داغ بودن قیمت گاز در این دوره منوط به آغاز سیاست گذاری جامع صادراتی است که نمایندگان مجلس به همراه کارشناسان وزارت نفت و صنعت این موضوع را در دستور کار خود قرار داده اند، به طوریکه یک جمع بندی موفق ،یعنی رسیدن به مدیریت استراتژیک واحد قطع به یقین نه تنها توان اقتصادی بلکه توان نظامی و سیاسی ایران در منطقه و حتی اروپا را افزایش خواهد داد.
به طور مثال بیشتر کشورهای صادرکننده گاز به اروپا ، از قرارگرفتن در لیست تحریم های بانکی - پولی و همینطور حقوقی و حقیقی اتحادیه در امان مانده اند.
استراتژی صادرات گاز ستونی برای کاشانه اقتصاد امن ایرانی هاست ، در این رابطه با هدایت الله خادمی سخنگوی کمیسیون انرژی مجلس گفت و گویی داشتیم که در ادامه می خوانید.
خادمی:روسیه به عنوان اولین کشور دارنده ذخائر گازی به طور تقریبی 18 درصد از بازار دنیا را در این زمینه به خود اختصاص داده است.این در حالیست که ایران به عنوان دومین کشور جهان از نظر دارندگی ذخائر تنها 1 درصد از بازار دنیا را از ان خود کرده است.
این موضوع نشان دهنده عملکرد ضعیف ما برای حضور در بازارهای جهانی به تناسب ظرفیت موجود در ذخائرمان بوده است.
اکنون صادرات گاز ما تنها معطوف به کشور ترکیه شده است.قرارداد منعقد شده با پاکستان هم تاکنون عملیاتی نشده ،چرا که خط لوله طرح ریزی شده برای احداث از جانب ایران هنوز به نقطه صفر مرزی نرسیده و همین موضوع مزید بر علتی در تکمیل نشدن این خط لوله از سوی کشور طرف قرارداد(پاکستان ) به شمار می رود.
طبق مفاد قرارداد اگر این خط لوله از طرف ایران تکمیل شده و کشور مقابل به هر دلیلی آمادگی اجرای آن را نداشته باشد ، موظف به پرداخت هزینه میزان گاز تعیین شده برای صادرات بوده و یا باید در دریافت آن اهتمام ورزد؛اما با وجود چنین فرصت مثبتی برای عملیاتی کردن صادرات گاز به پاکستان،متاسفانه این مهم تاکنون انجام نشده است.
علاوه بر این ،قرارداد صادرات گاز به امارات تحت عنوان کرسنت نیز با مشکلاتی روبرو شده و اجرایی نشده،با عمان نیز به نتیجه نرسیده و در توافق با عراق نیز موفق نشده ایم.
تمامی این موارد نشان دهنده موفق نبودن سناریوی مدیریتی ما در زمینه صادرات گاز است.این در حالیست که پتانسیل فروش گاز در کشورمان وجود دارد.
نباید گاز تولیدی خود را تنها در داخل کشور مصرف کنیم ویا در وهله اول آن را از طریق روش های دیگری به فروش برسانیم. بهترین راه صادرات این نعمت خدادای فروش آن از طریق خط لوله است .چرا که صادرات گاز به ویژه از طریق خط لوله باعث وابستگی کشورهای دریافت کننده به ایران شده و علاوه بر درآمد زایی در ایجاد امنیت نیز مثمر خواهد بود.مشابه کاری که روسیه در قبال اروپا انجام داده و با وابسته کردن این کشور به خود از پیدایش هر گونه تهدید احتمالی از جمله تحریم ها علیه خود جلوگیری کرده است.
بنابراین باید اذعان کرد که نبود نقش قابل توجه ایران در بازار گاز جهان،تحریم شدن ایران را سهل و آسان کرده است.اگر بر صادرات گاز به عراق و یا پاکستان و بعد از آن به هند و اروپا اقدام می کردیم ،شاید اکنون وضعیت بهتری داشتیم.
چرا که در زمان تحریم ها؛ اجرای تنها قراردادی که با مشکل مواجه نشده و منابع مالی ناشی از فروش آن به راحتی حاصل کشورشد ،همین قرارداد صادرات گاز به ترکیه بود.
هرچند صحبت هایی از صادرات گاز به عراق می شود ولی این امر با توجه به وضعیت و منابعمان چندان قابل توجه نیست.
علاوه بر موارد مذکور ،چندی پیش قرارداد فروش گاز به شرکت نروژی –ایرانی به شکل اِل اِن جی منعقد شده است که در راستای آن ،شرکت فوق شناور اِف اِل اِن جی خود را جهت ذخیره و فروش گاز ایران مستقر خواهد کرد.اما باید دانست که فروش گاز به این شکل هیچ گونه وابستگی برای کشور به ارمغان نخواهد آورد.
باید تلاش کنیم تا صادرات گاز از طریق خط لوله انجام شود چرا که ایران اکنون،علاوه بر تولیدات گاز بسیار ،باید به عنوان دومین دارنده ذخائر گازی جهان ،سهم خود را در بازار دنیا بدست آورد.
بخشی از دلایل مربوط به موفق نبودن ایران در صادرات گاز به مشکلات سیاسی ما بر می گردد.جنگ تحمیلی 8 سال دفاع مقدس و تحریم های آغاز شده از آن زمان منجر به نامطلوب شدن روابط ما با سایر کشورها در زمینه صادرات گاز شده است.
اما بخش دیگری از این موضوع ؛نقدی بر عملکر ضعیف 20 و چند ساله تمامی وزارت نفتی هاست .
تاکنون در کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی به طور جدی درباره تناسب نداشتن ذخائر گازی کشور با میزان صادرات صحبت نشده و تمامی بررسی ها حول محور قراردادهای منعقد شده و توقف آنها بوده است.برای مثال هفته گذشته با حضور زنگنه وزیر نفت درباره قرارداد فروش گاز به نروژی ها صحبت کرده و این مقام مسوؤل هم توضیحاتی ارائه داد.
خادمی:قیمت درنظر گرفته شده برای فروش گاز به ترکیه برحسب فرمولی منطبق بر قیمت گاز منطقه ای بوده است.اما به علت مباحث متعدد مطرح شده در این باره،قیمت این قرارداد چندین بار کاهش یافته و در نهایت منجر شد تا بابت کسری قیمتی؛ یکسال گاز رایگان به ترکیه بدهیم، که هنوز هم این موضوع به اتمام نرسیده است.
بحث متفاوت بودن قیمت گاز در فروش به ترکیه و شرکت نروژی –ایرانی در این است که چرا باید قیمت گاز در فروش به یک شرکت نروژی به نحوی تعیین شود که خود مسوؤلان وزارت نفت از قیمت تمام شده 2 برابری گاز برای تولید سخن می گویند.
وزارت نفت می گوید؛بستگی به بازار دارد،یک جا امکان فروش به قیمت ترکیه هست و جای دیگر با مشتری دیگر ،شرایط متفاوت بوده و این کار ناشدنی است.
بحث اصلی و حلقه مفقوده در این زمینه بازاریابی جنس و کالای خودمان است.نمی شود محصولی را تولید کرده و بعد به دنبال مشتری برای آن بگردیم.چراکه سال های بسیاری صاحب گاز بوده و در این همه مدت باید مشتریان خوبی برای آن پیدا می کردیم ،تا اکنون اینگونه مستأصل نمانده و مشتریان، تعیین کننده قیمت نبودند.
کاری که کشورهای دیگر انجام دادند،باید برای فروش متناسب، راه های فراوانی را برای توسعه صادرات پیدا می کردیم که یکی از این راه ها احداث خط لوله و انتقال گاز از این طریق است.
قطر به علت پیش گام بودن در توسعه پارس جنوبی وتبدیل این ظرفیت به اِل اِن جی ،بازار اِل اِن جی دنیا را تصاحب کرده و این به معنای از دست دادن این فرصت مشابه برای ایران است.اکنون نقش کشور ما در صادرات گاز تنها معطوف به ترکیه شده که میزان آن نیز محدود است.
بنابراین با میزان گاز تولیدی که حجم آن روز به روز در حال افزایش است ،باید چه کنیم؟یا باید برای ازیاد برداشت در مخازن خود تزریق کنیم که بخش کوچکی بوده و چندان قابل توجه نیست و یا باید به قیمت ارزان آن را به فروش برسانیم.
پس باید برای رفع این مشکل آن چنان بازاریابی کنیم که تعداد مشتریان پیش بینی شده برای فروش کالایمان،بیشتر از کسانی باشد که با آنها قرارداد بسته ایم،به عبارتی باید اختیار چانه زنی داشته باشیم.
وقتی طبق اعلام مسوؤلان مربوط، قیمت گاز تولیدی چیزی حدود 16 سنت برای هر مترمکعب است ،پس نباید حاضر به فروش گاز با قیمتی کمتر از هزینه تمام شده تولید برای خودمان باشد.
خادمی:در بحث نفت،اوپک تعیین کننده قیمت ها بوده و وقتی برخی از کشورها بیشتر از سهمیه خود مبادرت به تولید می ورزند آن را با قیمت های متفاوتی به فروش می گذارند.
مهم این است که کالایمان را بازاریابی کرده و امکان فروشش را داشته باشیم.وقتی در این سطح قرار بگیریم ،قدرت چانه زنی یافته و در معاملاتمان تعیین کننده قیمت ها خواهیم بود.اما اکنون مستأصلیم .با صادرات گاز خریداری شده از ترکمنستان ،به علت اختلاف قیمت حاکم در این معامله ،درآمدی از آن کشور می شد که اکنون متوقف شده است و جز ترکیه فضا و بازار دیگری برای فروش نداریم.
از یک سو در حال تولید گاز بوده و از سوی دیگر با توسعه مخازن امکان تولید بیشتری خواهیم داشت؛بنابراین اگر راه فروش،انتقال و مشتری اش را نداشته باشیم ،شاید در یک شرایط بدی قرار بگیریم که مجبور به ارزان فروشی شویم.ولی فروش آن با قیمت کمتر از میزان تولیدمان به معنای هدر دادن انرژی بوده و درست نیست.
اما گاز همانند نفت نیست که کشورهای صادر کننده عضو اوپک با هم بستگی در فروش به قیمت واحدی دست یافته و به اجرای آن دامن بزنند.چرا که قیمت گاز متناسب با منطقه متفاوت است.آن چیزی که در معاملات آمریکا و کانادا اتفاق می افتد قطع به یقین با قیمت حاکم بر منطقه و کشور ما متفاوت است.
بنابراین قیمت ها منطقه ای تعیین می شود ،از اینرو مقایسه قیمت گاز ما با قیمت گاز آذربایجان و روسیه درست بوده و امکان تبعیت منطقه از یک قیمت تدوین شده واحد با اجماع نظر آنها وجود دارد.
باید اذعان کرد که در این مهم،هزینه کرد ملی برای ما در اولویت است و ما باید به سمتی برویم که صادرات گاز انجام شود .نباید بمانیم تا کشورهایی پایین تر از ما به لحاظ حجم دارندگی ذخائر ،بازار دنیا را تصاحب کنند.
به عنوان مثال اگر روسیه وارد عمل شده و با همه کشورها از جمله عراق،پاکستان،عمان و... در زمینه صادرات گاز قراردادی منعقد کند،زیرساخت های این مهم نیز انجام شده و در این شرایط هیچ یک از آن کشورها دیگر حاضر به خرید گاز از ما نخواهند شد و ما باید گازمان را با قیمتی بسیار ارزان به فروش بگذاریم.
باید قبل از توسعه میدان ها و تولید از آنها به فکر فراهم کردن زیرساخت های لازم برای صادرات می بودیم که متاسفانه این موضوع اجرایی نشد.
البته وزارت نفت نیز برای رفع مشکلات حاکم بر فضای صادرات گاز در تلاش است ،اما اگر این مهم فراموش شود قطع به یقین در آینده بازاری برای فروش گاز ایرانی وجود نخواهد داشت.
خادمی:متاسفانه با گذشت 110 سال از وجود صنعت نفت در ایران ،در زمینه بومی سازی تجهیرات این صنعت موفق نبوده ایم.چرا که کشورهای پیروز در این صحنه با ضمن تامین نیاز داخلی خود به صادرات آنها اقدام کرده اند.
ما تنها از چند سال گذشته شروع به تولید یکسری قطعات وتجهیزات نفتی کرده ایم.که تولید لوله های جداری ،لوله های سی آر ای ،فوران گیران سرچاهی و تعداد محدودی از تجهیزات ماشین آلات از جمله آنها هستند.علاوه بر این 3 شرکت ایرانی موجود در بندرعباس،بوشهر و خرمشهر اقدام به ساخت جکت های قابل استفاده در سکوهای نفتی کرده اند.
بخش اعظمی از نیاز صنعت نفت را وارد کرده و یا مونتاژ کاری می کنیم، که پمپ ها ،کمپرسورها و دکل های دریایی از اهم آنهاست.باید اذعان کرد که در مقایسه با توان ،امکانات و سوابق نفتی کشور در زمینه بومی سازی تجهیزات صنعت نفت موفق نبوده ایم.
وزارت نفت تنها مسوؤل اکتشاف ،توسعه ،تولید و بازاریابی است و در زمینه ساخت و تولید تجهیزات و ماشین آلات مورد نیاز هیچ نقشی ندارد.چرا که این امر برعهده وزارت صنایع ،معادن و تجارت و بسیاری از کارخانجات بخش خصوصی است.
اینکه وزارت نفت هم حفاری کرده و هم مسوؤل تولید دستگاه مورد نیاز این امر باشد معقول نبوده و این وزارت خانه را از ذات وظایفش دور می کند.
همه کشورهای تولید کننده تجهیزات صنعت نفت ،کار خود را از مونتاژ ،مهندسی معکوس و یا لایسنس شروع کرده اند .
به علت وجود توان داخلی باید بر ساخت آن دسته تجهیزاتی مبادرت ورزید که مزیت اقتصادی داشته باشد.یعنی علاوه بر تامین نیاز داخلی که بازار معدودی دارد باید اصل نگاهمان صادراتی باشد.
منابع هیدروکربوری که خدادای بوده و ضمن سرمایه بودن ،ما انسان ها نقشی در ایجاد آنها نداشته ایم ،به زیرساخت تبدیل نکرده ایم.چراکه در حال فروش ارزان این سرمایه ها در قالب مواد خام هستیم و بخشی از درآمد ناشی از آن را صرف هزینه های جاری کرده و بخش دیگری را هم هزینه کشورهایی می کنیم که در حال خرید کالا،مواد و ابزار از آنها برای تولید نفتمان هستیم.
این کار را هیچ کشوری توسعه یافته ای انجام نداده است.اقدام ما به معنای هدر رفت منابع مالی بوده و بهرحال باید شرکت ها وارد عمل شده و بر تولید کالایی که مزیت اقتصادی دارد اهتمام ورزند.
به طور مثال لوله های خود حفاری که به لوله های بدون درز معروند ؛جزو کالاهای پرمصرفی به شمار می رود که روش ساخت راحتی داشته و به علت نبود تولید آن در داخل ،وارداتش منجر به خروج ارز بسیاری از کشور شده است.این در حالیست که می توانستیم ضمن تامین نیاز داخلی ،صادرکننده این کالا هم باشیم.
متاسفانه برنامه خاصی برای کسب درآمد از خارج نداریم.برخی از شرکت های کشورهایی که ما تجهیزات صنعت نفت را از آنها تامین می کنیم ،یک صدم امکانات برخی از شرکت های ما را ندارد،اما خروجی آنها را با خروجی ما مقایسه کنید.
بنابراین بحث دانش ومدیریت مطرح می شود که در بین آنها وجود دارد و جای خالی آن در کشورما احساس می شود.اینها همه نشان از نبود علاقه ،مدیریت ناصحیح و پاسخگو نبودن مسوؤلان است.
اکثر صنعت ما همین است یا وارد کننده هستیم و یا مونتاژ کار ،برای مثال در صنعت خودرو ؛سالهاست که دولت سوبسید می دهد و مردم مجبورند تنها از چند نوع محصول استفاده کنند.این در حالیست که صنعت خودرو سازی ما با همزمان با کشور کره کار خود را شروع کرد و با اینکه اکنون این کشور بازار خودروهای آمریکا،اروپا و آسیا را تصاحب کرده اما ما همچنان وارد کننده انواع محصولات خودرویی هستیم.
گفتگو از مصطفی بزرگ نسب و پریسا مهریان
انتهای پیام/