به گزارش خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، ستاره تیم نوجوانان در جام جهانی بود. بازیکنی که در سمت راست با نفوذهای تماشایی، تند و تیز و غیر قابل مهارش، نامی برای خود دست و پا کرد و نشان داد در حالی که فقط ۱۷ سال دارد، آیندهای درخشان را هدف گرفته است. سخن از یونس دلفی است، ستارهای از شوش دانیال که میخواهد در آسمان فوتبال ایران بدرخشد. سادگی و بی آلایشی در گفتارش موج میزند. آنقدر ساده است که خیلی راحت از سختیها و آرزوهایش میگوید. دلفی نه فقط از شرایطی که در آن قرار دارد دچار غرور نشده، بلکه مدعی است در اول راه بوده و باید خیلی بیشتر از این تلاش کند. گفت و شنودمان با او را بخوانید تا با زندگی و دیدگاه هایش بیشتر آشنا شوید.
**نمیپرسم چرا سمت و سوی فوتبال آمدی، چون خوزستان مهد فوتبال است
همین طور است من از بچگی عاشق فوتبال بودم. از ۱۰ سالگی در لیگ شوش و در تیم دایی ام بازی میکردم. دوازده - سیزده ساله که شدم عبدالحسن زارع مرا با خود به نوجوانان استقلال خوزستان برد. زارع نقش پررنگی در پیشرفت من ایفا کرد. هر جا باشم مدیون او هستم. زارع خیلی برای موفقیت من تلاش کرد، چون با هم مسیر شوش تا اهواز را میرفتیم و برمی گشتیم. سختیهای فراوانی کشیدم و در نهایت حالا که ۱۷ ساله هستم به این نقطه رسیده ام.
**برای رسیدن به جایگاهی که امروز داری چقدر سختی کشیدی؟
خیلی زیاد آنقدر که شاید در یک جمله نتوان گفت. من همین الان که با شما صحبت میکنم خانواده ام مستاجر است و خانهای از خودمان نداریم. پدرم همیشه سخت کار میکند تا مشکلات ما کمتر شود. بعضی وقتها من هم برای کمک به او کنارش کار میکردم که...
**چه کاری؟
بنایی. بعضی وقتها پدرم برای کار به اهواز میرفت و ما تنها میماندیم. تا همین جا هم خیلی غصه خوردم. من پیشنهادهایی داشتم که به خاطر قراردادی که داشتم رضایت نامه ام را نمیدادند. انگار میخواستند محو شوم. حتی اشک مادرم را هم درآوردند. آخرش هم چند میلیون گرفتند تا رضایت نامه ام را دادند.
**خانواده چقدر کمکت کرد تا موفق شوی؟
خانواده ام اولینهایی بودند و هستند که مثل کوه پشتم ایستاده اند. من نمیدانستم که پدرم برای خودش لباس نمیخرد تا من بتوانم کتانی و لباس ورزشی بخرم. مادرم هم همیشه چشم روی خواسته هایش میگذاشت تا مشکلی نداشته باشم. من دست آنان را میبوسم و امیدوارم روزی بتوانم گوشهای محبت هایشان را جبران کنم.
**چند خواهر و برادر داری؟
من فقط یک خواهر دارم.
**در بازیهای جام جهانی هندوستان فراتر از انتظار بودید کمتر کسی فکر میکرد ایران با آن امکانات اندک بتواند حتی به مرحله حذفی صعود کند، اما ۳ برد فوق العاده به دست آوردید و البته در یک هشتم نهایی مکزیک را هم از پیش رو برداشتید. خودتان پیش بینی کسب این نتایج را میکردید؟
ما یک سال و نیم (فقط با چند هفته تعطیلی) کنار هم بودیم. شاید باورتان نشود، اما قبل از آغاز جام جهانی هدفمان این بود که به یک چهارم، نیمه نهایی و سپس فینال برسیم. حتی به رسانهها این را گفتیم، اما همه خندیدند و گفتند مگر میشود ایران حتی از مرحله گروهی صعود کند؟ اما خوشحالم که این کار بزرگ را انجام دادیم. البته کارمان نیمه تمام ماند، چون هدفمان حضور در نیمه نهایی و حتی فینال بود.
**در این یک سال و نیم، چه کسی بیشترین نقش را در موفقیت تیم نوجوانان داشت؟
تمام اعضای تیم زحمت کشیدند، اما عباس چمنیان با بقیه فرق داشت. خیلی از مربیان در تمرینات شوخیهای عجیبی انجام میدهند یا بد رفتاری میکنند، اما چمنیان به موقع شوخی میکرد و به وقتش هم جدی بود. اگر او از روز اول سختگیری نمیکرد شاید تیم نوجوانان به اینجا نمیرسید. کادرفنی قبلی قابل احترام است، اما زمان آنها اصلا تغییری در تیم نوجوانان نمیدیدیم.
چمنیان که آمد فراز و نشیبی نداشتیم، او خیلی از تغییرات را به وجود آورد و هر روز نکته جدیدی را به ما آموخت. از این رو به آن رو شدیم. هر بازی را که بردیم قانع نشدیم و فکر میکنم بیشترین نقش را در موفقیت تیم نوجوانان، عباس چمنیان داشت.
**البته تیم شما یکدل هم بود. به طور مثال میدیدیم بازیکنان ذخیره هم مثل اصلیها از برد خوشحال واز شکست یا باز شدن دروازه ایران ناراحت میشوند.
ما موفق بودیم، چون یکدل و یک تیم بودیم.
**استعداد شما در خیلی از بازیها به تاکتیک حریفان چربید. این یکی از نقاط قوت ایران در قریب به اتفاق مسابقات است. به عنوان مثال نوجوانان ایران که نه امکانات آلمان را دارند و نه نظم و تاکتیک شان را، چهار گل به حریف میزنند و چند گل هم نمیزنند. فکر نمیکنی استعداد ایرانی هم تا حدود بسیاری در موفقیت شما دخیل بود؟
در مورد آلمان، سطح تیم واقعا بالا بود، اما بازیکنان ما هم چیزی از آنها کم نداشتند. برایمان فرقی نمیکرد روبروی چه تیمی بازی میکنیم. فرقی نمیکرد تیم آلمان باشد تا مکزیک، یا بازیکنانش در بوندس لیگا بازی کنند یا لالیگا. هدفمان فقط برد بود و حتی فکر نمیکردیم با تساوی بازی را به پایان برسانیم. کادرفنی هم هرگز نگفت بروید و مساوی کنید.
حتی مقابل اسپانیا که تعداد بسیاری از بازیکنانش در بارسلونا و رئال مادرید بازی میکردند؟
به هیچ وجه، تنها دلیل شکست ما مقابل اسپانیا این بود که روز بدمان را پشت سر میگذاشتیم و البته اسپانیا در بهترین شرایط خود قرار داشت. شک نکنید اگر مقابل اسپانیا هم خودمان بودیم، میتوانستیم آنها را هم شکست بدهیم.
**اما به نظر میرسید از اسپانیا ترسیده بودید. به خصوص وقتی شنیدید بازیکنان آن تیم در بهترین تیمهای لالیگا بازی میکنند. این طور نبود؟
ترس؟ اولا که دور و بر ما رسانهای نبود تا بدانیم کدام بازیکن اسپانیا در کدام تیم بازی میکند. ضمن اینکه مسوولان تیم تلفنها را برای مدت طولانی از ما گرفتند تا حواشی اطراف روی ما تاثیر نگذارد. تنها دلیل شکست ما مقابل اسپانیا این بود که روز بدی را پشت سر گذاشتیم. هر تیمی یک روز بد دارد و ما هم برابر اسپانیا چنین شرایطی را تجربه کردیم.
**البته تنها دلیل شکست مقابل اسپانیا را نمیتوان روز بد بازیکنان ایران دانست، به خصوص که تو هم غایب بودی و همین غیبت به چشم آمد و شاید یکی از دلایل شکست ایران بود.
تیم موفق، تیمی است که یک نیمکت قوی داشته باشد. ما نیمکت خوب هم داشتیم. چند بازیکن بودند که میتوانستند جای من بازی کنند که نمیدانم آیا توانستند تاثیر بگذارند یا نه؟ اما دوست ندارم درباره این موضوع حرف بزنم. فقط میگویم حیف شد که مقابل اسپانیا محروم بودم.
** الان که به این برهه از فوتبال رسیدهای چه برنامهای برای آینده ات داری؟
احساسم این است که تلاشم را دو برابر کنم تا به هدفم برسم، چون تازه اول راه هستم و میدانم چه راه سختی پیش رو دارم.
**الگوی فنی ات کدام بازیکن است؟
کریس رونالدو. البته میخواهم بهتر از او باشم.
**شهر شوش هم حتما مثل اکثر شهرهای خوزستان بازیکن مستعد زیادی دارد.
همین طور است، بچههای مستعد زیادی در شوش هستند که باید به آنهاتوجه شود. متاسفانه بعضی از آنها به دلیل مشکلاتی که دارند فوتبال را ادامه نمیدهند و بعضی هایشان دستفروشی میکنند. عدهای هم بی انگیزه و بدون برنامه باید گوشه خانه هایشان بنشینند، چون کسی نیست که دستشان را بگیرد و به آنها کمک کند.
** امروز که معروف شدهای برخورد مردم شهر با تو چگونه است؟
همشهریها و هم استانی هایم به من لطف دارند.
**در خلال بازیها شایعههایی منتشر شد که چند تیم مطرح اروپایی بازی هایت را زیر نظر گرفته اند. آیا در هند پیشنهادی به دستت رسید؟
آنجا استعدادیابهای متعددی حضور داشتند و شایعههایی نیز مطرح شد، اما هیچ کدام رسمی نبود. هر تیمی مرا میخواهد باید با باشگاه استقلال خوزستان صحبت کند.
**اگر هدفت اروپا است چرا فصل قبل وقتی از ایتالیا پیشنهادی دریافت کردی، پاسخ منفی دادی؟
میخواستم بروم، چون از تیم بزرگسالان یک باشگاه در سری B. پیشنهاد بازی دریافت کردم. تمام کارها هم انجام شد، اما چون هنوز به ۱۸ سالگی نرسیده بودم، باید پدرم اقدام میکرد که متاسفانه مشکلاتی در صدور ویزای او به وجود آمد و نتوانستم به ایتالیا بروم. بعد از این ماجرا، با عباس چمنیان مشورت کردم و او گفت: تا پایان جام جهانی صبر کن و بعد در صورت دریافت پیشنهاد به اروپا برو.
حرفی باقی مانده؟
فقط اینکه از پدر و مادرم و تمام کسانی که برایم زحمت کشیده اند تشکر کنم.
منبع: مجله خانواده
انتهای پیام/