به گزارش خبرنگارحوزه سیاست خارجی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان،خبری که در روزهای اخیر در بیشتر رسانه های جهان به خصوص در کشورهای اسلامی به آن پرداخته شد، مربوط به انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس است، این خبر بدین معناست که رژِیم صهیونیستی با انتقال سفارت در تلاش است بیت المقدس را به عنوان پایتخت خود انتخاب کند. اما آیا اسرائیلی باقی خواهد ماند تا پایتختی نیز برای آن در نظر گرفته شود؟اگر با یک نگاه جامعه شناسانه اسرائیل را مورد بررسی قرار دهیم متوجه می شویم تحولاتی که در جامعه آن رخ می دهد نشانگر یک آینده مطلوب برای این رژیم نیست زیرا عمیق شدن شکاف های موجود و نفوذ و گسترش افکار افراطی در ساختار سیاسی و اجتماعی این رژیم آن را روز به روز به اضمحلال نزدیکتر می کند،و این امر دقیقا یاد آور سرنوشت رژیم آپارتاید و سایر افراطی گرایی ها در سطح جهان است.
حضور یهودیان با ملیت های مختلف و فرهنگ های عموما متفاوت و گاها متعارض از همان ابتدا به عنوان یکی از معضلات جامعه صهیونیستی محسوب می شد. سکنه رژیم صهیونیستی از یک صد و چهار کشور به سرزمین موعود هجرت نموده و تعارض های فرهنگی میان یهودیان را از همان ابتدای تاسیس اسرائیل می توان مشاهده نمود آن جا که یهودیان ثروتمند و عموما غرب گرا ( اشکنازی) با تصرف مناصب کلیدی و عمده قدرت و ثروت جامعه، یهودیان شرق گرا ( سفاردین ها) را به حاشیه راندند، تبعیضی که هم چنان و با گذشت دهه ها از اشغال سرزمین های فلسطینی پایدار مانده و به موضوعی لاینحل تبدیل شده است.
در این میان تسلط طبقه ای از سکولارها بر عموم مناصب سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی نکته قابل تاملی است. طبقه ای عموما مرفه، تحصیل کرده و با اصالتی غرب تبار که عنصر یهودیت را بر خلاف یهودیان مذهبی اعم از سنتی ها و ارتدوکس ها ( که آن را هم نژاد و هم مذهب می پندارند ) صرفا عنصری نژادی پنداشته و با ورود باورهای آئین یهود شدیدا مخالفند.یهودیان سکولار در طول دهه های سپری شده فارغ از انشعاب های گسترده حزبی ( که امری مرسوم در اسرائیل می باشد ) به دو جریان چپ و راست تقسیم می شوند. دو جریانی که نمود کنونی آن را می توان در دو حزب راست لیکود و چپ کارگر مشاهده نمود.
برآورد وضعیت فرهنگی و جامعه شناختی حاکم بر اسرائیل گواه تغییراتی تدریجی در راس هرم حاکم بر این رژیم و بافت جمعیتی آن می باشد، رخدادی که از هم اکنون زنگ خطر را برای الیت حاکم بر رژیم صهیونیستی پس از هفت دهه سکان داری مطلق به صدا در آورده است. رخدادی که تحقق آن ضمن تغییر معادلات درونی اسرائیل تبعات و پیامدهایی را برای تمامی خاورمیانه در بر خواهد داشت. بافت جمعیتی اسرائیل در حال فروپاشی است و ما شاهد افزایش ارتدوکس ها، اعراب و یهودیان مذهبی و کاهش شمار یهودیان سکولار هستیم.آمارهای اخیر نشان می دهد هسته سکولار جامعه اسرائیل در حال کوچک شدن است و این در حالی است که شمار جمعیت گروههای دیگر در حال افزایش است،به طوریکه ارتدوکس های افراطی به موقعیت کلیدی در ائتلافها دست یافته اند.اختلاف دیدگاه میان جریان های چپ و راست در اسرائیل موجب شده عملا جناح چپ به حاشیه رانده شود و جناح راست ناگزیر جهت ماندگاری در سکان قدرت به سوی جریان های تند مذهبی متمایل شود.بنا بر آن چه در تحولات درونی اسرائیل در حال گذران است حضور مذهبی های تندرو هم چون حزب شاس عملا به منزله امتیازی جهت پیشبرد اهداف آنان در سطح جامعه است.
نکته حائز اهمیت دیگر آن است که که جناح سکولار حاکم بر اسرائیل هم زمان خطر گسترده جمعیتی نیز را پیش روی خود حس می نمایند، خطری که از سوی یهودیان مذهبی و ارتدوکس قابل تصور است. یهودیان مذهبی، سنتی و به خصوص یهودیان ارتدوکس که تفاسیری بسیاری متصلب و سخت از آیین یهود ارائه می دهند خود را متعهد به داشتن فرزندانی زیاد می دانند، تا آن جا که شماری از این یهودیان بین 6 تا 10 فرزند دارند.گسترش زاد و ولد از سوی یهودیان ارتدکس از هم اکنون زنگ خطر را برای آینده رهبری رژیم صهیونیستی به صدا درآورده است تا جاییکه با مهاجرت معکوس و خروج بیش از پیش عناصر سکولار و عمدتا ثروتمند اسرائیل، دست تندروهای مذهبی برای پیشبرد امورشان بیش از پیش باز خواهد شد.
همچنین فارغ از اهداف شهرک سازی ها که منجر به چند پاره شدن سرزمین های فلسطینی و عدم تحقق ایده داشتن کشوری مستقل برای فلسطینی ها شده ، این امر در راستای تغییر بافت جمعیتی منطقه صورت می گیرد. تغییری که در پی مقابله با زاد و ولد اعراب صورت پذیرفته و می خواهد موازنه جمعیتی را بر هم زند،و نزدیکی مفرط شهرک ها به مناطق سکونت فلسطینی ها موجب ضد و خورد گاه و بیگاه میان طرفین شده است، تا جاییکه اسکان ارتدوکس ها و مذهبیون افراطی منجر به تشدید فشارها بر فلسطینی ها می شود.
با توجه به شواهد جامعه اسرائیل رفته رفته به جامعه ای نژاد پرست تبدیل می شود چراکه یهودیان ارتدکس با عقاید سفت و سختی که در امور مذهبی و نژادی دارند تاریخ آفریقای جنوبی را تکرار می کنند. نفوذ و جایگاه مستحکم یهودیان مذهبی را می توان در وزن احزاب وابسته به آن ها در انتخابات مشاهده نمود که به مرور و طی سال های اخیر افزایش یافته است.ارتدوکس های مذهبی از همان بدو اشغال سرزمین های فلسطینی دولت صهیونیستی را به مثابه دستگاهی برای اجرای احکام شریعت یهود می خواستند و بر ماهیت دینی دولت اصرار می ورزیدند، تا جاییکه در شرایط کنونی فقط خاخام های ارتدکس حق تمییز بین یهودی و غیر یهود را دارند.
میتوان گفت همان شکل و شیوه نژادپرستی در آفریقای جنوبی اکنون در پهنه جغرافیایی فلسطین اشغالی با شدت و حدت بیشتری دنبال میشود. فلسطینیها مانند رنگینپوستان آفریقای جنوبی تحت قوانین ظالمانه و غیرانسانی شرمآوری که از سوی رژِیم صهیونیستی بر آنان اعمال میشود، زندگی میکنند با شیوع تفکر افراطی در اسرائیل فروپاشیی همانند سرنوشت آپارتاید برای آن قابل پیش بینی است.در سال 1948، یعنی همان سالی که دولت اسرائیل تأسیس شد، در آفریقای جنوبی قانون تبعیض نژادی تصویب شد،و در نهایت به مرگ این رژیم انجامید پس باید منتظر روزهای آینده بود. تاریخ همیشه تکرار می شود. افراطی گرایی که در آفریقا به پایان رسید در فلسطین هم به پایان خود نزدیک است. بنابراین با گسترش و نفوذ ارتدکس ها در اسرائیل و پیشروی عقاید آنها آینده ای مبهم و نا خوشایند در انتظار آن خواهد بود و این تاییدی بر پیش بینی نابودی این رژیم در بیست و پنج سال آینده است.چراکه هر افراط گرایی محکوم به نابودی است مانند داعشی که شکل گرفت و به پایان رسید.
انتهای پیام /
این قوم نفرین شده پیامبر خودشون هستن