به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛واحدهای اندازه گیری در فضاهای مختلف فیزیکی از صورت گرفته تا الکتریسیته که برگرفته از نام دانشمندانی اند که آنها را کشف کرده اند و فرمولهای آنها را سامان دهی کرده اند. روزهای اخیر با تولد و درگذشت سه فیزیکدانی که نام شان واحد اندازه گیری است، همزمان شده.
هرتز، ولتاژ، ماخ و... اسامی آشنایی برای ما هستند و ما را یاد فیزیک و فرمولهای عجیب و غریبش میاندازند. واحدهای اندازه گیری در فضاهای مختلف فیزیکی از صورت گرفته تا الکتریسیته که برگرفته از نام دانشمندانی اند که آنها را کشف کرده اند و فرمولهای آنها را سامان دهی کرده اند.
روزهای اخیر با تولد و درگذشت سه فیزیکدانی که نام شان واحد اندازه گیری است، همزمان شده. همین تقارن، بهانهای شد که در این در مطلب سراغ سه فیزیکدان نامدار یعنی هرتز، ولتا و ماخ برویم. ضمن این که سالروز درگذشت کوپرنیک هم بود.
ارنست والد فرید یوزف ونتسل ماخ
محمدتقی حاجی موسی: اگر درباره شکسته شدن دیوار صوتی و ریختن شیشه خانهها چیزی شنیده باشید احتمالا از نام «ماخ» متنفر میشوید؛ موضوعی که درواقع هیچ ربطی به آقای فیزیکدان ندارد. «ارنست والد فرید یوزف ونتسل ماخ» که حالا همه او را اتریشی میدانند، در چک قدیم به دنیا آمد و، چون پدرش معلم بود، نگذاشت پسرش به مدرسه برود و تا چهارده سالگی خودش در خانه به او درس داد.
بعدا که ارنست به دبیرستان و دانشگاه رفت فهمید که به فیزیولوژی بدن انسان علاقه دارد و البته فیزیک را هم دوست دارد، به خاطر همین در سال ۱۸۶۰ از دانشگاه وین دکترای فیزیک گرفت.
همان موقع او در حال تحقیق روی یک عارضه چشمی بود که بعدا به «نوارهای ماخ» معروف شد، نوارهای تیره و روشنی که گاهی در نورهای متفاوت روی چشم انسان میافتد و ماخ آن را کشف کرد.
تمام شهرت او، اما برای چیز دیگری بود؛ اندازه گیری سرعت صوت. ماخ توانست این عدد را اندازه بگیرد و نشان بدهد که در دمای صفر درجه، صوت میتواند با سرعت ۳۳۱.۲ متر بر ثانیه حرکت کند و مهمتر از آن پیش بینی کرد اگر چیزی بتواند سریعتر از این عدد حرکت کند، آن وقت دیوار صوتی خواهدشکست و احتمالا اتفاق عجیبی رخ خواهدداد؛ اتفاقی که حالا زیاد رخ میدهد و بسیاری از هواپیماهای جنگنده میتوانند با سرعتی بسیار بالاتر از صوت پرواز کنند.
حالا اگر وسیلهای با این سرعت حرکت کند اصطلاحا یک ماخ سرعت دارد و وقتی به این حد از سرعت برسد، پرنده از صدای خودش جلو میزند و دیوار صوتی با صدایی مهیب فرو میریزد و این همان جایی است که بعضیها به روح ماخ لعنت میفرستند که چرا چنین چیزی را به دیگران یاد داد.
ماخ بعد از این کشف، باز به بدن انسان و گوش میانی علاقهمند شد و وقتی دید دیگر حوصله کارهای علمی را ندارد وارد سیاست و پارلمان اتریش شد. ماخ که ۵۰ سال از عمر هفتاد و هشت ساله خود را به درس و بحث گذرانده بود، فقط ۱۵ سال توانست دور از دانشگاه باشد و سال ۱۹۱۶ از دنیا رفت.
هاینریش رودلف هرتز
«هرتز» بیشتر از هر چیزی ما را یاد فرکانس میاندازد و سیکل در ثانیه و هزاران مسئله و نکته و درس. بی آن که یادمان باشد سیستم بین المللی واحدها یا همان SI خودمان خیلی از واحدها را به نام دانشمندان نامگذاری کرده است.
یکی اش همین هرتز که از روی اسم «هاینریش رودلف هرتز» برداشته شده است؛ دانشمندی آلمانی که ۱۶۱ سال پیش از این در هامبورگ آلمان متولد شد. در دوره نوجوانی به معماری و مهندسی علاقه داشت، اما شانس با ما همراه بود که خیلی زود نظرش عوض شد و رفت سمت علوم تحقیقی و فیزیک.
هرتز تند و باسرعت جلو رفت و نهایتا مدرک دکترایش را از دانشگاه برلین گرفت و به عنوان دستیار هلمهولتز شروع به کار کرد. او هم مثل خیلی از دانشمندان دیگر از ماجرای «ماکسول» خبر داشت.
«جیمز کلرک ماکسو» مجموعهای از معادلات ریاضی را نوشته بود که وجود امواج الکترومغناطیسی را پیش بینی میکرد. دانشمندان زیادی به تکاپو افتاده بودند تا ببینند میشود چنین ادعایی را اثبات کرد یا نه. هرتز با انجام آزمایشهای زیادی نظریههای ماکسول را در مورد وجود تابش الکترومغناطیسی تایید کرد. او ثابت کرد که الکتریسیته میتواند به صورت امواج الکترومغناطیسی که با سرعت نور حرکت میکنند و بسیاری از ویژگیهای نور را دارند منتقل شود.
یکی از شانسهای هرتز این بود که زمان آزمایش در مورد امواج الکترومغناطیسی، به طور تصادفی اثر فوتوالکتریک را هم کشف کرد. همچنین او نشان داد که نور و گرما امواج الکترومغناطیسی هستند. او اولین کسی بود که با ساخت دستگاهی که قابلیت تولید و تشخیص امواج رادیویی را داشت، وجود امواج الکترومغناطیسی را نشان داد.
خلاصه تقریبا نصف کتاب فیزیک و درصد قابل توجهی از تستهای کنکور و تعداد زیادی از واحدهای دانشگاهی فیزیک را هرتز یک تنه به وجود آورد. آن هم در عمر کوتاه سی و هفت ساله اش.
نیکولاس کوپرنیکفامیلی برای فرمول
جلال افشار: دانش ستاره شناسی از قرن شانزدهم میلادی به تدریج تغییری کرد و ناگهان تمام باورهایی که در طول قرنها شکل گرفته بود از بین رفت. «کوپرنیک» و پس از او «تیکو براهه» آغازگر نظریات جنجالی نجوم بودند. کوپرنیک، اخترشناس، حقوقدان و اقتصاددان بااستعدادی بود که نزد مردم بسیار محترم بود.
اصلیت او لهستانی بود و برای ادامه تحصیل به ایتالیا رفت. او نخستین کسی بود که در دوران رنسانس، انقلاب بزرگی را در زمینه نجوم ایجاد میکند. کوپرنیک به نظریه حرکت دورانی افلاطون در مورد اجرام آسمانی بسیار علاقهمند بود و در این زمینه تلاشهای بسیاری انجام داد.
کوپرنیک معتقد بود که حرکت اجرام آسمانی بمانند ستاره ها، سیارات و ماه یک حرکت دورانی (دایره ای) یا ترکیبی از حرکات دایرهای است، زیرا در این نوع از حرکات، جرم در یک دوره مشخص و ثابت به حالت و وضعیت قبلی خود باز میگردد.
کوپرنیک با مشاهدات و تحقیقات گسترده و محاسبات دقیق به این نتیجه رسید که اگر حرکت سیارات با حرکت دورهای زمین در ارتباط باشد و حرکت دورهای سیارات را براساس گردش آنها به دور خورشید محاسبه کنیم به این نتیجه میرسیم که علاوه بر نظم و ارتباط میان آنها (منظور حرکت دورانی زمین و خورشید مرکزی) و ترتیب حاکم بر مدارهای سیارات، حرکت دورانی این اجرام با هم در ارتباط است.
به طوری که تغییر در هر یک از این مدارها باعث در هم فرو ریختن اجرام و در نتیجه، کل منظومه میشود. کوپرنیک پس از چندین سال تلاش موفق شد نتایج تحقیقات خود را بر اصول جدیدی منتشر کند؛ اصولی که براساس سه اصل بنیادی جدید بود: ۱. خورشید در مرکز قرار دارد و زمین و دیگر سیارات به دور آن حرکت میکنند. ۲. زمین دیگر مرکز جهان نیست. زمین علاوه بر حرکت گردشی به دور خورشید، به دور خود نیز میچرخد. ۳. حرکت خورشید در آسمان براساس حرکت دورهای زمین است.
الکساندر ولتا
کسی که ناپلئون بناپارت به افتخارش سکه طلا ضرب میکند، امپراتور اتریش وی را به سمت رییس دانشکده منصوب میکند و مردم کشورش او را به مقام سناتوری بر میگزینند. همشهری هایش مجسمه او را در شهر «کمو» نصب میکنند و بزرگان جهان علم نیز به اتفاق آرا واحد نیروی محرکه را به یادبود نامش «ولت» میگذارند، «ولتا» است.
ولتا، فیزیکدان بزرگ ایتالیایی و اولین کسی که مولد جریان الکتریسیته را اختراع کرد، در خانواده فقیری در کموی ایتالیا به دنیا آمد. در مدرسه شهرش به تحصیل پرداخت تا آن که در شانزده سالگی پدرش مرد و عمویش متکفل مخارجش شد و سبب ادامه تحصیلش. پس از فراغت از تحصیل رسمی با شغل معلمی در یکی از مدارس کمو به تدریس پرداخت. مهمترین دستاورد علمی «الساندرو ولتا» مربوط به باتریهای الکتروشیمیایی است که به او نسبت داده میشود.
باتری الکتروشیمیایی که ولتا ساخت، از دو الکترود تشکیل میشد که یکی از روی دیگری از مس ساخته شده بود و شکل کلی این نوع باتریها تا امروز حفظ شده و کاربردهای زیادی دارد. او با الهام از آزمایشهایی که «گالوانی» روی الکتریسیته ساکن کرده بود، موفق به اختراع این پیل شد.
گالوانی تصور میکرد عضلات حیوانات مولد الکتریسیته هستند در صورتی که ولتا با استفاده از دو فلز متفاوت مس و روی و محلول اسید سولفوریک جریان الکتریکی را تولید کرد. اولین پیلی که ساخت، قرصهایی از مس و روی بودند که بین آنها قرصهایی از نمد آغشته به اسید سولفوریک موجود بود. ولتا این پیل را «سلول الکتریکی» نامید.
اسم شما رو کجا شنیدم؟
با عبور از نامهایی مانند «نیوتن» که قرنها از قرار گرفتن نامشان بر «یکاها» میگذرد، بیشتر یکاهایی که در دوران مدرسه و دانشگاه با آنها سر و کار داشته ایم، نام دانشمندان اروپایی ۳۰۰ سال اخیر است که سوار بر موج انقلاب صنعتی و فرصتی که برای اکتشافات و اختراعات به وجود آمده بود در دنیای فیزیک، اقدامات قابل تاملی انجام دادند. در این جا چند نفر دیگر از آنها را معرفی میکنیم تا جمع دانشمندانی که نامشان یکا شده، کامل شود.
وات:
«جیمز وات» اسکاتلندی که به پدر انقلاب صنعتی هم مشهور است. او در سال ۱۷۳۶ به دنیا آمد و ۸۳ سال بعد درگذشت. او با تکمیل دیگ بخار و صرفه جویی در مصرف سوخت، به روند انقلاب صنعتی شتاب داد و برای همین واحد توان که ژول بر ثانیه است به نام وات نامگذاری شده است.
تسلا:
«نیکولا تسلای» صرب تبار که یکای میدان مغناطیسی به نام اوست، سال ۱۸۵۶ در کرواسی به دنیا آمد و در میانه جنگ جهانی دوم و در سال ۱۹۴۳ در آمریکا درگذشت. او متخصص برق بود و ازدواج نکرد و دوست «مارک توآین» بود. او با وجود این که مدتی برای ادیسون کار کرد، اما خودش موفقیتهای زیادی در جریان متناوب برق به دست آورد.
پاسکال:
عمر این دانشمند فرانسوی به ۴۰ سال نرسید، اما در همین زمان کم در حوزه هیدرودینامیک و فشار، موفق بود و به افتخار او نامش را روی واحد فشار گذاشتند. «بلز پاسکال» که در سال ۱۶۶۲ در سی و نه سالگی درگذشت در سالهای پایانی عمر، وارد دنیای الهیات شده بود.
ژول:«جیمز پرسکات» ژول انگلیسی اولین دانشمندی بود که رابطه کار و گرما را کشف کرد و برای همین نام فامیلش را روی واحد یکای انرژی و کار گذاشتند. ژول که سال ۱۸۸۹ درگذشت، ۷۰ سال زندگی کرد، او قانون پایستگی انرژی را بیان کرد.
مایکل فارادی:
فارادیدانشمند شیمی و فیزیک انگلیسی که توی کار الکترومغناطیس بود. «مایکل فارادی» از مسیحیان دوآتشه بود که مسائل علمی را بیشتر به صورت تجربی میآموخت. واحد خازن به نام او، فاراد نامگذاری شد. او ۷۵ سال زندگی کرد و در سال ۱۸۶۷ درگذشت و عکسش بر اسکناسهای ۲۰ پوندی نقش بست.
قانون اهم:
قانون و واحد یکایی که به این نام میشناسیم یادآور «گئورگ زیمون اهم» آلمانی است که سال ۱۷۸۹ به دنیا آمد و در هفتاد و پنج سالگی درگذشت. نام او روی یکای مقاومت الکتریکی است و فرمول معروف v=ir به نام اوست که قانون اهم نامیده میشود. جریان در مقاومت مساوی است با ولتاژ.
آمپر:
«آندره ماری آمپر» که واحد سنجش جریان الکتریکی به نام اوست. او با وجود زندگی سخت خانوادگی و از دست دادن همسرش در جوانی، نقش مهمی در کشف روابط الکترومغناطیسی داشت. او سال ۱۷۷۵ در لیون به دنیا آمد و ۶۱ سال بعد در مارسی درگذشت.
سلسیوس:
این دانشمند سوئدی با وجود زندگی مرفه، عمر چندانی نکرد. «آندرش سلسیوس» که سال ۱۷۰۱ به دنیا آمده بود، در چهل و دو سالگی در گذشت، اما در همین مدت کوتاه با آزمایشات مختلف درباره دما، در فاصله دو سال مانده به مرگش، نقطه جوش آب را صفر و نقطه یخ آب را 100 تعیین کرد و سال بعدش، آن را برعکس کرد تا همینی شود که ما الان می دانیم. واحد سلسیوس، 70 سال قبل در جهان رسمی شد.
منبع:هفته نامه همشهری جوان
انتهای پیام/