به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان؛ در نماز میخوانیم «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» مورد خطاب سلام های نماز چه کسانی هستند؟ و سلامهای آخر نماز از طرف چه کسی صادر میشود؟
اگر ظاهر امر در نظر گرفته شود، گفته می شود: این سلامها از طرف نمازگزاران بیان میشود، امّا در واقع این سلامها از ناحیه خداوند صادر میشود، ولی از زبان نمازگزار بیان میشود. و در حقیقت ، نمازگزار ترجمان سخن خداوند است و این توفیق به این عبد و نمازگزار داده شده است که سخن خداوند را به مخاطبین برسانند.
امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ در جواب این سؤال که معنای السلام علیکم امام چیست؟ میفرماید: امام مترجم سخن خداوند است و به اهل جماعت میگوید، شما از عذاب روز آخرت در امان هستید.[1]
بنابراین، این سلامها از ناحیه خداوند و فرشتگان موکل هستند که از زبان آن نمازگزار صادر میشوند.
به طور معمول در آخر نماز، نمازگزار سه سلام میدهد، سلام اول مورد خطابش روشن است که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ میباشد، اگر چه در بعضی از روایات اهلبیت پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ هم ذکر شدهاند که باید به آنها سلام کرد.[2] امّا جمله دوم عبارت است: السلام علینا و علی عباد الله الصالحین، در این جمله نمازگزار به وسیله کلمه علینا هم به خود و هم به دیگر نمازگزاران سلام میکند و با کلمه «عباد الله الصالحین» به همه بندگان شایستة خدا سلام میکند.
*صالحین چه کسانی هستند؟
قرآن گروههای مختلفی را جزء صالحین قرار داده از جمله:
جملة سوم: «السّلام علیکم و رحمة الله برکاته». در این جمله مخاطب مبهم است، امّا در روایات مصادیقی از این مخاطب را بیان فرمودهاند از جمله گفته شده: این سلامها خطاب به ملائکه موکل انسان هستند. در بعضی از روایات گفته شده این سلام خطاب به تمام ملائکه و فرشتگان است و در بعضی آمده که این سلامها به انبیاء الهی است.[7] و شاید هم بتوان گفت: بعد از آن که نمازگزار در سلام اول به خصوص رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ (و اهلبیت) سلام کرد و در سلام دوم به تمام نمازگزاران و تمام بندگان شایسته اعم از انبیاء و مؤمنین انسی و جنّی و ملائکه سلام کرد در سلام سوم به صورت جمعی به همه آنها سلام میدهد و همه را مورد مخاطب خود قرار میدهد.
*تشریع سلام سوم در معراج به رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ در مورد نماز خود در معراج میفرماید: چون به خود و اهلبیت خود صلوات فرستادم استقامت نمودم، دیدم فرشتگان و انبیاء و مرسلین پشت سر من صف کشیدهاند، خطاب به من رسید، ای محمّد: بر ایشان سلام کن، پس گفتم: السلام علیکم و رحمة الله و برکاته. پس وحی رسید «سلام و تحیت منم، و تو و ذریهات رحمت و برکات هستید.»[8]
در مورد فلسفه ی سلامهای آخر نماز، در روایات اشاراتی وجود دارد؛ از جمله:
امام رضا ـ علیه السّلام ـ در بیان فلسفه این که چرا سلام تحلیل نماز است؟ در جواب کسی که از ایشان پرسید: چرا خداوند سلام را تحلیل نماز قرار داده و چرا به جای آن، تکبیر و تسبیح یا چیز دیگری قرار نداد؟ فرمود: چون وقتی نمازگزار خواست شروع به نماز کند، کلام مخلوقین را بر خود حرام کرد و توجّه به خدا و خالق کرد؛ امّا تحلیل نماز به کلام مخلوقین است و انتقال به طرف مخلوقین است و اولین چیزی که انسانها میگویند سلام است.[9] و به این سر و معنا هم عرفاء اشاره کردهاند؛ از جمله امام خمینی (ره) میفرماید: چون نمازگزار از مقام سجود که سرّ سجود فناء است به خود آمد و حالت هوشیاری به او دست داد و از حال غیبت خلق به حال حضور، رجوع کرد، به موجودات سلام میدهد، سلام کسی که از سفر و غیبت برگشته است، پس از این رجوع، اول به نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ سلام میدهد و بعد از آن، به اعیان دیگر موجودات و جمیع ملائکه خدا و انبیاء و مرسلین که در این سفر همراه او بودند سلام میکند و سلامت آنها را از خدا تقاضا میکند،... بعد میفرماید: کسی که در نماز غایب از خلق نبوده و مسافر الی الله نبوده برای او سلام حقیقت ندارد و جز لقلقة لسان چیزی نبوده... و اگر در نماز که حقیقت معراج است عروجی حاصل نشد و از بیت نفس خارج نشده سلام برای او نیست.
[1] . وسائل، ابواب تسلیم، ج 4، باب 4.
[2] . من لایحضره، قم، منشورات جامعه مدرسین، چاپ دوم، ج 1، ص 319.
[3] . انعام/ 85.
[4] . آلعمران/ 114.
[5] . عنکبوت/ 9.
[6] . جن/ 11.
[7] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403، ج 82، ص 306.
[8] . ر.ک: مجلسی، محمدتقی، لوامع صاحب قرانی، قم، انتشارات دارالتفسیر، چاپ اول، 1374، ج 4، ص 127؛ و موسوی خمینی، روح الله، سر الصلوة، تهران، موسسه نشر و تنظیم آثار امام خمینی، چاپ دوم، 1372، ص 108.
[9] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، چاپ سوم، 1403، ج 82، ص 306؛ و وسائل، ابواب تسلیم، باب 1، ح 11.
منبع: شبستان
انتهای پیام/