انتخاب«جهرمی» به عنوان وزیر ارتباطات یک اتفاق مهم در تاریخ پس از انقلاب محسوب می شود، کسی به زعم عده زیادی سکان وزارتخانه ای را به دست گرفته که حضور یک وزیر جوان را می طلبیده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ کابینه دولت دوازدهم با همه هیئت دولت‌های بعد از انقلاب یک تفاوت عمده داشت آن هم اینکه این بار در بین وزرای سن و سال داری که بنا به تجربه‌شان در هر حوزه از طرف دولت به مجلس معرفی می شدند تا رای اعتماد بگیرند یک جوان دهه شصتی پا به دولت گذاشته بود و بر مسند وزارت تکیه زده بود.

برای همین هم انتخاب«محمد جواد آذری جهرمی» به عنوان وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات یک اتفاق مهم در تاریخ پس از انقلاب محسوب می شود. کسی به زعم عده زیادی سکان وزارتخانه ای را به دست گرفته که با توجه به حوزه فعالیت و تناسبش با جوانان حضور یک وزیر جوان را می طلبیده؛ تا جایی که وزارت ارتباطات به دنبال حضور آذری جهرمی  و تیم جوانش این روزها توانسته میانگین سنی وزارت ارتباطات را از ۵۴سال به ۴۵سال تغییر دهد.

این اتفاق بهانه خوبی بود تا با «مجتبی جوانبخت»دستیار وزیر در امور جوانان به گفت و گو بنشینیم. یک مصاحبه طولانی درباره همه جنجال های اخیر که علاوه بر صحبت در مورد نسبت جوانان با وزارتخانه به بحث های حاشیه ای هم از سوزاندن سیم کارت جناب رئیس جمهور آن هم چند روز مانده به مراسم تحلیف تا توییت گذاشتن های ناگهان آقای وزیر بین جلسات مهم وزارتخانه کشیده شد .

چه شد که جوانی مانند آقای جهرمی با این سن و سال به عنوان وزیر ارتباطات انتخاب شد؟

شاید در وزارت خانه های دیگر انتخاب یک جوان به این اندازه ضرورت نداشت. در وزارت ارتباطات از دو جهت اصلح بود که یک "جوان "وزیر باشد و راس کار قرار بگیرد. اول اینکه حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات حوزه ای است که جوانان در آن فعالیت می‌کنند. شما اگر میانگین سنی مدیران شرکتهای موفق فناوری اطلاعات دنیا را در نظر بگیرید میبینید که در اکثر آنان به نسبت علم جدید و کاربردش افراد جوان در این حوزه نقش آفرین هستند؛ چون این حوزه جایی است که جوانان آن را میشناسند و بهتر میتوانند در آن کار کنند. عرصه ای که نیازمند نشاط جوانان است. دلیل دومی هم که باعث میشد برای انتخاب وزیر در کابینه به سراغ یک جوان برویم چالش مدیریتی به نام عدم جانشین پروری است. این نیاز به خوبی در وزارت ارتباطات تشخیص داده شده و فکر میکنم به وزارتخانه های دیگر هم باید تسری داده شود.

عقلا و بزرگان نظام کم کم به این موضوع رسیده اند که با این وضعیت اگر پیش برویم در آینده ای نزدیک با چالشهای مدیریتی روبرو میشویم؛ یعنی  اگر فقط مدیرانی که اوایل انقلاب سمت داشتند و به کارشان ادامه بدهند ما به نقطه ای میرسیم که عملا دیگر برای آنها جانشین تربیت شده ای  وجود ندارد. برای همین راه دادن به جوانها بیشتر یک الزام است تا یک مطلب تزیینی برای دولت که یک جوان در آن مشغول به کار است. برای نمونه ظرف همین چند ماه جسارت و تلاش آقای جهرمی باعث پیشرفت و اجرای پروژههایی شد که مدت‌های مدیدی در اجرای آن تردید وجود داشت مثل همین پروژه به اصطلاح رجیستری. با احترام به تمام همکاران‌مان شاید انجام این قبیل کارها صرفا از عهده یک جوان برآید.

نقش خود آقای جهرمی در این انتخاب چقدر بود؟

واقعا نباید از تواناییهای آقای جهرمی بگذریم. هم به جهت سن و هم به خاطر تلاشی که داشته توانسته خودش را تا جایگاه وزارت بالا بیاورد و در مجلس شورای اسلامی رای اعتماد بگیرد. از طرفی این نکته را هم نباید فراموش کرد که چون در عرصه‌های مدیریتی به ورود جوانان نیاز داریم. اگر آقای جهرمی بتواند رزومه خوبی از خودش باقی بگذارد. این راه برای بسیاری از جوانان باز خواهد شد؛ چون ایشان تنها یک وزیر نیست بلکه نماد به کارگیری جوانان در سطح مدیریت ارشد کشور است. شکست ایشان باعث میشود ما در این قضیه چند قدم به عقب برداریم و نقطه مقابلش موفقیت ایشان تضمین میکند که راه برای جوانان دیگر باز شود همان‌گونه که در اوایل انقلاب نیز، تجربه اعتماد به جوانان بارها تکرار شده و دستاوردهای خوبی داشته است.

دلیل این عدم اعتماد به جوان‌ها چیست؟

من فکر می کنم مدیران ارشد از ظرفیت‌های جوانان شناخت کمتری دارند و نمیخواهند ریسک کنند؛ برای همین ترجیح میدهند سراغ گزینه هایی بروند که حداقل ریسک را داشته باشد. اما اگر ریسک پذیری بالاتر برود به این نتیجه میرسند که میتوانند سراغ جوانان دیگری هم بروند.

آقای جهرمی اولین وزیر دهه شصتی تاریخ بعد از انقلاب است. این ویژگی چه تاثیری در نقش جوانان با وزارت تحت امر ایشان داشته است؟

آقای وزیر تاکید کرده‌اند معاونان زیر مجموعه‌اش در انتصاب‌هایشان حتما از جوانها و بانوان استفاده کنند و نقش این دو گروه پررنگ باشد. نظر آقای جهرمی در مورد استفاده از جوانان این است که: « شاید این افراد جوان بیایند و در ابتدا اشتباهات احتمالی هم داشته باشند اما این موضوع شامل حال همه مدیران میشود و آنها در سه چهار ماه اول کارشان ممکن است اشتباه نمایند؛ ولی اگر با کمک یکدیگر این سه چهار ماه را طی کنند بعد از آن میشود از علم و نشاط جوانها برای پیشبرد بهتر کارها استفاده کرد» برای همین در حال حاضر منصوبان خود وزیر میانگین سن و سالشان حدودا ۹ سال پایین تر آمده است. قبلا سن متوسط مدیران ۵۴ سال بوده ولی الان این میانگین به ۴۵سال رسیده است.

نقش شما به عنوان دستیار وزیر در امور جوانان چیست؟

اگر اشتباه نکنم ما تنها وزارتخانه ای هستیم که علاوه بر دستیار جوانان، شورای دستیاران جوان هم داریم؛ موضوعی که در وزارت ارتباطات نمود مخصوص به خودش را دارد. بحث شورا چیزی بود که خود آقای آذری جهرمی آن را اضافه کرد. ایشان بیشتر نظرشان بر این بود که اگر مشکلاتی در وزارتخانه وجود داشته باشد ، این مشکلات از زبان مدیران و مسئولان، کمتر به گوش وزیر می‌رسد ولی کسانی که در سطح هایی پایین تر و جوان تر هستند به دلیل اینکه  وابستگی های اداری و سازمانی ندارند می توانند موارد را به راحتی منتقل کنند و به وجود مشکلات پی ببرند و نظرات کارشناسی بدهند.

وقتی وزارت ارتباطات به دست یک دهه شصتی افتاد خیلی از اهالی فضای مجازی انتظار تحول در دنیای اینترنت و فیلترینگ را داشتند اما به نظر می‌رسد این انتظارات برآورده نشده و حتی مباحثی مثل فیلتر تلگرام هم رخ داد. در این کش و قوس ها نقش آقای جهرمی چقدر بود؟

شاید مسائلی باشد که مردم از آن خبر ندارند؛ ولی موضوعات چندان عجیب و غریب و پیچیده ای نیست که خلاف منطق باشد. در بحث فیلترینگ یک گزاره ای را باید اصلاح کرد. بحث فیلترینگ تنها دست یک نفر یا یک وزیر نیست که بخواهد با عوض شدن روند آن تغییر کند. گرچه در بحث نگاه ها و دفاع ها می تواند تاثیر گذار باشد ولی اینکه یک نفر بتواند به تنهایی همه چیز را تغییر بدهد، نگاه درستی نیست.

پس فیلترینگ دست چه کسی یا کسانی است؟ هر سری پس از فیلتر هر سایت یا نرم افزاری بحث‌هایی در مورد شورای عالی امنیت ملی، قوه قضاییه، کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه و... مطرح می‌شود!

نحوه کار شورای عالی امنیت به این شکل نیست که درباره همه چیز وارد عمل شود. ما با یک کمیته ای کارگروهی رو به رو هستیم به نام کارگروه تعیین مصادیق محتوای مجرمانه! این کارگروه عملا در مورد فیلترینگ تصمیم گیرنده است. با توجه به مکانیزم نظارت و دریافت ها و پیام های مردمی که می آید در مورد مصادیقی که وجود دارد برای فیلترینگ تصمیم می گیرند. وزارت ارتباطات چون مجری این کار است شاید در نظر مردم این طور جلوه می کند که تصمیم گیرنده هم هست در صورتی که به این شکل نیست.

در مورد فیلتر شدن اخیر تلگرام هم این اتفاق افتاد؟

ماجرای فیلترینگ به این صورت بود که در یک بازه زمانی در یکی از نهادهای رسمی کشور (شورای امنیت کشور) تصمیمی گرفته شد  و افراد به این نتیجه رسیدند که باید به طور موقت جلوی فعالیت سرویسی مثل تلگرام گرفته شود و البته در جهت رفاه مردم و مصالح کشور بود. همان نهادی که تصمیم گرفت تلگرام بسته شود همان نهاد هم تصمیم گرفت که تلگرام باز شود. پشت آن بستن منطقی بود و پشت این باز کردن هم منطقی دیگر. در این حوزه اختیارات قانونی وجود دارد و از این به بعد هم خواهد بود اما به طور کلی این کارگروه تعیین مصادیق است که در مورد فیلترینگ آدرس‌های اینترنتی تصمیم گیری می کند.

رویکرد آقای جهرمی نسبت به فیلترینگ چیست؟ آیا وزارت ارتباطات فقط مجری است؟

وزارت ارتباطات در کمیته (کارگروه) تعیین مصادیق محتوای مجرمانه نماینده دارد؛ اما ما در وزارت ارتباطات احساس می کنیم که در زمینه شبکه های اجتماعی و دسترسی به حوزه های رسانه و اطلاع رسانی روندی که وجود دارد باید اصلاح شود. شیوه ای که صرفاً بخواهیم از طریق فیلترکردن همه چیز را جلو ببریم روش درستی نیست. شاید به صورت کوتاه مدت پاسخ گو باشد ولی در کشور معضلات و مشکلات دیگری باید حل شود. هرچه جلوتر برویم قطعا پاسخ های کمتری می گیریم و فکر می کنیم که صرفا با چیزی به اسم فیلترینگ نباید به دنبال حل مسائل بود.

این اصلاح روندی که از آن حرف می زنید دقیقا چیست؟

ما اعتقاد داریم فضای رسانه های داخل کشور می تواند خیلی بازتر از چیزی که الان هست باشد. معتقدیم در حوزه رسانه باید بین المللی فکر کنیم. وقتی ما همه ظرفیت رسانه هایمان را فقط و فقط در یک شبکه اجتماعی به نام تلگرام  محدود می کنیم آن وقت است که هزینه‌های بستن این شبکه تا این اندازه  سنگین می شود و واکنش همه را در برمی گیرد. در صورتی که تلگرام تنها یک پیام رسان است. متاسفانه در داخل کشور به رسانه ها اجازه داده نشده و یا نتوانستند نقش خودشان را درست بازی کنند. برای همین هم  مردم خودشان دست به کار شدند و درشبکه های اجتماعی تولید محتوا می‌کنند! نتیجه اش هم منجر به این می شود که تلگرام به عنوان یک رسانه شناخته می‌شود و کاربری‌اش تغییر می‌یابد. این مشکل زمانی برجسته می‌شود که مسئله‌ای مانند بستن یا باز کردن تلگرام مطرح شود. دلیلش هم واضح است؛ مردم وقتی به سوالاتشان پاسخ داده نمی شود، جواب سوالهایشان را در جایی مثل تلگرام پیدا می کنند. مردم ما هم تا حدی عطش خبر دارند. این شرایط باعث شده وقتی که یک کانال تلگرامی90 درصد دروغ را با 10 درصد واقعیت مخلوط می کند به عنوان یک مرجع اطلاع رسانی شناخته شود. باید به رسانه های شناسنامه دار کشور بیشتر از این ها بها و اجازه کار داده شود.

حرفی که میزنید درست؛ اما کلی است. تعریف شما از فضای باز رسانه‌ای چیست؟

ما در بحث رسانه ای ضعیف عمل کردیم و خوب پیش نرفتیم علی الخصوص در بحث رسانه های جدید. اگر این عقب افتادن جبران نشود تبعات سنگین برای آن به وجود خواهد آمد. ما به شدت طرفدار گردش آزاد اطلاعات هستیم و پشت این موضوع هم ایستادیم حتی به خاطرش مورد هجمه هم قرار گرفته ایم. اعتقاد داریم که تضمین بقای نظام ما این است که چرخش آزاد اطلاعات انجام شود. اگر به سمتی برویم که نتوانیم جلوی ایرادها را بگیریم و اطمینان داشته باشیم که کسی هم از وجود این ها خبردار نیست باعث می شود که برای اصلاح آن هم کاری انجام ندهیم؛ ولی وقتی خیلی از این نظارت ها توسط مردم انجام شود مجبور می شویم به سمت اصلاح آن هم برویم چون می دانیم که دیگر چیزی وجود ندارد که مردم از آن خبر نداشته باشند. خود آقای جهرمی هم مقاله ای چندی پیش نوشتند و گفت الان مسئولان در اتاق های شیشه ای هستند یعنی همه مردم می توانند به آنها نظارت کنند و الان وقتی است که مسئولان باید دیدگاهشان را عوض کنند.

در بحث استفاده از پیام رسان ها هم به این نگاه بین المللی اعتقاد دارید؟

در مورد پیام رسان برعکس رسانه باورمان بر این است که باید نگاه ملی را در نظر گرفت. چون پیام رسان نقش اصلی ای در اقتصاد دیجیتال دارد و آینده اقتصادی کشور به اقتصاد دیجیتال گره خورده است. این در حالی است که یکی از پلتفرم های اصلی اجرای این اقتصاد به پیام رسان ها مربوط می شود.

اهمیت استفاده از پیام رسان های داخلی در بحث اقتصاد دیجیتال به چه چیزی برمی گردد؟

پیام رسان متاسفانه در کشور ما صرفا به یک وسیله اطلاع رسانی تبدیل شده است. ما در آینده باید بخش زیادی از سرویس های الکترونیکی مان را در حوزه های مالی، آموزشی و خدماتی را به وسیله پیام رسان انجام دهیم. قاعدتا آن پیام رسانی که در کشور  باید این کارها را انجام دهد از نظر ما باید ملی باشد؛ ما نمی توانیم همه این سرویس ها و خدمات را روی یک بستر خارجی که داخلی نیست، بنا کنیم. هر آن ممکن است این فرش از زیر پای ما کشیده بشود و آن وقت به خاطر این روش زندگی عده زیادی از این جهت تحت تاثیر قرار می گیرند کمااینکه این موضوع با فیلتر شدن اخیر تلگرام هم اتفاق افتاد.

با توجه به اهمیت پیام‌رسان‌های داخلی، دولت و به طور خاص وزارت ارتباطات از این پیام رسان‌های داخلی چه حمایتی کرده است؟

چندی پیش شورای عالی فضای مجازی مصوب و مشخص نمودکه طی چه روندهایی از چه پیام رسان هایی چه حمایتهایی صورت بگیرد. کاری که بیشتر در حوزه وزارت ارتباطات است، حوزه های مربوط به تسهیلات مالی و زیرساخت های ارتباطی است. الان ما حداقل در بحث زیرساخت ها کار را تا حد خوبی پیش بردیم و حتی از نظر پهنای باند ارتباطی، مردم می توانند با تعرفه پایین تری از پیام رسان های داخلی استفاده کنند. شاید در این مدت کار با سرعت پایین تری پیش رفته باشد که منجر به گله داشتن مسئولان پیام رسان های داخلی شده،  اما من فکر می کنم ما نسبت به نهادهای دیگری که در بحث پیام رسان های داخلی متولی بودند وظیفه خودمان را انجام دادیم و در حال تکمیل کردن آنها هم هستیم.

نظر مردم نسبت به پیام‌ رسان‌های داخلی چیست؟ مردم به آن‌ها اعتماد دارند؟

مردم برای انتخاب یک پیام رسان دو ویژگی را در نظر می گیرند و نسبت به آن حساس هستند یکی کیفیت و دیگری امنیت! برخلاف تصوراتی هم که وجود دارد و طبق تحقیقات ما، بحث کیفیت حتی از امنیت هم برای مردم مهم تر است. در بحث کیفیت شاید پیام رسان ها الان در وضعیتی باشند که نشود به آنها تکیه کرد. ولی احساس می کنیم هرچه زمان جلوتر رود این پیام رسان ها بهتر می توانند این نقش را بازی کنند. از طرفی یک سری خدمات در حوزه مالی هست که طبق مصوبات شورای عالی فضای مجازی ما نمی توانیم  به پیام رسانی مانند تلگرام امکان ارائه خدمات مالی در کشور را بدهیم؛ چون این خدمات صرفا منحصر به پیام رسان های داخلی خواهد بود. اگر به پیام رسان های داخلی زمان داده شود و مورد حمایت قرار بگیرند و از لحاظ تکنولوژیکی پیشرفت کنند، تقویت شوند و مورد اعتماد قرار بگیرند می شود امیدوار بود. در آینده شکی نیست که یک پیام رسان خارجی نمی تواند بستر ارایه سرویس های حوزه اقتصاد دیجیتال باشد.

گفته می‌شود به زودی تلگرام نسخه‌ای را عرضه کند که دیگر امکان فیلتر شدنش وجود ندارد. فکر نمی‌کنید با این کار پیام‌رسان‌های داخلی بلعیده می‌شوند؟

اسم این تکنولوژی، بلاک چین است و به زودی همه با آن درگیر می شویم. نه فقط در مورد تلگرام که در مورد خیلی از نرم افزارهای دیگر از آن استفاده می‌شود. به نظر می‌رسد این تکنولوژی  بسیاری از زیرساخت های ما را تحت تاثیر خودش قرار  خواهد داد و نقش خودش را هر روز پررنگتر می کند. با این اتفاق می شود گفت که نقش مردم تعیین کننده است و آن‌ها باید تصمیم بگیرند از چه چیزی استفاده کنند. اما در حوزه ارایه خدمات بویژه خدمات مالی، با توجه به اینکه تلگرام و سایر پیام رسان های خارجی، به دلایلی که اشاره کردم امکان برقراری اتصال با سیستم پولی و بانکی کشور را نخواهند داشت، لذا درصورت استفاده از این تکنولوژی و سایر موارد، باز هم امکان استفاده از آنان در ارایه خدمات مالی به مردم و ورود به حوزه اقتصاد دیجیتال وجود نخواهد داشت.

به نظر شما به خاطر مباحث امنیتی، انتخاب مردم یکی از پیام‌رسان‌های داخلی است؟

نکته مهمی است. این مسئله حتی دستمایه شوخی مردم شد و عده ای می گفتند که پیام ها در نرم افزارهای ایرانی به جای دو تیک، سه تا تیک می خورد (با خنده). به نظرم  شاید عملکردهایی که در گذشته بوده  باعث بی اعتمادی مردم شده و آنها را به این نتیجه رسانده است. چه بخواهیم و چه نخواهیم این حرف‌ها به شکل چه شوخی و چه جدی وجود دارد. البته شاید بخشی از آن تحت تاثیر تبلیغات دشمن هم باشد چون آنها  نیاز دارند و دوست دارند که اطلاعات از کشور خارج شود. چون اگر این اطلاعات داخل کشور بماند آنها نمی توانند خیلی از بهره برداری هایشان را انجام دهند.

برای این اعتماد سازی کاری هم انجام شده؟

ما باید تلاش کنیم مردم به سمتی بروند که خودشان احساس امنیت کنند. از نظر من تعریف امنیت با بودن اطلاعات در داخل کشور معنی می شود. چون اگر داده ها در داخل باشند خطرات و تبعاتش بسیار کمتر از بیرون کشور است. البته این بی اعتمادی هم به این برمی گردد که عملکرد گذشته ما در این حوزه چندان این گزاره را اثبات نمی کند. شاید لازم است  برگردیم و ببینیم این گزاره کجا نقض شده است که جامعه ما به این نتیجه رسیده .

ما در بحث حفاظت از داده ها و صیانت از حریم خصوصی در تلاشیم که این احساس امنیت را برای مردم ایجاد و نگرانی شان بابت این موضوع را برطرف کنیم تا مردم بیشتر از قبل به سمت سرویس هایی بروند که داخل کشور است. این موضوع در منشور حقوق شهروندی و برخی دیگر از قوانین هم پیش بینی شده است. یادمان نرود که خود مردم باید سرویس مطلوبشان را انتخاب و بکارگیری کنند و به زور نمی توان آن ها را انجام به این کار واداشت.

شما در صحبت هایتان به بازنگری در بحث فیلترینگ اشاره کردید این بازنگری در آینده به چه صورت خواهد بود؟

 ما باید بر گردیم و زمانه و تحولاتی را که در کشور داشتیم بررسی کنیم، چون یک سری از متغیرها با مرور زمان عوض شدند. الان طرحی داریم که حتی الامکان به این سمت برویم که سرویسی مثل یوتیوب؛ (چون ویدیوهای آموزشی آن زیاد است) دانشجوها به صورت مدیریت شده بتوانند از آن استفاده کنند.

چیزی که ما در نظر داریم این است که سعی کنیم اقشار بسته به نیازهایی که دارند به صورت مدیریت شده از نظام پالایشی محتوا استفاده کنند. به این شکل که یک استاد دانشگاه با یک دانش آموز نوجوان از لحاظ دسترسی محتواهای مختلف در یک ردیف قرار نگیرند. البته این موضوع به لحاظ فنی پیچیدگی دارد. اگر فاز اول آن راه بیفتد ابتدا در دانشگاه ها اجرایی می شود و در فازهای بعدی به این سمت می رود که افراد بسته به هویت خودشان از این سرویس ها استفاده می کنند.

بحث فیلترینگ هوشمند چه طور؟ هنوز به قوت خودش باقی است؟

پروژه ای به اسم پالایش هوشمند یک فاز جدید است مبنی بر اینکه محتوایی که منتشر می شود بررسی شود و بر این اساس یک محتوا مسدود شود یا در اختیار عموم قرار بگیرد. این فاز با تغییر تکنولوژی که به وجود آمد در بعضی سرویس ها مثل اینستاگرام یک مقدار کمرنگ شد چون به لحاظ تکنولوژیکی امکانش کمتر بود؛ اما بحث فیلترینگ هوشمند باید به سمتی برود که مردم بسته به نیازمندی ای که دارند از دسترسی به اینترنت و خدمات آن استفاده کنند.

در بحث فیلترینگ مردم همیشه با تناقض های مختلفی رو به رو بودند آن هم اینکه اگر فیلترینگ غیرقانونی است پس حضور خود مسئولان دولتی و حکومتی چه توجیهی می تواند داشته باشد؟ اصلا خود شما از فیلتر شکن استفاده می کنید؟

در مورد قانونی و غیر قانونی بودن استفاده از فیلترشکن دو نظر وجود دارد اول اینکه عده ای می گویند در قانون دقیقا به آن اشاره شده و عده ای می گویند نه به صورت دقیق جرم انگاری نشده است؛ به نظر ما اطلاق خلاف قانون برای حضور در برخی از شبکه های اجتماعی مانند توئیتر صحیح نیست، چرا که کارگروه تعیین مصادیق و یا مقام قضایی حکم کلی برای منع دسترسی برای مردم صادر نکرده اند، بلکه فعالیت این نوع شبکه های اجتماعی مانند توئیتر در ایران را منع کرده اند، چه بسا صدور حکم کلی برای ممنوعیت همه شهروندان در شأن مجلس است؛ بنابراین فعالیت و حضور در آن ها خلاف قانون نیست. ولی در مورد خود وزیر ارتباطات باید بگویم که ایشان بدون فیلتر شکن از اینترنت استفاده می کنند چون به طور قانونی این امکان در اختیارشان قرار گرفته است. ولی خود من و بقیه افراد فعلا این امکان را نداریم (می خندد)

در حال حاضر مردم و شخصیت‌های فرهنگی، سیاسی و... در شبکه‌های اجتماعی فیلتر شده حضور دارند. اصلا مخاطب هدف این فیلتر کردن‌ها چه کسانی هستند؟

ما فکر می کنیم که با این روند نمی توانیم پیش برویم و باید به سمتی حرکت کنیم که فضای رسانه ای بازتری داشته باشیم. برای اینکه مطمئنا نمی توانیم با این شیوه مردم را توجیه و قانع بکنیم. با این کار حتی این امکان را از خودمان گرفتیم تا با دنیا ارتباط برقرار کنیم. به عنوان مثال برخلاف تلگرام که یک فضای کاملا ایرانیزه دارد؛ فضای شبکه ای مثل توییتر یک بستر بین المللی است که می شود با دنیا ارتباط برقرار کرد. ولی مشکلی که  وجود دارد اختلاف نظر افرادی است که در این مورد تصمیم گیرنده هستند. مجموعه ای از تغییر فکرها، فرهنگ ها و مطالبات به اضافه گذشت زمان باید دست به دست هم دهد تا این مشکلات برطرف شود و عده ای به وجود این تعارض ها پی ببرند.

باید زمان بدهیم تا دیدگاه ها تغییر کند مثلا ورود شخصی مثل آقای احمد خاتمی به توییتر را باید به فال نیک گرفت  چون به این نتیجه رسیده اند که باید در این فضاها حضور داشت و حرف زد. ما باید در این فضا حضور فعال داشته باشیم و به تعبیر مقام معظم رهبری: « باید با استفاده از تواناییها و استعدادهای جوان کشور و با سیاستگذاری صحیح و اقدامات سنجیده و هماهنگ و بدون از دست دادن زمان به سمت خروج از حالت انفعال در عرصه فضای مجازی، و حضور فعال و تأثیرگذار و تولید محتوای اسلامی متقن و جذاب حرکت کنیم. »

بعد از توییت هایی که بین وزیر و مدیر تگلرام رد و بدل شد شایعات زیادی در مورد تعهد گرفتن از تلگرام مطرح شد. این بحث صحت داشت؟ مکاتبات به کجا رسید؟

ما باید قبول کنیم که تلگرام وابستگی ای به جمهوری اسلامی ندارد و شاید محدودیت هایی دارد که پیام رسان های ما آن را ندارد و شاید تحت فشار و نفوذ مراجع خاصی در دنیا باشد و دردسرهای خاص خودش را دارد و حساب و کتاب تجارت  خودش را هم می کند. باز هم تکرار می کنم تلگرام قطعا آینده پیام رسان ما نیست و اگر هم بخواهد نمی تواند هماهنگی کامل را با حاکمیت داشته باشد. صرفا بحث این نیست که بخواهد سرویس خاصی را ارائه دهد بحث این است که مطمئن باشیم این بستری که فراهم می کند از دسترسی کشورهای دیگر در امان باشد ما این اطمینان را نمی توانیم داشته باشیم چون حوزه کاری آنها خارج از مرزهای ماست.

و سوال آخر اینکه موضوع اینترنت ملی به کجا رسید؟

اینترنت ملی عبارت غلطی است چون ذات اینترنت یک مفهوم جهانی است.  در حقیقت این «شبکه ملی اطلاعات» است که به غلط این اسم را روی آن گذاشته اند. شبکه ملی فرایندی است که کلیه خدماتی که در آن ارائه می شود چه برای سرویس گیرنده و چه سرویس دهنده ها باید روی بستری در داخل کشور فعال شوند. این پروژه سه حوزه دارد یکی حوزه زیر ساختی آن است که مربوط به وزارت ارتباطات است، یکی حوزه خدمات و دیگری محتوا است.

اما در بخش زیرساخت که مربوط به ماست خلاف چیزی که تبلیغ می شود وزارت ارتباطات از سایر بخش ها جلوتر است و الان مشکلی که هست مربوط به حوزه های دیگر در خدمات و محتوا است. مطابق قانون برنامه پنجم و ششم توسعه، زیرساخت‌های اولیه این شبکه توسط وزارت ارتباطات آماده و در طی سه فاز به بهره برداری رسیده است و در حال تکمیل نیز می باشد؛ در گام بعدی بایستی کلیه خدمات عمومی و دولتی و محتوا بر بستر آن پیاده سازی شود تا مباحثی مثل دولت الکترونیک، دولت همراه و غیره به طور محسوس در دسترس مردم قرار گیرد و بطور کامل بهره برداری شود که اقدامات مربوط به ارایه خدمات نیز در حال انجام می باشد. درخصوص محتوا نیز بایستی فعالیت بیشتری توسط سایر نهادهای مسئول در این حوزه صورت پذیرد.

منبع:  مجله مهر

انتهای پیام/

گفتگوی خواندنی با دستیار جوان آقای وزیر

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۰ ۲۴ بهمن ۱۳۹۶
بهترین وزیر که تا الان دیدم از وقتی که اومده داره کار میکنه به خوب بد بودن کاراش کار ندارم به فعالیت دارم نگاه میکنم اگه همه وزرا به این جوانی باشن خوب کار میکنن همین آزمون و خطایی که در وجود آدم جوان هست در نهایت انسانو به یه راه حل میرسونه