به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان؛شهید فرشید فتح الهی در سال 1345 در شهر ارومیه دیده به دنیاآمد. تحصیلات ابتدایی را در شهر سردشت و میاندوآب گذرانید و دوره راهنمایی و دبیرستان را در شهر ارومیه به پایان رسانید و بلافاصله در همان سال در كنكور سراسری از دانشگاه تبریز در رشته مهندسی برق پذیرفته شد و تحصیلات خود را تا سال سوم دانشگاه ادامه داد و به عنوان بسیجی آگاه در حین تحصیل در عملیاتهای مختلف، از جمله فاو، ایلام و شلمچه شركت فعال داشت.
وی سرباز راستین امام و انقلاب بود چه در زمان تحصیل در مدرسه كه به عنوان اشاعه دهنده فرهنگ اسلام و انقلاب در بین دوستان بود و در زمان دانشجویی كه فرمان امام را لبیك گفت و آن را به گوش جان خرید و درس و تحصیل را رها نموده و جان بر كف راهی جبهه های حق علیه باطل گردید.
در مدت یك سال حضور پرثمر در جبهه ها رشادتها و از جان گذشتگی ها ی زیادی از خود نشان داد و در اكثر جبهه ها مردانه جنگید تا اینكه سرانجام در تاریخ 1365/12/5 در عملیات كربلای 5 در منطقه شلمچه بر اثر انفجار مین (او به عنوان مین یاب در خط مقدم حضور داشت) به درجه رفیع شهادت نایل گردید.
فرازی از وصیت نامه شهید فتح الهی
بسم الله الرحمن الرحیم
«ربنا لا تؤاخذنا إن نسینا او اخطانا»
«ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هدیتنا وهب لنا من لدنك رحمه انك انت الوهاب»
خداوندا اكنون كه شروع به وصیت نامه نوشتن می كنم و از گذشته خویش پشیمانم و از كرده خویش توبه می كنم به عقب مى نگرم طوفانى را از گرد و غبار گناهها و معاصى پشت سرم برپاست و روانه و به مقابلم مى نگرم آتش خشم و عذابت را می بینم كه به سویش می روم ولى هنوز به كرم تو امیدوارم. بالاى سرم را می نگرم. ابرى را مى بینم كه همه جا را فرا گرفته است. امیدوارم كه باران رحمتت بر من ببارد و گرد و غبار گناهانم را بشوید و طوفان را بخواباند و آتش گناهانم و لهیب خشمت را فرو نشاند.
«اللهم إن مغفرتك ارجى من على و إن رحمتك اوسع من ذنبی. اللهم إن كان ذنبى عندك عظیما فعفوك اعظم من ذنبى. اللهم إن لم أكن اهل إن ابلغ رحمتك فرحمتك اهلا إن تبلغنى و تسعنى لأنها وسعت كل شىء»
الهى چگونه در دوزخ بمانم درحالی كه امید عفوت را دارم. پس به عزتت سوگند می خورم كه آقا و مولاى من به راستى سوگند می خورم كه اگر زبانم را در آنجا گویا گذارى قطعاً در میان دوزخیان به سوى تو شیون زنم و همچون آرزومندان و هر آینه فریاد كنم به درگاهت چون فریادرس خواهان و حتماً مانند عزیز گم كردگان بر دورى تو گریه كنم و با صداى بلند مى خوانمت و مى گویم كجایى اى ولى مؤمنان. اى منتهاى آرزوى عارفان، یا غیاث المستغیثین، اى فریادرس فریاد رس خواهان، اى محبوب دلهاى راستگویان و اى معبود جهانیان، آیا تو چنان مى بینى اى منزه و معبودم و به ستایشت مشغولم كه بشنوى در آتش صداى بنده مسلمانى را به سبب مخالفتش در آنجا زندانى شده و مزه عذاب آتش را به سبب نافرمانیش چشیده و در میان طبقات آتش به سبب جرم و جنایتش زندانى شده و در آن حال به درگاهت شیون كند مانند شیون كسانی كه آرزومند رحمت توست و به زبان یگانه پرستان تو را فریاد زند و به پروردگاریت به درگاهت توسل جوید.
اى مولاى من، پس چگونه در عذاب بماند و حال آن كه به بردبارى باسابقه ات امید دارد. یا آن كه چگونه آتش او را بیازارد با آن كه او آرزوى فضل و رحمت تو را دارد. یا چگونه شعله آتش او را بسوزاند در حالی كه صدایش را بشنوى و جایش را ببینى و یا چگونه شراره هاى آتش بر او را احاطه كند در حالی كه ناتوانى او را می دانى. یا چگونه در میان طبقات آتش زیر رو شود و تو راستگویى او را می دانى یا چگونه موكلان دوزخ او را با شدت برانند با آن كه تو را به پروردگارى مى خواند. یا چگونه ممكن است كه امید فضل تو را در آزادی خویش داشته باشد و تو او را واگذاری. بعید است و چنین گمانی به تو نیست و فضل تو به این روش معروف نیست و شباهت به رفتار و روش تو نسبت به یگانه پرستان ندارد با آن نیكی و احسان كه به آنها داری و من به یقین می دانم كه اگر فرمان تو در معذب ساختن منكرانت صادر نشده بود و حكم تو به دایم ماندن در عذاب برای دشمنانت نبود، هر آینه دوزخ را به تمامى سرد و سلامت می كردى و كسی را در آن قرارگاه و محلى نبود. ولى تو خدایى كه نامهایت مقدس است سوگند یاد می كنم كه دوزخ را از كافران و از پریان و آدمیان همگى پر كنى و دشمنانت را براى همیشه در آن جاى دهى. پس اى خداى من در این دم مرا از دوستان خودت قرار بده.
خداوندا، انجام دادن حسنات چقدر آسان است و نگه داشتن آن چقدر مشكل. خداوندا آن قدر فرصتم مده تا این جهادى را كه به كمك تو در راه تو انجام داده ام با ریا و دورویی از بین ببرم، زیرا كه گذشته ام این طور نشان دهنده این است كه چندین عمل خیر كه انجام داده ام با ریا و منت گذاشتن و غیره از بین برده ام. خداوندا گامهایم را در میدان های نبرد استوار گردان. آن ایمان را به من عطا كن كه هنگامی كه زمین زیر غرش انفجار گلوله های توپ ها و خمپاره ها و كاتیوشاها به لرزه درمی آید، هنگامی كه زمین در اثر عبور تانك های دشمن می لرزد، دل من نلرزد. خداوندا كمك كن تا دشمن هرگز پشت مرا نبیند مگر آن هنگامی كه در محاصره باشم.
خداوندا، آن قدرت و آن همت را در خود نمی بینم كه بتوانم ایستادگی كنم. اگر تو مرا درنیابی و در آن هنگام یك لحظه مرا به حال خود بگذاری شیطان مرا فرصت نخواهد داد و ترس بر من مستولی خواهد شد، نیاید آن لحظه كه گامهایم در میدان نبرد سست شود. خداوندا سردارت امام حسین(ع) و علمدارت حضرت ابوالفضل(ع) را علمدار لشكر اسلام قرار ده. این بار نیز بر لشكرت منت گذار و كمكشان كن. كمك كن تا قهرت و شعله های خشمت را به دشمن نشان بدهند و كمك كن تا ضربه نهایی را به صدام ملعون بزنند.
انتهای پیام/