آنچنان که گزارشات موجود نشان می دهد،ایالات متحده از بدهکارترین کشورهای جهان محسوب می شود،بدهی واشنگتن به پکن،حدود 1/1 تریلیون دلار برآورد می شود،رقم و عدد خیره کننده ای که برخی آن را ناشی از سیاست های آمریکا برای حفظ امکان رشد اقتصادی هر چه بیشترِ خود قلمداد می کنند.
در طول سالیان اخیر،رشد و قدرت اقتصادی چین به عنوان یکی از بزرگ ترین تولید کنندگان جهان،به نحو چشمگیری با رشد و ارتقاء همراه شده است.
طبیعتا این تداوم و پیشرفت،برای رقیب پکن،قابل هضم نیست و این به اصطلاح نگرانی در طول سالیان گذشته تلویحا و تصریحا به کرات از زبان مقامات ارشد سیاسی اقتصادی ایالات متحده شنیده شده است.
به واقع،دو کشور مذکور،ضمن ارتباطات دیپلماتیکی که با یکدیگر دارند،از هیچ تلاشی برای به چالش کشیدن اقتصاد طرف مقابل(در چارچوب رقابت های بین المللی)دریغ نمی کنند.
در این میان،بدهی 1/1 تریلیون دلاری ایالات متحده به دولت چین،در نگاه اول رقمی سنگین و کمر شکن به نظر می رسد،اما در واقع واشنگتن از این بدهی برای پیگیری سیاست های داخلی خود نهایت استفاده را می برد و این موضوعی است که چین نیز به خوبی آن را درک کرده و به همین جهت در طول سالیان اخیر تلاش بسیاری کرده تا ضریب و میزان بدهی آمریکا به خود را کاهش دهد،تلاشی که ماحصل آن از سال 2013تاکنون به کاهش2/0 تریلیون دلاری و تنزل بدهی آمریکا از 3/1 به 1/1تریلیون دلار منتهی شده است.
به واقع دولت آمریکا با اتکای به بدهی خود به چین،اهداف و سیاست های داخلی را به نفع خود پیش می برد که حفظ روند رشد اقتصادی موجود یکی از نِمودهای این سیاست محسوب می شود.
آمریکا،با سیاست بدهکاری بیشتر،در مقابل چین ، می تواند نرخ بهره را در اقتصاد خود پایین نگه دارد و همواره سوخت لازم برای رشد اقتصادی را به جامعه تزریق کند و در صورتی که این روند معکوس شود به تبع دلار با چالش جدی مواجه خواهد شد که در چنین شرایطی حفظ رشد اقتصادی فعلی امکان پذیر نخواهد بود.
آن چنان که گزارش های تحلیلگران نشان می دهد،در طول سالیان گذشته،پکن تلاش کرده با استفاده از ابزارهای مختلف اقتصادی و حتی پایین نگه داشتن نرخِ ارزِ خود درمقابل دیگر ارزهای خارجی،سعی در ایجاد مشاغل کافی برای جمعیت حدود 5/1 میلیادری خود بوده است.
در این میان یکی از اهرم های اصلی پیشرفت و رشد اقتصادی چین به تولید با هزینه تمام شده پایین باز می گردد،توفیقی که ایالات متحده نیز به نوعی دیگر از آن بهره مند شده،بدین صورت که آمریکا با عرضه محصولات چینی در بازار داخلی خود،سطح تقاضای خرید آمریکایی ها و در نهایت رشد اقتصادی خود را در مدار صعود نگاه می دارد.
به تعبیری دیگر می توان این وضعیت را به کیکی توصیف کرد که کام هر دو طرف(پکن و واشنگتن)را توامان با یکدیگر شیرین می کند.
یکی از سیاست های اصلی دولت چین در عرصه اقتصادی و مراودات بین المللی بر این مبنا استوار است که ارزش یوان را پایین تر از دلار نگه دارد و همزمان از بروز نوسان و بی ثباتی در نرخ این پول،جلوگیری کند.
به واقع همین روند و روال باعث شده تا بسیای از فعالان اقتصادی از تبدیل دارایی و ثروت خود به یوان هراسی به دل راه ندهند.
از سوی دیگر چین تلاش می کند در مقاطعی که ارزش دلار،سیر نزولی پیدا می کند بلافاصله به جمع آوری دلارهای صادراتی مبادرت ورزد و با این تدبیر،انگیزه لازم و جسارت تولید کنندگان چینی را برای ساخت و عرضه کالا حفظ می کند.
آنچنان که گزارش های رسانه ها نشان می دهد هم اکنون بیشترین حجم دلار آمریکا در کشور چین اندوخته شده است و مقامات پکن با اتکای به این تدبیر هوشمندانه ، امکان و مجال هرگونه دخالتِ آمریکا در اقتصادِ چین ، سلب شده است.
یکی از ابزارهای اقتدار اقتصادی چین،به حجم انبوه ذخایر ارزی این کشور معطوف می شود و به واقع دولت چین با استفاده از این اهرم،موفق شده تاثیرگذاری و نفوذ خود را در اقتصاد ایالات متحده به میزان قابل توجهی افزایش دهد.
در این جنگ اقتصادی،چین به توفیقات بیشتری نائل شده زیرا این ذهنیت را به اقتصاد جهان القاء کرده که با عنایت به ذخایر ارزی بالایی که از آن برخوردار است قادر است در صورت لزوم،اقتصاد آمریکا را با مشکل مواجه کند و تلاش برای جایگزین سازی یوان به جای دلار در مناسبات میان چین با دیگر کشورهای جهان نیز ریشه در واقعیت مذکور دارد.
تقاضای کل طلب چین از آمریکا از دیگر کابوس هایی است که تصمیم گیران و تصمیم سازان ایالات متحده را آزار می دهد و بسیاری از سرمایه گذاران از احتمال این موضوع نیز،می هراسند.
یقینا در این صورت،ارزش دلار به یکباره با سقوط قابل توجهی همراه می شود اما این تصمیم برای چین نیز سازنده نخواهد بود و به نوعی می توان آن را به بازی باخت-باخت تشبیه کرد با این تقاوت که شکست آمریکا پیش از باخت چین محقق می شود.
به واقع،مقامات چین،به درستی ترجیح می دهند در یک روند میان مدت و بلند مدت آرام و نرم،میزان بدهی آمریکا به خود را کم نمایند و با اخذ و دریافت تدریجی مطالبات خود از یکسو و جایگزین سازی یوان به جای دلار در تعاملات اقتصادی خود با کشورهای دیگر،اقتصاد ایالات متحده را به چالش بِکِشند و بر اقتدار و نفوذ اقتصادی خویش بیفزایند.
تحلیلگران اقتصادی معتقدند در صورت کاهش ارزش دلار به نسبت یوان،در بازارهای بین المللی،از مانور اقتصادی و نفوذ تولید چین در بازارهای رقابتی جهان کاسته می شود و به تدریج سرنوشتی جز شکست در انتظار اقتصاد چین نخواهد بود و این نکته ظریفی است که به خوبی مقامات چینی آن را درک کرده اند و در بازیِ میدان سیاست،تلاش می کنند از بروز چنین رویدادی جلوگیری کنند.
انتهای پیام/