به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از همدان؛ در دنیایی که فریاد حقوق بشر گوش فلک را کر کرده است، در دنیایی که همه از عدالت میگویند و دفاع از حق مردم بیگناه، دانشمند جوان و نخبه ایرانی فقط به جرم دانشمند بودن ترور میشود و آنهایی که فریاد حقوق بشر سر میدهند و فعالیتهای هستهای ایران را مغایر حفظ حقوق بشر میدانند در لحظه طراحی نقشه ترور احمدیروشن به علی کوچک که اکنون پس از شش سال قدم در راه پدر گذاشته نیز فکر نکرده بودند.
آنها به هیچ چیز فکر نکرده بودند، فکر نکردند که تحریم و تهدید و ترور حداقل در دنیای علم مفهومی ندارد، فکر نکردند که یک دانشمند برای آسایش خلق تلاش میکند و تفکر سیاسی ندارد، آنها حتی فکر نکردند که اینجا ایران است و احمدی روشن یک دانشمند ایرانی؛ در ایران پرواز احمدی روشن منجر میشود به آغاز هزاران پرواز دیگر.....
شهید محمود کرمی جملهای تاریخی داره که میگه "هر شهید منطقی داره که اون منطق رو فقط شهید و آن کسی که در راه شهادت حرکت میکند، میفهمه ....،
21دیماه 1390 همان روزی که جامعه علمی کشور در تدارک برگزاری مراسم سالگرد شهادت شهید علیمحمدی بودند، خبر شهادت مصطفی احمدیروشن دوباره داغ شهدای هستهای را زنده کرد.
شهید دانشمند مصطفی احمدی روشن به عنوان دومین شهید نسل سومی عرصهی علم و فناوری و مقاومت اقتصادی و تکنولوژی مردم ایران از این مقوله جدا نیست ، شهید احمدی روشن مانند فرشتهای که از پیش مهر شهادت بر پیشانی او خورده باشد نبود،او یک آدم عادی بود که از بطن همین جامعه ومردم برخواسته بود، انسانی با ویژگی های فردی که در وجود خود داشت، از جمله علاقه به ماشین جدید و کامیون، شب امتحان درس خواندن، به دنبال قد بلند بودن و.....
این شهید بزرگواربه دنبال کار جدی است، از تیپهایی برای پیدا کردن کار مهم همهی زندگیاش را هم تعطیل نمی کند همچنین در دانشگاه هم برای استقلال فردی، کار میکند و از انجام کار حتی کارهایی مثل پستچی برای خوابگاه ابایی نداشت.
در انتخاب مسیر زندگی نیز انجام کار جدی و رفع نیازهای اصلی کشور مدّ نظرش بود. مصطفی شهادت طلب است، اما به دنبال نوستالوژی «جنگی که بود» و شهادت طلبی مسئولیت گریزانه نیست، به دنبال تداوم آرمانخواهی جنگی در مصاف زمانهی حیات خویش است.
زندگی نامه
شهید احمدی روشن از شاگردان آیت الله خوشوقت استاد اخلاق و شخصی شوخ و باصفا و در عین حال مدیری جدی و قاطع بود. مصطفی احمدی روشن اهل روستای سنگستان همدان در 17 شهریور ماه 1358 در بیمارستان بوعلی شهر همدان به دنیا آمد. خانواده پدری وی از نوادگان ملا مصطفی همدانی و مادر وی نواده آیت الله مهدی مهدوی و اهل یزد هستند. رحیم احمدی روشن، پدر مصطفی، از درجه داران شهربانی وقت بود بعد ها راننده مینیبوس شد و در دوران جنگ تحمیلی عراق علیه ایران سالهای بسیاری را به مبارزه با دشمن بعثی پرداخته بود. مصطفی دوران کودکی خود را در خانوادهای فقیر در روستا سنگستان گذراند بعد از مدتی خانواده وی به محلهای واقع در پشت امامزاده یحیی همدان به نام محوطه آقاجانی بیگ و در خانهی اجارهای قدیمیای با امکاناتی اندک نقل مکان کردند. مصطفی تحصیلات خود را در زادگاهش همدان، آغاز کرد و پس از گذراندن دوره راهنمایی در مدرسه خیام، دوره متوسطه را در رشته ریاضی فیزیک دبیرستان ابن سینا همدان به اتمام رساند و پس از آن در آزمون سراسری سال 77 دانشگاه ها شرکت کرد و وارد دانشگاه صنعت شریف تهران شد و سپس در سال ۸۱ از این دانشگاه فارغ التحصیل شد
وی دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و از نخبگان این دانشگاه به شمار می رفته است.شهید احمدی روشن از بسیجیان فعال بود و در همین رشته در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل داد و پس از آن وارد مرحله دکترای رشته نانو بیوتکنولوژی شد. در دوران تحصیل در دانشگاه در پروژه ساخت غشاهای پلیمری برای جداسازی گازها که برای اولین بار در کشور انجام شد، همکاری داش چندین مقاله IsI به زبان های انگلیسی و فارسی در مجلات معتبر و علمی جهان به چاپ رسید. در دوران دانشجویی نیز به عنوان معاون فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه شریف فعالیت می نمود.
ازدواج و زندگی مشترک:
باران می آمد. روی سنگ قبر نوشته بود: شهید مصطفی احمدی روشن ….
از خواب پریدم.
مصطفی ازم خواستگاری کرده بود، ولی هنوز عقد نکرده بودیم.
بعد از ازدواج خوابم را برایش تعریف کردم.
زد به خنده و شوخی گفت: بادمجون بم آفت نداره…
ولی یه بار خیلی جدی ازش پرسیدم که: کی شهید می شی مصطفی؟ مکث نکرد، گفت : سی سالگی …
باران می بارید شبی که خاکش می کردیم…
همسر وی فاطمه بلوری کاشانی، فارغ التحصیل کارشناسی ارشد رشته شیمی دانشگاه صنعت شریف است که در سال 1382 با مصطفی عقد ازدواج بست و بعد از یک سال و نیم زندگی مشترک خود را آغاز کردند. حاصل این ازدواج یک پسر به نام "علی" است که ار شهید احمدی روشن به یادگار مانده است.
فاطمه بلوری کاشانی از نحوه آشنایی و ازدواج خود با شهید مصطفی احمدی روشن می گوید:
نحوه آشنایی ما به دوران فعالیت در بسیج دانشجویی دانشگاه صنعت شریف برمیگردد.
آقا مصطفی مسئول فرهنگی بسیج آقایان و من اگرچه مسئولیت خاصی نداشتم اما به عنوان بسیجی عادی در بسیج حضور داشتم و علاقه ام به فعالیتها و اهداف بسیج باعث شد با بسیج در ارتباط باشم و در فعالیتهایشان شرکت کنم.
در اردوی جنوب سال 1379، من همراه گروه بودم و مصطفی هم چون مسئولیت داشت گروه را همراهی می کرد و مسئول برپایی این اردو بود. مصطفی از طریق همسر یکی از دوستانش که همراه ما بود پیغامی برای من فرستاد مبنی بر اینکه آیا قصد ازدواج دارم یا خیر.
بعد از اردوی جنوب هر دوی ما در کلاسهای اخلاق در محضر استاد یوسفی که جانباز شیمیایی 75 درصد بود، شرکت داشتیم. دوباره پیغام توسط یکی از دوستان مصطفی رسید و اصرار کرده بود. برای همین من یک جلسه با مصطفی صحبت کردم و شرایط خودم را گفتم. وی هم پذیرفت که مدت زمانی صبر کند.
آقا مصطفی ویژگیهای بسیار زیادی داشت. زمانی که قرار بود با من ازدواج کند، یک جوان ساده و اهل شهر همدان بود که درسش هنوز تمام نشده بود و سرشار از عشق برای رسیدن به هدف والایش بود و صداقت بسیار زیادی داشت.
آقا مصطفی، غرق در اهل بیت علیه السلام بود و 90 درصد صحبتهایش درباره حضرت علی(ع) بود. در نهایت این خصوصیات باعث شد با شهید احمدی روشن ازدواج کنم.
روحیهی ما میتوانیم وجدیت در کار
مصطفی از کارهای بزرگ استقبال میکرد، آمادگی انجام پروژههای مهم و سخت و ساخت آنها را هم داشت و مدام به «ما هم میسازیم، میتونیم بسازیم، ما میسازیم، ردیف میشه، معضلات رو ولش کن، اینکه بگی مشکل هست، نه یا علی بگو پاش وایستا.، ما نباید بنشینیم تا همه چی آماده بشه باید کار کنیم، نمیگیم نمیتونیم. بریم صحبت کنیم، یا میشه یا نمیشه، می ریم تا یه جایی میشه. نباید بشینیم تا همه چی آماده بشه. باید کار کنیم، آدم یا نباید یه کاری رو شروع کنه، یا اگه شروع کنه باید تا آخرش پاش وایسته و….» تأکید میکرد. این روحیه خودش را در رفتن به سراغ انجام کارهای نشدنی هم نشان میداد. به صورت جدی بومی سازی قطعات خارجی راهم دنبال میکرد.
مصطفی احمدی روشن پس از اخذ مدرک کارشناسی از رشته مهندسی شیمی، علیرغم اینکه همزمان موقعیت های کاری دیگری داشت با توانمندی های خود وارد سازمان انرژی اتمی شد. سال 1383-1382 برای فعالیت در سازمان انرژی اتمی، پدر و مادرش را راضی کرد تا وارد این کار شود.
مصطفی یکی از پایه گذاران سایت هسته ای نطنز بود. تاثیر بسیار مطلوبی در بخش تامین کالاها و خرید تجهیزات هسته ای در حوزه غنی سازی در زمان تحریم ها داشت که در مدت حضورش به عنوان معاون بازرگانی، کالاها به موقع، به تعداد و با کیفیت تأمین می شد و در همه جا از پیمانکاران خود دفاع میکرد.
با وجود اینکه به عنوان معاون بازرگانی سایت نطنز فعالیت می کرد اما به گفته یکی از همکارانش، در تعبیر علمی، معاونت توسعه فناوری و تکنولوژی را بر عهده داشت.
یکی از همکاران شهید احمدی روشن درباره علاقمندی و پشتکار وی به خصوص در دوران تعلیق عنوان می گوید: مصطفی خودش تعریف می کرد که تمام دوران تعلیق به شدت فعال بودم حتی خیلی فعال تر از دورانی که تعلیق را شکسته بودند، چرا که می دانستم یک روزی باید این تعلیقات برداشته شود و آن روز نظام نیاز دارد و زمانی هم برای تعلیق از ما گرفته شده، پس نظام باید بقدری سریع جلو رود و به این فناوری برسد که این فرصتی که از ما گرفته شده، جبران شود.
بنابراین من باید 10 برابر کار کنم، من باید خودم را تجهیز به دانش فنی کنم و به شدت مطالعه کنم تا خودم را کاملا آماده کنم بعد از اینکه تعلیق برداشته شد کمک کنم کار سرعت پیدا کند، کمک کنم مسیر کوتاه تر شود.
به روایت از همسر شهید احمدی روشن ....«بارها و بارها آقا مصطفی درباره سایت نطنز گفته بود که اینجا را طوری می سازم که مقام معظم رهبری دوست دارند، تمام هدف شهید احمدی روشن در سایت نطنز با توجه به تمام مشکلاتی که وجود داشت این بود که نتیجه اش را به نایب امام زمان(ع) برساند.»
مصطفی احمدی روشن مدیریت در نیروگاه نطنز اصفهان در بخش تامین کالا و خرید تجهیزات هسته ای در بخش غنی سازی، پایه گذاری اولین غنی سازی منجر به تولید اورانیوم به غنای 3/5 تا 5 درصد و تشکیل و راهبری تیم های مهار ویروس رایانه ای استاکس نت را در کارنامه اجرایی خود داشت.
ولایت مداری شاخصه برجسته شهید احمدی روشن
مصطفی فردی ولایتمدار بود و از کسانی که تکرار شعار ولایت پذیری بدهند و عکس رهبری بزنند و عکس او عمل کنند نبود. نظنز برای آقا اهمیت داشت، مصطفی این طور نبود که کورکورانه یک مسئلهای را قبول کند به طور مثال اگر به ولایت فقیه اعتقاد داشت اعتقادش روی تفکر بود و همواره در حال استدلال برای مسائل بود. مصطفی همیشه با اعتقاد پیش میرفت و برای پیشرفت شغلی مسائل را مثل بعضیها مطرح نمیکرد و آگاهانه نسبت به این مسائل اعتقاد داشت. مصطفی برای کارهایش فکر میکرد و پشت فکرش منطق داشت، وقتی هم که من با مصطفی حرف میزدم حرفهایم را کاملا گوش میکرد و بعد رد یا تائید میکرد.
احمدیروشن در دوران دانشجویی معاون فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه شریف بود، وی در راهپیمایی عظیم 9دی 88 روز تجدید بیعت با ولایت حضور داشت.
پدر شهید احمدیروشن با بیان اینکه مصطفی یک مرید برای مقام معظم رهبری بود، میگوید: بصیرت و هوشیاری را باید از شهدا یاد بگیریم، اصل نیت ورود مصطفی به انرژی اتمی مربوط به توجه و حساسیت حضرت آقا در راه اندازی سایت نطنز بود.
وی میافزاید: مصطفی همواره بر حضور در انتخابات تأکید داشت و بر اساس نظر مقام معظم رهبری فرد اصلح را انتخاب میکرد.
به گفته وی مصطفی در بحثهای سیاسی به کسی تندی نمیکرد اما وقتی حرف رهبری وسط بود، اصلاً کوتاه نمی آمد، خط قرمزش ولایت فقیه بود. آقا که به کاری امر میکردند، دست روی سینه اطاعت میکرد.
پدر شهید احمدیروشن شهادت مصطفی را دارای 3 پیام اصلی میداند و میگوید: ادامه حرکت در مسیر هستهای، انتخابات و حفظ نظام جمهوری اسلامی و ولایت فقیه پیامهای شهادت مصطفی هستند. ما امروز در شرایطی قرار داریم که مسائل مهم داخلی و خارجی جریان دارد که باید با بصیرت نسبت به آن هوشیار باشیم.
ساعت 8:30 صبح 21 دی ماه 1390، مصطفی احمدی روشن در حالیکه عازم محل کار خود بود، در خیابان شهید گل نبی (میدان کتابی) و روبه روی دانشکده علوم ارتباطات دانشگاه علامه طبابایی، هدف عملیات تروریستی دو موتورسوار قرار گرفت. دو تروریست موتورسوار با چسباندن یک بمب مغناطیسی به خودروی وی که یک دستگاه خودروی پژو 405 بود، او را به شهادت رساندند.با انفجار این بمب مهندس احمدی روشن بلافاصله به شهادت رسید و رضا قشقایی فرد، راننده خودرو نیز به شدت مجروح شد و ساعتی بعد در بیمارستان رسالت تهران بر اثر شدت جراحات وارده به شهادت رسید.
پیکر پاک شهید مصطفی احمدی روشن پس از نماز جمعه روز 24 دی ماه و با همراهی سیل عظیم عاشقانی که برای تشییع وی آمده بودند، در جوار امام زاده علی اکبر چیذر به خاک سپرده شد.
فرازی از وصیت نامه شهید:
«امام خمینی(ره) فرمودند: “پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به انقلاب آسیبی نرسد” و حال من تصمیم گرفتهام در آخرت و پل صراط با کسانی که مخالف انقلاب و ولی فقیه هستند روبرگردانم.
اما کار مهم و سختی که بر دوش ما نهاده شده این است که با این تحریفات مبارزه کنیم و کار ما شاید به مراتب مهمتر از کار شهداست که اگر انقلاب از این وهله خارج شود ما هم پاسدار انقلاب بودهایم و هم پاسدار خون شهدا و شاید اجر و ثواب ما بیشتر از آنها باشد. و این ممکن نیست غیر از اینکه به طور کامل پشتیبان ولی فقیه باشیم که فرمودهی حضرت صاحبالزمان میباشد. و این استدلال را به قول حضرت امام(ره) بعضیها نمیدانند و اگر دانسته باشند و با ولی فقیه مخالفت کنند مرتد هستند، حال میفهمیم چرا امام زمان ظهور نمیکنند. چون واقعاً که دین چیزی جز بر روی زبانها نیست و یقیناً در قلوب و دلها نیست. حال اگر مهدی(عج) ظهور کند مردم باز هم یادشان میرود و حال بیا و بگو مردم این مهدی است که ۱۴۰۰ سال ضجه زدید که بیا بیا.....
خدایا ما را در امتحانی سختتر از این قرار مده، بسیار دعا کردهام که ای کاش جزءآن ۳ تن بودم [که] با علیعلیهالسلام ماندند ولی کمتر دعا کردهام که ایکاش در آن زمانه میزیستم چون با خواندن تاریخ [و] کمی تعقل دریافتم که ما مرد امتحان نیستیم.»
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
انتهای پیام/د.ا
شهید جان⚘