به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ با انتشار خبر خودکشی «کاووس سیدامامی»، از متهمان و بازداشت شدگان یک پرونده جاسوسی در حوزه محیط زیست، که به گفته دادستان انقلاب تهران "هم اعترافات زیادی داشته و هم می دانسته که اعترافات زیادی علیه او صورت گرفته"، طبق معمول و همان گونه که انتظار می رفت، یک موجی تبلیغاتی سوء علیه دستگاههای امنیتی و قضایی جمهوری اسلامی از سوی رسانههای بیگانه و البته عوامل همسو با بیگانه در داخل کشور به راه افتاده است.
از حجم حملات به دستگاه قضایی و امنیتی کشور اینطور به نظر میرسد که خودکشی یا مرگ یک متهم امنیتی در بازداشت، موردی نادر است که هیچ سابقه و نمونهای در دنیا ندارد و تنها در جمهوری اسلامی ایران این اتفاق رخ داده، و از این رو باید فشارهای تبلیغاتی-سیاسی را روی این موضوع زیاد کرد.
این در حالی است که «حسین نقوی حسینی»، سخنگوی شورای عالی امنیت ملی، روز دوشنبه توضیحاتی را درباره خودکشی این متهم امنیتی ارایه داد. سیدحسین نقویحسینی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی مجلس در گفتوگو با فارس، درباره مرگ کاووس سیدامامی در زندان اظهار داشت:
آقای سیدامامی به جهت اینکه استاد دانشگاه بودند از لحاظ مکانی و رفاهی توجه ویژهای به ایشان شده و اتاق مناسبی را در اختیارشان قرار داده بودند. بنابراین شرایط وی با بقیه زندانیان متفاوت بوده است.
وی در فیلم، تخت خود را بهگونهای با بالش و پتو آماده میکند که همه فکر کنند کسی روی تخت خوابیده است و مأموران وقتی اتاق وی را بررسی میکنند فکر میکنند وی در حال استراحت است.
در جلسهای که هیئترئیسه با حضور نائب رئیس مجلس تشکیل داد همه بهاتفاق خودکشی کاووس سیدامامی را در زندان تائید کردند.
مسئله کاملاً روشن است چراکه آقای سیدامامی پیراهن خود را بهصورت حلقه آماده میکند و خودکشی را صورت میدهد و در فیلم همهچیز شفاف و گویا است. بنابراین عدم درخواست کالبدشکافی از سوی خانواده وی به دلیل شفاف و روشن بودن مسئله است.
به هر صورت، پیرو این موضوع که خودکشی یا فوت زندانیان امنیتی مورد نادر و چندان نامعمولی نیست، در این گزارش به چند نمونه معروفتر از انتحار جاسوسان در تاریخ معاصر و در نقاط مختلف دنیا می پردازیم.
«بن زیگیر» (۱۹۷۶-۲۰۱۰)، یک شهروند اسراییلی-استرالیایی، افسر ارتش اسراییل و مامور موساد بود. او در زندان «آیالون» (Ayalon) در شهر رامالله سرزمینهای اشغالی زندانی بود و ظاهرا در سال ۲۰۱۰ با دار زدن خود خودکشی کرد. او در زمان خودکشی در یک سلول فوق-امنیتی(که کلیه ابزارهای بالقوه خودکشی از آن خارج شده بود) نگهداری می شد. زیگیر یک زندانی فوق-امنیتی بود که در تمام طول زندانی بودنش با نامهای مستعاری چون «آقای ایکس»، «سرکار ایکس» یا «زندانی ایکس» در تشکیلات امنیتی رژیم صهیونیستی به او اشاره می شد.
رسانههای اسراییلی از انتشار کوچکترین جزییاتی درباره این شخص منع شده بودند و دولت رژیم صهیونیستی تنها بعد از این که شبکه تلویزیونی ABC استرالیا اقدام به انتشار گزارشی در مورد مرگ او کرد، دولت اسراییل هویت این جاسوس را تایید کرد.
«تِرِور بورمان» ، خبرنگار شبکه استرالیایی ABC ده ماه بعد از آن که در سفری به سرزمینهای اشغالی در آپریل ۲۰۱۲، با اولین سرنخ این ماجرا رو به رو شد، گزارش را برای این تلویزیون آماده کرد. طبق یافتههای او که از برنامه «خبرنگار خارجی» ABC پخش شد، «زندانی ایکس»، فردی دوتابعیتی اسراییلی-استرالیایی به اسم «بن زیگیر» بود که یک پاسپورت استرالیایی با نام «بن آلن» هم داشت.
به گزارش بورمان، زیگیر در زمان دستگیری، یک مامور موساد بود و در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۰ او را در حالی که خود را در سلول دار زده بود، یافتند. جسد او در قبرستانی یهودی در ملبورن استرالیا دفن شد. او که به یک خانواده یهودی معروف در استرالیا تعلق داشت، ۱۴ سال قبل از خودشکی خود، به سرزمینهای اشغالی مهاجرت کرد و نامی اسراییلی برای خود برگزید؛ «بن آلون»
او در استرالیا دو نام مستعار دیگر، یکی «بن آلِن» و «بنجامین باروز» داشت.
در گزارش دیگری که در ۷ می ۲۰۱۳ از ABC پخش شد، بورمان اعلام کرد که زیگیر به واسطه «خرابکاری ناخواسته» در یک عملیات اطلاعاتی فوق سری با هدف بازگرداندن اجساد سربازان گمشده اسراییل در جریان تجاوز این رژیم به لینان در سال ۱۹۸۲، از سوی دستگاه اطلاعاتی این رژیم دستگیر و زندانی شده بود.
اوری ایلان (Uri Ilan)
اوری ایلان، افسر ارتش اسراییل و فرزند یک نماینده کنست این رژیم از حزب «ماپام» بود که در ۸ دسامبر ۱۹۵۴ به همراه ۴ نظامی دیگر اسراییل در خاک سوریه دستگیر شد. این تیم اسراییلی برای عملیات مخفی به ارتفاعات جولان سوریه رفته بود که در کمین ارتش سوریه افتاد. ایلان در ۱ ژانویه ۱۹۵۵ دست به خودکشی زد.
گرچه مطبوعات اسراییلی در یک موج رسانهای دولت وقت سوریه را به شکنجه این افسر اسراییلی متهم کردند، ولی تیمی از سازمان ملل که برای بررسی به سوریه اعزام شد، اعلام کرد که هیچ اثری از شکنجه یا آزار بدنی روی جنازه او کشف نکرد. طبق بررسی همین تیم سازمان ملل، او با یک نوار پارچهای که از روکش بالش خود درست کرده بود، خود را حلقآویز کرد.
ایلان ۹ یادداشت از خود در سلول محل نگهداریش به جا گذاشت که یکی از آنها در بین اسراییلیها خیلی معروف شد. او در این یادداشت به عبری نوشته بود: "من خیانتی نکردم. من خودکشی کردم.»
تژوستولف مولاند (Tjostlov Moland)
تژوستلوف مولاند (۱۹۸۱-۲۰۱۳)، افسر سابق ارتش نروژ و پیمانکار امنیتی در می ۲۰۰۹ توسط دستگاه امنیتی جمهوری دمکراتیک کنگو (DRC) به همراه همکار خود «جوشوا فرنچ» به اتهام جاسوسی برای نروژ و کشتن راننده خود دستگیر شدند.
در ۱۸ آگوست ۲۰۱۳، همسلولی مولاند، جوشوا فرنچ او را در دستشویی سلول مرده یافت.
یک روز بعد از مرگ او، روزنامه انگلیسی گاردین نوشت که" مرگ او حتی انتخابات پیش رو در نروژ را در مطبوعات نروژی تحتالشعاع قرار داد. "
دولت نروژ همان روز یک تیم ۴ نفره جنایی را برای بررسی مرگ او به کنگو فرستاد. مقامات کنگویی و این تیم ۴ نفره آسیبشناس جنایی در ۲۸ آگوست ۲۰۱۳ در کنفرانس خبری اعلام کردند که بر اساس شواهد و بررسیهای انجام گرفته، مرگ مولاند یک خودکشی بوده است.
لری وو-تای چین (Larry Wu-Tai Chin)
لری چین (۱۹۲۲-۱۹۸۶)، مترجم زبان چینی سرویس رسانهای خارجی سیا بود. او به اتهام انتقال اسناد طبقهبندی شده آمریکا به دولت جمهوری خلق چین از ۱۹۵۲ تا ۱۹۸۵ توسط FBI دستگیر و در دادگاه محکوم شد.
او در جریان جنگ کره در ابتدای دهه ۱۹۵۰، مترجم زبان چینی ارتش آمریکا بود و در همان زمان در پیوند با سرویس جاسوسی جمهوری خلق چین قرار گرفت. طبق گزارشهای منتشر شده، او در این مقطع اطلاعات اسرای جنگی چینی را که توسط ارتش آمریکا، کره جنوبی و سایر نیروهای متحد با آمریکا دستگیر شده بودند، به چینیها می داد.
لری اطلاعاتی را که به عنوان مترجم از اسرای چینی می گرفت به صورت ناقص یا گمراهکننده در اختیار آمریکاییها می گذاشت تا نتوانند بهره زیادی از این اطلاعات ببرند. بسیاری از نیروهای چینی اسیرشده که زبان به همکاری باز می کردند و اطلاعات حساس نظامی را فاش می نومدند، قصد داشتند به کره جنوبی پناهنده شوند. لری چین اسامی همین افراد را که حاضر به همکاری با آمریکاییها می شدند، به سرویس جاسوسی چین می داد و دولت چین هم در مبادلات اسراء، آزادی این افراد را در اولویت درخواست مبادله قرار می داد.
لری بعد از خدمت نظامی در ارتش آمریکا، تقاضای پیوستن به سیا را داد و تقاضای او مورد پذیرش قرار گرفت. او از این مقطع(۱۹۵۲) تا زمان دستگیری در ۱۹۸۵، به صورت مداوم با تشکیلات جاسوسی جمهوری خلق چین کار می کرد.
درست روزی که قرار بود او در دادگاه حاضر شود(۲۲ فوریه ۱۹۸۶) تا حکم نهایی برایش صادر گردد، وقتی نگهبانان به سراغش در سلول رفتند، او را مرده یافتند، در حالی که کیسهای پلاستیکی به دور سر و صورت خود پیچیده بود و خفه شده بود.
هیو ردموند یک افسر چترباز سابق ارتش آمریکا در جریان جنگ جهانی دوم و جاسوس سیا که در قالب فروشنده ماشینهای ساخت بستنی در شانگهای چین، علیه دولت کمونیست این کشور جاسوسی می کرد، زمانی که قصد بازگشت به آمریکا با کشتی را داشت، توسط دستگاه اطلاعاتی چین بازداشت شد.
او ۲۰ سال را در زندان به سر برد تا این که در ۱۹۷۰ در زندان جسد او را پیدا کردند. دولت چین اعلام کرد که او در ۱۳ آپریل ۱۹۷۰ با بریدن مچ دست خود، دست به انتحار زد. چینیها جسد او را سوزاندند و خاکستر او را به ایالات متحده تحویل دادند.
نورمن جی. ریز (Norman J. Rees)
نورمن ریز(۱۹۰۶-۱۹۷۶) یک مهندس نفت ایتالیایی-آمریکایی بود که جاسوس دوجانبه سرویس جاسوسی اتحاد شوروی و FBI آمریکا محسوب می شد. او بعد از انتشار مقالهای در روزنامه آمریکایی «دالاس تایمز هرالد» در ۱ فوریه ۱۹۷۶، که هویت جاسوسی او را افشاء می کرد، دست به خودکشی زد.
ماریا دوبرووا (Maria Dobrova)
ماریا دوبرووا (۱۹۰۷-۱۹۶۲)، افسر اطلاعات نظامی، سروان ارتش سرخ اتحاد شوروی و افسر اداره مرکزی اطلاعات ارتش شوروی (GRU) بود که سالها با هویت جعلی در خاک ایالات متحده برای اتحاد شوروی جاسوسی می کرد.
دوبرووا که در سال ۱۹۵۴ با هویت «گلن مورِرو پوتسکی» وارد آمریکا شد، توانست در عرض چند سال، چندین سالن زیبایی و تناسب اندام در نیویورک ایجاد کند. سالنهای زیبایی او مشتریانی از بین همسران سیاستمداران رده بالای ایالات متحده به خود جلب کرد و او در طول دوران فعالیت جاسوسی خود توانست چندین نفر را برای جاسوسی برای شوروی جذب کند.
در نهایت، «دمیتری پولیاکوف»، جاسوس روس تباری که برای آمریکاییها کار می کرد، اطلاعات جاسوسی دوبرووا را به FBI داد.
وقتی ماموران FBI برای دستگیری او وارد هتل محل اقامتش در شهر شیکاگو شدند، ماریا مقاومت کرد و خود را تسلیم نکرد و در نهایت خود را از بالکن هتل پایین انداخت و کشته شد.
منبع: مشرق
انتهای پیام/
نوش جانت باشه اتش جهنم