شرح و تفسير حکمت 243 نهج البلاغه با موضوع مخفی شدن حق را در اینجا بخوانید.

به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگی و جذابیت خویش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و این اعجاز نیست مگر به سبب ویژگی هایی که در شکل و محتوا است. این امتیاز را جز در مورد قرآن نمی توان یافت که در کلام امام علی (ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انیق و باطنه عمیق، لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه » قرآن کتابی است که ظاهری زیبا و باطنی عمیق دارد، نه شگفتی های آن پایان می‎پذیرد و نه اسرار آن منقضی می‎شود. در سخن مشابهی نیز آمده است : « لاتحصی عجائبه و لاتبلی غرائبه» نه شگفتی های آن را می‎توان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگی می‎شود و از بین می‎رود .

سخنان امام علی (ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاریخ و حدیث به صورت پراکنده وجود داشت. سید رضی در اواخر قرن سوم به گردآوری نهج البلاغه پرداخت و اکنون بالغ بر هزار سال از عمر این کتاب شریف می‎گذرد. هر چند پیش از وی نیز افراد دیگری در گردآوری سخنان امام علی (ع) تلاشهایی به عمل آوردند، اما کار سید رضی به خاطر ویژگی هایی که داشت درخشید و ماندگار شد، چون سید رضی دست به گزینش زده بود.

امام علی علیه السلام فرمودند : إِذَاازْدَحَمَ آلْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَابُ.هنگامى كه جواب‌ها زياد (و دَرهم) شود حق مخفى مى‌گردد.

امام علیه السلام در اين كلام حكيمانه به نكته مهمى در مسائل مربوط به پرسش‌ها وجواب‌ها اشاره كرده، مى‌فرمايد: «هنگامى كه جواب‌ها زياد (و دَرهم) شوند حق مخفى مى‌گردد»؛ (إِذَا ازْدَحَمَ آلْجَوَابُ خَفِيَ الصَّوَابُ). بسيار ديده‌ايم كه سؤالى در مجلسى مطرح مى‌شود و هركس هرچيزى كه به ذهنش آمد به عنوان جواب ذكر مى‌كند و حتى احتمالات ضعيف و پاسخ‌هاى بى‌ پايه نيز عنوان مى‌شود، در چنين مجلس و چنان شرايطى روشن است كه حق براى بسيارى مخفى مى‌ماند، زيرا جدا كردن پاسخ حقيقى از آن همه احتمالات گوناگون كار آسانى نيست. اين سخن درسى براى محققان هم هست كه اصرار نداشته باشند مثلاً در تفسير يك آيه يا يك حديث يا پاسخ يك شبهه، احتمالات زياد و جواب‌هاى متعددى ذكر كنند. چه بهتر كه فشرده‌تر و سنجيده‌تر سخن گويند.

 

 

به خصوص اين‌ كه بسيار ديده‌ايم هنگامى كه جواب‌هاى يك مسئله متعدد مى‌شود و يكى از آن‌ها آسيب‌پذير است، مخالفان، همان يكى را مورد نقد قرار داده و بعد مى‌ گويند: مشت، نمونه خروار است و پاسخ‌هاى متين را نيز از اين طريق زير سؤال مى‌برند. ابن ابى‌الحديد در شرح اين گفتار حكيمانه مى‌گويد: اين مانند آن است كه انسانى در بعضى از مسائل نظرى اشكالى ذكر كند آن هم در حضور جماعتى از اهل نظر، سپس آن‌ها در گفتن پاسخ بر يكديگر پيشى گيرند و هركدام بخواهند بر ديگرى غلبه كنند و هركس هرچه به نظرش آمد ذكر كند. شك نيست كه در اين صورت حق مخفى مى‌شود و اين سخن درواقع به بحث‌ كنندگان درباره مسائل مختلف توصيه مى‌كند كه انصاف را در بحث خود با دوستان رعايت كنند و قصد مراء و قهر و غلبه بر ديگرى نداشته باشند. (كه در چنين شرايطى حق مخفى مى‌گردد). علامه مجلسى؛ در شرح اين گفتار مى‌گويد: شايد در اين دستور حكيمانه توصيه‌اى به سؤال كنندگان نيز باشد كه يك مسئله را از افراد زيادى پرسش نكنند، زيرا جواب‌هاى متعدد سبب مى‌شود آن‌ها در تشخيص حق، گرفتار شك و ترديد شوند. البته تمام اين تفسيرها قابل جمع است.

درواقع ازدحام در جواب، شاخه‌اى از شاخه‌هاى افراط‌گرى است كه در همه چيز مذموم است. نكته آداب پاسخ‌گفتن امام علیه السلام در اين كلام حكيمانه به يكى از آداب مهم پاسخ‌گويى اشاره فرموده ودر كلمات ديگرى به آداب ديگرى پرداخته است؛ از جمله پاسخ‌گويى سريع را مذموم شمرده مى‌فرمايد: «مَنْ أسْرَعَ فِي الْجَوابِ لَمْ يُدْرِکِ الصَّوابَ؛ كسى كه در پاسخ‌گويى شتاب كند به پاسخ صحيح نخواهد رسيد». نيز از حدّت و شدّت برحذر داشته مى‌فرمايد: «دَعِ الْحِدَّةَ وَتَفَكَّرْ فِي الْحُجَّةِ وَتَحَفَّظْ مِنَ الْخَطَلِ تَأْمَنُ الزَّلَلَ؛ تندى را رها كن و در دليل بينديش و از ياوه گفتن برحذر باش تا از لغزش‌ها در امان باشى». نيز به بعضى از سؤالات بى‌جا اشاره كرده مى‌فرمايد: «رُبَّ كَلامٍ جَوابُهُ السُّكُوتُ؛ چه بسا سخنى كه جوابش سكوت است». همچنين توصيه مى‌كند كه هنگام عاجز ماندن از جواب نبايد سكوت را فراموش كرد، مى‌فرمايد: «إذا غُلبتَ عَلَى الْكَلامِ فَإيّاکَ أنْ تَغْلِبَ عَلَى السُّكُوتِ؛ هرگاه در سخن گفتن مغلوب شدى مبادا در سكوت كردن مغلوب گردى». امام صادق علیه السلام نيز توصيه مى‌كند كه انسان نبايد هر سؤالى را كه از او كردند پاسخ گويد كه اين كار عاقلان نيست، مى‌فرمايد: «إِنَّ مَنْ أَجَابَ فِي كُلِّ مَا يُسْأَلُ عَنْهُ فَهُوَ الْمَجْنُونُ». آخرين نكته اين‌ كه در حكمت 85 از نهج‌البلاغه اين گفتار حكيمانه نيز گذشت: «مَنْ تَرَکَ قَوْلَ لا أدْرى أُصيبَتْ مَقاتِلُهُ؛ كسى كه جمله نمى‌دانم را ترك كند (گاه) خود را به كشتن داده است».

انتهای پیام/

برچسب ها: حکمت ، نهج البلاغه ، شرح ، تفسیر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.