به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ متولد سوم شهریور 59 در مشهد است و به قول معروفی که همیشه وجود دارد در خانوادهای کاملا مذهبی متولد شده است. خانواده مادریاش از خانوادههای معروف مشهد «واعظ شهیدی» است که از روحانیون مشهور مشهد محسوب میشود. خانواده پدریاش اصالتا آذری است. به دلیل کار پدربزرگش که تجارت بود، پدرش از پنج، ۶ سالگی به مشهد میآید و در حرفه بنکداری و فروش مشغول میشود.
سیدمحمود رضوی که حالا تهیهکننده صاحبنامی در سینمای ایران شده است، از سال ۷۴ به قول خودش که گفته است همه تصورم این بود که من هم شغلی مانند پدرم خواهم داشت، پس درس به چه کارم میآید، ادامه تحصیل نمیدهد. او از سال دوم دبیرستان کار کردن در کنار پدرش یعنی شغل بنکداری، مواد غذایی را شروع میکند. پدرش مخالف کار کردنش است. برای اینکه محمود درسخوان شود، او را از کار دور میکند. اما چون عمویش هم همین کار را داشته است، جنسها را از عمویش میگیرد و در جایی دیگر میفروشد.
بیشتر بخوانید: توصیه سید محمود رضوی به اهالی رسانههای اصلاحطلب
خودش از آن دوران میگوید: «سعی میکردم تا جایی که میتوانم از پدرم پول نگیرم، برای همین کار هم میکردم. در این بین تنها کاری که انجام نمیدادم، درس خواندن بود. در همسایگی منزل ما شرکتی به نام «پخش دوستان» بود که دو نفر شریک بودند که از قدیم هم با هم کار میکردند. مدرسه هم که میرفتم گاهی اتفاق میافتاد که پدرم مثلا چکی را میداد که به آنها برسانم، به همین دلیل، با آنان آشنایی داشتم. در آن زمان آنها نمایندگی شرکت «شیرین عسل» را گرفته بودند. خلقیات و نوع کارشان را از همان زمان دوست داشتم؛ چون متفاوت از شکل سنتی بود.» همان سال دوم دبیرستان، یک موتور گازی میخرد و با همان موتور گازیاش، به جلسات تشکلهایی مثل اتحادیه انجمنهای اسلامی و بسیج میرود.
ورشکست شدن خانوادهاش در مشهد برایش سختترین خاطره دوران جوانیاش است و در این باره میگوید: «آن سالها وقتی برگشتم پیش پدرم کار کنم، به او گفتم میشود شما دیگر نباشید و اجازه بدهید حجره را من بگردانم. این حرف را بر اساس تجربههایی که از چند سال کار به دست آورده بودم، میزدم. البته پدر معتقد بود هنوز تجربهام بهاندازهای که باید نشده و درست هم میگفت. مسیری که من شروع کردم خوب بود و در دو سه سال نتیجه مثبتی داشت، اما ناگهان یک سیل آمد و همهچیز را با خودش برد! سال ۸۰ چند تجارت انجام دادم که خوب پیش نرفت و در نتیجه همهچیز از بین رفت. از خانه پدری تا خیلی چیزهای دیگر را از دست دادم و خانواده را ورشکسته کردم؛ حتی میتوان گفت زیر صفر. بعد از این اتفاق زندگی کردن در مشهد برایم سخت شده بود، چون شرمنده خانواده بودم و اعتبار پدر را هم از بین برده بودم. دوران سختی بود، حتی خانهمان را عوض کرده بودیم. من هم مجبور شدم به کمک دوستانم کار جدیدی را شروع کنم.»
یک بیماری سخت در تیرماه ۸۲ بهواسطه یک شوک همه اعضای بدنش را درگیر میکند. در بیمارستان بستری میشود و حتی در مقطعی دکترها قطع امید میکنند. بعد از چند وقت با کمک طب سنتی کمی بهتر میشود و با کمک یکی از دوستانش به حرم امام رضا (ع) میرود. دوستانش میگویند در همان روزها بود که به حرم امام رضا (ع) میرود و بعد از پنج، ۶ ساعت نشستن در کنار سقاخانه حرم، تصمیم میگیرد که جای دیگری غیر از شهر مشهد کار جدیدی را شروع کند. هیچ اظهارنظر صریحی از او در مورد این مقطع از زندگیاش در رسانهها نیست؛ ولی انگار سیدمحمود رضوی تصمیمش را گرفته بود که در فضای هنر هفتم کارش را ادامه دهد. اولین کاری که انجام میدهد در حوزه مستندهای صنعتی است؛ ولی اولین کاری که برایش جدی شد، در حرم امام رضا(ع) اتفاق افتاد. سال ۸۴ مستند «قطعهای از بهشت» را که قطعه «ای حرمت» با آهنگسازی آریا عظیمینژاد بود، ساخت. این اولین کاری بود که فضای سینما را برایش بهقدری جدی کرد که بخواهد در آنجا کار کند.
موسسه «سیمای مهر» که در گذشته موسسهای فرهنگی در حوزه مطبوعات و سینما بود را در سال ۸۵ سروشکل میدهد و تبدیل به موسسهای سینمایی میکند. اولین فیلمی که در آن سرمایهگذاری میکند «هفتوپنج دقیقه» به کارگردانی محمدمهدی عسگر پور است. خودش در رابطه با شروع فعالیت این موسسه و ادعایی که در مورد حمایت شهردار وقت محمدباقر قالیباف از او میشود و حاشیههایی که برایش درست کردهاند گفته است: «هیچوقت ارتباط ریالی با شهرداری و شخص آقای قالیباف نداشتیم، اما هر جا که نیاز داشتم از حمایتهای معنویشان استفاده کردم.
آقای قالیباف مانند غریقنجاتی است که حواسش به شناگری که خیلی هم خوب بلد نیست شنا کند، بوده و او را به سمت بخش عمیق فرستاده است. خودش هم ایستاده بود که اگر احتمال غرق شدن وجود داشت، برای نجات بیاید.» حالا دیگر مشهور شده که سیدمحمود رضوی، تهیهکننده کاربلد سینما و تلویزیون است.
هنرمندانی که با او کار کردهاند همگی به سر موعد پرداخت شدن دستمزدهایشان اشاره دارند. تجربی وارد هنر سینما شده است؛ ولی آنهایی که با او کار کردهاند میگویند یک مدیر کامل است که استراحتپذیر نیست.
همکارانش میگویند شاید خیلیها از تولید پروژه «لاتاری» ناامید شدند اما رضوی پابرجا برای تولید این فیلم ماند تا ساخته شود. حتی زمانی که هزینهها بالا رفت، برای اینکه مهدویان و تیم جوانش، فیلم خوش ساختی بسازد، از هیچ چیز کوتاهی نکرد. در زمانی که برخی از چهرههای سینمایی در زمینه «قصاص» در فضایی خارج از سینما با عناوینی مانند حقوق بشر مانورهای رسانهای میدادند، محمود رضوی در کنار بهروز شعیبی قرار گرفت و «دهلیز» را ساخت؛ فیلمی که به موضوع «قصاص» اشاره داشت و پای همه کنایهها و حاشیههایش هم ایستاد.
با شعیبی سریال هم ساخت. در سریال «پردهنشین» زیست مومنانهای را مطرح کرد که شاید کمتر به این موضوع در رسانه ملی پرداخته شده بود. ساخت فیلمی مثل «ماجرای نیمروز» هم کمحاشیه نبود؛ اما مثل همه ساختههایش، این فیلم را یکی از ساختههای موفقش میدانست که توانسته بود نقطه مغفول مانده تاریخ معاصر ایران را در قاب سینمای ایران به تصویر بکشد.
فیلمشناسی
خیابانهای آرام
فیلمی به کارگردانی کمال تبریزی و نویسندگی کامبوزیا پرتوی که محصول سال ۱۳۸۹ است. این فیلم داستان خبرنگاری است که در یک روز کاریاش با حوادثی در سطح شهر روبهرو میشود. نیکی کریمی، حسن معجونی، لعیا زنگنه، محمدرضا فروتن، رضا داودنژاد و عیسی یوسفیپور از جمله بازیگران این فیلم سینمایی هستند. «خیابانهای آرام» همچنان در کشوی دفتر «سیمای مهر» باقی مانده و هیچگاه فرصت نمایش نداشته است.
درباره الی
«درباره الی» به کارگردانی اصغر فرهادی، جزء اولین فیلمهایی بود که این فیلمساز را در فضای بینالملل مشهور کرد. «درباره الی» به اعتقاد برخی از منتقدان و کارشناسان، حتی بعد از دیگر موفقیتهای فرهادی هنوز جزء بهترین کارهای این کارگردان محسوب میشود. شاید یکی از محاسن رفتار حرفهای سیدمحمود رضوی این باشد که توانسته با طیف متنوعی از کارگردانها کار کند. خودش در این باره میگوید: «کسی مثل من که سینما نخوانده بود و مسیر را تجربی میرفت، باید خط را پیدا میکردم. البته این را هم باید اضافه کنم که من خارج از خط خودم کاری را انجام ندادم. فیلمهای اصغر فرهادی، بهروز شعیبی، عسگرپور، مسعود دهنمکی و کمال تبریزی که من تهیهکنندهشان بودم هیچگاه خارج از خط من نبودهاند.»
دهلیز
فیلمی به کارگردانی بهروز شعیبی است و نخستین فیلم بلند سینمایی او به شمار میآید. شیوا (هانیه توسلی) پس از به زندان افتادن شوهرش (رضا عطاران) از امیرعلی (محمدرضا شیرخانلو) پسرشان به سختی مراقبت میکند. «دهلیز» جزء آثاری بود که نگاه متفاوتی به موضوع قصاص داشت. این فیلم دو سیمرغ دریافت کرده است.
معراجیها
فیلمی به کارگردانی مسعود دهنمکی و محصول سال ۱۳۹۲ است. فیلمی که جزء آثار پرفروش سینمای ایران محسوب میشود و حتی سریالی هم از این فیلم آماده و در تلویزیون پخش شد. «معراجیها» در زمان ساخت درگیر حادثه هولناکی شد. در پشت صحنه ساخت این فیلم پنج نفر از عوامل فیلم کشته شدند. مرگ پنج نفر در پشت صحنه یک فیلم آنقدر مهم بود که سینمای ایران چند هفته در شوک از دست دادن هنرمندان خود قرار گرفت. شاید شرایط تولید این سریال و همچنین سختیها و بیمه خانواده این هنرمندان درگذشته یکی از خاطرات تلخ دوران حرفهای رضوی محسوب میشود.
خانهای در خیابان چهل و یکم
حمیدرضا قربانی سالها به عنوان دستیارکارگردان و تدوینگر فعالیت داشت. او پیش از این در فیلم «درباره الی» به عنوان دستیارکارگردان در کنار سیدمحمود رضوی حضور داشت و فیلمهای «دلبری» و «دهلیز» را هم با تهیهکنندگی رضوی، تدوین کرده بود. او در اولین تجربه کارگردانی خود، با تهیهکنندگی سیدمحمود رضوی، «خانهای در خیابان چهل و یکم» را ساخت. داستان دعوای دو برادر است که این دعوا باعث قتل یکی از آنها میشود؛ این آغاز بحران است. این فیلم در سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر رونمایی شد و رضوی در نشست خبری این فیلم در پاسخ به این پرسش که چه شد که سراغ ساخت این فیلم رفتید، گفت: «نگاه انسانی و درستی که در این فیلم وجود دارد، از کارهای من دور نیست. آدمها نگاههای عجیبی ندارند. همچنین بحرانی بودن موضوع، منجر به نگاه تلخ در این فیلم شده است.»
دلبری
فیلمی به کارگردانی و نویسندگی سیدجلال دهقانیاشکذری بوده که محصول سال 1394 است. این فیلم با حمایت حوزه هنری ساخته شده است. «دلبری» هیچگاه توفیق چندانی در اکران و جشنواره نیافت. شاید حضور رضوی در کنار اشکذری به خاطر حمایت از مفهوم انسانی این اثر بود که تصویری از زندگی همسر یک جانباز را نمایش میداد.
سیانور
فیلمی به کارگردانی بهروز شعیبی، نویسندگی مسعود احمدیان و محصول سال ۱۳۹۴. این فیلم جزء اولین کارهای سیدمحمود رضوی است که در آن سراغ سازمان مخوف مجاهدین خلق (منافقین) رفته است. داستان فیلم برگرفته از وقایع درونی سازمان مجاهدین خلق پیش از پیروزی انقلاب اسلامی است. این فیلم بازگوکننده اختلافات میان دو دسته در سازمان مجاهدین خلق و درگیری میان چهرههای کلیدی آن مانند تقی شهرام، مرتضی صمدیهلباف و مجید شریفواقفی است. همچنین در متن یک داستان عاشقانه نافرجام روایت میشود.
ماجرای نیمروز
فیلمی به کارگردانی محمدحسین مهدویان است که فیلمنامهاش توسط محمدحسین مهدویان و ابراهیم امینی نوشته شده است. «ماجرای نیمروز» محصول سال ۱۳۹۵ است؛ ولی از التهابات اوایل دهه 60 میگوید. این فیلم توانست موفقیتهای پیشین مهدویان را تثبیت کند. سیدمحمود رضوی این بار تهیهکننده فیلمی شده بود که به موضوع منافقین در سالهای بعد از پیروزی انقلاب میپردازد. این فیلم در سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر، برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم جشنواره، سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه ملی و سیمرغ بلورین بهترین فیلم از نگاه تماشاگران شد. همچنین بهزاد جعفریطادی در این فیلم برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس شده است. موضوع این فیلم به ترورهای سازمان مجاهدین خلق ایران در سال ۱۳۶۰ و اتفاقات بعد از عزل ابوالحسن بنیصدر میپردازد.
لاتاری
حاشیهسازترین و پربحثترین فیلم سیدمحمود رضوی و محمدحسین مهدویان این روزها در سالنهای سینمایی خوب میفروشد. «لاتاری» محصول سال ۱۳۹۶ است. این فیلم در جشنواره ۳۶ فجر حضور داشت و در بخش جلوههای ویژه بصری کاندیدای دریافت سیمرغ بلورین جشنواره شد. امیرعلی و نوشین قرار است با هم ازدواج کنند، اما خانواده نوشین دچار یک ورشکستگی سنگین شده است. پدر دختر مخالف ازدواج است و از طرفی فردی به نام سامی، نوشین را برای کار در یک شرکت حسابداری (بعدا میفهمیم مدلینگ) انتخاب و او را به دبی ترانسفر میکند. فیلم «لاتاری» در جشنواره سیوششم فیلم فجر از سوی داوران جشنواره بسیار مورد بیمهری قرار گرفت اما در اکران عمومی پیشتاز بوده است.
دارکوب
سیدمحمود رضوی همچنان به سینمای اجتماعی علاقهمند است. او سال گذشته، تهیهکنندگی «دارکوب» را برعهده گرفت. فیلمی به کارگردانی و نویسندگی بهروز شعیبی. این فیلم داستان اجتماعی روابط انسانی افراد جامعه را در مواجهه با معضلات اجتماعی و اعتیاد روایت میکند. شعیبی درباره ساخت این فیلم گفته است: «موضوع این فیلم عاشقانه دغدغه مهم فعالان اجتماعی است که پس از مدتها تحقیق بالاخره ساخته شد؛ با یک گروه خوب. ممنونم از دوست و برادر خوبم سیدمحمود رضوی که پای «دارکوب» ایستاد تا بتوانیم حرف خیلی از مردم را از طریق این فیلم مطرح کنیم، حرفهایی که در این جنجالهای سیاسی و اجتماعی شنیده نمیشود.»
سریال پرده نشین
نام مجموعه تلویزیونی به کارگردانی بهروز شعیبی و ساخته سال ۱۳۹۳ است. این سریال به کارکردها و اثرگذاریهای روحانیون و حضور آنها در محلهها و در کنار مردم توجه ویژهای داشت. شاید این از اولین آثار موفق تلویزیون بود که سبک زندگی ایرانی- اسلامی را به تصویر میکشید. سیدمحمود رضوی که با زندگی و خانواده روحانیت بیارتباط نیست خاطره جالبی از شباهت حاجآقا شهیدی این سریال -که فرهاد آئیش نقش آن را بازی کرده بود- با پدربزرگش تعریف میکند. او در مورد ساخت این سریال گفته بود: «پدربزرگ مادریام را یکبار پشتصحنه یکی از فیلمها بردم. البته هیچوقت سینما نرفت. فیلمها را برای ایشان میبردم که ببیند. حاجآقا شهیدی در سریال «پردهنشین» هم نام و هم خلقیات پدربزرگم را داشت. در زمان پخش مجموعه ایشان کسالت داشت و با اینکه سریال را میدید اما جزئیات آن خیلی در ذهنشان نمیماند. یکبار به من میگفت که «هرکجا میروم، میگویند نوهات، شما را سریال کرده است! گفتم من جرات ندارم و فقط اسم شما را دارد.»
منبع: روزنامه فرهیختگان
انتهای پیام/