هنر دیپلماسی در دنیا، هنری پویا و در حال تکامل است و الزاما شیوههایی که برخی دیپلماتهای کشورهای در حال توسعه آموختهاند، همان شیوههای مورد استفاده توسط سیاستمدارا غربی نیست.
به گزارشگروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،سفر «ژان ایو لودریان» ، وزیر خارجه فرانسه به ایران در ۱۴ اسفند، حواشی قابل تاملی به همراه داشت. دولت فرانسه در پی چند ماه کار مستمر سیاسی-دیپلماتیک-تبلیغاتی که معالاسف با مشارکت شماری از عوامل داخلی همراه بود، سعی دارد به خیال خام و باطل خود ایران را به عقبنشینی از خطوط قرمز دفاعی و منطقهای خود وادار کند. از همین رو، روز دوشنبهای که گذشت، لودریان، وزیر خارجه فعلی و وزیر دفاع سابق فرانسه، به کشورمان وارد کرد تا در جهت مقدمهچینی برای همین اهداف ناصواب دیدارهایی با رییس جمهور، وزیر خارجه و دبیر شورای عالی امنیت ملی ما داشته باشد.
نوع برخورد مقتدرانه امیر دریابان شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، و به نوعی دیگر،محمدجواد ظریف، وزیر خارجه کشورمان با وزیر فرانسوی که قبل از سفر به ایران اظهارات لغو و مداخلهجویانه زیادی علیه کشورمان انجام داده بود، رساننده این پیام بود گه جمهوری اسلامی سر منافع امنیت ملی خود با هیچ کشوری مصالحه نمی کند.
جنس عزتمندانه و مقتدرانه گفتگوهای مطرح شده بین شمخانی و ظریف از یک سو و لودریان و هیات فرانسوی از سوی دیگر، نشان داد که دیپلماسی در مفهوم مدرن تنها منحصر در تبادل لبخند و رعایت یکطرفه آداب مهمانداری و پهن کردن فرش قرمز نیست و در دنیای امروز، در ملاقات بین مقامات حتی یک اشاره چشم و نوع دست دادن هم حاوی کارکردهای دیپلماتیک و رساننده پیامهای سیاسی هستند.
از این رو، شاهدیم که برای مثال پوشیدن لباس نظامی توسط دریابان علی شمخانی، نحوه ایستادن و حتی لبخند «کمرنگ» ایشان به لودریان، این همه بازتاب در فضای رسانهای پیدا کرده است.
حقیقت این است که کاربرد «زبان بدن» در دیپلماسی، گرچه در دشتگاه دیپلماسی ما تاکنون چندان پررنگ نبوده، ولی در عرصه بینالمللی، استفاده از آن قدمت و سابقهای طولانی دارد. از همین رو، در رسانهها، تشکیلات سیاست خارجی و حتی تشکیلات امنیتی کشورهای مختلف کارشناسانی هستند که وظیفه آنها تحلیل «زبان بدن» رهبران و شخصیتهای سیاسی است.
فقط برای این که مشخص شود چه اندازه چنین امری، در امور سیاسی و دیپلماتیک اهمیت دارد، از باب نمونه چند نوع شناخته شده از «دست دادن» بین مقامات سیاسی را مثال می زنیم:
«دست دادن بدل از بغل کردن» (Hand Hug)
در این نوع دست دادن، که به طور معمول در ملاقات بین سران دو کشور شریک، دوست یا متحد رخ می دهد، طرف قویتر برای دادن دلگرمی و نشان دادن حفاظت نمادین به طرف ضعیفتر، در حالی که با دست راست دست می دهد، با دست چپ، دست طرف مقابل را که در دست راست خود گرفته، می پوشاند. این نوعی پیام حفاظت و حمایت به طرف مقابل است که البته در این نوع دست دادن، دست چپ می تواند به جای پوشاندن دست طرف مقابل، پشت آرنج یا بازوی او را بگیرد. لازم به ذکر است که این نوع دست دادن هنگامی که بین مقامات دو کشور در حال تقابل یا رقابت انجام بگیرد که قدرت برابر دارند، نوعی تحقیر تلویحی طرف مقابل را در خود دارد.
دست دادن «سلطهگرانه» (Dominator)
در این مدل، کف دست در هنگام دست دادن به سمت پایین است که نشاندهنده نوعی «سلطه» و برتری است. به عبارت دیگر، کف دست کسی که قصد دارد پیام برتری بدهد، روی کف دست طرف مقابل و رو به پایین قرار می گیرد.
دست دادن «خُرد کننده» (Crusher)
این نوع، «تهاجمی» ترین نوع دست دادن است و برای القاء شخصیت ستیزهجو و مقابلهگر به کار برده می شود. به این صورت که فرد دست طرف مقابل را در دست خود حبس می کند و فشار زیادی به ان وارد می آورد، به طوری که علایم فشار و حتی درد بر صورت طرف مقابل ظاهر می گردد.
البته این نوع دست دادن، عمدتا از سوی شخصیتهایی صورت می گیرد که به نوعی در مقابل طرف مقابل احساس ضعف می کنند و نمی خواهند ضعیف به نظر برسند و یا می خواهند در ابراز قدرت بر دیگری پیشی بگیرند. البته حالت دیگری هم هست که فرد یک قدرت را نمایندگی می کند، ولی اعتماد به نفس قوی ظاهر شدن یا تجربهی آن را ندارد و به صورت خام(از طریق فشار دادن) قدرت خود را به رخ می کشد.