به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ اگر بنا باشد با ظرف تقویم درباره او صحبت کنیم مناسبتهای زیادی وامدارش هستند از روز مادر و روز مهندس گرفته تا روز معلم و روز تکریم مادران و همسران شهدا. اما «روز ملی فناوری هستهای» بهترین بهانهای است تا درباره قهرمان زندگیاش،که اتفاقا قهرمان هستهای کشور هم هست، به گفتوگو بنشینیم.
عضو هیئت علمی دانشکده هستهای دانشگاهی است که همسرش از سکوی همانجا ایران را وارد «باشگاه جهانی هستهای» کرد و با زحمات مخلصانه، «غنیسازی ۲۰ درصد» را به ارمغان آورد. ارمغانی که کشورهای ُقلدر دنیا را مجبور کرد به پای میزمذاکره هستهای با ایران بیایند و نتیجهای بسازند به نام برجام.
اگر نبود «توانایی هستهای» و «توان دفاعی»، هنر دیپلماسی به خودی خود کاری از پیش نمیبرد و کسی هم به خودش جرات نمیداد باد به غبغب بیندازد و در گرمای اصطکاکی انتخابات از رقیب بپرسد: «شما بلدید مذاکره کنید؟!».
گفتوگوی ما درباره قهرمانی است که به معنی واقعی کلمه ذخیره انقلاب بود، اما هرگز حقوق نجومی نگرفت و حتی حاضر نشد بخاطر زندگی مادی بدون دغدغه، عطای کشورش را به لقایش ببخشد. قهرمانی که از حدود ۷ سال قبل از شهادتش میدانست اسمش در فهرست ترور سرویسهای جاسوسی قرار دارد، اما نه تنها پا پس نکشید بلکه با تمام توان و قدرت پای صنعتی ماند که این صنعت برای همیشه در تاریخ ایران خواهد ماند.
متن گفتكو با دکتر بهجت قاسمی عضو هیئت علمی دانشکده هستهای دانشگاه شهید بهشتی و همسر شهید دکتر مجید شهریاری در آستانه ۲۰ فروردین روز ملی فناوری هستهای به قرار زیر است:
خانم دکتر بدوا از اینکه وقت خودتان را در اختیار خبرگزاری میزان قرار دادید سپاسگزارم.
من هم از شما و همکارانتان تشکر میکنم.
به موقع حرف میزنم
در حال حاضر فقط در دانشکده هستهای مشغول هستید؟
بله البته مشغول انجام طرح دیگری هم هستم. ان شالله به موقع درباره آن حرف میزنم.
با سازمان انرژی اتمی هم همکاری دارید؟
خیر. فقط در دانشگاه مشغول هستم. البته آن طرحی که گفتم هم هست.
این طرح مربوط به هستهای که نیست؟
نه اصلا، مربوط به جوانان هست.
هرکاری که از دستمان میآیید باید انجام بدهیم
لابد این طرح خیلی مهم و کاربردی هست. ان شالله منتظر هستیم اعلام بفرمایید.
ان شالله. معتقدم هرکاری که از دستمان برمیآید باید انجام بدهیم. انشاالله از عهده انجامش برآیم.
انشالله حل میشود
قطعا شهید شهریاری هم با همین مشی توانست به «غنی سازی ۲۰ درصد» دست بیابد. واژهای به اسم «نمیتوانیم» در قاموس شهید شهریاری بود؟
خیر، «نمیتوانم» نداشت. اگر مشکلی پیش میآمد به ما چیزی نمیگفت. اگر میپرسیدیم چیزی شده است؛ میگفت «یه مشکل کوچک هست انشالله حل میشود» یا «یک مشکل کوچکی بود که حل شد».
با این اوصاف شما از کارشان اطلاع داشتید؟
تا حدودی. میدانستم با سازمان انرژی اتمی همکاری میکند، اما چه کاری دقیقا نه.
آدم بسیار ساده زیستی بودند
پس اهل شعار نبودند یعنی جار بزنند فلان کار را انجام دادم یا بهمان کار را انجام خواهم داد، موضوعی که اخیرا زیاد دیده میشود. درباره ساده زیستی شهید بفرمایید.
کلا ایشان آدم بسیار ساده زیستی بودند، یعنی وقتی ما ازدواج کردیم بنای زندگیمان را برهمین اساس گذاشتیم، من در زندگی سادگی را به عینه از ایشان دیدم، اوایل زندگیمان که به هر حال دستمان تنگ بود و هر دو دانشجو بودیم. فضا یک مقدار متفاوت بود؛ آن موقع زندگی سادهای داشتیم بعدا هم که وضعیت بهتری داشتیم باز هم ساده زندگی میکردیم.
تدریس برای رزمندگان
دکتر شهریاری اوایل شاغل نبودند؟
خیر. گاهی جلساتی برای رزمندگان داشتند. کار نداشتند منتهی دانشجوی دکترا بودند میدانستم ۴- ۵ سال دیگر ایشان دکتر است، آتیه متفاوت بود، ولی شغل خاصی نداشتند، منتهی، چون دانشجوی برتر بودند و دانشجوی دکترا بودند آن زمان برای بچههای رزمنده کلاس درس تشکیل میدادند. دریافتی در حد حق التدریس مختصری بود.
منظور رزمندههایی است که به دلیل حضور در جبهه از تحصیل باز مانده بودند.
بله. قدیمها، دانشگاهها معاونتی به نام معاونت دفاعی داشتند که الان دیگر نیست، برای زمان جنگ است. معاونت دفاعی بیشتر امور رزمندگان را بررسی میکرد. خیلیها بودند که درس و مشق را رها کرده و به جبهه رفته بودند بعد از یک مدتی برمیگشتند. معاونت دفاعی کلاسهای جداگانه از کلاسهای روتین برای اینها میگذاشت تا این بچهها تقویت شوند و بتوانند امتحان و درسشان را ادامه بدهند.
دانشجوی تاپ
پس دکتر دعوت میشد به این عزیزان درس بدهد
بله. از آنجایی که شهید شهریاری دانشجوی دکترا و تاپ بودند و از نظر تقید نیز مقید بودند دعوت میشدند، چون هر استادی حاضر نبود به این کلاسها بیاید و درس بدهد. دکتر آن کلاسها را داشتند و درس میدادنند حق التدریس مختصری بابت آن میگرفتند.
شما شاغل بودید؟
بله. من با مدرک کارشناسی شاغل بودم.
زندگی ساده
چقدر حقوق میگرفتید؟
13 هزار و500 تومان حقوق میگرفتم و زندگیمان با آن میگذشت واقعا مشکلی نداشتیم همان موقع هم که ازدواج کردیم زندگی سادهای داشتیم.
شرط حین ازدواج
شهید شهریاری حین ازدواج شرط و شروطی نگذاشتند؟
یکی از شروط ایشان این بود که میهمانیها را خیلی ساده برگزار کنیم که این میهمانیها پایدار باشند. گفتند اگر بخواهید در میهمانیها دو سه جور غذا و ریخت و پاش باشد میهمانیها متوقف میشود و ما بنا را گذاشتیم که میهمانی هایمان ساده باشد و یک جور غذا درست میکردم.
پیشنهاد خوب خارجیها
فرمودید شهید شهریاری در حین تحصیل یعنی در مقطع دکترا جزو دانشجویان ممتاز و به قولی تاپ بودند. طبعا در چنین حالتی درخواستهایی میشود مبنی بر این که کشور را ترک کند و در کشورهای غربی - به اصطلاح - به زندگی مادی بدون دغدغه بپردازد. برای شهید شهریاری هم چنین درخوستهای ارسال شده بود؟
در دورهای که دانشجوی دکترا بودند من اطلاعی ندارم اگر هم بوده نمیدانم. فکر نمیکنم، چون اگر چیزی بود مطرح میشد، ولی بعد از فارغ التحصیلی که ایشان دیگر مقالاتشان در صحنه بینالمللی رفته بود و در مجامع بینالمللی شناخته شده بودند چندین مورد بود که پیشنهادات خیلی خوبی شده بود.
کدام کشورها؟
یکی از دوستان به کشوری برای کنفرانس رفته بود. فهمیده بودند این دوست ما از ایران است آنجا با ایشان صحبت شده بود بعد در همان کشور یک هدیه برای دکتر شهریاری فرستاده بودند. هدیه را هنوز دارم که نماد آن کشور بود. به جز این، پیام داده بودند که این پیام را آن دکترِ دوست ما آورد. گفته بودند یک هفته مهمان ما؛ یعنی هزینه اقامت، رفت و برگشت و همه چیز با آنها. دعوت کرده بودند که دکتر با خانواده یک هفته میهمان آنها باشد.
عجب آفری
این بحث به دهه هفتاد برمی گردد. درست است؟
برای خیلی وقت پیش بود. ایشان سال ۷۷ دکترایشان تمام شد بعد از آن دوران بود. هم من و هم دکتر میدانستیم این دعوتها یعنی چه؛ ما اتفاقا با هم میخندیدیم و میگفتیم عجب آفر جالبی بود. بچههایم کوچک بودند صحبت میکردیم پسرم میگفت بابا خوب است که یک هفته مجانی میرویم و میگردیم؛ بچهها را با زبان خودشان توجیه میکردیم. از این آفرها زیاد میشد.
کشورمان را رها کنیم کجا برویم
واکنش شهید شهریاری به این درخواستها چی بود؟
اصلا به هیچکدام جواب هم نمیداد. حتی من یک بار همین طوری - البته نه این که بگویم تفکرم این بود؛ نه، همین طور - گفتم چند سالی برویم از اینجا، از این هیاهوها دور باشیم. همین جوری گفتم، ایشان خیلی بهش برخورد که چرا خانمش این حرف را میزند؛ میگفت کشورمان را رها کنیم کجا برویم.
استفاده از توانایی برای ارتقای کشور
شهید شهریاری میتوانست راحت برود و زندگی بهتری به لحاظ مادی انتخاب کند - که البته آنوقت دیگر خبری از غنی سازی ۲۰ درصد در صنعت هستهای نمیبود - چه باعث شد شهید شهریاری در کشور خودش ایستاد؟ ایستادنی که نتیجهاش این صنعت شد
بالاخره هر کسی یک مدل تفکری دارد؛ ما هم یک مدلی بودیم و تفکری داشتیم به هر حال اعتقاد دکتر این بود که خداوند ایشان را خلق کرده است و نسبت به انسان بودنش یک وظیفهای دارد. هر کسی وظیفه خودش را در یک بعدی میبیند ایشان وظیفه خودش را این طور میدید یک آدم پرپتانسیلی بود هوش خدادادی داشت واقعا باهوش بود گیرایی فوق العاده زیادی داشت و واقعا خدادادی بود یک همت والایی هم داشت یعنی این دو با هم بودند بنابراین فرد بسیار توانایی بودند؛ عقیده اش این بود که وظیفه اش را نسبت به نعمتی که خدا داده است باید ادا کند نگاهش به وظیفه اش این بود تا جایی که میتواند از استعدادش، همتش، از همه چیزش برای ارتقای کشورمان و مردمان استفاده کند و واقعا این کار را کرد.
شهید شهریاری به نقطه وصل بود
خاطرم هست در جریان حضور مقام معظم رهبری در منزل شما که پیرو شهادت شهید شهریاری انجام شد، آنجا گفتید «شهادت شهید شهریاری به خاطر معنویت ایشان بود» حتی جایی خواندم گفته بودید شب اول ازدواجمان، سجاده نماز شب شهید شهریاری پهن بود، چه قدر این معنویت در چنین تفکری تاثیر داشته است؟
قطعا تاثیر همین معنویت بود، شهید شهریاری این طور بود؛ انصافا همه چیزش به یک نقطه وصل بود یعنی واقعا یک نقطه کانونی داشت و آن نقطه کانونی رضایت خدا و دستورات قرآن بود و همه چیز براساس آن بود یعنی رفتار و کردارش، گفتارش، درس خواندنش، ادب و تواضعی که داشت نماز خواندنش، خیراتش، عصبانیتش و همه چیزش به این نقطه وصل بود.
خصایص دوازده امام
پس بیش از آنکه روی بُعد علمی تمرکز کند روی بُعد معنوی تمرکز داشت
بله، ما همه شیعه و پیرو ائمه هستیم. اما خصایص بارز یکایک امامان معصوم (ع) از امام اول حضرت علی (ع) تا امام آخر حضرت مهدی (عج) را در وجود شهید شهریاری میدیدم. شهید شهریاری تا جایی که توانست خصایص دوازده امام را عملا در خودش پیاده کرد. «ولایت پذیری»، «تعامل با دیگران»، «جسارت و شهامت»، «عبادت طولانی مدت»، «دانشمند بودن»، «توزیع علم و دانش»، «کظم غیظ»، «راضی به رضای خدا بودن»، «جود و کرم»، «امین» و ... را داشت. به نظرم شیعه بودن را صرفا در گفتار نداشت بلکه سعی میکرد در عمل داشته باشد.
شیعه واقعی
یعنی تک بعدی نبود؟
دقیقا، مثلا ما روی بحث حجاب یا نماز تکیه میکنیم، ولی جایی که بحث بخشش و جود و کرم پیش میآید کم میآوریم یا مثلا نمازمان و حجابمان و بخشش مان خوب است، ولی یک جایی در موضوع صبر کم میآوریم. ولی ایشان سعی میکرد همه خصایص ائمه را عملا در خودش پیاده کند
اعتقادی به رفتن نداشت
به نظرم آنگونه که شایسته شهید شهریاری است به مردم شناسانده نشدهاند. اینکه چنین شخصیتی پیشنهاد کشورهای خارجی را رد کند و به کشور خودش خدمت کند موضوع ارزشمندی است.
به هر حال ایشان وظیفه خودش میدانست و ایستاد و کار کرد و اعتقادی هم به رفتن نداشت به هر حال وظیفه خودش را میدانست شانسی هم آورده بود همراهی داشت که کاملا درکش میکرد و همراهش بود و کنارش بود.
پیشتر دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی گفته بود اگر شهید شهریاری بابت کاری که کرد (دستیابی به غنیسازی ۲۰ درصد) میلیاردها تومان میخواست نظام حاضر بود پرداخت کند، ولی حتی یک ریال نگرفت. حضرتعالی هم نزدیکترین فرد به دکتر شهریاری بودید و هم تخصص دارید. لطفا درباره اهمیت این کار شهید شهریاری بفرمایید.
بحث ۲۰ درصد برمی گردد به آنجا که قرار بود سوخت ۲۰ درصد ما را خارجیها تامین کنند و ایران دیگر سراغ غنی سازی نرود، اما از آنجایی که سوخت راکتور تهران در حال اتمام بود ایران تقاضای سوخت کرد. در شرایطی که حتی بیماران نیاز به دارو داشتند که از این محل تامین میشد، اما طرفهای خارجی حاضر به ارائه سوخت ۲۰ درصد به ایران نشدند. خاطرم هست آقای جلیلی (مسئول وقت مذاکره با طرفهای خارجی) میگفتند در جلسهای که با طرف خارجی داشتند گفته شد «اگر سوخت ۲۰ درصد را ندهید ما خودمان درست میکنیم» طرفهای خارجی یک لبخند تمسخرآمیزی زدند که یعنی اگر میتوانید بسازید! بعدها از آقای دکتر صالحی رئیس سازمان انرژی اتمی شنیدم که میگفتند «وقتی موضوع غنی سازی ۲۰ درصد مطرح شد نمیدانستم این موضوع را به چه کسی بسپارم تا انجام بدهد» که نهایتا به شهید شهریاری سپرده شد. از خود ایشان هم شنیدم که مجید بابت انجام آن هیج پولی دریافت نکرده است. یعنی حتی به من هم نگفت که این پروژه را بدون دریافت مزد انجام داده است.
تخصص؛ اعتماد
وقتی شهید شهریاری قبول کردند شما در جریان بودید؟
در جریان جزئیات نبودم، میدانستم کاری میکنند، اما این که این کار چه هست خبر نداشتم. بعدا که دکتر صالحی گفتند فهمیدم قضیه چه بود. تولید سوخت به مسائل پیچیده محاسباتی از جهت ملاحضات ایمنی و ... نیاز دارد. حتما افرادی بودند که توانایی این کار را داشته باشند، ولی مسئولان دنبال شخصی میگشتند که علاوه بر توانایی علمی و تخصصی، قابل اعتماد هم باشد یعنی بتوانند به او اعتماد کنند.
چه کسی بجز شهید شهریاری
کسانی بودند که چنین شرایط داشته باشند؟
من اطلاعی ندارم، ولی آقای دکتر صالحی از قبل شهید شهریاری را میشناختند و استاد مقطع فوق لیسانس شهید شهریاری بودند. در این مدت با هم ارتباط داشتند حتی زمانی که دکتر صالحی دانشجوی دکترا گرفته بود شهید شهریاری به او کمک میکرد. دکتر صالحی از نظر اخلاقی و تعهد و تقید و ایمان شهید شهریاری را میشناختند و از دکتر شهریاری خیلی مطمئن بودند. دکتر صالحی میگفتند «هر چه فکر کردم که چه کسی میتواند این کار (پروژه غنی سازی ۲۰ درصد) را انجام بدهد دیدم غیر از شهریاری کسی را نه میشناسم و نه میتوانم به کسی اعتماد کنم». بعد از آن، قضیه را به دکتر شهریاری میگویند دکتر هم میپذیرند.
این موراد را حضرتعالی بعد از شهادت شهید شهریاری شنیدید؟
بله. همه اینها را از دکتر صالحی شنیدم این صحبتها بین من و شهید شهریاری نبود. دکتر صالحی میگفتند وقتی به او گفتم شهید شهریاری گفت: «به من وقت بدهید بررسی کنم» که بعد میگویند قبول میکنم. ولی هیچ چیزی را بابت دستمزد قبول نمیکنند.
عبور از مدرک گرایی
پس شهید شهریاری عملا علم را به عرصه صنعت آورد یعنی در مرحله مدرک گرایی توقف نکرد.
بله. دانستههایی که دکتر شهریاری داشتند بسیار عمیق بود یعنی الان خیلیها ممکن است مدرک دکترا داشته باشند، استاد دانشگاه هم باشند، تعدادی مقاله هم داشته باشند، ولی در عرصه عملیاتی زیاد موفق نباشد. شهید شهریاری آنچه تحصیل کرده بود و خوانده بود همه را واقعا فرا گرفته بود یک آدم بسیار پیگیری بود. وقتی مسئلهای را شروع میکرد آن را به سرانجام میرساند.
بعد از پذیرش پروژه لابد سر شهید شهریاری شلوغ شده بود. شما متوجه این موضوع شدید؟
دکتر شهریاری همیشه درگیر کار بود و افزایش فعالیتش برای من موضوع عجیبی نبود که جلب توجه کند. من عادت داشتم.
بومیسازی کدهای هستهای
پس قاعدتا وقت کمتری برای با هم بودن داشتید و این نشان میدهد حضرتعالی هم بستر فعالیت شهید شهریاری را به خوبی فراهم میکردید و قطعا در موفقیت دکتر نقش داشتید.
هر کاری را که ایشان تقبل میکرد بیشترین مایه را برایش میگذاشت یکی دو سال آخر عمرش خیلی گرفتار بود تقریبا میشود گفت ما هیچ وقت همدیگر را نمیدیدیم یکی از دلایلش همین سوخت ۲۰ درصد بود که راه انداخته بودند که به شدت درگیر بود؛ بحث پروژههای دانشجویان بود و در کنارش هم یک کاری دکتر صالحی درباره بحث بومی سازی کدهای هستهای از ایشان خواسته بودند که انجام دهد.
نهضت بومی سازی کدهای هستهای در چه مرحلهای قرار دارد؟
به حمدالله مسیر خوبی را طی کرد و میکند.
دکتر کار اجرایی را نپذیرفت
استاد مطهری در کتاب «انسان کامل» میگویند: «مععالاسف بوعلی سینا مدتی وزیر بود...». یعنی اگر آن وقتی که صرف امور اجرایی کرد هم در اختیار مباحث علمی بود این روزها بیشتر از علم ایشان استفاده میشد. شنیدم آقای صالحی هم جایی گفته بودند حیف بود شهید شهریاری را وارد کار اجرایی کنیم. موافق هستید بهترین انتخاب شهید شهریاری همان فعالیت در عرصه علمی بود؟
بالاخره ایشان دانشمند بود. هر کسی را بهر کاری ساخته اند ایشان تواناییش در بحثهای علمی خیلی بیشتر بود تا اینکه بخواهد کار اجرایی بکند. بارها خودش میگفت من در بحث علمی علاقه بیشتری دارم حتی دکتر صالحی زمانی که خودشان رئیس سازمان بودند کار اجرایی به ایشان پیشنهاد کردند باز هم نپذیرفت به دکترصالحی گفتند اگر بیایم از کار علمی دور میشوم. برای انجام پروژه بومی سازی یک تیم خیلی قوی از بچههای قوی ایجاد کرد و در شرکتی که به همین منظور بود شروع به کار کردند. آن شرکت هنوز کار میکند. ایشان کاری که قبول میکرد به توانایی خودش ایمان داشت حداقل ایمان داشت آنچه در توان دارد به کار میگیرد پایه کار را میدانست و انجام داد و الحمدالله موفق شد.
حتی متوجه خیرات دکتر نمیشدم
بعد از موفقیت شهید شهریاری در پروژه غنی سازی ۲۰ درصد، چگونه از این موضوع مطلع شدید؟
آن موقع که انجام شد مثل الان سر و صدا نکرد. شاید هنوز به عظمت این کار پی برده نشده بود، ولی این طور نبود که دکتر شهریاری بیایند خانه و بگویند که مثلا فلان کار را انجام داده ام. خیلی چیزها بود که ایشان انجام داده بود و حتی جلوی من هم مطرح نکرده بود حتی خیلی از خیراتی که انجام داده بود را بعد از شهادت دکتر شهریاری فهمیدم.
با توجه به گذشت حدود ۸ سال از موفقیت پروژه غنی سازی ۲۰ درصد و انجام مذاکرات هستهای و ... به عنوان عضو هیئت علمی دانشکده هستهای نظرتان درباره این موفقیت علمی چیست؟
این قضیه آن زمان که انجام شد واقعا یک گام بزرگی در صنعت هستهای و یک پوئن (امتیاز) مثبتی بود که بعدها دوستان در مذاکرات هستهای از آن استفاده کردند. در مذاکرات قبلی که دور میز مذاکره مینشستند تمام صحبت طرف مقابل این بود که شما حق ندارید غنی سازی کنید. ولی بعد دیدیم که با در دست داشتن برگ امتیاز «غنی سازی ۲۰ درصد» سرنوشت مذاکرات چه شد.
حق مطلب ادا شد؟
به نظر شما به خوبی از این ظرفیت یعنی برگ برنده «غنی سازی ۲۰ درصدی» - که همان جهش هستهای ایران بود - استفاده شد؟ به قولی حق مطلب ادا شد؟
دقیق منظورتان را نمیدانم. اینکه به درد کشور و جمهوری اسلامی خورد یا نخورد، قطعا خورد. چرا؟ برای اینکه الان کشور جمهوری اسلامی یک توانایی دارد، این یک دستاورد است. یک توانایی است، توانایی غنی سازی ۲۰ درصد را دارد، ولی این که آیا حالا صددرصد از آن استفاده میشود یا نمیشود صاحب نظران باید نظر بدهند. من نگاهم این است که زحمات هدر نرفته است. دانش تولید غنای ۲۰ درصد را داریم.
رهبری داریم که الحمدالله محکم ایستادهاند
بله همین دانش و توانایی غنی سازی کشورهای قلدر را مجبور کرد پای میز مذاکره بیایند.
بله بالاخره به یک توانایی رسیدیم و یک قدرتی به ما داد که به قول شما اینها مجبور شدند پای میز بیایند. اگر این پیشرفت را در سیستم هستهای نمیدیدند شاید تعامل امروزشان که هست نبود و مثلا فلان موضوعی که میگویند روی میز است خیلی محکمتر بود. اما اینکه در مذاکرات هستهای آیا جایگاه این زحمتها حفظ شد یا خیر، نمیشود به این سادگی اظهار نظر کرد. ما در یک نظامی زندگی میکنیم و رهبری داریم که الحمدالله محکم ایستاده اند و اشراف روی قضایا دارند. میخواهم بگویم که یک نظام دمکراتیک و با ثباتی داریم وقتی مردم رای میدهند و سیستمی سر کار میآید بالاخره آن رئیس جمهور یا آن وزیر یا وکیل و یا رئیس شورای عالی امنیت ملی اینها هیچ کدام به تنهایی تصمیم نمیگیرند به خصوص تصمیمی که در این حد کلان مرتبط با امنیت کشور و یک راهبرد کلان کشور است. همه با هم روی این تصمیم دخیل هستند. در قضیه برجام بالاخره یک تصمیمی بود که نظام گرفت. من خیلی موافق نیستم با دوستانی که در دورهایی به مسئولان تهمت خائن میزدند.
بله. رهبر معظم انقلاب «فرزندان انقلاب» خطاب کردند
اگر یادتان باشد در یکی از خطبههای عید فطر - که خود من هم در آن مراسم بودم - رهبر انقلاب خیلی محکم گفتند «اینها متدین هستند اینها شجاع و مدبر هستند» این کم نیست دلیلی ندارد بیخودی بخواهد از یک مجموعهای تعریف کنند به هر حال این افراد با نیت خیر و ارتقای سطح مملکت در این حد توانستند کار را پیش بگیرند اعتقادم این است که تصمیمی بود که نظام گرفت. مخالفت با انتقاد فرق دارد یک موقع مخالفت میشود و تهمت خائن زده میشود با اینها صددرصد مخالفم، ولی انتقاد بحث دیگری است.
افزایش قدرت با پشت سر رهبری بودن
حضرتعالی شخصا انتقادی دارید؟
انتقاد بالاخره ممکن است باشد من نظر شخصی را وارد نمیکنم، ولی میخواهم بگویم اصل کلیت قضیه تصمیمی بود که نظام گرفت. آن چیزی که بیشتر از توان هستهای و بیشتر از توان تسلیحاتی و موشکی به قدرت این کشور در مقابل جهان خواران افزوده میکند اتحاد و یگانگی مردم و پشت سر رهبری واحد بودن است. در قضیه برجام یک تصمیمی نظام گرفت و این تصمیم ممکن است مشمول انتقاداتی باشد، ولی باید همه پشت سر رهبرمان و دولتمان باشند.
شهید شهریاری؛ قهرمان هستهای
این صحیح هست شهید شهریاری را بواسطه کار بزرگی که در دست یابی به غنی سازی ۲۰ درصد داشتند قهرمان هستهای بنامیم؟
در بحث ۲۰ درصد محاسبات با ایشان بود. در بحث هستهای خیلی افراد درگیر هستند اگر ایشان محاسبات را انجام داد، ولی کسی نبود محاسبات را عملی کند به دردی نمیخورد عکس این هم هست. بالاخره استارتش با ایشان بود مدالی به عنوان قهرمان به نام ایشان دادند، ولی به نظر من همه با هم قهرمان هستند. بحث تواضع نیست، چون واقعا هر کسی در پوزیشن (قالب) خودش کار و فعالیت میکند؛ من بازدیدی از مجموعهای که الان در بحثهای غنی سازی کار میکنند داشتم؛ عزیزان روز و شب مایه میگذارند بعضی از این مجموعهها فضاهای خطرناکی هست مثل آنهایی که در راکتور کار میکنند همه و همه زحمت میکشند هرکسی در قسمتی کار میکند واقعا تک تک شان قهرمان هستند.
مشیت الهی بود...
بالاخره ارزش کاری که شهید شهریاری انجام دادند به قول آقای جلیلی میلیاردها تومان برای جمهوری اسلامی ارزش داشت و یا به قول آقای صالحی اگر دکتر شهریاری ۵۰ میلیارد تومان هم میخواست نظام حاضر بود پرداخت کند.
بله کار با ارزشی بود، چون مقطع خاصی بود. ایران گفته بود خودمان میسازیم اگر کسی نبود که بتواند این کار را انجام دهد قضیه ابتر میماند. بالاخره این هم مشیت الهی بود که دکتر شهریاری یک چنین شخصی باشد و این کار را انجام دهد.
مگر ما آمدهایم سهممان را از انقلاب برداریم
برخیها که در مسندی قرار میگیرند نه تنها هیچ نقش مفیدی در افزایش بهره وری آن مجموعه ندارند به اصطلاح حقوق نجومی هم میگیرند. چطور میشود قهرمانی مثل شهید شهریاری برای بزرگترین کارش حتی یک ریال نمیگیرد، اما افرادی پیدا میشوند نه تنها حقوق نجومی میگیرند و سهم اوقات فراغت فرزندانشان را جیب مردم پرداخت میکنند در کمال تعجب ذخیره انقلاب هم نامیده میشوند و حتی مدعی اند سهم خودشان را از سفره انقلاب برداشته اند.
حاشیه نرویم. من با حقوق نجومی موافق نیستم. نمیدانم حقوق نجومی به چی میگویند. مثلا یک پزشک متخصصی است ماهی سی میلیون میگیرد نمیدانم این نجومی محسوب میشود یا نه، شاید خیلی فراتر باشد. اما اینکه بعضی میگویند سهم ما از انقلاب؛ مگر ما آمدهایم سهممان را از انقلاب برداریم. این اظهرمن الشمس است که کسی نباید بنام سهم، دزدی کند.
قبول دارید ذخایر واقعی انقلاب شهید شهریاریها هستند
درباره این موضوع باید مردم قضاوت کنند.
پروژه سزامی
درباره پروژه سزامی هم بفرمایید. شهید شهریاری با این پروژه هم همکاری میکرد؟
بله همکاری داشتند. سزامی پروژهای است که در فاز هستهای و مشترک بین برخی کشورهای آسیاست. محل انجام این پروژه در اردن است که هر کشوری یک قسمتی از آن پروژه را انجام میدهد که ایران هم یک قسمتی را به عهده گرفته است هر کشوری نماینده دارد و آقای دکتر شهریاری هم از جمله نمایندگان ایران بودند.
به اتفاق شهید مسعود علیمحمدی
بله با هم مشاور ایران در پروژه سزامی بودند.
میدانستیم دکتر شهریاری در فهرست ترور قرار دارد
صحیح هست که گفته میشود شهید شهریاری در جریان همکاری با پروژه سزامی از سوی سرویسهای جاسوسی شناسایی شد؟
ما از قبل میدانستیم دکتر شهریاری در فهرست ترور قرار دارد. به طریقی توانسته بودند سایت سازمان منافقین را هک کنند و اسم دکتر شهریاری هم جزو آن فهرستی بود که اطلاعاتش در سایت سازمان منافقین (برای انتقال به سازمان جاسوسی اسراییل) قرار داشت. یعنی تمام اطلاعاتش بود. اسم، فامیلی، تلفن و آدرس خانه و محل کار و همه چیز بود. اینطور نبود که در سزامی شناخته شود.
یعنی از چه زمانی از این موضوع مطلع شدید؟
خیلی قبل از شهادتشان. شاید شش - هفت سال قبلش میدانستیم که جزو فهرست هستند این طور نبود که در سزامی شناخته شود. یک مرتبه هم با شهید علیمحمدی برای شرکت در سزامی به اردن رفتند آنجا محلی است که همه اساتید هستند. ممکن است یک اطلاعاتی هم از آنجا گرفته باشند قطعا هم گرفته اند، ولی میخواهم بگویم این نبوده که فقط از آنجا شناخته شود از چند سال قبلش اطلاعاتش کاملا مشخص شده بود.
یعنی دکتر شهریاری با علم به اینکه اسمشان در فهرست ترور قرار دارد، ولی از همکاری با پروژههای مهم هستهای نه تنها دست نکشید بلکه با قدرت و قوت بیشتری همکاری کرد.
بله. همینطور هست.
در جریان حضور رهبر معظم انقلاب در منزلتان؛ شما فرمودید مجید من رفت، ولی بحث حفاظت از شخصیتهای هستهای باید تقویت شود. بالاخره ضعفی وجود داشت که چنین مهمی رخ داد
شهید اولمان دکتر علیمحمدی بودند که در زمان شهادت ایشان کشور خیلی فراز و نشیب داشت. خیلی از دوستان میدانستند که دکتر علیمحمدی، دکتر شهریاری، دکتر عباسی و خیلیهای دیگر - که الحمدالله هنوز هستند - در فهرست ترور هستند و دنبالشان هستند، ولی، چون تا حالا پیش نیامده بود خیلی جدی گرفته نمیشد. مشکل همیشگی کشورمان ضعف مدیریت است. بعد از شهادت دکتر علیمحمدی حفاظتها را یک کمی جدیتر کردند، البته یک کمی.
ضعف داریم
پیرو همین موضوع به شما توصیهای نداشتند؟
گفتند منزل را عوض کنید. منزل را عوض کردیم؛ یک آقایی بود که هم راننده و هم محافظ بود؛ وی مسلح بود، آدم وقتی رانندگی میکند چطور میتواند محافظت هم کند. معلوم بود خیلی مدیریت جدی نبود. بعد از اینکه دکتر شهریاری شهید شدند یک مقداری جدیتر شد الان در چه فازی است من نمیدانم، ولی یقینا ضعف داریم.
بعضا دیده میشود فلان مسئول رده چندم که اصلا منطقی برای «داشتن محافظ» برای او وجود ندارد تعدادی محافظ دارد. وضع فعلی حفاظت از دانشمندان هستهای قابل قبول هست؟
آن موقع که باید حفاظت تقویت میشد، نشد. قطعا باید حفاظت از دانشمندان تقویت شود و باید باشد. اینکه این کار را میکنند یا نه، نمیدانم. یکی دو نفر از دوستان را میشناسم که در همین فاز هستند بعضیها محافظت میشوند بعضیها نمیشوند دلیل را نمیدانم. در جایگاهی نیستم که بگویم. البته نه فقط حفاظت از دانشمند هستهای بلکه باید حفاظت از همه کسانی که واقعا در مملکت و برای پشرفت کشور زحمت میکشند و در معرض خطر هستند تقویت شود.
دنبال یک عدهای در رشته خاص هستند
در سایر حوزهها هم حساسیت وجود دارد که مثلا مثل صنعت هستهای دنبال افراد خاصی باشند؟
بله دنبال عدهای در رشتههای شاخص دیگر هم هستند. میدانم دنبال یک عدهای در رشته خاص هستند. مسئول حفاظت، یک ارگان دیگری است که تصمیم میگیرد. آیا درست تصمیم میگیرد یا نه من نمیتوانم اعمال نظر کنم.
حق وتو قانون جنگل است
یکی از حوزههایی که حضرتعالی ورود کرده و انتقاد هم کردید رفتار و مواضع دوگانه سازمانهای به اصطلاح بین المللی همچون سازمان ملل، شورای امنیت سازمان ملل و ... است. به نظر شما عملکرد این سازمانها در برنامه هستهای ایران قابل قبل بود؟
اصلا؛ کاملا مشخص و مبرهن است یک عدهای نشستند برای دنیا تصمیم میگیرند و متاسفانه حق وتو دارند. حضرت امام (ره) میگفتند این حق وتو، قانون جنگل است. شما جوانان شاید نشنیده باشید قانون جنگل است یعنی هرکی زورش بیشتر باشد برنده است الان هم همین طور است. منتهی به نظرم این چیزی را از وظیفه ما کم نمیکند ما کارمان را میکنیم حتی در این قضیه من خودم نامهای به آقای رئیس سازمان ملل نوشتم و اعتراض کردم. گر چه میدانم به جایی نمیرسد، ولی به عنوان یک مسیر منطقی نامه نوشتم. جای دیگری را به عنوان مرجع بین المللی نداریم؛ وظیفه مان بود نامهای نوشتیم اعتراضی نوشتیم ایشان هم لطف کرد جوابیه برای من نوشت متاثر شد که همسر من کشته شده است بدون اشارهای به بحث تروریسم و مسائل دیگر! من هر کاری از دستم برمی آمد انجام دادم این که ترتیب اثر بدهند یا ندهند؛ قطعا نمیدهند، ولی ما کار خودمان را انجام دادیم.
شهادت دکتر شهریاری قابل پیگیری بود؟
قطعا قابل پیگیری در حد عرف بین الملل هست. دوستان میگفتند پیگیری میکنیم من خیلی در جریان نبودم بحث شخصی نبود بحث ملی بود و اگر پیگیری کردند بحث پیگیریهای ملی است نه بحث شخصی.
با توجه به اینکه در دانشگاه حضور دارید و از نزدیک در جریان فعالیت بانوان هستید به نظر شما زمینه فعالیت بانوان چگونه هست و آیا بستر فعالیت آنها فراهم هست؟
بله خوشبختانه خانمهای خیلی توانمندی پرورش پیدا کرده اند. در عرصه علمی همچون صنعت هستهای هم فعالیت بانوان بیشتر از قبل شده است. یادم است زمانی که من با کنکور وارد دانشگاه شدم در رشته هستهای دانشگاه شریف فقط یک دختر آن هم من بودم. الان که خودم دانشجو دارم از کلاس ۱۲ نفره ۵ یا ۶ نفر دختر هستند و حتی برخی مواقع تعداد خانمها بیشتر است الحمدالله شرایط جامعه به گونهای است که خانمها فضای کار دارند منتهی جای خالی خانمهای توانمند و مدیر در عرصههای مدیریتی کم رنگ است.
برای نگه داشتن انقلاب وظیفه داریم
خانم دکتر در پایان اگر نکتهای هست بفرمایید.
ما انقلاب کردیم ۴۰ سال از انقلاب میگذرد و واقعا سرمایه و خون پای انقلاب داده شده و برای حفظ انقلاب خیلی زحمت کشیده شده است. خون دسته گلهای این سرزمین ریخته شده است تک تک ما وظیفه داریم هر کاری برای نگه داشتن این انقلاب میتوانیم انجام بدهیم؛ و تلاش کنیم کشورمان را سربلند و پرچم مان را برافراشته نگه داریم و قدرتمند شویم؛ و شرط این همه، وحدت است. بعضا سر کوچکترین موضوع عدهای جوگیر میشوند و استارت آن توسط مزدوران - که برنامه ریزی شده است - زده میشود. نمیدانم چرا بعصیها درک نمیکنند این موضوعات برنامه ریزی شده است. معتقدم هیچ چیزی به جز وحدت نمیتواند علاج رفع مشکلات کشور باشد. نمیگویم صددرصد، ولی قریب به اتفاق مسئولان کشور آدمهای با سابقهای هستند و زندگی شان در مسیر انقلاب است و دلسوز هستند. البته ممکن است یک جا اشتباه کنند. باید سعی کنیم مدیران لایق را انتخاب کنیم من سیاست مدار و جامعه شناس نیستم فقط مهندسم، ولی یقین دارم آنچه که قدرت ما را میتواند نگه دارد وحدت است.
خانم دکتر در پایان مجدد تشکر میکنم که وقت خودتان را در اختیار خبرگزاری میزان قرار دادید.
خواهش میکنم. متقابلا از شما و از همه همکارانتان در خبرگزاری میزان تشکر میکنم.
منبع: میزان
انتهای پیام/