معدود گرمابه‌های پایتخت که چراغشان با تک و توک مشتریانشان روشن مانده روزگاری آن چنان رونقی داشت که چندین نفر با هم به صورت مشترک، سرقفلی حمام‌های عمومی را خریداری می‌کردند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در بین پاتوق های ایرانی های عهد قدیم یکی حمام عمومی بود که محل رتق و فتق و انجام معاملات و طرح ریزی برنامه های اقتصادی و حتی معالجه و درمان بود. شغل و پاتوقی که این روزها نفس آخر را می کشد و می رود که به تاریخ بپیوندد و حمام های ترکی جای آن را گرفته اند.

حمام‌های عمومی مکانی برای آشنایی‌ها، دید و بازدیدها، رتق و فتق امور، درمان و معالجه، برقراری صلح و آشتی، خبرگیری و خبررسانی و حتی خرید و فروش به شمار می‌رفت. ایرانیان نخستین قوم در جهان به شمار می روند که به ساخت گرمابه‌های عمومی پرداختند اما امروزه با پیشرفت تکنولوژی و ساخت و سازهای مدرن و آمدن سونا و جکوزی، از گرمابه‌ها تنها نام و خاطره‌ای باقی مانده است. برای تهیه این گزارش به سراغ رییس اتحادیه گرمابه داران تهران رفتیم و از روزگار کم رونق و تک و توک مشتری های یکی از حمام ها در میدان راه آهن پرس و جو کردیم.

سید مهدی سجادی نیری، رییس اتحادیه گرمابه‌داران تهران درباره تعداد حمام‌ها و گرمابه‌های موجود در تهران می گوید: اتحادیه ما حالا آنقدر قدرتمند نیست چون اعضای زیادی ندارد و فعلا نزدیک به 200 حمام دارای مجوز و بدون مجوز در سطح تهران مشغول به کارند؛ در حالی که در سال‌های گذشته بیش از این تعداد فعال بودند ولی بیشتر آنها یا ورشکسته شدند و تعطیل کردند یا بستند و به کار دیگری روی آوردند. ازهزارو 300 گرمابه در تهران تنها 100 واحد فعال هستند که یکی از آنها هم صبح روز مصاحبه فروخته شد تا تخریب شود. بقیه حمام ها به دلیل مشکلات مالی تعطیل و تبدیل به ملک پاساژ شده و یا متروکه شده اند.

مشتری های حمام های عمومی

حمامی‌هامشتریان خاص خود را دارند و عمده کسانی که از آنها استقبال می‌کنند، کارگران فاقد خانه، سربازان و یا مسافران هستند. همین مشتری های خاص هم اطراف مسافرخانه‌هایی که فاقد حمام سالم هستند عمدتا تردد می کنند. هتل ها که همه حمام و سونا و جکوری دارند. اطراف میدان راه آهن، ولی عصر، تجریش، شهرری و مراکز زیارتی هم هنوز حمام هایی هستند که با چراغ حماماشان با تک و توک مشتریانشان روشن مانده.

دوران طلایی کسب و کار حمامی ها

کسادی بازار گرمابه‌داران سیر تاریخی دارد و دوران طلایی حمامی‌هابه زمانی بر می گردد که نفت و گاز نبود؛ مثلا صنف نفت فروشان الان دیگر منحل شده و از بین رفته است چون شاید سالی یک بار در خانه‌ای به نفت نیاز باشد. کسب و کار گرمابه‌ دارها بعد از گازکشی در تهران واقعا از رونق افتاد در حالی‌که در دورانی که نفت و گاز نبود مردم برای نظافت و حفظ بهداشت فردی و مراعات مسائل شرعی خود به حمام‌ها می رفتند و بازار حمامی‌ها داغ بود. جلسات ها هم به صورت مرتب و منظم برگزار می‌شد.

سجادی نفس تازه می کند و عکس های البوم فعالیت های گرمابه داران را ذهنش ورق می زند و می گوید: امروز به تدریج از مشتری‌های ما کم شده و ضرورت رفتن به گرمابه‌ احساس نمی شود چون هر خانه‌ای‌ حتی خانه‌های جنوب شهر هم یک حمام مستقل دارد. البته فاکتورهای دیگری هم در مراجعه مردم به حمامی‌ها وجود دارد مثلا اگر خدای نکرده حمام خانه‌ای خراب شده باشد یا زمانی که ساخت و ساز در تهران خوب باشد در آن صورت کار ما حمامی‌هارونق می گیرد چون کارگران ساختمانی برای نظافت و استحمام به گرمابه مراجعه می کنند ولی در چند سال گذشته به دلیل رکود ساخت وساز مسکن بازار حمامی‌هاحسابی کساد شده و این مساله در کاهش درآمد آنها بی تاثیر نبوده است.

جالب است بدانید که برخلاف تصور همه مردم که فکر می کنند کار حمامی‌هادر تابستان رونق می گیرد، کار گرمابه دارها همیشه تابستان‌ها کم می‌شود و درآمدشان کاهش پیدا می کند به جایش زمستان ها و بهار کسب و کارمان خوب بود و پر رونق البته این را که عرض می کنم برای سالیان پیش است و اصلا به الان و 5 سال پیش مد نظرم نیست. کار حمامی ها در تهران دست کم تمام است. چراغ این شغل هم مثل خیلی از شغل های دیگر به پت و پت افتاده و عن قریب خاموش می‌شود مگر اینکه دولت یک تدبیری بیاندیشد.

اگر دولت کمک کند

رییس اتحادیه گرمابه داران تهران که اتفاقا خودش دکتر فیزیوتراپ است ادامه می دهد: حمام داری یک شغل پر درآمد است که اتفاقا بین المللی هم هست و هم ارز آوری دارد و هم در جذب توریست حرف برای گفتن دارد. من به شخصه از بی مهری مسئولان و برخی از مردم نسبت به حرفه گرمابه‌داری دلخور و ناراضی‌ام، همین چند وقت پیش خبرنگار صدا و سیما گزارشی را پخش کرد که کشور فرانسه را نشان می داد ورودی یک حمام در فرانسه که از قضا صاحب آن یک ایرانی است 35 یورو است و جالب اینکه این حمام با اینترنت وقت قبلی می‌دهد برای ما درد بزرگی است که در مملکت خودمان کمترین اهمیتی به حمامی‌هاو گرمابه داران نمی‌دهند و به سادگی فراموش می شویم ولی فرانسوی‌ها تا این حد از یک حمام ایرانی استقبال می کنند و مشتریان پر و پا قرص پیدا می‌کنند.

افندی هایی که گوی سبقت را ربودند

لابه لای خبرهای خوش رنگ و لعاب در کشورهایی که صنعت توریسم رواج دارد بازار گرمابه داران سکه است اما نه در ایران مثلا کشور ترکیه یکی از کشورهایی است که توریسم در آن به طرز چشمگیری فعال است و صنف گرمابه داران آن درآمد فوق العاده‌ای را از این راه عاید خود می‌کند. در صورتی که حمام ترکی تقلیدی از حمام ایرانی است. ترکیه از حمام های سنتی خود برای جذب گردشگر بهره می برند بخش عمده ای از حمام های ایرانی از گردونه خارج شده و باقی نیز با متقاضیان اندکی روبروست. حمام عمومی در ایران به عنوان یکی از مهمترین نمادهای فرهنگ سنتی ایرانی به شمار می رود که سپری کردن چند ساعت در این حمام ها به دلیل فرم سنتی و ارائه خدماتی چون کیسه کشیدن و ماساژ دادن، راهی برای رسیدن به آرامش و رهایی از استرس و فشارهای روزمره به شمار می رود، اما تغییر نگاه و عدم توجه به چنین فضاهایی باعث شده است که به جای فراهم آوردن امکانات بیشتر و بازسازی مناسب، این فضاها عملا امروزه با استقبال کم شهروندان روبرو شود.

روزگاری که برو بیا داشتیم

۶۰ سال پیش، گرمابه داران برای خود جایگاه داشتند و حسابی هم گردن کلفت بودند، یک نفر از پس کارهای یک حمام بر نمی‌آمد چند نفر که کف آن 5 تا کارگر بود و بیشترینش هم 12 تا در یک حمام کار می کردند. کنار هر مسجدی حمامی بود تا مردم در انجام امور شرعی خود با مشکل مواجه نباشند. اما تعداد آنها به شدت کاهش یافته است. جدا از این ها سرقفلی یک حمام در سال ۱۳۳۲ حدود ۹۲ هزار تومان بود تا جایی که چندین نفر با هم به صورت مشترک، سرقفلی حمام را خریداری می کردند اما بتدریج این فرمول برعکس شد؛ دوران افول فرا رسید.

سجادی می افزاید: ارزش ملک سه برابر شد و دیگر سرقفلی معنا نمی دهد. یکی از مشکلات گرمابه‌داران این است که غالبا ملکی هستند و صاحب ملک هم اجازه تغییر کاربری را به آنها نمی‌دهد ولی گرمابه‌هایی که توانسته‌اند تغییر کاربری بدهند و کاربری مسکونی پیدا کنند وضعشان کمی بهتر است اما حمام‌هایی که سرقفلی دارند مثل حمام‌های جنوب شهر معمولا با صاحب ملک سر تغییر کاربری مشکل دارند چون اجازه تخریب و تغییر کاربری را نمی دهد و منتظر است که حرکتی بشود تا بلافاصله حکم تخلیه بدهد.

استخر و سونا و گرمابه

آقای رییس می گوید این طور هم نبوده است که همیشه دست روی دست بگذاریم تا گرمابه ها یکی یکی از بین بروند،چند سال قبل هیات عالی نظارت تصویب کرد که فقط سونا در اختیار حمام‌ها قرار بگیرد تا بلکه به این طریق مشتری جمع کنند و روی پای خود بایستند؛ اما گویا این ترفند و اقدام هم نتوانست مردم را به حمام‌ها بکشاند. این اقدام حرکت خوبی بود ولی چون تنها مجوز سونا را به ما دادند مشکلاتی از پی آن برایمان ایجاد شد که دیگر نمی صرفید سونا داشته باشیم برای اینکه در تهران هیچ جایی را سراغ نداریم که سونا در کنار استخر نباشد و طبیعی است که ما حمامی‌هااستخر نداریم.

برای ایجاد سونا نیاز به وجود استخری در کنار آن بود و موضوع استخرها هم مستقیما زیر نظر سازمان تربیت بدنی قرار داشت عملا دچار مشکل شدیم و از این نظر محدودیت‌هایی برای ما به وجود آمد. الان مدت هاست که از وزارت بازرگانی درخواست مجوز ماساژ کرده‌ایم اما تا به امروز حتی جواب نه هم به ما ندادند. این ماساژ با ماساژهایی که وجود دارد فرق دارد یک شیوه جدید ماساژ شرقی است که خاصیت درمانی دارد و دوره‌اش را در تایلند می گذرانند اگر مجوزش را به ما بدهند شاید حمامی‌هایک تکانی می خورد و از کسادی بیرون می آید.

جدا از همه این بی مهری ها نظارت اداره بهداشت بر حمام‌ها و گرمابه‌ها علیرغم آنکه ضروری است و ماهم قبول داریم ولی یکی از علل کاهش تعداد حمامی‌هادر سال‌های اخیر بوده است. متاسفانه اداره بهداشت برای دادن مجوز به حمامی‌هاسخت می گیرد و به خاطرعدم تایید اداره بهداشت بیشتر حمام‌ها بسته می شوند ؛ در حالی که ما هم دوست داریم که سطح بهداشت حمام‌ها بالا برود و مردم با علاقه واشتیاق پای خود را به گرمابه‌ها بگذارند.

حمام هم حمام های قدیم

تا چند دهه پیش هر محله یک حمام عمومی داشت و مردم محله هفته ای یکبار دور حوض بزرگ وسط حمام می نشستند و با لیف و کیسه خودشان را می شستند. و حین نظافت از اخبار و اطلاعات محله هم با خبر می‌شدند. پسر، زن می دادند و برای دخترها شوهر دست و پا می کردند. به جای کمپین های مجازی یکی دست به خیر میشد و برای همسایه ای که دستش از همه تنگ تر بود اجاره خانه و پول پیش فراهم می کرد حالا اما حمام ها دوران اوجشان را پشت سر گذشته اند و در سراشیبی تند فراموشی افتاده اند. تا جایی که یکی از خوش نام ترین گرمابه های خیابان ولی عصر روزی سه تا مشتری دارد. ناصر فیضی صاحب گرمابه (فرد تمیز )می گوید: امکان تغییر کاربری حمام ها به اماکن تجاری و مسکونی نیز وجود ندارد چون کمیسیون ماده پنج شهردارى مجوز تغییر کاربرى ها را صادر نمى کند و صاحبان حمام ها مجبورند با حمام های بی رونقی که تنها مشتری هایشان کارگرهای شهرستانی و سربازها و گاه گاهی پیرمردها و پیرزن های محل هستند، سر کنند.

فیضی ادامه می دهد:صحن حمام ها هم عوض شده و دیگر آن حال وهوای سابق را ندارد. حمام های قدیم معمولاً چند متر پایین تر از سطح کوچه و بازار بود تا آب به خزینه برسد.سر در حمام را هم معمولاً با دیو و رستم و یا شیطان و مالک دوزخ نقاشی می کردند. چند پله پایین تر هم سر بینه یا رختکن بود.

بینه، حیاط سرپوشیده ای بود که وسط آن حوض بزرگی قرار داشت. اطراف بینه سکوهای بلندی بود که در آنجا رخت ها را می کندند. استاد حمامی با جعبه دخلش کنار یکی از آن سکوها می نشست. یک "جامه دار"، یک "مشتمال چی" و یک "پادو" هم همیشه در بینه بودند.

وقتى مشتری وارد می شد، پادو کفش مشتری را زیر سکو می گذاشت و یک لنگ خشک روی سکو پهن می کرد. مشتری که لخت می شد، پادو یک لنگ دیگر به او می داد. مشتری آن لنگ دوم را به کمر می بست. لباس هایش را توی آن لنگ اول می پیچید و از سکو پایین می آمد. از دالانی می گذشت، و داخل حمام می شد.

این ها البته خاطره های خیلی قدیمی از حمام های عمومی است. آنچه پدر ومادرهای امروز از کودکی شان به یاد می آورند سکوهایی است که در صحن حمام براى نشستن مى گذاشتند و جالباسى هایی برای آویزان کردن لباس‌ها.

مشتری ها به محض ورود کفش شان را در کفش دارى می گذاشتند و به جایش قطعه مقوای شماره داری می گرفتند، ساعت مچى و بغلى، انگشتر، پول نقد و بقیه وسائل با ارزش شان را به "پاچالدار"، مسئول دریافت امانات و وجه استحمام، می دادند و قطعه برنجى مربع شکل کوچکى که به کش قیطان گره خوره بود، به دستشان می بستند و می رفتند داخل حمام.

او ادامه می دهد:حالا اما همه اینها جایش را به کمدهای فلزی داده است که در راهروی بیرون حمام چیده شده اند و یک کلید روی هر کدامشان است. دیگر نه خبری از حوض بزرگ داخل صحن هست که مشتری ها برای بار آخر پاهایشان را آب بکشند و نه نوشابه های تگری و چای های داغ بعد از حمام.


بیشتر بخوانید: درد دل کارتن‌خواب‌هایی که در دمای زیر صفر درجه روزگار می‌گذرانند+ تصاویر


فیضی می گوید: فقط اینها نیست، لنگ هایی که روزگاری نشان حمام بود و هنوز هم هست نیز عوض شده اند.اواخر دهه چهل و از سال پنجاه به بعد،استفاده از لنگ و حوله مشترک به دستور اداره بهداشت به منظور پیش‌گیری از سرایت بیمارى هاى پوستى ممنوع شد.

حالا هم که دیگر خبری از هیچ کدامشان نیست و در حمام ها فقط صابون و شامپو و شانه و سفید آب و واجبی هست که برای فروش گذاشته اند و همان معدود مشتری های حمام نیز ترجیح می‌دهند از نمره های خصوصی که در قدیم مخصوص اعیان بود، استفاده کنند، که هم بهداشتی تر است و هم قیمتش فرق چندانی با حمام عمومی ندارد.

منبع:فارس

انتهای پیام/

چراغ گرمابه‌داری نفس‌های آخر را می‌کشد

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.