به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ «ابوالفضل افشاری»، مبتلا به بیماری اماس است، اما درگیر با این بیماری نیست! زندگی ابوالفضل ٤٣ ساله، اولویتبندی شده و حالا اماس در فهرست اولویتهای زندگیاش نیست!
بیشتر علاقه دارد از هنر نجاریاش برایمان بگوید، از علاقهاش به دویدن، از روحیه امدادگریاش. صحبت بیماریاش که میشود، بیشتر حرفهایش را کوتاه میکند.
به بیماری فکر نمیکند؛ چون داشتههایش را دوست دارد. چون داشتههایش برایش مهم است؛ چون ابوالفضل یاد گرفته در ماراتن زندگی توقف ممنوع است.
«شهروند» بهمناسبت هفته هلال با او در پایگاه شهید داود احمدی استان مرکزی گفتوگو کرده، با امدادگری که عاشق دوندگی است، عاشق دویدن!
ابوالفضل افشاری، هنرمند نجار، امدادگری پرتلاش که عاشق دوندگی است؛ درست میگویم؟
بله، من عاشق دویدن هستم. این را شما از کجا فهمیدید؟
چرا دوندگی؟
چرا ندارد! توقع داشتی بگویم فوتبال!
خُب، فوتبال ورزش محبوبتری است، حداقل در جامعه ما...
من فوتبال را دوست ندارم، سوال بعدیتان را هم الان میتوانم جواب بدهم، نه پرسپولیسی هستم نه استقلالی، سوال فوتبالی دیگری نداری!
نه، قانع شدم؛ شما یک دونده و یک هوادار پروپاقرص دوومیدانی هستید.
حقیقتا دوندگی را دوست دارم. این رشته را از دوران کودکی دوست داشتم. بهصورت نیمهحرفهای هم در دوران دانشآموزی دوومیدانی را دنبال میکردم.
از چه زمانی با جمعیت هلالاحمر آشنا شدی؟
سال ١٣٨١ بهعنوان یک عضو وارد این مجموعه شدم.
با چه انگیزهای؟
دوره امدادی و کلاسهای کمکهای اولیه را دوست داشتم. آمدم تا یاد بگیرم چگونه امدادگر بودن را.
از ورودت به جمعیت گفتی، اما چه شد که در این جمعیت ماندنی شدی؟
لذت کمککردن مشوق من برای ماندن در جمعیت بود. کمککردن لذتی است که این روزها در میان انبوه لذات کمتر به آن توجه میشود.
چرا در هلالاحمر امدادگری را انتخاب کردی؟
من عاشق امدادگری هستم. امدادگری را دوست دارم. میخواهم یک امدادگر موفق، یک امدادگر دونده باشم. در سالهای حضورم در جمعیت هلالاحمر، وقت خود را در تمام اوقات سال، ایام تعطیل، نوروز، طرحهای زمستانه و تابستانه در پایگاه امدادی طی کردهام.
چهارمین روز است که در شیفت امدادی در پایگاه داود احمدی هستی؟
بله، جای یکی از دوستان شیفت میدهم. من با صمیم قلبم به این کار علاقه دارم و با عشق در خدمت به همنوعانم دوست دارم فعالیت کنم. هر کمکی که در توانم باشد جهت التیام درد و رنج انسانها انجام میدهم.
امدادگری، نجاری و دویدن یک روی خوشایند زندگی ابوالفضل افشاری است. زندگی برای ابوالفضل ظاهرا روی ناخوشایند دیگری هم داشته است. اجازه میدهید در اینباره سوالاتی را مطرح کنم.
مورد ندارد؛ بپرسید.
از چه زمانی به بیماری اماس مبتلا شدی؟
والا دبیرستانی بودم، سال ٧٢ بود که متوجه شدم اماس دارم.
خُب چه شد؟
هیچی؛ جدی نگرفتهام، چون مسأله جدی نبود!
در مسیر زندگیات تغییری رخ نداد؟
هیچی؛ گفتند دوندگی برایت خوب نیست، از آن به بعد آرامتر دویدم.
به مسیر زندگی خود یعنی تحصیل، جوانی ادامه دادی؟
بله، دیپلم گرفتم و به خدمت سربازی رفتم
سربازی! سعی نکردی معاف شوی؟
نه، من به اماس فکر نمیکردم، اصلا اماس را نمیشناختم. برایم مهم نبود. علایقم را دنبال میکردم.
چندسال بعد بیماریات تشدید شد و در بیمارستان هم بستری شدی.
بله، آنجا با پزشکان و پرستاران بیشتر درباره اماس صحبت کردم و اطلاعاتی به دست آوردم.
نتیجه؟
مشخص است، کار بیمارستان بهبود است، حالم بهتر شد.
ورزش مورد علاقهات دوندگی است. بعد از بیماری، ورزش مورد علاقهات را دنبال کردی؟
بعد از مدتی متوجه شدم هنگام دوندگی نمیتوانم خودم را کاملا کنترل کنم. سعی کردم کمتر بدوم، دوچرخهسواری را جایگزین دوندگی کردهام.
حرفه نجاری، حرفه دشواری است.
بله، حرفه نجاری بسیار سخت است. بسیاری از نجاران نیز پس از مدتی این حرفه را رها میکنند. کار چوب دشواریهای خاص خود را دارد. در ضمن ابزار مورد استفاده در این حرفه نیز باید با حفظ ایمنی کامل به کار گرفته شود. به همین دلیل سعی کردم بیشتر کارهای هنریتر و ظریفتر را در این حرفه دنبال کنم.
آخرین کتابی که خواندهای؟
یک کتاب با موضوع امدادگری بود.
به موسیقی هم علاقهمندی؟
عاشق موسیقی سنتی هستم.
خواننده محبوب؟
استاد شجریان، علیرضا افتخاری، سالار عقیلی
فیلم هم میبینی؟
نه زیاد، بعضی از سریالهای تلویزیون مثل همین سریال آنام را دنبال میکنم.
یک خاطره امدادی برایمان تعریف کنید.
بهترین خاطرهام احیای مردی ٣٥ساله بود که پس از رهاسازی و در مسیر اعزام به بیمارستان، نبض و تنفس خود را از دست داد و دچار ایست قلبی شد. با سرعت بالا، شروع به انجام عملیات احیای قلبی - ریوی کردیم و پس از چند ماساژ قلبی، نبض مصدوم به زندگی برگشت. لذت نجات یک همنوع برایم از تمامی لذتهای مادی بالاتر است و آن روز برای من ماندگارترین روز زندگیام شد.
چند کلمه انتخاب کردهام؛ نخستین چیزی که به ذهنتان میرسد را بگویید.
یوسین بولت؟ دونده سرعت، جاماییکایی معروف
صلح؟ انشاءالله که جهانی شود
امدادگر؟ واقعا عاشق
آرزو؟ دور نیست؛ دستیافتنی
امید؟ مساوی زندگی
حرفی باقی مانده که علاقه داشته باشی، مطرح کنی؟
یک دونده خوب هیچگاه در ماراتن زندگی توقف نمیکند. داشتههای زندگی را ساده از دست ندهیم. از مسئولان هم میخواهم توجه بیشتری به امدادگری داشته باشند.
منبع: روزنامه شهروند
انتهای پیام/