به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،پس از اظهارات گستاخانه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی مبنی بر اینکه جمهوری اسلامی ایران رقیب عربستان سعودی نیست و از آنجا که این اظهارات ناشی از غرور کاذب این سیاست مدار جوان و ولیعهد ناشی است؛ در این مطلب تلاش شده است تا فرجام چنین نگاههای واهی مورد واکاوی قرار گیرد.
صدام حسین المجید التکریتی:
دیکتاتوری که مردم ایران نام او را به جنایت و خونریزی و جنگ اعتبار میکنند. وی از نظر غرور، تعصب و تکبر واهی شهره عام و خاص بود. هر کجا که پا می گذاشت این ویژگی خود را بروز می داد، از دانشگاه گرفته تا منصب ریاست جمهوری عراق؛ به طوریکه در پرونده دانشجویی صدام که هم اکنون در دانشگاه بغداد موجود است، به صراحت قید شده که صدام از اخلاق یک دانشجوی دانشگاهی کاملاً به دور بود.
از طرفی دیگر نگاه از بالا به دیگران و خود برتربینی در اظهارات او در منصب ریاست جمهوری موج میزند ؛ اوج این غرور و خود برتر بینی وی زمانی بروز کرد که در تلاشی نافرجام خود را مرد مردان عرب نامید و در جمله ای اعلام کرد: «من همیشه خواستهام که کاری متفاوت از دیگران انجام دهم و میخواهم همه مردم مرا بشناسند و از من به عنوان یک مرد یاد کنند؛ مردی که مرد مردان است و همانندی مثل او نیست».
این روحیه و باور غلط او موجب شد تا دست به اقداماتی فراتر از توان خود بزند و در گرداب جنگ با ایران و کویت و ... غرق شود. آن بلند پروازیها، غرور و تکبر سر از حضیض ذلت درآورد و سر انجام مرد مردان عرب! چون موشی از سوراخ بیرون کشیده شد و نتیجه آن همه غرور و تکبر تو خالی بر جهانیان هویدا گشت .
معمر القذافی :
دیگر دیکتاتور جهان عرب که سرانجامش باید عبرتی برای جوان نوپای عرصه حکومت عربستان باشد. معمر القذافی حاکم سابق لیبی است. او که حدود ۴۱ سال بر لیبی حکومت کرد؛ در هر موقعیتی سعی داشت غرور و خود برتر بینی خود را بروز دهد.
قذافی در سخنرانی های متعدد خود رویای آفریقای واحد را بیان می نمود و از ضرورت تحقق این هدف برای جهان و منطقه سخن میگفت. قذافی در پی این آرمان واهی، خود را پادشاه حاکمان آفریقا می نامید و غرور جنون آمیز خود را چنین آشکار می کرد.
مورد جالب و عجیب دیگر ماجرای سخنرانی سال ۲۰۰۹ در سازمان ملل متحد است که کلکسیونی از خود برتربینی و تحقیر دیگران بود. او با حرکاتی مانند پرت کردن منشور سازمان ملل به سمت هیئت رئیسه و سخنرانی بیش از زمان مقرر (که در تاریخ سازمان ملل موضوعی کم سابقه است) خود را فراتر از دیگر کشور ها و نظامات سازمان ملل نمایش داد.
موردی دیگر در نمایش اوج خود برتر بینی وی ماجرای ملاقات مقام معظم رهبری که در آن زمان سمت ریاست جمهوری ایران را بر عهده داشتند با قذافی است. شرح این ماجرا در کتاب «آب، آیینه، آفتاب» این گونه آمده است :« در لیبی، خیمهای بر پا کرده بودند که ارتفاع در ورودی آن خیمه کوتاه بود و به ناچار هرکس می خواست وارد بشود، باید خم می شد. از طرفی داخل خیمه، روبروی در عکس قذافی بود، یعنی هر کس وارد میشد ناخواسته در مقابل عکس قذافی سر خم میکرد. حضرت آیت الله خامنه ای وقتی میخواستند وارد خیمه شوند، به قهقرا (پشت) وارد می شوند تا در مقابل عکس قذّافی سر خم نکنند.»
قذافی به شدت تمایل داشت تمامی ملاقات کنندگان در برابر تصویر او تعظیم کنند و این چنین بزرگی خود بر سران دیگر کشورها را دیکته کند که پایان کار وی نیز اعدام بدون محاکمه در ذلیلانه ترین حالت بود.
محمد حسنی سید مبارک:
مبارک در سال ۱۹۲۸ در «کفر المصیلح» در استان «مونوفیا» مصر به دنیا آمد. وی پس از پایان تحصیلات متوسطه به دانشکده نظامی رفت و در سال ۱۹۴۹ با درجه ستوان دوم فارغالتحصیل شد. مبارک در سال ۱۹۵۰ به دانشکده نیروی هوایی رفت و تحصیلات تکمیلی خو را در آکادمی نظامی شوروی سابق گذراند. وی پس از پیشرفت در نیروی هوایی مصر تا مقام نایب رئیس جمهور بالا رفت و پس از ترور انور سادات در ۶ اکتبر ۱۹۸۱ به ریاستجمهوری رسید.
مبارک یکی از طولانیترین دورههای حکمرانی در جهان عرب را گذراند و با غرور و تکبر، خود را در قالب فرعونی جدید به جهانیان عرضه کرد. زمامداری حسنی مبارک که از ۱۴ اکتبر ۱۹۸۱ تا ۱۱ فوریه سال ۲۰۱۱ پس از کنارهگیری وی از قدرت دربرمیگیرد، یکی از طولانیترین حکومتهای منطقه به شمار میآید و پس از حاکمیت سرهنگ "معمر قذافی"، دیکتاتور مخلوع لیبی؛ "سلطان قابوس بن سعید سلطان"، پادشاه عمان؛ "علی عبد الله صالح" در یمن و "محمد علی پاشا" در مصر دارای پنجمین حکومت طولانی در جهان عرب بود. او پس از سالها ظلم سرانجام در ۳ اوت ۲۰۱۱ پای میز محاکمه آمد. مدت زیاد حکومت در مصر از مبارک فرعونی متکبر ساخته بود. وی نهایتا در آتش خشم مردم مصر سوخت.
اولین جلسه محاکمه حسنی مبارک و فرزندان و وزیر کشورش در ۳ اوت ۲۰۱۱ میلادی برابر با ۱۲ مرداد ۱۳۹۰ در "دانشکده پلیس" شهر قاهره به ریاست قاضی "احمد رفعت" برگزار شد و مبارک در حالیکه روی برانکارد قرار داشت، توسط آمبولانس به قفسی داخل دادگاه منتقل شد. این صحنه بیانگر اوج ذلت فرعون ها در طول تاریخ بود.
علی عبدالله صالح:
علی عبدالله صالح رئیس جمهور مستعفی یمن بود که حدود ۳ دهه بر این کشور فقیر حکمرانی کرد و مانند معمر قذافی نام خود را رئیس جمهور گذاشت. او در روستای «بیتالأحمر» استان «صنعا»، در کشور یمن به دنیا آمد و دوران ابتدایی را در روستای زادگاهش گذراند و سال ۱۹۵۸ به نیروهای مسلح پیوست و در رشته نظامی تحصیل کرد و در ۱۹۶۰ با درجه افسری به ارتش یمن پیوست. او در ١٩٨٧ قدرت را در یمن شمالی به دست گرفت و سال ١٩٩٠ نیز، بعد از اتحاد یمن شمالی و جنوبی، به اولین رئیسجمهور جمهوری تازهتأسیس یمن تبدیل شد. علی عبدالله صالح دیکتاتوری خودکامه و متکبر بود که قصد داشت مانند متحدان عربی خود در منطقه دست به طغیان و سرکشی بزند.
صالح در نهایت به جبهه شکست خورده عربستان سعودی پیوست و توسط مردم مظلوم یمن به شکل بسیار بدی کشته شد.
لازم به ذکر است که در این مدت کوتاهی که عملا محمد بن سلمان زمام امور عربستان را در دست داشته است، سیاست ها و اظهارنظرهای مقامات سعودی با گستاخی و غرور او همسو شده و این سیاست و جهت گیری که بن سلمان در شاکله حاکمیت سعودی دمیده به وضوح در اظهارات خود وی و بدنه دولت مشاهده می شود .
اندکی قبل محمد بن سلمان در رابطه با بحران قطر چنین ابراز داشت: «اهمیتی به آن نمی دهم. شمار ساکنان قطر به اندازه یک خیابان مصر هم نیست و هر وزیری در دولت سعودی قادر است بحران قطر را حل و فصل کند»
بن سلمان اخیرا نیز در مصاحبه با شبکه «سی بی اس» آمریکا بیان کرده بود : « ایران رقیب عربستان نیست و اقتصاد ما بزرگتر است»؛ این اظهارات گستاخانه او که نشان از غرق شدن در دریای غرور دارد وی را به تبلی تو خالی بدل کرده که مانند صدام و قذافی و امثالهم محک او با سقوطش مقارن می شود .
اگرچه این روحیه به طور گسترده توسط محمد بن سلمان بروز و ظهور یافته اما به مثابه آتش زیر خاکستری است که اکنون شعله ور شده است؛ چنانکه از این قبیل سخنان قبلا نیز توسط افراد مختلفی از مقامات عربستان بیان شده است. به طور مثال بندر بن سلطان در سخنانی چنین اظهار داشته بود: «ما از عراقی ها نمیترسیم ، چرا که ساده هستند و به راحتی می توانیم فریبشان دهیم». هرچند قطار زمان بالاخره این سیاست نامدار را در ایستگاه محک غافلگیر خواهد کرد اما این را نباید دست آویزی برای انفعال در برابر اظهارات گستاخانه وی قرار داد؛ چرا که صبوری در برابر چنین فرد مست قدرت و مغروری، وی را جری تر خواهد کرد.
منبع:مشرق
انتهای پیام/