به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ چیزهای خنده دار و جالب زیادی در مورد کره شمالی وجود دارد که هر روزه می شنویم. همه چیز در مورد این کشور با خودنمایی و تظاهر همراه است؛ از اسم بی مُسمای این کشور (جمهوری دموکراتیک خلق کره) با وجود داشتن دیکتاتوری ترین حکومت دنیا گرفته تا وبسایت دولتی عجیب و غریب و آماتوری، از گزارش ها و داستان های بیشمار در رسانه ها در مورد رفتارهای غیرانسانی و وحشیانه حاکمان این کشور برای نشان دادن قدرت خود گرفته تا تهدیدهای بی محابا و خشونت آمیز علیه همسایه ها و کشورهای مخالف.
در کل می توان جمهوری دموکراتیک خلق کره را یک جوک ژئوپولتیک دانست که همه چیز در آن به یک نمایش کارناوال گونه مضحک شبیه است. در ادامه ی این مطلب می خواهیم به اتفاقات جالب و باورنکردنی اشاره کنیم که به گفته رسانه ها در این کشور منزوی رخ داده است.
1-مرگ با گلوله ضد هوایی
اعدام به شیوه های مختلف در کره شمالی چیز نادر و عجیبی نیست اما اکثر این اعدام ها معمولاً به صورت مخفیانه و بدون اطلاع سازمان های بین المللی (به دلیل سانسور مطلق و عدم دسترسی خبرنگاران آزاد به این کشور) انجام می گیرد که معمولاً در بازداشتگاه ها و اردوگاه های کار اجباری به وقوع می پیوندند. بنابراین سخت است که تعداد دقیق کسانی که در این کشور در طول سال کشته می شوند را تخمین زد اما در برخی از موارد شخص اعدام شده چنان شخصیت بلند مرتبه ای در این کشور دارد که رسانه های خارجی خیلی زود متوجه ماجرا می شوند و رسانه های داخلی نیز با دراماتیزه کردن ماجرا آن را به گوش جهانیان می رسانند.
در سال 2016، دولت کره شمالی به رهبری کیم جونگ اون جوان دستور پاکسازی وسیعی در سیستم سیاسی این کشور را صادر کرد که طی آن دستکم دو وزیر دستگیر و بلافاصله اعدام شدند که یکی از آن ها وزیر کشاورزی و دیگری وزیر آموزش و پرورش بود.
پاکسازی در این کشور امری عادی است و معمولاً بلافاصله اعدام در انتظار متهم نگون بخت خواهد بود. به گفته ی رسانه ها وزیر آموزش و پرورش به دلیل این که در یک نشست با رهبر این کشور چرت زده بود به مرگ محکوم شده و همراه با وزیر کشاورزی با شلیک توپ ضد هوایی اعدام شدند تا مایه عبرتی برای دیگر مقامات کشوری باشد. بر اساس گزارش منابع اطلاعاتی کره جنوبی در اوایل سال 2017، بیش از 5 نفر دیگر نیز به همین روش در کره شمالی اعدام شده اند.
2-اعدام در استادیوم شهر
در کره شمالی اعدام تنها مختص مقامات بلند پایه کشور نیست و در بسیاری از موارد نیز شهروندان و رعیت های بینوا نیز به چنین سرنوشت دردناکی مبتلا می شوند. در سال 2007، مدیر یک کارخانه در استان سان چئون به دلیل این که حضور پدر خود در دولت قبلی را کتمان کرده بود به مرگ محکوم شد. علاوه بر این وی به سرمایه گذاری خصوصی و داشتن تماس های بین المللی متهم شده بود.
برخلاف دیگر اعدام ها که معمولاً در خفا و در زندان ها و اردوگاه های مخصوص انجام می گیرد، آقای مدیر برای این که عبرت سایرین شود در یک ورزشگاه بزرگ در شهر خودش در برابر چشم هزاران نفر اعدام شد. بر اساس برخی گزارش ها در مراسم اعدام این مدیر 74 ساله بیش از 170.000 نفر حضور داشتند و همین ازدحام جمعیت باعث شد که بیش از 6 نفر از تماشاگران هنگام خروج از ورزشگاه زیر دست و پا له شوند. علاوه بر این تعدادی از مقامات محلی که با این مدیر رابطه داشتند نیز اخراج شدند.
3- سرنوشت اسیران جنگی آمریکایی
در طول جنگ کره، سرباز جوانی به نام وین مینارد که در سن 17 سالگی به ارتش ایالات متحده پیوسته و تنها دو سال از حضور او در ارتش این کشور می گذشت در حمله ی نیروهای چینی به نیروهای سازمان ملل در نزدیکی رودخانه ی چونگ چون مفقود شد. بر اساس گزارش مسئولان رسیدگی به امور اسرای جنگی، مینارد در سال 1951 و تنها یک ماه پس از این حادثه به علت گرسنگی و شکنجه در یکی از اردوگاه های اسرای جنگی جان داد. ماهیت مرگ مینارد چیز غیرطبیعی نبود زیرا بسیاری از سربازانی که در این جنگ اسیر می شدند عاقبتی جز مرگ در اردوگاه ها نداشتند.
شوکه کننده این که بقایای جنازه این سرباز آمریکایی تنها در اواخر سال 2016 و بعد از بیش از نیم قرن به کشورش بازگردانده شد. حتی امروزه و در سال 2017 نیز هیچ اطلاعی در مورد بیش از 8.000 سرباز آمریکایی که در جنگ کره شرکت داشتند در دست نیست. با توجه به رویه ی معمول کره شمالی در رفتار با اسرای جنگی این افراد بعد از اسارت یا کشته شده و یا در اثر شکنجه و گرسنگی جانشان را از دست داده اند و هیچ گاه یک مراسم تدفین درخور برای آن ها برگزار نخواهد شد.
4- دستور غارت مزارع ذرت
گرسنگی و قطحی شبحی است که هر روزه در برابر چشمان بسیاری از شهروندان کره ای (شمالی) قرار دارد و موضوع کمک های غذایی همواره از اولین موارد مذاکره و گفتگو با مقامات این کشور بوده است. در تابستان سال 2017، شرایط برای کشاورزان این کشور سخت تر شد زیرا مقامات به سربازان این کشور دستور دادند که در صورت گرسنگی و نداشتن غذا می توانند به مزارع ذرت کشاورزان حمله کرده و آن ها را غارت کنند.
به گفته ی یک مقام این کشور که از کره شمالی فرار کرده بود این دستور بدین دلیل صادر شد که بسیاری از سربازان این کشور به دلیل کمبود مواد غذایی و شدت تمرینات گرسنه در معرض گرسنگی و ناتوانی جسمی قرار داشتند به همین دلیل مقامات به آن ها اجازه دادند که به غارت مزارع ذرت بپردازند زیرا می خواستند آن ها را برای جنگی که به باور آن ها به زودی رخ می دهد آماده نگه دارند. بدین ترتیب کشاورزان مجبور به دفاع از مزارعشان در برابر نیروهای ارتش شده و سربازان نیز پس از غارت مزارع، ذرت های دزدیده شده را در بازارهای استان ریانگ گانگ به فروش رسانده اند.
5- سیستم سانگ بان
سیستم «سانگ بان» (songbun)- سانگ بان به معنای «عنصر» یا «پیشینه» است- یک سیستم شناسایی طبقه ای بود که در اواخر دهه ی 1960 در کشور کره شمالی به اجرا درآمد. در حالی که کیم این سونگ قدرت و اختیارات مطلق خود را در کشور به حد اعلا می رساند، وی این سیستم را به راه انداخت تا شهروندانی که خطری بالقوه برای رژیم او محسوب می شدند را شناسایی نماید. بر اساس فعالیت هایی که شهروندان و والدین آن ها انجام داده بودند بیش از سه میلیون نفر از شهروندان این کشور در سه دسته ی هسته، نوسان (مردد) و دشمن رده بندی شدند. اگر از نزدیکان کیم بودید یا در نیروهای مقاومت علیه ژاپنی ها حضور داشتید در گروه هسته قرار می گرفتید.
اگر زمین دار، تاجر یا روشنفکری در دوران حکومت زاپنی ها بودید در ذیل گروه دشمنان قرار داشتید. این طبقه شما بود که مکان زندگی شما، شغلی که داشتید و احتمال این که مورد اتهام و بازجویی قرار گیرید را تعیین می کرد. سیستم سانگ بان در دهه ی 1990 پس از یک قطحی بزرگ کنار گذاشته شد زیرا مقامات دریافتند که با رشوه دادن به مقامات کشوری می توان جایگاه اجتماعی را تغییر داده و از طبقه ای به طبقه ی دیگر رفت. امروزه نظام سیاسی و اداری این کشور چنان فاسد است که با رشوه دادن می توان از اتهامات گریخت یا هر چیزی که برایتان غیر قابل تصور است را بدست آورید. اکنون سیستم دیگری در جریان است و آن این که کسانی که توانایی رشوه دادن را ندارند همواره تحت سلطه و در رنج و تنگدستی به سر می برند و طبقات بالاتر از آن ها سوء استفاده می نمایند.
6- نت فلکیس دیکتاتور مآبانه
علی رغم تمامی اعدام ها، شکنجه ها و قحطی ها باز هم چگونگی تلاش مقامات کره شمالی برای نهادینه کردن حس وفاداری و میهن پرستی در شهروندان قابل توجه و البته شوکه کننده است. برای مثال در سال اخیر تلویزیون دولتی این کشور اعلام کرد که قصد دارد سرویس استریمینگ مخصوص خود را مانند سرویس نت فلیکس راه اندازی نماید. شاید رندان با شنیدن این موضوع یاد داستان رمان «1984» نوشته جورج اورول بیفتند.
این سرویس که «مان بانگ» (Manbang) نام دارد و به معنای «همه جا» است به شهروندان بخش های خاصی از این کشور این امکان را خواهد داد تا بیش از 5 کانال را تماشا کنند که برنامه های مستند، گزارش های خبری و مقالاتی که توسط دولت تهیه و تایید شده اند را تماشا کرده و مطالعه نمایند. با این وجود بسیاری از کارشناسان به این ادعای رژیم با دیده ی تردید می نگرند زیرا دسترسی به اینترنت که مهم ترین ملزومه برای دسترسی به چنین سرویسی به شمار می آید در این کشور بسیار محدود می باشد. در واقع به نظر می رسد که چنین سیستم کنترل جامعه اورولی هیچ نتیجه ای برای این کشور نخواهد داشت.
7- قتل با تبر
ماجرای قتل با تبر یکی از تیره ترین اتفاقاتی است که در تاریخ روابط بین کره شمالی و ایالات متحده رخ داده است. در 18 آگوست سال 1976، گروهی از سربازان آمریکایی به منطقه ی غیرنظامی حائل بین دو کره فرستاده شدند تا درخت مشهوری را قطع نمایند که دید سربازان سازمان ملل به طرف «پل بی بازگشت» موجود در این منطقه را محدود می کرد. در طی این ماموریت دو نفر از افسران آمریکایی توسط سربازان کره شمالی که در روستایی در نزدیکی این درخت قرار داشتند با تبرهای خودشان به قتل رسیدند. جنجال بالا گرفت و سه روز بعد دو گروهان بزرگ از نیروهای مشترک کره جنوبی و ایالات متحده برای قطع کردن درخت و نشان دادن قدرت خود به محل اعزام شدند.
کره شمالی نیز با فرستادن 200 نظامی کاملاً مسلح به این تهدید جواب محکمی داد. تیربارها مستقر شده، نظامیان همه به حال آماده باش درآمدند و یک پایگاه نظامی هوایی در ژاپن نیز برای عملیات آماده شد. در نهایت این درخت بدون درگیری بیشتر قطع شد. امروزه بقایای این درخت به عنوان یادگاری از این که چگونه یک موضوع ساده نزدیک بود به جنگی تمام عیار تبدیل شود در منطقه ی غیرنظامی بین دو کره برجای مانده است.
8- فشار به سالمندان برای خودکشی
در سال های اخیر، به لطف افزایش قیمت دارو و درمان، افزایش قحطی و گرسنگی و بی عاطفگی شدید نسبت به سالمندان، بسیاری از خانواده های کره شمالی سالمندان خود را به سمت خودکشی سوق می دهند. بر اساس گزارش ها، سالمندانی که زندگی تحت سیستم اجباری رفاه اجتماعی را غیرقابل تحمل می دانند در طول روز خانه هایشان را ترک می کنند تا از درگیری با فرزندانشان جلوگیری نمایند.
به دلیل هزینه های مالی مراقبت از سالمندان خانواده، بسیاری از این افراد از والدین سالمند می خواهند که به خاطر کاهش سختی دیگر اعضای خانواده دست به خودکشی بزنند. و طبق معمول این مشکل تنها مردم گرسنه و رعیت را درگیر کرده و مقامات رسمی و شهروندان درجه یک کره شمالی با چنین مشکلی دست به گریبان نیستند.
9- مرگ اوتو ورمبیر
در طول سال های گذشته و در میان شهروندان آمریکایی که در زمان حضور در کره شمالی دستگیر شده اند، مورد اوتو ورمبیر ترسناک ترین و شناخته ترین آن ها بوده است. این جوان آمریکایی در ژانویه سال 2016 و در سن 22 سالگی به جرم دزدیدن یک پوستر تبلیغاتی دولتی از اتاق هتل محل اقامتش دستگیر شد، جایی که وی در زمان گردش در این کشور در آن اقامت داشت. ورمبیر که دانشجوی دانشگاه ویرجینیا بود در دادگاهی که کمتر از یک ساعت به طول انجامید به 15 سال زندانی شدن در اردوگاه کار اجباری محکوم شد.
در سال 2017 ورمبیر در حالتی نیمه هوشیار و با مغزی به شدت آسیب دیده به ایالات متحده بازگردانده شد. وی توانایی تکلم، دیدن و پاسخ دادن به فرامین شفاهی را نداشت و مدت کوتاهی بعد از بازگشت به خانه درگذشت. علی رغم این که مقامات رژیم پیونگ یانگ هر گونه شکنجه و بدرفتاری با ورمبیر را نفی کردند اما پزشکان علت مرگ او را شکنجه های صورت گرفته توسط ماموران امنیتی کره شمالی در طول دوران اسارات ورمبیر و ضربات وارد شده به سرش را علت مرگ او اعلام کردند. هنوز هم سه شهروند آمریکایی در کره شمالی در زندان به سر می برند.
10- ماجرای پولگاساری
اینکه کره شمالی افرادی را برای ربودن اهداف خود در خارج از کشور استخدام می کند بر کسی پوشیده نیست اما یکی از جالب ترین و باورنکردنی ترین این موارد مربوط به ربوده شدن یک کارگردان سرشناس اهل کره جنوبی به نام شین سانگ اوک بود. همسر شین که او نیز یک بازیگر سرشناس به شمار می آمد از طریق یک نقشه حساب شده توسط ربایندگان کره ای (شمالی) به چین کشانده شده و سپس ربوده شد. در ادامه آقای شین که برای پیدا کردن ردی از همسر خود به چین رفته بود نیز مفقود گردید.
به دستور کیم جونگ ایل،رهبر وقت کره شمالی، آقای شین هفت فیلم را در کره شمالی با بازی همسرش تهیه و کارگردانی نمود. مشهورترین این فیلم ها «پولگاساری» (Pulgasari) نام داشت که در آن هیولایی شناخته شده شبیه گودزیلا با یک امپراطور خبیث مبارزه کرده و او را شکست می دهد.
این فیلم در کره شمالی با استقبال زیادی مواجه شده و کیم را تحت تاثیر قرار داد به نحوی که تصمیم گرفت شرایط را برای شین و همسرش بهتر کند. بنابراین وقتی که این دو برای یک کار تجاری- سینمایی به وین فرستاده شدند به سفارت ایالات متحده در اتریش پناهنده شده و ماجرا را با آن ها در میان گذاشتند. بلافاصله پس از این اتفاق، نمایش فیلم «پولگاساری» در کره شمالی ممنوع شد.
11- ربودن ژاپنی ها
در طول دهه ی 70 و 80 میلادی ده ها شهروند ژاپنی به دستور مقامات کره شمالی ربوده شده و به این کشور منتقل گردیدند. کیم جون ایل در سال 2002 این ربوده شدن ها را تایید کرد و گفت که این افراد -که در میان آن ها یک متخصص آرایش و زیبایی، یک دختر مدرسه ای و یک زوج جوان دیده می شد که در ساحل دزدیده شده بودند- توسط نیروهای ویژه «خودسر» دزدیده شده اند.
وی همچنین اعلام کرده که 8 نفر از این افراد مرده و 4 نفر دیگر نیز هنوز زنده بوده و در پیونگ یانگ زندگی می کنند. به گفته ی مقامات رژیم کره شمالی این افراد برای آموزش زبان ژاپنی به جاسوسان کره ای و تهیه نمودن هویت های قلابی برای این جاسوسان ربوده شده اند. کارشناسان بر این باورند که بسیاری از این افراد ربوده شده بلافاصله پس از پخش شدن خبرهای مربوط به دزدیده شدنشان در دهه ی 1990 به قتل رسیده اند.
منبع:برترین ها
انتهای پیام/
درسته...