به گزارش خبرنگار احزاب و تشکلهای گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، امروز 26 دی، روزی است که شاه مخلوع از کشورمان فرار کرد، فراری که رهایی مردم ایران از سلطه قدرتهای استکباری جهان را به همراه داشت و آغاز فصلی جدید در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه ما بود. زیرا که تا آن روزگار علاوه بر نقش مستقیم آمریکایی ها در انتخاب مسئولان سیاسی و اثرگذار ایران، شاه و همه درباریان او تابع محض دستورات سردمداران کاخ سفید بودند. در این گزارش به ماجرای فرار محمد رضا پهلوی از کشور و حوادثی که منجر به این گریختن شد، میپردازیم.
در 17 دی ماه سال 1356 مقالهای به خواست مستقیم محمد رضا پهلوی و دستور هویدا با عنوان " ایران و استعمار سرخ و سیاه" به قلم شخصی با نام مستعار "احمد رشیدی مطلق" منتشر شد که در آن توهین بی سابقهای به امام خمینی (ره) شده بود.
با انتشار این مطلب توهینآمیز مدرسین حوزه علمیه قم کلاس درس را در روز 18 دی سال 56 تعطیل اعلام کردند. به دنبال این امر طلاب اجتماع بزرگی تشکیل داده و به سوی منازل مراجع روانه شدند و تعدادی از مراجع تقلید قم در سخنرانیها اهانت به امام خمینی(ره) را محکوم کردند و به حمایت از ایشان پرداختند. همچنین کسبه قم نیز با مشاهده خروش حوزه علمیه بر آن شدند تا مغازههای خود را در نوزدهم دی تعطیل کنند.
در نوزدهم دیماه سال 56 ساواک در شهر قم و در اطراف مدارس علمیه قم متمرکز شد. در آن زمان قشرهای مختلف مردم با راهپیمایی به سمت منازل بزرگان حوزه شتافتند و نیروهای ساواک با مشاهده این مسئله حمله به مردم را آغاز کرده و به دنبال آن عده زیادی از طلاب و مردم قم به شهادت رسیدند و یا مجروح شدند.
افزون بر قم در دیگر شهرهای کشور هم مردم به اعتراض پرداختند و به خیابانها آمدند. حکومت پهلوی که با مشاهده اعتراضات مردمی به شدت درمانده شده بود، تصور میکرد با برکناری دولت آموزگار و روی کار آوردن شریف امامی هم میتواند آرامش را به جامعه بازگرداند و هم رضایت آمریکا و انگلیس را جلب کند.
محمد رضا پهلوی از گسترش اعتراضات مردمی دستپاچه شده بود و اقدامی نابخردانه دیگر انجام می دهد، با برقراری حکومت نظامی فاجعه 17 شهریور را رقم میزند. پس از آن در 13 آبان 57 نیز در جریان تیراندازی به سوی دانشجویان و دانش آموزان در دانشگاه تهران، تعداد زیادی از دانشجویان و دانشجویان زخمی میشوند و تعدادی هم به شهادت میرسند این اقدام نیز موج دیگری از اعتراضات و تظاهرات را در کشور ایجاد میکند.
تمامی این اتفاقات باعث شد شاه سلطنت خود را در انقلاب مردم غرق شده ببیند، وی برای رهایی از این بنبست، آخرین تیر در کمان خود را رها میکند و دست به دامن رهبران جبهه ملی میشود و در نهایت "شاپور بختیار "به شرط گرفتن اختیارات کامل و خروج شاه از کشور، پیشنهاد نخست وزیری شاه را پذیرفت.
قبل از خروج شاه مخلوع، خانواده سلطنتی از کشور خارج شدند، ملكه مادر و اشرف به كاليفرنيا رفتند، فريده ديبا و ليلا پهلوی نيز در 25 دی از كشور خارج شدند. شاه خيال داشت مستقيم به كاليفرنيا وارد شود اما با مخالفت آمريكا مواجه شد.
تاریخ خروج شاه 27 دی مشخص شده بود ولی 25 دی شاه به بدرهای، فرمانده نیروی زمینی، گفت: فردا سفر انجام خواهد شد. محمدرضا پهلوی در خیالات خود میپنداشت که با انجام یک کودتای دیگر همچون 28 مرداد 1332 به تهران بر میگردد.
صبح روز 26 دی، شاه و فرح به فرودگاه مهرآباد رفتند و در آنجا به انتظار بختیار نشستند، بختیار پس از اخذ رای اعتماد، به فرودگاه رفت، شاه دیکتاتور پس از دیدار با نخست وزیر همراه با ملکه با هواپیمای شهباز، ایران را برای همیشه ترک کرد و به مصر رفت، آمریکاییها نیز نتوانستند وی را بازگردانند.
با انتشار خبر فرار شاه از کشور موجی از شادی و نشاط تمام شهرهای ایران را فرا گرفت. مردم به شادی پایکوبی پرداختند و گل و شیرینی پخش کردند و این روز برای همیشه به عنوان روز پیروزی بر شاه در تاریخ ایران اسلامی ثبت شد.
شاه پس از فرار از ایران و اقامت چند روزه در اسوان مصر، دعوت نامهای از ملک حسن دوم پادشاه مراکش دریافت کرد. شاه به گمان این که این دعوت هم جزئی از توصیههای آمریکا برای آرام کردن اوضاع است به این دعوت پاسخ مثبت داد.
به اذعان بسیاری از تاریخ نویسان ملک حسن به طمع ثروت 50 میلیاردی شاه او را به مراکش دعوت کرده بود که با این پاسخ شاه روبه رو شد که تمام ثروت او به صد میلیون هم نمیرسد. ملک حسن از دعوت خود پشیمان شد و بعد از انقلاب در ایران محترمانه عذر او را خواست. پس از مراکش، مقامات باهاما به واسطه پرداخت مبلغ قابل توجهی ازحساب شاه نزد بانک راکفلر، با سفر او به باهاما موافقت کردند.
با پیروزی محافظه کاران در انتخابات پارلمانی انگلسیس و پیروزی خانم تاچر که قول مساعد برای پناهندگی به شاه داده بود و شاه هم به دلیل املاکش در آن جا بسیار تمایل به اقامت در آنجا داشت و تقاضای خودش را با مقامات انگلیسی در میان گذاشت. اما انگلستان برای پیشگیری از جنجال مامور خود به نام دنیس رایت را با نام مستعار ادوارد ویلسون به باهاما فرستاد. این مامور هم نظر منفی دولت را به شاه منتقل کرد. اواسط خرداد 1358 دولت باهاما از تمدید ویزای اقامت شاه در کشورشان خودداری کرد و شاه باز هم به دوستان آمریکایی اش متوسل شد.
پی از موافقت نکردن اقامات شاه در انگلیس و تمدید نکردن ویزای باهاما، راکفلر و کیسینجر موافقت رئیس جمهور مکزیک را برای اقامت شاه در آن کشور جلب کردند. شاه و فرح و سایر همراهان روز بیستم خرداد 1358 به مکزیک رفتند و از جای خود نسبت به ویلای کوچک و ناراحتی که در باهاما داشتند، راضی به نظر میرسیدند.
پس از ان سرانجام کارتر تحت فشار اطرافیانش 29 مهر 1358 اجازه مسافرت شاه و همسرش را به آمریکا با ویزای توریستی داد که اقامت کوتاه مدتی برای درمان شاه بود. پس از مدت کوتاهی اقامت در این کشور، دولتمردان آمریکایی با فرستادن نمایندگانی، شاه را مجبور به سفر به پاناما میکنند.
شاه علی رغم میل باطنی اش به پاناما سفر کرد البته دولتمردان آمریکایی با فرستادن نمایندگانی او را مجاب به این سفر میکنند. شاه سرانجام صبح روز 23 اذر 1358 با یک هواپیمای باری c9 نیروی هوایی امریکا، این کشور را به مقصد پاناما ترک می کند. شاه به وسیله یک هلی کوپتر نظامی آمریکا به جزیره کونتادورا که محل اقامتش بود پرواز کرد.
این سفرها تا اینجا ادامه داشت که شاه آخرین مقصد خود را مصر انتخاب می کند. بالاخره شاه با یک هواپیمای کرایه ای باری روز یک شنبه سوم فروردین پاناما را به مقصد مصر ترک میکند. شاه وضع جسمیخوبی نداشت. هواپیما پس از یک توقف برای سوخت گیری در جزایر ازور پرتغال به سوی مصر راه میافتد. شاه بلافاصله با هلیکوپتر از فرودگاه به بیمارستان نظامی منتقل میشود.وی 8 فروردین 1358 تحت عمل جراحی قرار میگیرد. پس از مرخصی از بیمارستان در اوایل خرداد 1359 خانم کاترین گراهام مدیر موسسه مطبوعاتی واشنگتن پست و یکی از خبرنگاران معروف آمریکایی تقاضای مصاحبه با شاه را میکنند.
شاه پس از مشورت با انور سادات این پیشنهاد را قبول می کند و آخرین مصاحبه قبل از مرگش است که شفاف موضع گیری می کند. شاه در این مصاحبه به سیاستهای دولتهای غربی به خصوص آمریکا و انگلیس حمله میکند و کارتر را عامل اصلی سقوط رژیم سلطنتی در ایران میداند. و میگوید اگر مثل امروز فکر میکرد در به کار بردن نیروی نظامیبرای سرکوبی مخالفان تردیدی به خود راه نمیداد! به قول مصاحبه گر واشنگتن پست این مصاحبه پر از آرزو، افسوس و آه بود. شاه از 28 تیر کم کم به اغما فرو میرود تا اینکه در ساعت نه صبح 5مرداد 1359 مرد.
در مراسم تشییع جنازه او فقط سادات رئیس جمهور مصر، نیکسون رئیس جمهور سابق امریکا و کنستانتین پادشاه سابق مصر شرکت کردند. حتی دوستان بسیار نزدیکش زحمت شرکت در این مراسم را به خود ندادند و در نهایت این مهره سوخته آمریکا را در مسجد الرفاعی خاک کردند. این پایان دیکتاتوری بود که هرگز به ایرانی بودن خود افتخار نکرد.
انتهای پیام/