و دو خواهرش ام الحسن و ام الحسین. مادر این سه ام بشیر بود. حسن بن حسن، ملقب به حسن مثنی. مادرش خوله دختر منظور فزاری بود. عمر و دو برادرش قاسم و عبدالله. مادرشان کنیزی بود با نام رمله بود. عبدالرحمن. مادرش کنیز بود. حسین که به اثرم ملقب بود، و برادرش طلحه و خواهر این دو فاطمه. مادرشان ام اسحق بود. ام عبدالله، ام سلمه و رقیه دختران آن حضرت که از مادرهای مختلف بودند. علامه مجلسی یک پسر دیگر به نام ابوبکر به فرزندان امام اضافه میکند. شیخ طبرسی برای آن حضرت نه پسر و هفت دختر میشمارد. ابن جوزی، ابن هشام و واقدی فرزندان آن حضرت را پانزده پسر و هشت دختر میدانند و نامهای آنان را ذکر میکنند. تا آنجا که معلوم است در میان دختران امام (ع) امالحسین به همسری عبدالله بن زبیر درآمد، ام عبدالله به همسری امام سجاد (ع) و امسلمه به همسری عمرو بن منذرین زبیر.
از پسران امام حسن (ع) چهار نفر به نامهای حسن مثنی، زید، عمر و حسین اثرم دارای فرزند شدند. نسل حسین اثرم و عمرو به زودی از بین
رفت و تنها نسل حسن مثنی و زید بن حسن باقی ماند. فرزندان امام (ع) را سادات حسنی مینامند. این خاندان در طول تاریخ تحرکات اجتماعی و سیاسی زیادی داشتهاند. آنان قیامهایی در سده دوم و سوم انجام داده و حکومتهای متعددی در نقاط مختلف کشورهای اسلامی بر پا کردهاند که بعضی از این حکومتها تاکنون پابرجاست.
پس از شهادت امام علی (ع) مردم برای بیعت به سوی امام حسن (ع) شتافتند و جمعیت کثیری با امام بیعت کردند، آن حضرت بر منبر رفت و به ایراد خطبه پرداخت. با پایان خطبه، عبدالله بن عباس مردم را به بیعت فرا خواند. امام حسن بیعت عراقیان را با این شرط قبول کرد که با هرکسی که قصد جنگ داشت، بجنگند و با هرکسی که صلح کرد، صلح کنند. برخی، که آماده جنگ با معاویه بودند، از این سخنرانی برداشت کردند که امام حسن قصد صلح دارد. آنان به سوی امام حسین شتافتند؛ اما آن حضرت خود را مطیع برادر دانست. آنان سپس بازگشتند و با امام حسن بیعت کردند. بدین ترتیب مسلمانان در سرزمینهای مختلف، چون عراق، حجاز و ایران خلافت حسن بن علی را به رسمیت شناختند. در این میان منطقه شام که به شدت تحت نفوذ معاویه و یارانش بود در شمار بیعتکنندگان قرار نداشت. بر اساس برخی گزارشها امام حسن (ع) نزدیک به پنچاه روز یا بیشتر، پس از شهادت پدر و بیعت مردم، در زمینه جنگ یا صلح هیچ اقدامی نکرد. نخستین اقدام امام پس از بیعت، افزایش صد درصدی مستمری جنگجویان بود.
مهمترین حادثه در زندگی امام حسن علیهالسلام جریان صلح معاویه با آن حضرت است. تحلیل این حادثه ضروری به نظر میرسد زیرا خود امام صلحش را حجتی بر آیندگان میداند؛ یعنی بر اساس عملکرد حضرت، وظیفه انسان نیز در شرایط مشابه با آن زمان، صلح و مصالحه است.
بررسی مقدمات و شرایط و عللی که صلح را ایجاب کرد و دقت در کیفیت وقوع صلح و مواد صلحنامه و موشکافی نتایج شیرین صلح برای جناح حق و ضربههای سهمگین آن بر جناح باطل بهخوبی روشن میکند که صلح آن حضرت در حقیقت انقلاب سبزی بود که زمینه انقلاب سرخ حسینی را فراهم ساخت و این نرمش قهرمانانه در کنار آن جنبش ظلمستیزانه، پایهریز انقلاب علمی امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام در عصر طلایی خلأ انتقال قدرت از بنیامیه به بنیعباس گشت و به این ترتیب، اسلام ناب محمدی که در تشیع جلوهگر بود، نهال خود را آبیاری نمود و به درخت تنومندی تبدیل کرد.
تمامی تلاش امام حسن (ع) پس از قبول صلح این بود که فواید مورد نظرش را از صلح به نتیجه برساند و بر این اساس در تمام این مدت به حفظ نیروهای کیفی و خالص، بازسازی نیروهای خسته و وازده و تفسیر صحیح اسلام پرداخت. عملکرد دشمنشکن حضرت پس از صلح چنان قدرتمند بود که معاویه را به فکر شهادت آن حضرت انداخت.
انتهای پیام/