شاعر توانمند مهاجر افغانستانی گفت: جنس رنج‌ها و دغدغه‌های شاعر ایرانی در قیاس با آنچه مربوط به شاعر افغانستانی است متفاوت با یکدیگرند.

جنس دغدغه های شعر ایران و افغانستان متفاوت است/ وضعیت شعر معاصر افغانستان رو به افول گذاشته است«زهرا حسین زاده»، شاعر توانمند مهاجر افغانستانی در گفتگو با خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان گفت: جنس رنج‌ها و دغدغه‌های شاعر ایرانی در قیاس با آنچه مربوط به شاعر افغانستانی است تا جایی که به ارزش‌ها و دردهای بشری مرتبط است یکی است و در غیر آن متفاوت با یکدیگرند.

وی در خصوص آثار خود اظهار داشت: دو مجموعه شعر از من منتشر شده است؛ یکی «نامه‌ای از لاله کوهی» که سال 1382 توسط انتشارات عرفان منتشر شد و سال 1386 به چاپ دوم رسید و دیگری «پلنگ در پرانتز» که سال 1390 توسط نشر سپیده باوران و درّ دری مشترکا به چاپ رسید.

این شاعر مهاجر افغانستانی افزود: این دو مجموعه حاوی غزل‌های من‌اند؛ قالبی که به آن علاقه زیادی دارم. یک مجموعه شعر هم آماده چاپ دارم که تاکنون به ناشری نسپرده ام. اخیرا یک گزیده شعر از آثار سعادت ملوک تابش، شاعر هراتی و از پیشکسوتان شعر نو افغانستان جمع آوری کرده‌ام که امیدوارم به زودی منتشر شود با نام «مرگ، نعنا به لب».

 حسین زاده درباره وضعیت شعر معاصر افغانستان را رو به افول خواند و بیان داشت: از لحاظ کمی ما اکنون تعداد بیشتری شاعر داریم که به خلق اثر مشغولند و این باعث خرسندی است اما اگر واقع بینانه بخواهم قضاوت کنم باید بگویم سطح شعرها رو به افول است. شاعر امروز ما به برکت دسترسی به منابع به روز با خیلی از فاکتورهای شعر آشناست، اما در کارشان عمق کمتری حس می‌شود و بیشتر شاعران ما دچار کلیشه اند.

وی در پاسخ به این سوال که آیا میان شاعران افغانستانی مقیم ایران و مقیم افغانستان تفاوتی در فضای شعر و محتوا وجود دارد یا خیر عنوان کرد: خوشبختانه فضای مجازی لطف بزرگی به شاعران افغانستانی مقیم ایران داشته است و آن کم شدن فاصله محتوایی و فضایی شعر مهاجرت با شعر داخل کشور است. دیگر نمی‌توان گفت شاعران مهاجر از دور، دستی بر آتش دارند. کوچکترین وقایع با جزییات کامل به اطلاع شاعران دور از وطن می‌رسد و تحت تاثیرشان قرار می‌دهد. اما از نظر زبانی همچنان تفاوت‌های محسوسی دیده می‌شود.

زهرا حسین زاده افزود: شاعر مقیم ایران آشنا به فارسی رایج در این کشور است و شاعر مقیم افغانستان با فارسی رایج در آنجا به خلق اثر می‌پردازد. به عنوان مثال مردم‌گرایی از جمله شگردهای زبانی در شعر است که به استفاده از ضرب المثل‌ها و اصطلاحات عامیانه مربوط است که در ایران و افغانستان با هم فرق دارند و استفاده از این شگرد به تفاوت کار دو شاعر بیرون و درون وطن می انجامد.

این  شاعر توانمند مهاجر افغانستانی درباره تفاوت دغدغه‌های شاعران افغانستانی و ایرانی با یکدیگر گفت: جنس رنج‌ها و دغدغه‌های شاعر ایرانی در قیاس با آنچه مربوط به شاعر افغانستانی است تا جایی که به ارزش‌ها و دردهای بشری مرتبط است یکی است و در غیر آن متفاوت با یکدیگرند. شاعر ایرانی در محیطی با اوضاع سیاسی اجتماعی و حتی فرهنگی متعلق به کشور خود به سر می‌برد و طبیعتا جهان بینی‌اش متاثر از این اوضاع است و شاعر افغانستانی در شرایطی دیگر و با جهان بینی دیگر. این فرق‌ها در شعرهایی که از دو شاعر ایرانی و افغانستانی می‌خوانیم کاملا خود را نشان می‌دهند و برای مخاطبین نیز قابل درک است.

وی ضمن ابراز گلایه ای درباره درباره برخی سیاست های فرهنگی درباره حمایت از شاعران مهاجر افغانستانی بیان داشت: کارهای فراوانی امکان انجام داشتند که در صورت وقوع منجر به نتایج خوبی می شدند اما به تحقق نپیوستند. اما با این حال از یاد نمی بریم مواردی صمیمانه که گاها رخ داده است و باعث دلخوشی مان بوده است.

زهرا حسین زاده در بیان تاثیرات شعر مهاجرت بر همدلی میان ایران و افغانستان اظهار داشت: اگر فقط همدلی شاعران ایران و افغانستان مدنظر باشد خالی از تاثیر نبوده است؛ همین روابط خوبی که بین ادیبان دو کشور حاکم است ناشی از همین تاثیرات است اما به شکل کلی که بر جامعه ایران موثر افتاده باشد چندان قابل اعتنا نیست و در حد بیتی از یکی دو شاعر که رسانه‌ای تر هستند اثربخش بوده است.

این بانوی غزل سرای افغانستانی در پاسخ به این سوال که چرا تعداد شاعران زن افغانستانی در مقایسه با مردان کمتر است گفت: اگر پیشینه حضور زنان را در عرصه‌های مختلف اجتماعی و سیاسی افغانستان  مرور کنیم می‌توانیم به دلایل این کمرنگی حضور زنان در عرصه ادبیات پی ببریم. زن افغانستانی سالیان درازی در قید و بندهای مختلف بودند و از حقوق اولیه خود هم محروم شده است چه برسد به نفس کشیدن در عرصه ادبیات و شاعری. ما به ندرت به بانوانی برمی خوریم که شعری از آنها به یادگار مانده باشد تازه اگر هم به نامی می رسیم اغلب مربوط به طبقات اجتماعی خاصی بودند.

وی افزود: در دو دهه اخیر فرصت تنفسی به وجود آمد و اندک اندک به تعداد این شاعران زن افزوده شد. البته مهاجرت نیز خالی از تاثیر جدی در این اتفاق نبود. افزایش شعور فرهنگی زمینه رشد زنان را در همه حیطه‌ها از جمله در ادبیات رقم زد؛ زنان افغانستان با باری از حرف های نگفته به دامن شعر پناه برد و چه بسا دستپاچه به واگویه دردهای پنهان خود با زبان عریان نیز پرداخت.

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.