به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ سرنوشت برایش این طور رقم خورده بود که با یک دست به زندگی اش ادامه بدهد.شاید در ابتدا تصور خیلی ها این بود که روند زندگی برای او یک جورهایی گردش به عقب خواهد داشت اما نگاه مهران در آینه و حرف زدن با خودش که لاغر و نحیف شده بود تلنگری بود برای اینکه او راه جدیدی را آغاز کند.راهی که به اینجا ختم شود تا مهران بیرامی با یک دست یه یکی از قهرمانان در رشته پرورش اندام تبدیل شود.او از زندگی اش راضی است و تحت هر شرایطی که باشد می گوید:«خدایا شکر به دلیل این همه نعمتی که به من دادی.»
*خیلی بی حاشیه و رک بگویم، من اولین بار که در اینستاگرام عکس شما را دیدم خیلی تعجب کردم. با خود گفتم مگر می شود بدون یک دست این کار ها را کرد.خودتان برایمان تعریف کنید و بگویید که این نقص عضو مادرزادی بوده یا مسائله دیگری دارد.اصلا از کجا شروع شد.
خیر مادرزادی نیست. من 10 سال پیش یک تصادفی با موتور کردم که منجر به این اتفاق شد. این اتفاق برای من سبب خیر شد که بیش از قبل به ورزش خودم اهمیت بدهم و عزم خود را بیش از قبل از جزم کنم.
*تصادفی که کردید باعث خیر شد! معمولا همه پس از رخ دادن این اتفاقات مایوس می شوند و دیگر سمت هیچ چیزی نمی روند اما شما... شما انگیزه بالایی هم دارید. این دلیل خاصی دارد که مایوس نشدید و بیشتر تلاش کردید؟
من قبل از این اتفاق هم ورزش می کردم اما نه به شکل حرفه ای.پس از تصادف به هیچ وجه نا امید و مایوس نشدم و روحیه بسیار خوبی داشتم.آرزو داشتم که روزی به روی استیج بروم و مسابقه بدهم. به دلیل اینکه قبل از تصادف به این آرزویم نرسیده بودم تصمیم گرفتم پس از تصادف هم راه خود را ادامه بدهم و به آرزویم برسم.
*چرا به سمت بدنسازی رفتید؟ مگر ورزش راحت تر و سبک تری نبود که انجام بدهید؟
گفتم که من قبل از تصادف هم تمرین می کردم برای همین همان ورزش خود را ادامه دادم.
*روزهای اولی که این اتفاق برایت رخ داده بود واکنش ها چطور بود؟ خصوصا در باشگاه.
روزهای اول همه امید می دادند و این حال من را خوب می کرد.چند سال پس از این اتفاق من گفتم که می خواهم بروم و مسابقه بدهم. سال 94 یکی از دوستانم قصد داشت در مسابقات فیزیک شرکت کند، در همین بین و زمانی که ما داشتیم تمرین می کردیم، او آمد و به من گفت مهران چرا تو اینقدر به خودت فشار می آوری تو که نیازی نیست مسابقه بدهی. من پاسخ دادم،دوست عزیز، من تلاشم را می کنم و مسائل دیگر به خواست خداوند باز می گردد. در سال 94 ما مسابقه دادیم و من اول شدم و این دوستمان حذف شد. بعد از آن هم مسابقات تهرانی و کشوری و حدودا یک ماه پیش بود که در مسابقات دبی شرکت کردم.
*در دبی واکنش ها چطور بود؟
خیلی با ایران تفاوات داشت.انگاری آن ها به دنبال چنین بدن هایی هستند و من در آن جا خیلی مورد توجه بودم.
*از کشور های دیگر پیشنهاد داشتی که بروی آن جا و کار کنی؟
برای مسابقات بله. 1 یا 2 شرکت بودند که به من پیشنهاد دادند و گفتند که برای ما تبلیغ کن ولی به شرط اینکه در همین کشور ساکن شوی. زمانی که به من گفتند باید در اینجا ساکن شوی،من نپذیرفتم و برگشتم.
*دوست نداشتی بمانی؟ بالاخره هر ورزشکاری توجه زیاد و امکانات خوب را دوست دارد و... .
فعلا قصد رفتن از ایران را ندارم. من پدرم را از دست داده ام و مادرم تنهاست. خواهرم که در خارج زندگی می کند و در ایران فقط من و برادرم هستیم. نمی خواهم مادرم را تنها بگذارم ،او دغدغه من است.
*شما در اینستاگرام خیلی هوادار دارید و کامنت های روحیه بخشی هم دریافت می کنید.من به چند مورد که نگاهی کردم خیلی ها به شما روحیه می دادند و شما را الگوی خود می دانستند. درست است؟ می خواهم در رابطه با این حس جنگندگی که در شما هست سوال کنم. کمی برایمان توضیح دهید که مردم و هوادارانتان چقدر انرژی به شما می دهند؟
معتقد هستم هر کسی که به این دنیا می آید، قطعا آمده تا یا یک چیزی را اثبات کند یا چیزی را تغییر دهد. انسان بیهوده آفریده نشده است. از بعد از تصادف که جلوتر رفتیم و مسابقه دادیم و ... . مردم خیلی لطف داشتند و کامنت های روحیه بخشی برای من می گذاشتند.من خیلی سحر خیز هستم و هر روز صبح که بیدار می شوم می بینم همه به دایرکت ام آمده اند و می گویند مهران ما به خاطر تو ورزش می کنیم و تو الگوی ما هستی و ازاین دست مسائل روحیه بخش دیگر.از این کامنت ها انرژی خاصی می گیرم و کمک زیادی به انگیزه من می کند.از زمانی که از دبی آمده ام می بینم که خیلی ها از کشور های خارجی به دایرکتم می آیند و می گویند که دوست داریم با تو مسابقه دهیم و... . به نظر من همین چیز های کوچک است که خیلی کمک می کند و انگیزه ام را بالا می برد. من برای دل خود کار می کنم و خدا هم پاسخ این صداقتم را داده است.
*کدامیک از مسابقاتی که تا به حال داشته اید به شما بیشتر چسبیده است؟کدام را بیشتر از بقیه دوست دارید؟
همین مسابقات دبی که اولین مسابقه خارجی من بود، خیلی به خودم حال داد. البته در آن جا نمی گذاشتند که برای وزن کشی بروم.
*چرا؟
به دلیل اینکه برایشان سوال بود.می گفتند تو به چه شکل می خواهی مسابقه بدهی و روی استیج بروی.
*خب شما چه کار کردید؟
استاد امیرانیان که داور بین المللی هستند و در دبی زندگی می کنند، از دور بنده را دیدند و آمدند و با من احوال پرسی کردند.ایشان گفتند هیچ مشکلی نیست و او می تواند برای وزن کشی برود.
*واکنش حضار و خبرنگاران و عکاسان چه بود؟
با دو مجله خارجی مصاحبه کردم. البته خیلی انگلیسی متوجه نمی شوم ولی آن ها می گفتند باز هم قصد دارید که در مسابقات دیگر شرکت کنید؟ آیا برنامه دیگری دارید که ما شما را در آن جا ببینیم.
*در جهان کسی را داریم که شرایط شما را داشته باشد؟
بله. یک آقای فرانسوی هستند که شرایط من را دارند.
*با او رابطه ای دارید؟
خیر من رابطه ندارم. البته ایشان خیلی سنشان از من بیشتر است.
*شما پله پله پیش رفتید و قهرمانی آوردید.در مسابقات مختلفی هم شرکت کردید. حالا که به اینجا رسیدید، دارید نقش یک مربی را بازی می کنید آن هم برای علاقه مندان به این رشته. کمی درباره شاگردانتان برایمان بگویید.
من در حال حاضر خیلی به مربی گری فکر نمی کنم.البته حدودا 32 یا 33 شاگرد دارم که... .
*اضافه وزن دارند؟
بله اضافه وزن دارند.(باخنده) البته من از طریق مربیگری امرار معاش نمی کنم و شغل دیگری دارم.
*می توانم بدانم شغل شما چیست؟
من کارمند حاج آقا معماریان هستم از ملک سازان شرق تهران. یکی از شانس های بزرگی که در زندگی آوردم این بود که با این مرد آشنا شدم و از خداوند ممنونم که ما دونفر را در مسیر یکدیگر قرار داد. ایشان مرا مثل پسرش حمایت کرده و می کند و به همین دلیل است که می گویم نیاز مالی به مربیگری ندارم.
*مدرک مربیگری دارید؟
خیر. وقتش را ندارم که بخواهم کسبش کنم.البته خیلی دوست دارم که علم خود را در این رشته زیاد کنم و شاید روزی این کار را کردم.
*فدراسیون دنبال کارهای شما نبوده است؟ کمکی به شما کند و تقدیری یا....
مسئولان فدراسیون اصلا پیگیری نمی کنند. سال پیش که من قهرمان کشور شدم بلند شدند و برایم دست زدند و زمانی که طلا گرفتم از من تقدیر کردند، فقط همین. آن ها هیچ وقت به شکل مداوم پیگیر کارهایم نبودند. "کای گرین" که یک آمریکایی است من را در دبی به غرفه خود دعوت کرد .کلی با هم حرف زدیم. هیچ وقت فکر نمی کردم که با او صحبت کنم .او در بخشی از صحبت هایش گفت به کشور ما بیا،به تو بها می دهیم وحمایتت می کنیم و... . همسر "جی کاتلر" آمد و از من برای گرفتن عکس در غرفه شان دعوت کرد.آن ها یک شکلی به من بها می دادند که آدم دلش نمی خواست دیگر برگردد!(با خنده)
*مهران از صبح که بیدار می شود تا شب چه کار می کند؟
اگر برای مسابقات بخواهم آماده شوم، از صبح ساعت 5:30 بیدار می شوم و صبحانه و تمرین و بعد می روم سرکا. وعده غذایی ام را می خورم، زمانی که به خانه باز می گردم بلافاصله به تمرین می روم و میان وعده و مکمل هایم را میل می کنم به همین شکل تا ساعت 8 شب که به خانه بر می گردم و شام می خورم و ساعت 10 هم می خوابم. در دوران غیر از رژیم و زمانی که مسابقاتی ندارم، همچنان همیشه سحرخیز هستم و ساعت 6:30 بیدار می شوم، صبحانه می خورم و به سرکار می روم و یک پارت تمرین فقط در طول روز انجام می دهم که آن هم ظهر است و بعد از تمرین دوباره به دفتر می روم و کار می کنم تا ساعت 8 شب که به خانه می روم و شام می خورم.خیلی زود حوالی 11:15 هم می خوابم.
*در کل نیمه شب را نمی بینید؟
خیر نمی بینم. البته من خیلی مهمانی دعوت می شوم که به آن ها نمی روم. علاقه ای هم به مهمانی ندارم.
*رشته شما مثل محدویتش مثل فوتبال است که باید مثلا یک بازیکن حرفه ای ساعت 10 شب بخوابد.برای افت نکردن بدن و... .
صددرصد همینطور است. رشته ما حتی دقیق تر از فوتبال است به دلیل اینکه ما برای رشد عضلاتمان به خواب کافی نیاز داریم. من حتی ساعت 3:30 تا 4 صبح یک وعده غذایی دارم که بیدار می شوم و آن را میل می کنم و بعد دوباره می خوابم. بدنساز ها در این شکل مسائل خیلی دقتشان بیشتر از فوتبالیست ها است. بدنسازی قشر مظلومی است و کمتر دیده می شود.
*یک زمانی می گفتند بدنسازی ورزش پولدارها و تنبل ها است. چقدر این حرف درست است؟
کسی که وارد این رشته می شود باید قطعا از نظر مالی حمایت شود. هزینه های این رشته خیلی گران است. شما برای این رشته نیاز به یک رژیم غذایی خوب دارید که برای دریافت آن حداقل باید بین 3 تا 4 میلیون هزینه کنید. مکمل ها و ماساژ و مسائل دیگر هزینه اش جدا است. در مورد مسئله اینکه این رشته برای تنبل ها است باید بگویم، کسانی که بدنسازی حرفه ای انجام می دهند قطعا می دانند که این ورزش برای تنبل ها نیست. به دلیل اینکه حرفه ای های این رشته باید صبح از ساعت 5 بیدار شوند و تمرینات خود را شروع کنند. به همین دلیل می گویم که این رشته برای تنبل ها نیست.
*ماجرای از شنبه به باشگاه می رویم و ...
این داستان مثل این می ماند که کسی الگوی خود را می بیند و دوست دارد به سطح او برسد اما این فرد کمی تنبل است و برای همین آن را به تعویق می اندازد. تنبلی باعث درد های زیادی است.(باخنده)
*اگر قرار باشد با یک فرد در این رشته مقایسه شوید،دوست دارید با چه کسی مقایسه تان کنند؟یا بهتر بگویم الگوی شما چه کسی است؟
من تا قبل از اینکه به دبی برای مسابقات بروم خیلی جی کاتلر را دوست داشتم اما در آن جا که بودیم این فرد زمانی که با هم گفت و گو کردیم خیلی خشک بود.خیلی سرد.او به قدری خشک و سرد بود که با خود می گفتم مهران تو چطور تا الان از او خوش ات می آمده است.
*تابوهایی که داشتی شکست.
دقیقا. اما "کای گرین" خیلی خوش برخورد بود و خیلی با او حال کردم. این برخورد او با من باعث شد نظرم نسبت به او تغییر کند. هیچوقت نخواستم خود را به کسی برسانم. من یک انسان خاص هستم و خاص می مانم.تلاش می کنم این را به مردم بگویم که دنیا فانی است و فقط باید برای شادی تلاش کرد. من می گویم هیچوقت زندگی سخت نیست و این خودمان هستیم که آن را سخت می کنیم. همین هادی چوپان خودمان چقدر انسان با شخصیت و خوبی است. من او را در دبی دیدم و با هم حرف زدیم.و انسان بسیار خوبی است.
*با این وجود دیگر عکس های کاتلر را در اینستاگرام لایک نمی کنید؟
من او را دوست داشته و دارم فقط فکر نمی کردم تا این حد سرد باشد.
*چیزی از خدا خواستید که خداوند به شما نداده باشد؟
من خوشبخت ترین انسان روی زمین هستم. خداوند به من همه چیز داده و بهترین زندگی را برایم فراهم کرده است.درست است که تصادف کردم و نقص عضو شدم اما خداوند به جای اینکه دست مرا گرفته، به من روحیه داده است. من در زمانی که این اتفاق برایم افتاده بود فقط یک یا دو بار که خودم را در آیینه دیدم با خود گفتم مهران چقدر داغون و بد هیکل شدی،پس از آن دو بار این حرف را به زبان نیاوردم. زندگی از نظر من جسم نیست بلکه روح است. روح انسان باید زندگی کند نه جسم او.
تا به حال کسی به شما گفته که خیلی شبیه به آرش افشین بازیکن اسبق استقلال هستی؟
من که این آقا را نمی شناسم و فقط چند عکس از او دیدم آن هم به واسطه اینکه مردم هم خیلی به من می گویند تو شبیه او هستی. من به دلیل اینکه پرسپولیسی هستم خیلی هم سمت او نرفتم.
پرسپولیس امسال در لیگ برتر قهرمان می شود؟ در آسیا چطور؟
بله ما در لیگ برتر به احتمال زیاد قهرمانیم با کمک خداوند. من خیلی فوتبالی نیستم و فقط به واسطه اینکه با جواد کاظمیان در آکادمی ملی فوتبال تمرین می کنیم کمی به این سمت کشیده شده ام.
*اگر مثلا با علی سامره تمرین می کردید، استقلالی می شدیی؟
من از اول عاشق رنگ قرمز بودم.
*این هفته نود را دیدید؟ کلا نود را دنبال می کنید؟ داستان علی کریمی را می دانی؟
من درزمان پخش نود خواب هستم. در اینستاگرام چیزهایی درباره علی کریمی دیدم. من ایشان را خیلی دوست دارم. یک روز او آمده بود ماشینش را بفروشد و من هم رفته بودم ماشین صاحب کارم را بفروشم، او مرا دید و گفت چه ماشین زیبایی داری. خیلی خوش برخورد است و من خیلی دوستش دارم.
*در جریان کار های اخیر کریمی هستی؟کمی با فدراسیون به مشکل خورده و می خواهد حقیقت ها را بگوید.
در جریان نیستم فقط می دانم خیلی عصبی و در حاشیه است. کسی به ایشان گفته بود بزدل؟
*کی روش در نود گفت.
چرا؟ برای چه؟ حیف این بازیکن و این انسان خوب نیست که یک خارجی درباره به او این شکلی صحبت کند.
*اگر قرار بود غیر از بدنسازی یک رشته دیگر بروی کدام را انتخاب می کردی؟
دوومیدانی. من دوی صدمتر را خوبی می دوم 11:30 ثانیه رکورد من است.
*می خواهی مثل بولت شوی؟
او یک اسطوره است و زیر 10 ثانیه رکورد می زند.
*برنامه شما برای آینده چیست؟کمی از آینده خودت برایمان بگویید و در کل آینده خود را ترسیم کنید.
پس از مسابقات دبی کمی دارد حجم و وزنم بهتر می شود.خیلی دوست دارم در مسابقات بزرگی مثل آرنولد کلاسیک یا چیزی شبیه به این که یک میدان بزرگ باشد شرکت کنم. دوست دارم بروم آن جا و بگویم که من ایرانی هستم.
*برای حضور در این مسابقات شرایط خاصی وجود دارد. مثل حمایت ایران و ... .
فقط خواست خداوند است. اینجا که هیچ کمکی نمی کنند. اصلی ترین مشکل ویزا است که گرفتنش خیلی سخت است. فقط حرفه ای ها دراین مسابقات شرکت می کنند و من تلاشم را می کنم، دیگر مسائل به خواست خدا مربوط می شود.
*این مسابقات چه زمانی از سال برگزار می شود؟
هر سال برگزار می شود. در سال آینده یعنی 97 ما 2 یا 3 مسابقه بزرگ داریم در کشور های اسپانیا و کانادا و ....است.
*در کدام مسابقات می خواهید شرکت کنید؟
نمی دانم کدامیک،ولی حتما یکی از این ها را شرکت می کنم.
بیشتر بخوانید: گفتوگوی خواندنی با ستاره لیگ برتری که چشم و چراغ مربیان صاحب نام است
*سال های آینده می خواهید چه کاری انجام دهید؟ تیم ملی یا... .
این رشته تیم ملی ندارد. تازه اگر هم به تیم ملی بروید نهایت بتوانید 2 ماه در آن حضور داشته باشید. به دلیل اینکه به این ورزش بها نمی دهند برای همین همه ورزشکاران ناراحت هستند و گاهی هم علیه تیم ملی می شوند. در هر باشگاهی که بروید انگاری به یک کسی زخمی زدند. پرورش اندام کارها در همه جای دنیا باید به فکر بدن خود باشند اما درایران همه اینقدر مشکلات دارند از ویزا بگیرید تا مشکلات دیگر برای حضور در مسابقات و تمرین و... که به تنها چیزی که کمتر فکر نمی کنند بدن خودشن است. همین مسائل پیش می آید که ورزشکار ازتیم ملی بیرون می رود و شخصی درمسابقات شرکت می کند، به دلیل اینکه دیگر مشکلات نداشته باشد و فقط به فکر بدن خود باشد. برای سال آینده و برای خودم چیزی را پیش بینی نمی کنم اما هرچه پیش آید خوش آید.
*نظرت درباره اسطوره پرورش اندام بیت الله عباسپور چیست؟
خدا رحمتشان کند. او اسطوره ما بود.البته با ایشان برخوردی نداشتم و فقط عکس و فیلم از ایشان دیده بودم. باید به روح این اسطوره احترام گذاشت. متاسف هستم که در حال حاضر مسابقات را حاضر نشدند به خاطر فوت ایشان یک هفته جابه جا کنند و معلوم است که به عده زیادی بر می خورد به هر حال او اسطوره بوده است. عباسپور دقیقا آینده ما است. با ما هم در فردای روزگار به این شکل رفتار می شود.
*چیزی هست که دوست داشته باشید بیان کنید؟
ممنون از شما که من را دعوت کردید و فقط اگر امکانش وجود دارداز گروه حاج آقا معماریان و خودشان تشکر می کنم که بعد از خدا ایشان از بنده حمایت کرد.
منبع:خبرآنلاین
انتهای پیام/