به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در دنیای امروز، تقابل میان دو کشور لایههای متعددی دارد و دیگر صرفاً در حوزه تقابل نظامی و جنگ متعارف قابلتعریف نیست. «جنگ سیاسی» یکی از این لایههاست که در گزارش حاضر به توضیح و توصیف آن خواهیم پرداخت. آنچه در ادامه این گزارش میخوانید، خلاصهای از گزارش ۳۵۰ صفحهای اندیشکده آمریکایی «رَند» با عنوان «جنگ سیاسی مدرن: رویههای کنونی و پاسخهای ممکن [۱]» است.
**تعریف و تاریخ استفاده آمریکا از جنگ سیاسی**
اندیشکده رَند در اشاره به مفهوم جنگ سیاسی، یادآور میشود که «جورج کنان» دیپلمات آمریکایی در سال ۱۹۴۸ و در چارچوب جنگ سرد، این اصطلاح را اینگونه تعریف کرده است:
جنگ سیاسی، کاربرد منطقی «دکترین کلاوزویتس» [«کارل فون کلاوزویتس» ژنرال و نظریهپرداز جنگی روس که بر ابعاد «اخلاقی» و «سیاسی» جنگ تأکید داشت]در زمان صلح است. جنگ سیاسی، در گستردهترین تعریف، به معنای استفاده از تمام ابزارهای تحت امر یک کشور، ماقبل جنگ، برای دستیابی به اهداف ملی است.
اینگونه عملیاتها، هم آشکار و هم مخفیانه هستند و از اقدامات آشکاری مانند اتحادهای سیاسی، اقدامات اقتصادی (نظیر «برنامه بازسازی اروپا» یا همان «طرح مارشال» [برنامه آمریکا برای بازسازی اقتصادی کشورهای اروپای غربی بعد از جنگ جهانی دوم و آماده کردن آنها برای تبدیل شدن به بازارهایی مستحکم برای محصولات آمریکایی]) و پروپاگاندای «سفید» [تبلیغات صادقانه]تا عملیاتهای مخفیانهای مانند پشتیبانی مخفی از عناصر خارجی «همسو»، جنگ روانی «سیاه» و حتی تشویق [و تحریک]مقاومت زیرزمینی در کشورهای متخاصم را شامل میشود.
نویسندگان گزارش خاطرنشان میکنند که در نقاط مختلف دنیا، از عبارتهای متفاوتی برای اشاره به مفهوم جنگ سیاسی استفاده میشود. به عنوان نمونه، تحلیلگران چینی از عبارت «جنگ نامحدود»، مقامات روسی از عبارتهای «قدرت نرم» و «جنگ نسل جدید» و مقامات آمریکایی از طیفی از عبارات از جمله «درگیریهای خاکستری»، «جنگ ترکیبی»، «جنگ نامتقارن» و «جنگ نامنظم» برای اشاره به مفهوم جنگ سیاسی استفاده میکنند.
بیشتر بخوانید:هیچکس در منطقه حریف ایران نیست/ فراتر از اسراییل هم در تیررس موشکهای ایران است +تصاویر
توضیحاتی درباره جنگ نرم (فارسی)
کارشناسان اندیشکده رَند در بخش مهمی از گزارش خود، درباره استفاده آمریکا از جنگ سیاسی و ترفندهای آن صراحتاً مینویسند:
در طول جنگ سرد، طیف وسیعی از اقدامات سیاسی، فرهنگی، اطلاعاتی و اقتصادی از طریق نهادهایی مانند «آژانس اطلاعات آمریکا» (USIA)، «آژانس توسعه بینالمللی آمریکا» (USAID)، وزارت خارجه و سازمان اطلاعات مرکزی (CIA) انجام شد.
از جمله اقداماتی که به بیاعتبار کردن ایدئولوژی کمونیست کمک نمود، اقدامات مادی در حمایت از نویسندگان، هنرمندان و مجلات و همچنین پخش برنامههای «صدای آمریکا» بود. اقدامات اقتصادی، شامل کمکهای درازمدت و مخفیانه به دولتها، احزاب سیاسی و اتحادیهها یا سایر جنبشها میشد. اقدامات مخفیانه و سری شامل ترور و دیگر «ترفندهای کثیفی» میشد که پس از تحقیقات کمیتههای «چرچ» و «پایک» [در اواسط دهه ۱۹۷۰ درباره ترورها و جاسوسیهای داخلی و خارجی نهادهای اطلاعاتی آمریکا]محدود شد.
ناگفته پیداست که افشاگریهای اسنودن و موارد دیگری از این دست، به خوبی نشان میدهد که اقدامات طراحیشده آمریکا برای دوران جنگ سرد، امروز هم به همان قوت و بلکه در ابعادی گستردهتر ادامه دارد. چنانکه نویسندگان گزارش رَند هم توضیح میدهند، اگرچه در دهه ۱۹۷۰ از نظر قانونی، دست و پای نهادهای اطلاعاتی بستهتر شد، اما «در دهه ۱۹۹۰، تلاشهایی در جهت احیای برخی ظرفیتهای خاص انجام شد. به عنوان مثال، علاوه بر حفظ شبکههای رادیویی و تلویزیونی خارج از آمریکا، واشینگتن برنامههای اقتصادی و ترویج دموکراسی جدیدی را از طریق «موقوفه ملی دموکراسی» و «سازمان چالش هزاره» ایجاد کرد.»
کلیت جنگ سیاسی در قالب یک نمودار
**استفاده ایران از جنگ سیاسی**
اندیشکده رَند سه فصل از گزارش خود را به بررسی ظرفیتهای ایران، روسیه و داعش در استفاده از جنگ سیاسی اختصاص داده است. این اندیشکده آمریکایی در فصل چهارم گزارش، به طور خاص جنگ سیاسی ایران در عراق و سوریه را مورد بررسی قرار داده است. در بخشی از این فصل، میخوانیم:
طی چند دهه گذشته، جمهوری اسلامی طیف وسیعی از تاکتیکهای جنگ سیاسی را پیاده کرده و برای مقابله با نفوذ آمریکا از آنها استفاده نموده است که اصلیترین آنها عبارتند از: استفاده از شبهنظامیان نیابتی برای شکلدهی به سیاستهای محلی [و منطقهای]به نفع تهران؛ استفاده از ایدئولوژی مذهبی به منظور جذب کردن و الهام بخشیدن به شبهنظامیان؛ استفاده از نفوذ اقتصادی به عنوان اهرم سیاسی؛ اقدام به جنگ روانی و ترویج ایدئولوژی انقلاب اسلامی از طریق شبکههای رادیویی و تلویزیونی ملی، سازمانهای غیردولتی و نیروهای نیابتی وفادار؛ انجام اقدامات در جهت دیپلماسی فرهنگی و مذهبی؛ و همکاری با جنبشهای مردمی. ابعاد تأکید ایران بر هر یک از این تاکتیکها، بستگی به بافت سیاسی و اجتماعی هر یک از کشورهای هدف دارد.
نویسندگان گزارش توضیح میدهند: «شبهنظامیان نیابتی ایران، با تکمیل ظرفیتهای نظامی نامتقارن این کشور، نقش مهمی در استراتژی جنگ سیاسی تهران بازی میکنند. نیروی قدس سپاه پاسداران به عنوان نیروهای اعزامی ایران به خارج از این کشور، رهبری این اقدامات را به عهده دارد. این نیرو، مسئول آموزش شبهنظامیان طرفدار ایران در سراسر خاورمیانه و فراتر از این منطقه است.»
کارشناسان رَند استفاده ایران از اهرمهای اقتصادی در عراق و سوریه را نیز در راستای جنگ سیاسی تهران توصیف میکنند و درباره تاکتیکهای جنگ روانی ایران نیز مینویسند: «عملیاتهای روانی و ایدئولوژیک بخش مهمی از سیاست خارجی ایران را تشکیل میدهند. جمهوری اسلامی، به عنوان دولتی متولدشده از یک انقلاب، اهمیت پروپاگاندا را درک میکند.
در حالی که آمریکا، عملیاتهای اطلاعاتی و روانی را با هدف پشتیبانی از عملیاتهای نظامی خود انجام میدهد، ایران عمدتاً فعالیتهای نظامی را برای پشتیبانی از عملیاتهای روانی و پروپاگاندای خود انجام میدهد.»
نمونهای از قدرت ایران در جنگ سیاسی:
«ابومهدی المهندس» فرمانده حشد الشعبی عراق، خود را «سرباز حاج قاسم» میداند و به این سربازی افتخار میکند
شبکههای ماهوارهای ایران به زبانهای مختلف از جمله قویترین ابزارهای جنگ سیاسی تهران به شمار میروند (جزئیات بیشتر).
رَند با اشاره به تأسیس شبکههای خبری العالم، پرستیوی و هیسپانتیوی توسط ایران، یادآور میشود که صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در ۴۵ کشور دنیا دفتر دارد و ۵ شبکه خبری به زبانهای غیرفارسی را اداره میکند.
این اندیشکده توضیح میدهد که العالم بعد از حمله سال ۲۰۰۳ آمریکا به عراق تأسیس شد و با به خدمت گرفتن ۵۰ خبرنگار در حدود ۴۰ کشور مختلف، از جمله در غزه و رامالله فلسطین، نقش مهمی در «پوشش ۲۴ ساعته جنگ لبنان در سال ۲۰۰۶ با هدف تقویت نفوذ «محور مقاومت» در سراسر خاورمیانه» داشت.
کارشناسان اندیشکده رَند همچنین معتقدند: «ایران شبکههای خود را با ذائقه مخاطبان مورد نظرش تنظیم میکند. به عنوان نمونه، در حالی که پرستیوی و هیسپانتیوی از مجریهای زن با روسریهای شُل و وِل برای مخاطبان غربی خود استفاده میکنند، مجریهای العالم از حجابی به سبک محافظهکارانه استفاده میکنند که در جهان عرب رایج است.»
نویسندگان گزارش به اقدامات ایران در راستای دیپلماسی فرهنگی و مذهبی نیز اشاره میکنند و توضیح میدهند:
مشخصه دیپلماسی ایران طی دهه اول عمر جمهوری اسلامی، تلاش برای صادر کردن ایدئولوژی مذهبیاش از طریق نهادهای مختلفی مانند «سازمان تبلیغات اسلامی» بود. با این حال، در دهه ۱۹۹۰ و بعد از جنگ ایران و عراق، ایران فهمید که ملتهای عرب، بیشتر به اتحاد عربی علاقهمند هستند تا اتحاد اسلامی.
بنابراین، تلاش برای ترویج تبلیغات انقلابی، با گذر زمان، به تلاش ظریفتر و سازمانیافته با هدف معرفی فرهنگ و ارزشهای ایرانی در خارج از این کشور تبدیل شد. تهران در تلاش برای هماهنگسازی اقدامات دیپلماسی فرهنگی خود، در سال ۱۹۹۵ «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی» را تأسیس کرد. مأموریت این سازمان، معرفی ارزشهای انقلاب اسلامی و تحقق بخشیدن به «وحدت اسلامی از طریق تقویت روابط فرهنگی میان کشورهای مسلمان» است.
ایران توانسته خود را به عنوان متحدی وفادار برای دوستانش ثابت کند
**جنگ سیاسی ایران در عراق**
اندیشکده آمریکایی رَند، ایران درگیر در جنگی سیاسی در عراق توصیف میکند و چهار عنصر را در این جنگ برای تهران برمیشمارد:
دخالت سیاسی: پس از سقوط رژیم بعثی در بغداد، ایران تلاش کرد تا معارضین سابق در این کشور، از جمله حزبهای «دعوه» و «مجلس اعلای اسلامی عراق» را که زمانی مقابل صدام به آنها پناه داده بود، تقویت کند. با این حال، تهران صرفاً از احزاب شیعه حمایت نمیکند، بلکه روابطی قوی با رهبران کُرد در شمال عراق برقرار کرده است؛ از جمله با «جلال طالبانی» رئیسجمهور سابق عراق و حزب «اتحادیه میهنی کردستان» وی که تهران در مبارزه با صدام به آن کمک کرده بود.
طی بیش از یک دهه، تهران تا حد زیادی موفق شده است تا همپیمانان خود را به سوی عضویت در لیستهای متحد هدایت کند و در نتیجه، بلوکهای غالب را در پارلمان عراق تشکیل دهد.
نفوذ اقتصادی: پس از سقوط صدام، اقتصاد عراق بیشتر به ایران وابسته شد و به این ترتیب اهرم سیاسی دیگری در اختیار تهران قرار گرفت. وابستگی عراق به ایران برای تأمین گاز پختوپز، نفت گرمایش، بنزین و برق، این کشور را به شدت مقابل فشار از جانب تهران آسیبپذیر کرده است. عراق در حال حاضر دومین شریک تجاری بزرگ ایران است و برای تأمین بخش عمدهای از سیمان، کاشی، سرامیک، محصولات لبنی و برق خود، به جمهوری اسلامی اتکا میکند.
حمایت از شبهنظامیان عراقی: شبهنظامیان مسلح شیعه عراق، ابزارهای کلیدی در استراتژی جنگ سیاسی ایران هستند. شبهنظامیان شیعه عراقی اغلب بیشتر از آنکه به احزاب سیاسی شیعه در عراق وابسته باشند، به تهران متکی هستند و همین مسئله، به ایران این فرصت را میدهد که ایدئولوژی انقلابی خود را [در عراق]نهادینه کند و مراکز سنتی قدرت مذهبی و سیاسی در عراق را دور بزند.
امروزه، حدود ۵۰ گروه شبهنظامی شیعه در عراق فعالیت میکنند. برخی از این گروهها علناً به جمهوری اسلامی وفادار هستند و برخی دیگر ارتباط غیرشفافتری با ایران دارند. از سال ۲۰۰۳ به این سو، نیروی قدس سپاه پاسداران و حزبالله لبنان، هزاران شبهنظامی عراق را آموزش دادهاند.
تبلیغات مذهبی و ایدئولوژیک: طی ده سال گذشته، بنیادهای مذهبی و شرکتهای وابسته به دولت ایران، به شدت در نجف و کربلا سرمایهگذاری کردهاند؛ بنا به آمار از سال ۲۰۰۷، ایران سالانه ۲۰ میلیون دلار بودجه برای بهبود زیرساختهای گردشگری شهر نجف فراهم میکند.
دولت ایران و متحدان عراقی آن همچنین در جهت تبلیغ ایدئولوژی «مقاومت» در عراق نیز تلاش میکنند و از رسانههای خود برای ترسیم جمهوری اسلامی به عنوان قابلاعتمادترین متحد عراق استفاده مینمایند. این روایت به طور خاص، پس از آن تقویت شد که بر خلاف تهران که تنها ۴۸ ساعت پس از سقوط موصل، برای کمک به بغداد، سلاح و مشاوران سپاه پاسداران خود را اعزام کرد، حملات هوایی آمریکا تا دو ماه بعد سقوط موصل آغاز نشد.
**جنگ سیاسی ایران در سوریه**
کارشناسان اندیشکده رَند، ایران را در سوریه نیز در حال جنگ سیاسی میدانند و معتقدند این جنگ سیاسی، چهار عنصر اصلی دارد:
آموزش نیروهای دفاع ملی: نیروی قدس سپاه پاسداران نقشی اساسی در شکل دادن به استراتژی کلی ایران در سوریه، از جمله استراتژی جنگ سیاسی این کشور، ایفا کرده است. حدود ۲۰۰۰ افسر سپاه پاسداران تحت رهبری ژنرال سلیمانی، عمدتاً به عنوان مستشار برای نیروهای مسلح سوریه، به این کشور اعزام شدهاند. مهمترین مسئولیت نیروی قدس، تأسیس و آموزش «نیروهای دفاع ملی»، [نیروی داوطلبی الگوگرفته از بسیج و]شبکه شبهنظامیان مردمی سوریه بود که نقش ستون فقرات دفاع اسد مقابل شورشیان را داشتند.
از آنجایی که واحدهای نیروهای دفاع ملی از ساکنان محلیِ مناطقی تشکیل شدهاند که در آنها مستقر هستند، هر یک از این واحدها انعکاسی از گروههای مختلف مذهبی آن منطقه است. این یعنی نیروهای دفاع ملی سوریه متشکل از علویها، مسیحیان، دروزیها، ارمنیها، شیعیان و حتی سنیها هستند.
انگیزههای مذهبی برای جنگجویان شیعه: یکی از ویژگیهای محوری جنگ سیاسی ایران در سوریه، تلاش این کشور برای ترسیم این جنگ به عنوان اقدامی ضروری برای دفاع از شیعیان سوریه و حرمهای آنها در دمشق بوده است. ایران کمپین گستردهای را در شبکههای اجتماعی ترتیب داده و در آن، دخالتهای خود در سوریه را در جهت دفاع از اقلیت شیعه و حرم حضرت زینب در دمشق در مقابل تخریب توسط افراطگرایان سنی معرفی نموده است.
نفوذ اقتصادی: وابستگی اسد به ایران به عنوان رگ حیات اقتصادی سوریه، مزایایی را برای تهران به دنبال داشته است. در میانه تحریمهای خردکننده بینالمللی علیه ایران، بازار سوریه مسیری را برای صادرات کالاهای ایرانی فراهم میکرد. مهمتر اینکه سهم گسترده ایران از بازار سوریه، به احتمال زیاد تضمینی برای نفوذ سیاسی تهران در دمشق برای مدتهای طولانی بعد از جنگ داخلی در این کشور به شمار میرود. چهار سال انزوای بینالمللی سوریه، این کشور را وادار کرده تا اقتصاد خود را از اساس از ترکیه و قطر دور کند و کاملاً با ایران هماهنگ نماید.
دیپلماسی عمومی: تلاش برای ایجاد علاقه میان مردم سوریه و جمهوری اسلامی نیز یکی دیگر از بخشهای استراتژی جنگ سیاسی تهران است. تلاشهای هماهنگ در حوزه تبادلات فرهنگی، اقداماتی نسبتاً جدید هستند که پس از انقلاب اسلامی ایران و عمدتاً از جانب ایرانیهایی آغاز شدهاند که مصمم بودند تا آرمانهای انقلابی خود را صادر کنند.
این برنامهها همچنین شامل تبادلات دانشجویی و آکادمیک نیز میشوند. به علاوه، به نظر میرسد فعالیتهای خیریه نیز بخشی محوری از استراتژی دیپلماسی عمومی ایران در سوریه را تشکیل بدهد. تهران هر یک از استانهای سوریه را با یکی از استانهای ایران مرتبط کرده است تا برای آن استان، کمکهای نقدی، غذایی و دارویی جمعآوری کنند.
**پیشنهادات رَند به دولت ترامپ برای تقویت ظرفیتهای جنگ سیاسی آمریکا**
کارشناسان اندیشکده رَند پس از بررسی ویژگیهای جنگ سیاسی و نقاط ضعف آمریکا در این حوزه، هشت پیشنهاد را به دولت این کشور میدهند تا با استفاده از آنها قدرت خود در جنگ سیاسی را افزایش بدهد. این هشت پیشنهاد به شرح زیر هستند:
برای بهبود همکوشیِ تمامدولتی، مقرهای فرماندهی نظامی آمریکا، شامل تمامی ستادهای اعزامی [به خارج از مرزها]، باید به عنوان یک رویه معمول، از نمایندگان دپارتمانی غیرنظامی استفاده کنند تا بتوانند برنامههای وزارت خارجه و سایر برنامههای غیرنظامی را درک کنند، با این برنامهها هماهنگ شوند، و از حمایت آنها حمایت نمایند.
وزارت دفاع و بهخصوص نیروهای عملیات ویژه باید گزینش و آموزش مستشاران نظامی مستقر در دفاتر وزارت خارجه، سفارتخانههای آمریکا و دیگر پستهای دیپلماتیک را تشویق و تقویت کنند تا کارآیی این افراد بهبود یابد.
همزمان با آنکه خود وزارت خارجه کادری از طراحان [غیرنظامی]را تشکیل میدهد و برنامههای دفترهای منطقهای و عملیاتی را با یکدیگر ادغام میکند، وزارت دفاع و نیروهای عملیات ویژه نیز باید طراحان نظامی را به وزارت خارجه پیشنهاد بدهند تا این وزارتخانه بتواند نقش رهبری را در واکنش به جنگ سیاسی ایفا کند.
فرماندهان نظامی باید از طریق دیدارهای منظم و ارتباطات مکرر، روابط همکاری را با همتایان غیرنظامی خود را ایجاد و حفظ نمایند تا درک و رویکردهای مشترکی درباره درگیریهای سیاسی-نظامی میان این دو ایجاد گردد.
وزارت دفاع باید مرتباً تلاش کند تا دانش وزارت خارجه و بینش فعلی تیم کشوری آمریکا را در برنامههای نظامی بگنجاند تا بتواند واکنشهای مؤثری را مقابل تهدیدات سیاسی-نظامی رقم بزند.
جامعه نیروهای عملیات ویژه باید یکی از اولویتهای مهم خود را بهبود و اجرای عملیاتهای اطلاعاتی نوآورانه، همکارانه و با استفاده از تمام منابع موجود قرار دهد.
فرماندهان نظامی و وزارت خارجه باید ملزومات مهم اطلاعاتی در زمینه تهدیدات خاکستری را شناسایی کنند و جامعه اطلاعاتی باید تواناییهای جمعآوری و تجزیه و تحلیل خود را که به شناسایی ابتدایی براندازی، تحمیل [خواسته به دشمن بدون جنگ [۲]]، و سایر تهدیدات در حال ظهور ماقبل جنگ متعارف اختصاص دارد، افزایش دهد.
وزارت دفاع و وزارت خارجه باید از اعزام زودهنگام و ماندگار نیروهای عملیات ویژه برای ارائه ارزیابیها و شناسایی گزینههای بموقع و عملی برای مقابله با اقدامات ماقبل جنگ متعارف حمایت کند. باید به احتمال افشای فعالیتهای حساس، سری یا مخفیانه نیز توجه داشت.
منبع:مشرق
انتهای پیام/