شهید زین الدین برای ادامه تحصیل خود، نامه پذیرش یکی از دانشگاههای فرانسه را دریافت کرد، اما با تاسی از سخنان حضرت امام (ره) خدمت به وطن را برگزید.
به گزارش خبرنگار حوزه دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، پادگان دوکوهه از جمله پادگان های نام آشنای دوران دفاع مقدس است که جلوه گاه عاشقی است. این پادگان در 7 کیلومتری شهر اندیمشک در شمال استان خوزستان و در منطقه ای به نام دو کوهه واقع است؛ گفتنی است که پادگان دو کوهه در دوران دفاع مقدس به عنوان مقر ساماندهی و پشتیبانی بسیاری از تیپ ها و گردان های رزمندگان اسلام به شمار می رفت. هنوز در حسینیه حاج همت این پادگان نوای حزین مناجات های حاج همت فرمانده لشکر 27 محمد رسول الله(ص) و رزمندگان نبرد 8 ساله به گوش میرسد، هنوز صدای ناله های نماز شب حاج احمد متوسلیان، زین الدین، دستواره، کریمی و شهدای دیگر این پادگان عشق به گوش می رسد.
در ایام بهار و همزمان با حضور خیل عظیم مشتاقان و زائران مشاهد متبرکه شهدا در سرزمین نور (راهیان نور) با مروری بر زندگی فرماندهان شهید والا مقام دوکوهه سعی داریم ذره کوچکی از دلاور مردی های بزرگ این شهدا را یاد آوری کنیم، زیرا طبق فرمایشات مقام معظم رهبری امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست.
مهدی زین الدین در 18 مهرماه سال 1338 در خیایان ری تهران در خانواده مذهبی به دنیا آمد، از همان ابتدا دلبستگی به اهل بیت و معارف اسلام در این خانواده به خوبی تجلی پیدا کرده بود، پدر مهدی شخصی مذهبی با دیدگاه های سیاسی ضد پهلوی بود که به علت همین دیدگاه ها، بارها به شهرهای مختلف تبعید و طعم شکنجه های رژیم ستم شاهی را چشیده بود و مادر او نیز از مربیان قرآن و ترویج کننده معارف قرآن و اهل بیت بود.
عشق و علاقه به قرآن در این خانواده به خوبی خود را نشان داده بود و پدر مهدی ماجرای قرآن آموزی پسرش را اینگونه تعریف میکند: مادر آقا مهدی معلم قرآن بود و همواره در جلسات قرآن شرکت می کرد، پس از مدتی متوجه قرآن خواندن آقا مهدی شدیم، در حالی که که نزد معلمی برای قرآن آموزی نرفته بود؛ مهدی از کودکی به کمک به مادر و پدر خود اهتمام داشت، به گونه ای که خرید های خانه از کودکی بر عهده مهدی بود، علاوه بر این، وی در کتابفروشی پدرش نیز به او کمک میکرد.
مهدی نبوغ فوق العاده ای در فراگیری دروس تحصیلی خود داشت، به گونه ای که پدر شهید تعریف می کند: سال پنجم ابتدایی بود که روزی معلمش نزد من آمد و از نبوغ فوق العاده او گفت و توصیه کرد که مهدی کلاس ششم را به همراه کلاس پنجم بخواند و امتحان دهد. ما هم با مشورت برخی از دوستان قبول کردیم و مهدی از اسفندماه تا خرداد همان سال کتاب های کلاس ششم را هم خواند و با نمره خوب قبول شد.
مهدی زین الدین در دوره نوجوانی خود از محضر آیت الله مدنی بهره میبرد که آن روزها این عالم وارسته توسط عمال پهلوی به شهر خرم آباد تبعید شده بود و از همان زمان بود که مهدی راه و رسم مبارزه با خاندان پهلوی را آموخت.
شهید زین الدین از دوران دبیرستان مبارزات خود با رژیم پهلوی را آغاز کرد، در همین دوران بود که رژیم پهلوی حزب رستاخیز را ایجاد کرد، حزبی که افراد نه به خواست خود، بلکه به اجبار باید در آن عضو می شدند. از جمله کسانی که باید در این حزب عضو می شدند، دانش آموزان دبیرستانی بودند که شهید زین الدین در آنجا تحصیل می کرد، اما تنها شهید زین الدین و دوستش از عضویت در این حزب سرباز زدند که منجر به اخراج هر دوی آنها از مدرسه شد و به دلیل آنکه دبیرستانی دیگر در آن منطقه رشته ریاضی نداشت مجبور شد به رشته تجربی رفته و دیپلم خود را در این رشته بگیرد.
مبارزه با خاندان پهلوی در این خانواده به خوبی تبیین شده بود و به همین علت پدر شهید زین الدین که از فعالان سیاسی و مذهبی بود به شهر سقز در استان کردستان تبعید شد، در همین ایام بود که مهدی زین الدین در کنکور شرکت کرده و رتبه 4 رشته پزشکی دانشگاه شیراز را کسب کرد، اما از دانشگاه انصراف داده و در مغازه پدرش مشغول به کار شد؛ شهید زین الدین درباره علت این اقدامش گفته بود: مغازه پدرم سنگر است و رژیم پهلوی با تبعید پدرم می خواهد سنگر محکم او خالی بماند، ولی من نمی گذارم این سنگر خالی بماند.
گفتنی است با تبعید پدر شهید زین الدین به سقز خانواده او نیز به سقز رفتند، اما شهید برای ادامه مبارزات در شهر خرم آباد ماند و علیه عمال پهلوی به مبارزه پرداخت.
چیزی به پایان عمر رژیم ستم شاهی نمانده بود که اعتصابات عمومی در شهرها شدت گرفت ، مهدی زین الدین نیز هم برای پیوستن به این حرکت ضد شاهی مغازه پدر را تعطیل کرد، اما کسب دانش برای او تعطیل نشد و اهتمام به یادگیری زبان خارجی کرد، زیرا درصدد بود برای ادامه تحصیل به یکی از کشورهای خارجی برود.
او با چهار دانشگاه فرانسه مکاتبه کرد و بعد از مدتی، نامه پذیرش از یکی از آنها دریافت کرد. سپس برای انتخاب و مشورت به نزد یکی از دوستانش که به تازگی از فرانسه برگشته بود رفت ، او در جواب شهید زین الدین گفت: در فرانسه خدمت حضرت امام خمینی رسیدم، ایشان فرمودند: "به ایران برگردید؛ زیرا ایران به جوانانی مثل شما نیازمند است"و این سخن، باعث شد شهید زین الدین از عزیمت به خارج از کشور برای ادامه تحصیل منصرف شود.
آبان ماه سال 57 بود که پدر مهدی را به جرم فعالیت سیاسی از شهر سقز به اقلید فارس تبعید کردند و به دلیل آنکه روزهای پرالتهاب انقلاب اسلامی بود، پدر مهدی از فرصت استفاده کرده و به شهر اصفهان فرار کرد و بعد، از آنجا به قم آمد که مهدی نیز به همراه خانواده به پدر ملحق شد.
سرانجام با رشادت های بسیاری که مردم انقلابی از خود نشان دادند، توانستند نسخه خاندان پهلوی را درهم بپیچند، با پیروزی انقلاب اسلامی و ایجاد جهاد سازندگی، مهدی زین الدین به این نهاد انقلابی پیوست و در خدمتگزاری مردم به کارهای عمرانی پرداخت.
پس از آن که سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی به فرمان امام خمینی ( ره) برای حفظ و پاسداری از انقلاب تشکیل شد مهدی به صورت داوطلب به این نهاد انقلابی پیوست و در بدو ورود در قسمت پذیرش سپاه شهر قم و پس از آن به علت تعهد، درایت و پشتکاری که از خود نشان داد و به پیشنهاد فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی قم و حکم ستاد مرکزی سپاه، به عنوان مسئول واحد اطلاعات سپاه قم انتخاب شده و در این مسئولیت انجام وظیفه کرد.
با آغاز جنگ تحملیلی در 31 شهریور ماه 57 از سوی رژیم بعث عراق علیه انقلاب مردم ایران، شهید زین الدین به همراه صد نفر از دوستان خود عازم منطقه عملیاتی جنوب شده و پس از گذراندن یک دوره آموزشی کوتاه مدت، خود را به خوزستان رساندند.
با توانایی و استعداد که شهید زین الدین در طول جنگ از خود نشان داد به عنوان مسئول شناسایی یگان ها انتخاب شد و پس از آن به عنوان مسئول اطلاعات عملیات سپاه دزفول و سپس مسئول اطلاعات عملیات محورهای سوسنگرد انتخاب گردید. او در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر، مسئولیت اطلاعات عملیات قرارگاه نصر را بر عهده داشت و در عملیات رمضان، فرمانده تیپ 17 علی ابن ابیطالب قم و سرانجام به فرماندهی لشکر 17 علی ابن ابیطالب قم منصوب شد و در همین سِمَت به یاران آسمانی اش پیوست.
شهید زین الدین بسیار متواضع و بی آلایش بود، به گونه ای که بسیاری از اوقات او را به عنوان فرمانده نمی شناختند، از ویژگی های بارز شهید مهدی زین الدین عبادت و خالص کردن خود برای خدا بود به گونه ای که یکی از یاران شهید، می گوید: شبی در مقر فرماندهی بودیم، شهید زین الدین به مأموریتی طولانی رفته بود. دیروقت بود و همه ما مست خواب بودیم که ناگهان صدای گریه ای ما را از خواب بیدار کرد و از صدای حزین گریه زین الدین که در مقر پیچیده بود، دانستیم که آقا مهدی تازه از مأموریت برگشته است.
شهید مهدی زین الدین در مأموریتی که از کرمانشاه به سوی سردشت آذربایجان غربی می رفت، با گروه های ضد انقلاب درگیر شده و به فیض شهادت نائل گردید. مزار او در گلزار شهدای علی بن جعفر قم همچون خورشیدی درخشان برای عاشقان راهش پرتو افشانی میکند.
اگر امروز ما در صحنههای پیکار میرزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است.
انتهای پیام/