به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ افراد باهوش با موضوعات چالشبرانگیز زندگی، به نسبت، متفاوت از بقیه مردم دست و پنجهنرم میکنند. آن ها با چالش هایی طرف هستند که شاید دیگران با آن طرف نباشند به علاوه اشتباهاتی ممکن است انجام دهند که دیگران گرفتار آن نباشند.
اگر شما جزو دسته افراد باهوش باشید احتمالا با چالش های زیر مواجه می شوید:
پرحرفی شما را خسته میکند.
درگیر شدن در بحثهای بیفایده در باره موضوعات عادی روزمره میتواند افراد باهوش را کاملا کلافه کند. دلیل آن این است که مغز شما دایما غرق در افکار و ایدههای بزرگ است. ایدههایی در زمینه علم، فلسفه و هنر و این ایدهها کمتر در پرحرفیهای رایج روزمره پیدا میشوند. آنچه که شما واقعا میخواهید یک نفر مثل خودتان است که با او درباره موضوعات مهمتان حرف بزنید.
بیش از آن که حرف بزنید فکر میکنید.
از آن جایی که افراد باهوش به دنبال تمام راهحلها و جوابهای ممکن می گردند، ممکن است نسبت به آدمهایی با هوش عادی، زمان بیشتری طول بکشد تا بتوانند عقیده یا نتیجهگیری خوشان را اعلام کنند. مشکل اصلی شما در این موضوع نهفته است که اغلب اطرافیان شما با شیوههای خاص شما برای پیشبرد کارها آشنا نیستند، بنابر این سردرگم میشوند و شما را به عنوان آدم عجیبوغریب، درونگرا و یا بیحال و حوصله به حساب میآورند.
کارتان به راحتی حوصله شما را سر میبرد.
نیاز مغز شما به این که به طور مدام با چیزهای جدید، ایدهها و پروژههای بزرگتر به چالش کشیده شود باعث میشود که شغلی که تا حدودی جالب بوده را تبدیل به کاری کند که حوصله شما را سر میبرد تا حدی که انجام کارهای روزانه به یک چالش هر روزه بدل میشود.
گاه فراموش میکنید که عمل هم لازم است.
متفکر بودن در جهانی که برای عمل بیش از ایدههای بزرگ ارزش قائل میشود، دشوار است. اگر شما با ایدههای مختلف محاصره شده باشید، گاه ممکن است انگیزه لازم برای عمل را از دست بدهید که متاسفانه اغلب مردم به اشتباه تمایل دارند از این حالت به عنوان تنبلی یاد میکنند که این نیز به نوبه خود احساس قدرنشناسی را در بیدار میکند.
در جامعه آدم بیدستوپایی به نظر میرسید.
این چالش نتیجه طبیعی چالشهای قبلی است. اگر در حین یک مکالمه و پرحرفی عادی کلافه میشوید، اگر در موردی که مطمئن نیستید از صحبت خودداری میکنید، اگر از ایدههای کهنه و قدیمی الهام نمیگیرید، و اگر با ایدهها خوشترید تا اعمال، در چنین حالتی مردم تمایل پیدا می کنند که شما رابه لحاظ اجتماعی آدم بیدست و پایی قلمداد کنند.
روزگار سخت عاشقی!
عاشق شدن برایتان دشوار است. در نهایت، جستجوی شما برای یافتن یک یار زندگی، کمی سختتر از مردمان عادی است. از آنجا که شما هشیارتر و تحلیلیتر و مستقل تر از دیگران هستید، به طور طبیعی کمی سختتر و دیرتر دل به کسی میبندید.
فکر به جای عمل
افراد باهوش چون توانایی و مهارت بیشتری برای فکر کردن دارند، موقع عمل باز هم فکر می کنند و سر خود را با نظریه و تحقیق گرم می کنند.
نادیده گرفتن « طراحی و جنبه های زیبایی شناسی»
اگر در کار خودتان متخصص و باهوش هستید، ممکن است آن قدر درگیر جزییات و کارایی فنی یک شیء شوید که فراموش کنید مردم عادی به «احساس کلی» به یک محصول بها می دهند، نه به یک ویژگی خیلی فنی دیگر!
کم اهمیت تلقی کردن تلاش
برای موفق شدن تلاش و استمرار و اصرار مهم تر از استعداد است ولی افراد باهوش از آنجا که سریع تر درک می کنند و برای نمره خوب گرفتن به تلاش زیادی نیاز ندارند، در نتیجه، آن زمانی که به تلاش و استمرار برای موفقیت نیاز دارند از پس آن چالش بر نمی آیند.
احترام بیش از حد به چهره های شاخص و مقامات
البته این فقط اشتباه افراد باهوش نیست ولی اگر شما به متخصص ها، افراد معروف و سرشناس یا تحصیل کرده های یک رشته بیش از حد احترام بگذارید، دامی در راه شما نهفته است. پروفسور «استنلی میلگرام» روانشناس می گوید: «بیشتر مردم و از جمله افراد باهوش دستور مقامات را بی چون و چرا اطاعت می کنند، حتی زمانی که می دانند نتیجه اش به ضرر همه است.» متاسفانه افراد باهوش دنباله روهای سر به راهی هستند.
غرور و اعتماد به نفس کاذب
افراد باهوش وقتی می بینند در کاری موفق اند این امر به آنها القا می شود که در همه زمینه های غیرمرتبط هم صاحب نظر هستند! افراد باهوش می خواهند همیشه از «میان بر» به مقصد برسند و به خیال خودشان زرنگی کنند! به همین دلیل بیشتر از افراد باهوش متوسط خطا می کنند.
ارزش دهی بیش از اندازه به تحصیلات
بسیاری از افراد باهوش میان «آموزش» و «درس خواندن» تفاوتی قائل نمی شوند و یادگیری تجربی را کم اهمیت می دانند؛ از آن بدتر، ارزش آدم ها را از روی تحصیلات شان می سنجند و چشم خود را روی دیگر ویژگی های بسیار مختلف و متنوع افراد می بندند.
باهوش باشیم یا تصمیمات هوشمندانه بگیریم؟
هر تصمیمی که می گیرید تماماً بر اساس افکار و احساسات خود شماست؛ اینکه مغزتان تجربیات، رویدادها و اطلاعاتی که از منابع مختلف دریافت می کند را برای نتیجه گیری چگونه پردازش می کند. به این ترتیب پیدا کردن شیوه هایی که با استفاده از آنها می توانید تصمیمات هوشمندانه تری بگیرید چندان هم پیچیده نیست. برای این که تصمیمات هوشمندانه بگیریم می توانید از راهکارهای زیر استفاده کنید.
حواستان متوجه لحظه باشد
خیلی از خاطرات همه ی ما به لحظاتی مربوط می شود که تأثیر زیادی روی روند زندگی ما گذاشته اند. در زندگی هر کسی چندین تجربه شبیه این می تواند وجود داشته باشد. اگر فرد در این لحظات حواسش متوجه همان لحظه نباشد، فرصت ها از کنارش رد می شوند و او حتی ممکن است هیچ وقت متوجه فرصتی که از دست داده است نشود.
به شم درونی خود اعتماد کنید
وقتی پای تصمیم گیری به میان می آید، به حرف افراد باهوش و آگاهی که می شناسید گوش دهید، اما در نهایت، این خود شما هستید که باید تصمیم نهایی را بگیرید. اگر یاد بگیرید به احساس درونی خودتان اعتماد کنید، وقتی چیزی که می شنوید به نظرتان درست می رسد دیگر وقت را تلف نخواهید کرد. و اگر دچار تردید شدید می توانید بفهمید چیزی که شنیده اید درست نیست.
کمیت را فدای کیفیت نکنید!
هرچه اجازه دهید بیش از اندازه اطلاعات وارد ذهن شما شود، ارتباطات فعالیت هایتان را با وقفه مواجه کنند، و عوامل مختلف حواستان را پرت کنند، وقت و توجه کمتری برای تمرکز روی نکات مهم پیش روی خود خواهید داشت و کمتر در مورد دقت، کارایی و کاربردپذیری آنچه مشغول یادگیری و تجربه اش هستید فکر خواهید کرد.
به سلامتی خود اهمیت دهید
مغز بخشی از بدن همه ی ماست. از آن استفاده کنید. کافی است به اندازه ی نیاز مجموعه ای از مواد غذایی سالم و تازه مصرف کنید، در خوردن زیاده روی نکنید، یک یا دو بار در هفته از خانه بیرون بروید و ورزش کنید، تا سلامت بمانید. اگر تندرستی خود را حفظ کنید، ذهنتان نیز در وضعیت خوبی قرار می گیرد و انعطاف پذیری خود را در گذر زمان حفظ خواهد کرد.
منبع:تبیان
انتهای پیام/