به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،در این مطلب زینت متاع دنیا با توجه به آیات قرآن مورد بررسی قرار داده شده و نتیجه این شد که شیطان به وسیلۀ زینت دادن متاعهای دنیا در عقیدۀ انسان نفوذ میکند و او را تا سرحد کفر میرساند.
دنیا
نوع جهانبینی و عقیدۀ انسان بسیار مهم است. همۀ کارهای انسان بر اساس عقیدۀ او انجام میگیرد. بنابراین لازم و ضروری است که انسان راههای حفظ عقیدۀ صحیح را بداند و همچنین بداند که چه چیزهایی میتواند جهانبینی او را فاسد کند. در این مقاله به توضیح چگونگی استفادۀ شیطان از زینت متاع دنیا برای تخریب عقیدۀ انسان میپردازیم.
زینتِ متاع دنیوی، عامل نفوذ شیطان در عقیده
از آن جایی که موجب فساد عقیده و کفر، زینتِ متاعهای دنیوی وفسق و آلودگی به گناه، یعنی تیرگی قلب و فاصله گرفتن از نور فطرت است. ابلیس (لعنة الله علیه) و لشکریانش، متاعهای دنیا و گناهان را در نظر انسانها زینت می دهند تا آنها را به کفر بکشانند؛ چنان که قرآن میفرماید: «قالَ رَبِّ بِما أَغْوَيْتَني لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعينَ»[«(شیطان)گفت: پروردگارا! چون مرا گمراه ساختى، من (نعمت هاى مادّى را) در زمين در نظر آنها زينت مىدهم، و همگى را گمراه خواهم ساخت».
برخی از مفسرین می فرمایند: «فریب شیطان برای انسان، برای دعوت به کفر، به واسطۀ تزیین متاعهای دنیوی و زینت دادن، از اعراض از حق با وعدههای دروغین و آرزوهای سرابی است».
شیطان آن چنان در بعضی از انسانها نفوذ می کند و اینقدر فریبکارانه متاعها را زینت میدهد که این انسانها در گمراهی عمیق فرو می روند و کفر می ورزند و وقتی به این مرحله برسند اگر آنها را انذار کنی یا انذار نکنی تفاوتی ندارد «إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ أَ أَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لا يُؤْمِنُون»[3]«همانا كسانى كه كافر شدند، براى آنان تفاوت نمىكند كه آنان را (از عذاب الهى) بترسانى يا نترسانى؛ ايمان نخواهند آورد».
شیطان به واسطۀ تزیین دنیا به آرزوی خود می رسد و انسان را دشمن پروردگارش می کند. وقتی که چنین شد این انسان، خودش شیطان می شود و دیگر شیطان کاری به اعمال دیگر او ندارد چون چنین انسانی خود به خود کارهای شیطانی را انجام می دهد
این افراد خودشان زمینۀ نفوذ و تسلط شیطان را فراهم کرده اند و کافر شده اند و به جایی میرسند که در این راه اصرار و لجاجت میورزند و دیگر قابل هدایت به راه حق و خداشناسی نیستند و این کلام خداوند «بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْها بِكُفْرِهِمْ فَلا يُؤْمِنُون»[4]«خداوند به علّت كفرشان، بر دلهاى آنها مهر زده؛ كه جز عدۀ كمى (كه راه حق مىپويند و لجاج ندارند،) ايمان نمىآورند» در حق آنها صادق می شود و مهری بر قلب آنها نقش میبندد که هرگز راه سعادت را پیدا نخواهند کرد.
طمع ابلیس (لعنة الله علیه) و حزبش اینقدر است که از هیچ انسانی دست برنمی دارد حتی اگر عابد دهر هم باشد باز در معرض وسوسۀ شیطان قرار دارد و جای تعجب است که به صورت ماهرانهای انسان را با هوی و هوس و تزیین دنیا فریب میدهد تا اینکه چنین انسانی سخن شیطان را می پذیرد و تا آن جایی پیش می رود که به خالق و آفرینندۀ خود کافر می شود «إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُر».
این انسانها در عمل به حدی گوش به فرمان شیطان می شوند که جایی برای مودت و محبت خداوند باقی نمیگذارند و حتی به جای سجده بر ذات احدیت بر یک موجود رذیل و پستی مانند شیطان سجده میکنند؛ چنان که بعضی از مفسرین در مورد برصیصای عابد این جریان عبرت آموز را نقل کرده اند که:
در ميان بنى اسرائيل عابدى بود بنام «برصيصا» كه زمانى طولانى عبادت كرده بود و به آن حد از مقام قرب رسيده بود كه بيماران روانى را نزد او مى آوردند و با دعاى او سلامت خود را باز مىيافتند، روزى زن جوانى را از يك خانواده با شخصيت به وسيله برادرانش نزد او آوردند، و بنا شد مدتى بماند تا شفا يابد، شيطان در اين جا به وسوسه گرى مشغول شد، و آن قدر صحنه را در نظر او زينت داد تا آن مرد عابد به او تجاوز كرد!
چيزى نگذشت كه معلوم شد آن زن باردار شده (و از آن جا كه گناه، هميشه سرچشمۀ گناهان عظيمتر است) زن را به قتل رسانيد، و در گوشهاى از بيابان دفن كرد! برادرانش از اين ماجرا با خبر شدند كه مرد عابد دست به چنين جنايت هولناكى زده، اين خبر در تمام شهر پيچيد، و به گوش امير رسيد، او با گروهی از مردم حركت كرد تا از ماجرا با خبر شود، هنگامى كه جنايات عابد مسلم شد او را از عبادتگاهش فرو كشيدند، پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بياويزند.
هنگامى كه بر بالاى چوبه دار قرار گرفت شيطان در نظرش مجسم شد، گفت: من بودم كه تو را به اين روز افكندم! و اگر آنچه را مىگويم اطاعت كنى موجبات نجات تو را فراهم خواهم كرد! عابد گفت چه كنم؟ گفت: تنها يك سجده براى من كن كافى است! عابد گفت: در اين حالتى كه میبينى توانايى ندارم، شيطان گفت: اشارهاى كفايت مىكند، عابد اشارهاى كرد و به شیطان سجده کرد و در دم جان سپرد و كافر از دنيا رفت. (6
گرچه مصداق آیه، برصیصای عابد است اما منظور مطلق انسانهایی هستند که تحت تأثیر شیطان قرار گرفتهاند و شیطان آنها را فریب داده است و سرانجام، شیطان آنها را رها میکند و می گوید: «قالَ إِنِّي بَريءٌ مِنْك»[7]. پس ببین نفوذ شیطان چقدر است که حتی انسانهای عابدی را هم که در اوج هستند به زیر می کشد و آنها را کافر می کند.
بنابراین شیطان به وسیلۀ زینت دادن متاع دنیا برای تمامی انسانها وارد حوزۀ عقیده انسانها می شود چنان که قرآن میفرماید: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَ الْبَنينَ وَ الْقَناطيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَ الْأَنْعامِ وَ الْحَرْثِ ذلِكَ مَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا» «محبّت امور مادى، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهاى ممتاز و چهارپايان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمايش و تربيت شوند؛ ولى) اينها (در صورتى كه هدف نهايى آدمى را تشكيل دهند،) سرمايه زندگى پست (مادى) است.»
و تا سرحد کفر پیش میرود. شیطان به واسطۀ تزیین دنیا به آرزوی خود می رسد و انسان را دشمن پروردگارش می کند. وقتی که چنین شد این انسان، خودش شیطان می شود و دیگر شیطان کاری به اعمال دیگر او ندارد چون چنین انسانی خود به خود کارهای شیطانی را انجام می دهد.
پی نوشت:
[1] - حجر/39.
[2] - الميزان فى تفسير القرآن، ج28، ص221.
[3] - بقره/6.
[4] - نساء/155.
[5] - حشر/16.
[6] - تفسیر نمونه ، ج23، ص545.
[7] - همان.
[8] - بقره/212.
منبع:تبیان
انتهای پیام/