جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در گفتگو با یکی از سالنامههای سیاسی کشور، درباره ورودش به انتخابات ۹۶ و اختیاراتش در دولت سخن گفت.
به گزارش خبرنگار دولت گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور در گفتگو با سالنامه مشرق به موضوع ورودش به کارزار انتخابات 96 پرداخته و در ادامه از اختیاراتش در کرسی معاون اولی دولت های یازدهم و دوازدهم می گوید. وی در سال 96 مهمترین سال سیاسی خود را گذراند و البته فراز و فرودهای زیادی را پشت سر گذاشت. او در فروردین به عنوان رقیب رئیس خود وارد کارزار داغ انتخابات شد و ثبت نام کرد، اما در نهایت از گردونه انتخابات دوازدهم کنار رفت. در ادامه بخشهایی از گفتگوی معاون اول دولتهای یازدهم و دوازدهم را میخوانید.
**شاید بهتر باشد مصاحبه را از اتفاقات ابتدای سال 96 شروع کنیم. در ابتدای امسال طوفانی و جنجالی ظاهر شدید و مردم با یک اسحاق جهانگیری جدید مواجه شدند و شما را کشف کردند اما بعد از انتخابات کمی حضور رسانهای شما کمرنگ شد؛ حتی می گفتند نقشتان در دولت نیز کمرنگ شده است، آیا واقعا چنین اتفاقی افتاد؟ در واقع سال 96 برای شما بسیار متفاوت آغاز شد کمی درباره آن صحبت کنید.
اتفاقی که در ابتدای سال 96 افتاد بسیار متفاوت بود. این نخستین بار بود که من به صحنه جدیدی از فعالیتهای سیاسی ورود کردم و طبیعی است که باید متناسب با آن جایگاه موضعگیری میکردم. اینکه چرا به صحنه انتخابات آمدم، سوالی جدی است. البته در سالهای مختلف، در زمان ثبتنام انتخابات ریاست جمهوری، همواره پیشنهادهایی برای حضور داشتم. مثلا در سال 84 که وزیر صنایع بودم دوستان از من پرسیدند شایعه ورود شما به انتخابات چیست و آن زمان قاطع تکذیب کردم، اما میدانستم که یک عده دنبال این هستند که من به صحنه وارد شوم.
همیشه در زندگی سعی کردهام وقتی بزرگترهای خودم و کسانی که پیشکسوت و توانا هستند به صحنه میآیند، من نیایم، مثلا اگر آقای هاشمی کاندیدا شود، من کاندیدا نخواهم شد، چون آن زمان بحث کاندیداتوری آقای هاشمی مطرح بود. روز آخر هم همینطور شد؛ به سمت وزارت کشور رفتم و میخواستم اگر آقای هاشمی نیامد لحظات آخر برای انتخابات ثبتنام کنم و اگر آقای هاشمی نمیآمدند، من سال 92 ثبتنام میکردم. البته اینکه بعد چه کار میکردم بحث دیگری است اما مصمم شده بودم که ثبتنام کنم. آقای هاشمی از مجمع تشخیص که حرکت کرد دوستان به من گفتند ایشان به سمت وزارت کشور حرکت کردهاند و من هم منصرف شدم و به سمت منزل رفتم.
*از انتخابات سال 84 این درس را گرفتیم که تفاهم بعد از ثبتنام و تبلیغات، چندان کار راحتی نیست
این نکته مهم است که هریک از دورههای انتخابات در ایران درسی به جریانات سیاسی و اشخاص داد که در انتخابات بعدی سعی کردند متناسب با آن تجربه تصمیمگیری کنند. مثلا ما از انتخابات سال 84 این درس را گرفتیم که تفاهم بعد از ثبتنام و تبلیغات، چندان کار راحتی نیست که بگوییم بقیه کنار بروند و یک نفر بماند و تعداد کاندیداهای جریان اصلاحات در آن دوره عامل شکست شد؛ بنابراین در سال 92 بنا شد تعدد کاندیداها به حداقل برسد تا آن اتفاق تکرار نشود.
**برای ماندن در انتخابات وسوسه نشدید؟
خیر به هیچوجه.
**توصیهای هم نشد؟
برخی دوستان که مشورت میدادند بعضا توصیههایی میکردند. واقعیت این است که من تمام وقتم را برای اداره کشور گذاشتم. به آقای روحانی هم گفته بودم شما تمام وقتتان را برای انتخابات بگذارید، من هم اجازه نمیدهم در اداره کشور ضعف و کوتاهی به وجود بیاید. حداکثر هم برنامههای تلویزیونی در تهران را داشتم و گاهی میگفتم نمیخواهم در تبلیغات هم باشم چون قرار نیست که بمانم. اما آقای روحانی بیشتر از بقیه اصرار داشت که حتما باید از این فرصت استفاده کنید و کمک کنید. مناظره اول را هم که همه دیدند.
**در مناظرهها بین سه نفر کاندیدای دیگر در مقابل خودتان و آقای روحانی هماهنگی مشاهده میکردید؟ به نظرتان که آقای رئیسی و قالیباف باهم هماهنگ کردهاند؟ اینطور نبود که باهم پاسکاری کنند؟
*قالیباف با این نیت آمد که نشان دهد زمینهاش قویتر است
خیر، به نظرم آنها هم میخواستند از همان ابتدا با تمام ظرفیت بیایند. درست است که برای آقای رئیسی از قبل تصمیمگیری شده بود و ایشان آمده بود که به هیچوجه کنار نرود، اما عدهای که در آن جریان بیشتر واقعگرا بودند، احتمال میدادند زمینه آقای قالیباف قویتر باشد. به نظرم آقای قالیباف با همین نیت آمد که نشان دهد زمینهاش قویتر است اما از جایی به بعد متوجه شد که نه، اینطور نیست. در مناظرهها متوجه هماهنگی نشدم، ما هماهنگی نداشتیم.
**آنچه در انتخابات باعث شد، این بود که شما به عنوان نماد اصلاحطلبان در دولت بسیار برجسته شدید و بیش از این تا این حد برجسته نبودید. از این رو انتظار میرفت با توجه به تأثیرتان در انتخابات، نقشتان کمرنگ نشود. شما رئیس ستاد اقتصاد مقاومتی هستید و گفته میشد باید وزرای اقتصادی دستکم با مشورت و نظر شما انتخاب شوند، اما گویا چنین اتفاقی نیفتاده، درست است؟
دیگر قرار نیست که اسرار ما را بپرسید (باخنده). در انتخابات اصرار داشتم جریان اصلاحات را نمایندگی کنم. اینطور هم نبود که از قبل تصمیم گرفته باشم. همانجا در حین مناظرهها یک لحظه به افراد دور میز نگاه کردم، با خودم فکر کردم یکی از مهمترین و بزرگترین جریانات سیاسی را چه کسی باید نمایندگی کند و حرف این جریان را بزند؟ در میان آن افراد دیدم جز من کسی نمیتواند این کار را بکند و همان لحظه تصمیم گرفتم صرفا از موضع جریان اصلاحطلبی و نمایندگی این جریان ورود پیدا کنم که احساس نشود این جریان در صحنه اداره کشور غایب است و این شد که آن حرفها را زدم.
**قبلا به جمله "مردم یادتان هست؟" یا آن جملهای که به یکی از کاندیداها گفتید "به خودتان بیایید" فکر کرده بودید؟
نه واقعا. البته دوستانی بودند که به من قبل از جلسات مشورت میدادند و کمک میکردند که من از نظراتشان استفاده میکردم.
*بعضی لطیفههای دوران انتخابات را شنیدم
**لطیفههایی را که آن زمان گفته میشد را شنیده بودید؟
در دنیای مجازی بعضیها را شنیده بودم.
**کدامها را؟
فوتبالیستها را (باخنده)
**در مورد اختیارات معاون اول رئیس جمهوری و انتظاراتی که اتفاق نیفتاد، بگویید؟
برای معاونت در هر مجموعهای اختیارات خاصی تعریف نمیشود. به هر میزانی که رئیس در حوزه وظایفش به معاونش اعتماد دارد، کارهایی را واگذار میکند و آن کارها انجام میشود. معاون اول تنها پست غیروزارتی است که در قانون اساسی از آن نامبرده شده است. معاون اول در غیاب رئیس جمهور دولت را اداره میکند و کارهای محدود دیگری را هم انجام میدهد. بقیه تقسیم کاری است که بین رئیس جمهور و معاون اول برای اداره کشور انجام میشود. در مورد کابینه (حتی من هم به عنوان معاون اول) کسی نباید توقع خاصی داشته باشد.
*رئیس جمهور درباره کابینه با من صحبت کردند
رئیس جمهور درباره کابینه با من صحبت کردند و من هم نظراتی به ایشان دادم. حتی گفتند، فرض کنید خودتان رئیس جمهور شدهاید، کابینهای را که مطلوبتان است، پیشنهاد کنید. من گفتم این، شدنی نیست. من اگر رئیس جمهور میشدم عقبه مشخص اصلاحطلبی داشتم و غالب انتخابهای من متعلق به جریان اصلاحات میشد اما این کار برای شما به مصلحت نیست. البته به ایشان پیشنهادهایی دادم و حتی چندبار در این زمینه باهم صحبتهایی کردیم. از طرف دیگر باید محدودیتهای رئیس جمهور را هم در نظر بگیریم. اینطور نیست که رئیس جمهور مشورت بگیرد و یک فهرست تهیه کند و این فهرست را به مجلس ببرد و کار تمام شود. باید ببینید داخل مجلس چه ترکیبی است و نیروهای متنفذ مجلس چه کسانی هستند و گروههای متنفذ دیگر در خارج از ارکان تصمیمگیری چه کسانی هستند، چون نظرشان در ادامه کار دولت مهم است. رئیس جمهور با این محدودیتها، کابینه خود را انتخاب کرد.
**علامت سوالی در کابینه بوده که پاسخ صریحی هم به آن داده نشد. مسئولان اذعان دارند که اقتصاد کشور بیمار است و این بیماری حادث هم هست. اما ما نه تنها این بیمار را نزد متخصص نبردیم، نزد پزشک عمومی هم نبردهایم و به یک مهندس دادهایم تا شفا دهد.
*طیبنیا در دولت یازدهم چندبار گفت نمیخواهد، ادامه بدهد
آقای کرباسیان اقتصاد خوانده و مهندس نیست، پس مصداقتان درست نیست. آقای طیبنیا مدیر توانایی بود. ایشان در همان دوره اول هم چندبار گفت نمیخواهد ادامه بدهد. به هرحال در این دوره آقای رئیس جمهور به توافقی رسیدند و من در جریان جزئیات توافق ایشان نیستم، به هرحال آقای طیبنیا کنار گذاشته شدند. ایشان تا لحظه آخر به افراد دیگری فکر میکردند و قرار بود اقتصاددان دیگری معرفی شود. لحظه آخر بود که با من تماس گرفتند و گفتند فرد دیگری انتخاب شده است و من هم گفتم مبارک است.
**ظاهرا آقای نهاوندیان بود؟
اگر میدانید، چرا دیگر از من میپرسید! (باخنده)
**به نظر میآمد انتخاب آقای کرباسیان سیاستی بود که برای مدیریت نهایی آقای نهاوندیان در اقتصاد کشور اتخاذ شد.
*تکذیب محدود شدن اختیارات کرباسیان
در حوزه وزارتخانهها اختیارات وزیر را کسی نمیتواند محدود کند. قانون به وزیر اختیاراتی میدهد و وزیر هم باید پاسخگوی مجلس و رئیس جمهور باشد. یعنی مجلس میتواند از وزیر سوال کند و بگوید چرا با اختیاراتی که داشتید فلان کار را انجام ندادید و او نمیتواند بگوید کسی در جایی دیگر نگذاشت من وظیفهام را انجام دهم. اصلا پذیرفته نیست کسی وزیر شود و بگوید اختیاراتم خارج از حوزه وزارتخانه خودم قرار می گیرد. آقای کرباسیان به عنوان وزیر اقتصاد اختیارات لازم و کافی دارد و از اختیارات قانونیاش به هیچ وجه گرفته نشده تا به کسی دیگر داد یا تفویض شود. البته هماهنگی مسائل اقتصادی مهم است رئیس بانک مرکزی در محدوده اختیاراتش میتواند تصمیماتی بگیرد و هر تصمیم بانک مرکزی میتواند در مسائل اقتصادی و اجرایی کشور تأثیر تعیین کننده داشته باشد. سازمان برنامه و بودجه میتواند در حوزه اختیارات خودش تصمیم بگیرد و تصمیماتش میتواند در جاهای دیگر تأثیر گذار باشد به همین دلیل هماهنگ کردن مسائل اقتصادی کشور، موضوع اصلی است.
**شما در دولت قبل هماهنگ کننده این موضوع بودید، همان مسیر ادامه پیدا کرده یا روندش کند شده است؟
*جلساتی که در دوره یازدهم داشتم، هیچ کدام کم نشده است
در دولت قبل هم این طور بود که آقای رئیس جمهور ستاد اقتصادی تشکیل داده بودند و هر هفته دو بار صبحها از ساعت 8 تا 12 جلساتی برای هماهنگی امور اقتصادی کشور برگزار میشد که الان هم این جلسات هست. یعنی رئیس جمهور وقت میگذارد. مسئولان اقتصادی؛ سه نفر عضو ستاد اقتصادی و من هم در این جلسات شرکت میکنیم. مشاوران رئیس جمهور مانند آقایان نیلی، ترکان و فروزنده هم شرکت دارند. در آن دوره رئیس دفترشان آقای نهاوندیان بود. در این دوره علاوه بر آقای نهاوندیان معاون اقتصادی، رئیس دفتر رئیس جمهور هم شرکت میکند و در واقع در مورد مسائل کلان اقتصادی در حضور رئیس جمهور بحث و تصمیم گیری میشود. در دوره گذشته معاون اقتصادی نداشتیم بخشی از کارها حتما به معاون اقتصادی واگذار میشود و در مورد مسائلی که پیش میآید، بحث میکنند. ممکن است در جلساتی که معاون اقتصادی، یا برنامه و بودجه و جاهای دیگر برگزار میکنند احساس کنیم سطح بالاتری هم لازم است در جلسات باشد که در این صورت با حضور رئیس جمهور یا با حضور من برگزار میشود. بنابراین من جلساتی که در دوره یازدهم داشتم، هیچ کدام کم نشده است شورای اقتصاد را هم مثل گذشته برگزار میکنم. اقتصاد مقاومتی آن زمان بوده و الان هم هست.
**با این همه به نظر میآید نقش شما در دولت محدود شده و در ازای آن گویا نقش آقای واعظی به عنوان رئیس دفتر رئیس جمهور پر رنگ شده است، یا دست کم برداشت بیرونی چنین است.
برداشت بیرونی در مورد دفتر رئیس جمهور بحث دیگر است. دفتر رئیس جمهور جای سیاسی است که باید رئیس جمهور را در کارهایی که باید انجام دهد، پشتیبانی و نیازهای این امور را برطرف کند. انصافا آقای واعظی حضور فعالتری دارد، فردی اجرایی است و تصمیم گیریهای جدیتری هم میکند. شاید به همین دلیل است که حضور رئیس جمهور در امور اجرایی کشور نسبت به گذشته بیشتر و پر رنگتر شده و از این رو دستوراتی که میدهند و مکاتباتی که با دستگاهها دارند، نسبت به گذشته زیادتر شده است. این اتفاق مثبتی است که رئیس جمهور نسبت به خیلی از مسائل تصمیم گیری میکند. شاید یک مورد تفاوت کرده باشد و آن این که در دفتر رئیس جمهور در مورد انتصابات بعد از کابینه تمرکزی شکل گرفته که من تقریبا در جریان آنها نیستم.
**گفته میشود نزدیکان آقای لاریجانی و آقای واعظی نقش پر رنگی دارند.
نه، من اینها را چندان سیاسی نمیدانم. مثلا در انتخاب معاونان وزرا، وزیر قانونا باید معاون را خودش منصوب کند. در دوره گذشته وزرا یا به صورت شفاهی معاونانشان را معرفی میکردند، زیرا مرسوم بوده که انتصاب معاونان وزرا با هماهنگی رئیس جمهور انجام شود و در جریان انتصابات باشد، یا مکتوب مینوشتند و به رئیس جمهور میدادند و ایشان هم در صحن کابینه مشورت میکردند و همه نظر میدادند.
در این دوره بنا شد انتصاب معاونان به صورت نامه رسمی نوشته شود که در این صورت خود به خود فرآیند اداری میرود و به نظرم عمدی هم در کار نبوده که بخواهند من در جریان نباشم. در یک فرآیند اداری در دفتر رئیس جمهور بررسی میکنند که مثلا این چهار نفر خوب هستند و این یک نفر خوب نیست. بعد رئیس جمهور هم یا تأیید میکند و مینویسد اقدام شود یا به نظر وزیرش اعتماد میکند و هر 5نفر را میپذیرد. در مورد استانداران من به طور طبیعی در جریان قرار میگیرم، درست است که در این دوره روند انتخاب استانداران هم این طور است و از دفتر رئیس جمهور تماس میگیرندکه در دستور کار دولت قرار بگیرد یا نه، اما به این دلیل که انتصاب استانداران باید در دولت مطرح شود، هم وزارت کشور پیشتر من را در جریان قرار میدهد و هم در زمانی که در دولت مطرح میشود، من هم طبیعتا در جریان قرار میگیرم.
**این طور به نظر میآید که قرار است گزینههای اصلاح طلبان را در انتخابات 1400 از الان محدود کنند تا نتوانند پر و بال بگیرند.
*رابطهای بسیار صمیمی با روحانی دارم که به نظرم دولتهای قبل با معاون اولشان چنین رابطهای نداشتند
خیر، من با آقای روحانی رابطه بسیار صمیمی دارم که به نظرم دولتهای قبل با معاون اولشان چنین رابطهای نداشتند. آقای روحانی به من اعتماد کامل دارند و میدانند تا زمانی که مسئولیت دارم آن چه در توانم باشد برای اداره کشور به کار خواهم گرفت، اما اگر در جایی کاری به من ارجاع نشود، کسی نیستم که بگویم حتما به من واگذار کنید، زیرا کشور آن قدر کار دارد، که وقتی در مرکزی کمی کارم کم میشود، به استانها و شهرستانها میروم همیشه برای خودم فضای کار باز میکنم و این طور نیست که خودم را محدود کنم یا فعال نباشم. در مورد انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 هم باید بگویم اگر تا انتخابات آن سال عمری باشد باید ببینیم چه کسی خواهد آمد، اما این واقعا دغدغه اصلاح طلبان نیست. دغدغه برای اصلاح طلبان حرفها و حدیثهایی است که عدهای از دوستان بدون توجه به جایگاه اصلاح طلبان در جلسات خصوصیشان میگویند و به گوش اصلاح طلبان هم میرسد.
**بودجه 97 تقریبا از سوی مجلس مثله شد، با این بودجه میتوانید به تعهداتی که دادید عمل کنید؟
*نامهنگاری به شورای نگهبان درباره بودجه 97
آقای نوبخت گزارشی از تغییرات مجلس را به دولت داد. در مورد بخشهایی که شاکله بودجه را به هم بزند یا در اجرا برای دولت مشکل ایجاد کند و بار مالی برای کشور داشته باشد که قادر به تأمین مالیاش نباشیم، در دولت بحث کردهایم. شورای نگهبان همیشه این حساسیت را داشته قوانین دائمی کشور در زمینه بودجه تغییر نکند. قرار است نامهای به شورای نگهبان بنویسیم تا به مواردی از این دست رسیدگی شود.
**با حذف افزایش قیمت بنزین، تکلیف یک میلیون شغل چه خواهد شد؟
این را آقای نوبخت گفته از خودشان بپرسید!
انتهای پیام/